وطن امروز: حاشیههای جشنواره فیلم کن که به گفته معاون امور سینمایی سیاسیترین دوره خود را پشت سر گذاشته است، همچنان در رسانههای داخلی ایران بازتاب دارد. مهمترین تحول در این زمینه هم اظهارات جواد شمقدری بود که هم از طریق برنامه تلویزیونی «هفت» و هم در گفتوگویی با سایت خبری هنرنیوز، به تشریح ماوقع نخستین حضورش در جشنواره فیلم کن پرداخت؛ حضوری که بهزعم برخی منتقدان (همچون مسعود فراستی) اشتباهی استراتژیک بود و از نگاه برخی تحلیلگران حائز دستاوردهایی بسیار مثبت.
سفر جواد شمقدری به کن و ملاقات با ژیل ژاکوب البته پسلرزههای رسانهای دیگری هم داشته است؛ از انتشار اظهارات ژاکوب به نقل از جواد شمقدری و سپس تکذیب این اظهارات از سوی مدیر جشنواره کن تا اظهارات تأملبرانگیز شمقدری درباره اجبار ژاکوب به این موضعگیری. در هر حال، کن شصت و سوم آبستن تحولاتی بود که اگرچه در مواردی به سوژههای فرامتنی در عرصه سینمای ایران بدل شد اما در مجموع پتانسیلهای ناشناختهای را در راستای تعامل مدیریت سینمای ایران با جشنوارههای جهانی نمایاند اما براستی در کن امسال چه گذشت؟
حاشیههای جشنواره فیلم کن که به گفته معاون امور سینمایی سیاسیترین دوره خود را پشت سر گذاشته است، همچنان در رسانههای داخلی ایران بازتاب دارد. مهمترین تحول در این زمینه هم اظهارات جواد شمقدری بود که هم از طریق برنامه تلویزیونی «هفت» و هم در گفتوگویی با سایت خبری هنرنیوز، به تشریح ماوقع نخستین حضورش در جشنواره فیلم کن پرداخت؛ حضوری که بهزعم برخی منتقدان (همچون مسعود فراستی) اشتباهی استراتژیک بود و از نگاه برخی تحلیلگران حائز دستاوردهایی بسیار مثبت.
سفر جواد شمقدری به کن و ملاقات با ژیل ژاکوب البته پسلرزههای رسانهای دیگری هم داشته است؛ از انتشار اظهارات ژاکوب به نقل از جواد شمقدری و سپس تکذیب این اظهارات از سوی مدیر جشنواره کن تا اظهارات تأملبرانگیز شمقدری درباره اجبار ژاکوب به این موضعگیری. در هر حال، کن شصت و سوم آبستن تحولاتی بود که اگرچه در مواردی به سوژههای فرامتنی در عرصه سینمای ایران بدل شد اما در مجموع پتانسیلهای ناشناختهای را در راستای تعامل مدیریت سینمای ایران با جشنوارههای جهانی نمایاند اما براستی در کن امسال چه گذشت؟
شرایط تغییر کرده است«سفر به جشنواره کن برای این بود که بیشتر در جریان برگزاری و فضای کلی این جشنواره قرار بگیریم. برنامههایی هم در این راستا داشتیم که یکی ملاقات با آقای ژاکوب (مدیر جشنواره کن) بود تا به ایشان بگوییم شرایط تغییر کرده است و باید رویکرد جدیدی در جشنواره کن نسبت به سینمای ایران اتخاذ شود.» این توصیفی کلی از اهداف سفر به جشنواره کن است که جواد شمقدری اینگونه بر آن تأکید میکند و میافزاید: «البته این تصمیم امسال همزمان شد با تحرکات سیاسیکه در این جشنواره رخ داد و برای یکی از فیلمسازان ایرانی صندلی خالی در نظر گرفتند و خیلی روی آن مانور دادند. این اتفاق هم باعث شد دیدار با مدیر جشنواره دستمایهای برای اعلام اعتراض شدید ما به مدیر جشنواره باشد؛ اعتراضی شدید و البته محبتآمیز و دلسوزانه. به مدیر جشنواره اعلام کردیم که محیط این جشنواره باید یک محیط سینمایی و هنرمندانه باشد و نباید به فضایی برای تسویه حسابهای سیاسی بدل شود. آقای ژاکوب در آن دیدار نسبت به اتفاقات رخداده قدم به قدم عقبنشینی کرد. این عقبنشینی هم آشکار بود و در انعکاس خبر هم ما به همین نکتهها اشاره کردیم. البته یک خبرنگار و عکاس هم قرار بود در این نشست ما را همراهی کنند که آقای ژاکوب با ورود آنها مخالفت کردند و ما هم اصرار نکردیم.
نشست نزدیک 40 دقیقه طول کشید و مباحث طرح شده هم که به طور خلاصه اعلام شد.» این نشست همان نشستی است که شمقدری در گزارش خود از آن گفت، ژاکوب ضمن انتقاد از رفتار جعفر پناهی اعلام آمادگی کردهاست از طرف او از مسؤولان ایران عذرخواهی کند؛ نقل قولی که به فاصله یک روز از انتشار، ژاکوب آن را تحریف شده خواند و شمقدری در جوابش گفت: «اگر آقای ژاكوب همچنان معتقد است حرفهای دیگری زده است، اگر صدای جلسه را ضبط كرده است، میتواند آن را در اختیار رسانهها قرار دهد. به آقای ژاكوب توصیه میكنم مواظب فریبكاری و دروغپردازی اطرافیانش باشد.» معاون امور سینمایی معتقد است: «آقای ژیل ژاكوب به خاطر اعتراض همان كسانی كه او را وادار كردهاند تا صندلی خالی برای جعفر پناهی در افتتاحیه این جشنواره بگذارد، حالا مجبور شده است حرفهایش را پس بگیرد».
دستهای آلودهشمقدری در پاسخ به تکذیبیه ژاکوب از «کسانی» سخن به میان آورد که ساعتی بعد در گفتوگویی اینچنین توصیفشان کرد: «جشنواره کن مدیریتهای مختلفی دارد. در این بین به نظر میرسد آقای ژاکوب شخصیت مستقلتری است اما تأثیری در تصمیمگیریها ندارد. پشت سر او اما فردی است که کارها را مدیریت میکند. او مدیر اجرایی جشنواره است که کاملاً در راستای همین جریانات فعالیت میکند. بار اصلی جشنواره هم روی دوش او است. برای همین هم شاید ژاکوب مجبور شده حرفهایي را که در نشست با ما گفته بود پس بگیرد.»
معاون امور سینمایی به این بسنده نکرده و در بازخوانی این جریان بهزعم او تأثیرگذار بر روند جشنوارههای جهانی میگوید: «غرب فهمیده است که با دیگر کشورها و فرهنگها منافع مشترک ندارد و طبیعی است که دیگر فرهنگها رقیب او هستند. برای فرهنگ غربی هم حذف رقبا قطعی است و رقیب تا جایی تحمل میشود که قابلیت بهرهبرداری داشته باشد. اصلاً جریان فراماسونری با این هدف تشکیل شد، اینها افرادی بودند که در کشورهای خودشان موظف بودند به گونهای عمل کنند که منافع انگلیس تأمین شود. این جریان فراماسونری با هدایت صهیونیستها ابعاد گستردهتری پیدا کرده است و عمده جشنوارههای جهانی در خدمت همین جریان قرارگرفتهاند. من تردیدی ندارم که جشنواره کن و اغلب این جشنوارهها در همین راستا عمل میکنند. اما در دل همین جشنوارهها پتانسیلهایی وجود دارد که میتوان از آنها برای مقابله با این جریان استفاده کرد».
در جستوجوی تریبوناما دیدار با مدیر جشنواره کن پیامد دیگری هم داشت. شمقدری درباره این پیامد گفت: « قرار بود در كن و پس از نشست خبری فیلم كیارستمی، یك نشست خبری داشته باشم اما بعد از ملاقات اولیه من با آقای ژاكوب، گویا او فهمید كه قرار است حرفهای تازهای گفته شود. ما هماهنگیهای خود را از تهران انجام داده و آنجا هم 48 ساعت پیگیر بودیم و حتی رایزنی فرهنگی ایران هم خیلی تلاش كرد اما سرانجام این نشست برپا نشد.» وی افزود: «80 خبرنگار برای حضور در این نشست ثبت نام کردند اما نبود مکان مناسب باعث شد که برگزاری نشست منتفی شود. تنها یک سالن آمریکایی بود که ترجیح دادیم از آنها سالن اجاره نکنیم. به هر حال این برنامه منتفی شد.» اما شمقدری در این نشست چه میخواست بگوید؟ جشنواره کن از نگاه او چه جایگاهی دارد و رویکرد او نسبت به این گردهمایی سینمایی چیست که از آن تعبیر به رویکردی جدید و متفاوت از آنچه تا پیش از این بودهاست، میکند؟
آنجا خبری هست؛ نیست!شمقدری در تشریح برداشت خود از نخستین حضور در جشنواره کن میگوید: «جشنواره کن معروف به ضابطهمندی و تشریفاتی مانند فرش قرمز است. آنچه من در این سفر دیدم تشریفات، قواعد رسمی و تظاهرات بیرونیای بود که بسیار بیشتر از واقعیتی بود که در پس آن در جریان بود، یعنی اتفاقی که در پشت رخ میداد اتفاقی معمولی بود؛ چند فیلم که ویژگیهای خاصی هم نداشتند مانند سایر جشنوارهها اکران میشد و عدهای هم به تماشای آنها میرفتند. محتوای موضوعی کاملاً معمولی بود اما انعکاس و تظاهرات بیرونی با زرق و برق و تجملات همراه بود.» با این پسزمینه، شمقدری اینگونه از کن سخن میگوید: «به تعبیر من جشنواره کن مانند حباب بزرگی شدهاست و زرق و برق بسیاری دارد اما تمام عوامل حاضر در کن در تلاشند تا از ترکیدن این حباب جلوگیری کنند. تا حدی هم موفق بودهاند، البته گفتوگویی که بین بنده و آقای ژاکوب بود باعث شد لااقل این حباب نزد آقای ژاکوب بترکد».
رؤیاهایی که میآیندمعاون امور سینمایی در یکی از بخشهای خواندنی اظهاراتش به نکات مثبت جشنواره کن هم اشاراتی داشت و از امکان الگوبرداری از این نکات در جشنواره فیلم فجر سخن به میان آورد: «بالاخره در هر مجموعهای نکات مثبتی هم وجود دارد. خیلی چیزها را میتوانیم الگوبرداری کنیم، مانند ترکیببندی جداول نمایش. من جایی گفتم جداول اکران فیلمها در جشنواره ما هنوز مانند برنامه درسی پنجم ابتدایی است! من به دوستان هم گفتهام که حتماً برای سال بعد گرافیک این برنامه را تغییر دهید. نکته دیگر ردهبندی بلیتها در جشنواره کن است، یعنی بعضی افراد در سالنها و سئانسهای خاص نمیتوانند حضور داشته باشند و این درست است. ما باید حریمها را نگه داریم و این اتفاقی که در جشنواره فجر رخ میدهد و هر کسی هر جایی میرود و حضور دارد و اعتراض میکنند اصلاً خوب نیست. فارغ از درست یا غلط بودن این ضابطهها، نفس ضابطهمندی قابل توجه است.» شمقدری همچنین میگوید: «کارتهای هوشمند یکی دیگر از نکات مثبت جشنواره بود؛ هر کس وارد سالن نمایش میشد از طریق همین کارتها اطلاعاتش ضبط میشد. مثلاً الان آنها میدانند من در کدام سالنها حاضر بودهام و چه فیلمهایی را دیدهام. این نکات خوبی است که ما هم میتوانیم در جشنواره خودمان به آن توجه کنیم».
کپی برابر اصل؟در میان برشمردن نکات مثبت کن اما شمقدری نکتهای را مورد توجه قرار داده است که از لحاظ خبری حائز جذابیتهای بسیاری است. او درباره پوستر جشنواره کن میگوید: «شما خوب میدانید که طراحی پوستر چنان قابلیتی برای تنوع و متفاوت بودن دارد که کمتر پیش میآید 2 پوستر اتفاقی شامل عناصر مشترک شوند اما وجود چنین تشابهی میان پوستر کن و پوستر جشنواره فیلم فجر به حدی بود که میتوان گفت از آن الهام گرفتهاند.» این ادعایی است که شمقدری اینگونه دلایل خود بر آن را برمیشمرد: «پسزمینه پوستر کن همرنگ با پوستر جشنواره فجر بود. ما در پوستر فجر از چند فرد ایستاده که هر کدام مفهومی داشت استفاده کرده بودیم و در پوستر کن این آدمها تبدیل به یک نفر شده و ژولیت بینوش نقش آن را برعهده گرفته است. خطوطی رنگی در پوستر ما بهکار گرفته شده بود که 2 کلمه علی و 28 با آنها درآمده بود. البته ضعف پوستر ما عمد طراح برای دیده نشدن این 2 کلمه بهطور واضح بود. در پوستر کن اما هم کلمه کن و هم عدد 63 بهوضوح دیده میشود. این عناصر بسیار به هم شبیه است و میتوان گفت پوستر کن تکاملیافته پوستر جشنواره فجر بود».
این صحنهسازی بودیکی از مهمترین بخشهای اظهارات شمقدری اما شرح آنچه در نشست خبری فیلم «رونوشت برابر اصل» گذشت، بود: «آقای کیارستمی کارگردانی است که به هر حال منتقد شرایط سینمای ایران است و این انتقادات را هم به رغم اینکه محل اظهارش آنجا نبود اما گفت و این ایرادی هم نداشت. اما مترجم حاضر در آن نشست که از خانوادههای سلطنتطلب ایرانی هم بود، منویات و احساسات خود را هم در ترجمه اظهارات آقای کیارستمی وارد میکرد و غلظت کلمات را افزایش میداد.» وی ضمن تأکید بر اینکه «من در نشست نبودم اما پخش زنده مراسم در یکی دیگر از سالنها را میدیدم»، افزود: «بعد از پایان این اظهارات که به ظاهر همه چیز تمام شده بود، ناگهان خبرنگاری ایرانی بلند شد و با بازی و نمایش و گریه سوالی را مطرح کرد که فضا را کاملاً تغییر داد. آقای کیارستمی هم احتمالاً فکر کرد این خبرنگار راست میگوید و مواضع تندتری اظهارکرد.
اما در مجموع این یک صحنهسازی بود.» معاون امور سینمایی در ادامه همین شرح ماوقع تصریح میکند: «شاید در ظاهر امر اینگونه به نظر بیاید که آقای کیارستمی هم در این صحنهسازی نقشی داشتهاند اما مطمئناً میتوان گفت هدف ایشان این نبود. من اگر بخواهم بهعنوان یک ناظر منصف نظر بدهم باید بگویم که هدف عباس کیارستمی چنین فضاسازیای نبود چراکه در همان ابتدای نشست خودش اعلام کرد؛ آقای پناهی بزودی آزاد میشود و با همین جمله فضا را به کلی آرام کرد اما بعد که آن خبرنگار جوسازی را آغاز کرد اظهارات کمی تندتر شد. شاید آقای کیارستمی به گونه دیگری میتوانست صحنه را مدیریت کند اما خیلی نمیتوان ایشان را در این جوسازی متهم کرد».
خوب است، اما...شمقدری از پرداختن به فیلم تازه عباس کیارستمی هم غافل نماند و درباره تحلیل خود از این اثر گفت: «من فیلم را در جشنواره ندیدم اما در فرانسه و در اکران عمومی، فیلم را در کنار مردم عادی دیدم. در یک سالن 300 نفره حدود 30 نفر حاضر بودند که 20 نفر از آنها پیرمرد و پیرزن بودند. در حین نمایش هم 3 نفر سالن را ترک کردند و دیگران تا انتها فیلم را تماشا کردند. به نظر من خود فیلم، فیلم خوبی بود، این فیلم حاوی پیامی بود که نیاز امروز جامعه غربی است. در اروپای امروز بهدلیل آزادیهایی که وجود دارد معمولاً خانوادهای شکل نمیگیرد و آدمها از 60 سال به بالا غالباً تنها هستند.»
وی با همین رویکرد تأکید میکند: «فیلم خیلی مخاطب ایرانی ندارد اما در ایران هم کسانی که رویکرد زندگی غربی را در پیش گرفتهاند، میتوانند مخاطب این فیلم باشند.» شمقدری درباره اکران فیلم در ایران هم افزود: «فکر نمیکنم خود آقای کیارستمی هم بهدنبال اکران فیلم در ایران باشد. مضاف بر اینکه این فیلم یک پخشکننده خارجی دارد و ما کلاً قراری برای پخش آثار پخشکنندههای خارجی نداریم. به هر ترتیب با توجه به پوشش خانم بینوش به نظر میرسد تنها قابلیت اکران برای محافل خصوصی وجود دارد».
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر