«اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را میرساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آنکه شامل علوم طبیعی، انسانی، ریاضی و فلسفه میشود، مطالب دینی را میرساند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشد.» (1)
آیتا... جوادی آملی
درباره آراء و تأملات فلسفی و معرفتشناختی حکیم گرانقدر حضرت آیتا... العظمی جوادی آملی سخن گفتن، بهمثابه قدم نهادن در وادی موسع و گستردهای است. چه آنکه جامعیت اندیشه ایشان بهگونهای است که نمیتوان به وجهی از آن پرداخت و وجه دیگر را فرو نهاد. اما به هر روی در این نوشتار مجمل، ما اثر ارزشمند ایشان؛ «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را بهعنوان مهمترین وجوه اندیشه فلسفی ایشان در حوزه نسبت عقل و دین، مورد بحث و فحص قرار خواهیم داد. این اثر که مبین نگاه ایشان به مباحث «فلسفه دین» و نسبت عقل و دین و نقل و عقل است به نیکی شاکله و روح کلی اندیشه فلسفی - اجتماعی ایشان را باز مینمایاند.
آیتا... جوادی آملی، در مقدمه کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» باب مباحث بسیار مهمی را میگشایند و به خواننده وعده میدهند که در کتاب به شرح مشبع آنان خواهند پرداخت.
ایشان در ابتدا به طرح این پرسش بنیادین دست مییازند که؛ «آیا رهاورد عقل، خارج از محدوده معرفت دینی و در برابر شناخت دین است یا داخل هندسه معرفت دینی است و منبعی معتبر در کنار نقل برای تکوین معرفت بشر نسبت به دین است؟» این پرسش از آنجا بنیادین تلقی شده و اهمیت وافر دارد که در مباحث فلسفی جدید، آنچه که ساحت دین بهشمار ميآيد، همواره برکنار و جدای از عقل معرفی میشود. انسانگرایی سکولار همواره مدعیاتش بر این اساس بوده است که عقل خودبنیاد بشری، اصالت معرفتی دارد و هیچ منبعی فراتر از آن قابل استناد نیست.
این نظریه، البته در ایران نیز رواج دارد و برخی از متفکران، همواره از گسست میان دو حوزه «عقل» و «ایمان و دین» سخن گفتهاند و اساسا ایمان را واجد یک نوع گرایش احساسی - عاطفی بهشمار آوردهاند، نه یک حکم عقلی. در رد این نظریه، آیتا... جوادی براهین معرفتی و فلسفی متقنی ارائه میکنند؛ «اگر نقل معتبر «ما انزله ا...» است، عقل برهانی نیز «ما ألهمه ا...» است و این هر دو منبع، معرفت دینی و هرکدام بال وصول بشر به شناخت دینیاند.» ایشان سپس به منشأ اصلی این تقابلانگاری میان عقل و دین اشاره میکنند و آن را حاصل این تلقی که میان علم (بهعنوان یک محصول عقلی) و دین تضاد وجود دارد، میدانند: «سالهاست که نزاع علم که محصول عقل است و دین که رهاورد وحی است، اذهان بسیاری را بهخود مشغول داشته است. این نزاع محصول تصوری ناصواب از نسبت علم و دین و بر این اندیشه استوار است که علم در مقابل دین است.» (منزلت عقل...، ص 4)
در رد این شبهه، آیتا... آملی راهحلي معرفتی را مطرح میکنند که میتوان گفت یقینا حلال تمامی توهمات و تعارضات است. تأکیدی که معظمله بر نقش عقل در سامان دادن به معرفت دینی دارند، به این نکته منجر میشود که عقل در کنار نقل، دو حجت معتبر و غیرمنفک دینی بهشمار آورده شود. شأن عقل در این مقام، این است که منبعی است برای ادراک احکام الهی و به تعبیر ایشان مانند ظاهر الفاظ کتاب و سنت، کشاف و پردهبردار از احکام الهی است. در این بین البته معظمله تفکیک ظریفی را نیز سامان میبخشند. در نظر آیتا... جوادی آملی، عقل درست است که همتای نقل و در کنار آیات و روایات منبع شناخت و کسب معرفت است، اما هرگز مصدر صدور احکام نیست، یعنی بهواسطه آن حکمی صادر نمیشود، بلکه «فهم حکم» و یقین به آن است که حاصل میآید.
آنچه که بضاعت اندک نگارنده در این باب مجال میدهد، طرح این امر است که حضرت آیتا... میکوشند گره از مسئلهای بگشایند که تاکنون مجادلات صواب و ناصواب بسیاری را موجب شده است. مشخصا برخی از متکلمان در فهم دین و سنجش نسبت دین با علوم بشری، نقش عقل را فرو میکاهند و تصلبی را سامان میدهد که متضمن نفی هر سنخ از علم است؛ با این استدلال که منشأ علوم قرابتی با دیانت و التزام به اصول دین ندارد و برخاسته از فکر بشر است، نه خدای بشر. دسته دیگر که در زمره متجددان هستند، میگویند که دین، اوامر و نواهی مطلق دارد و این اوامر و نواهی، راه را بر عقلانیت و کاربست عقل در سامان دادن به علوم و زیست اجتماعی میبندد و دینداران تنها با نگرش متافیزیکال است که به پدیدهها مینگرند و آن وجه متافیزیک نیز از حجیت عقلی تهی است.
آیتا... جوادی آملی، اما عقل را بهجای خود بازمیگردانند و به نقد و نفی هر دو سنخ تلقی ابزاری از عقل که مختص به متجددان است و تلقی متصلب که به برخی از متکلمان تعلق دارد، میپردازند. نتیجه این فکر مبارک این است که علوم از آنجا که منبعث از عقلاند و عقل نیز صبغهای دینی دارد و اساسا عاملی مهم برای فهم دین و شکل دادن به معرفت دینی است، «دینی» محسوب میشوند. بنابراین تقسیم برخی از علوم به اسلامی و غیراسلامی، محلی از اعراب نمییابد. این تلقی در آرای ایشان پیرامون اسلامی کردن دانشگاهها به منصه ظهور میرسد؛ «در زمینه اسلامی کردن علوم و دانشگاهها از هرگونه افراط و تفریط باید دوری جست و نباید تصور کرد علم اسلامی، یعنی فیزیک و شیمی اسلامی تافتهای جدا بافته از علوم طبیعی رایج است.
منشأ چنین گمانی آن است که نسبت علم دینی به علم رایج را نسبت فرش دستباف با فرش ماشینی بدانیم و تخیل کنیم که علم دینی محتوایی کاملا متفاوت از علم رایج در اختیار میگذارد و چون مشاهده میکنیم که از دل علم دینی، فیزیک و شیمی متفاوتی بهدست نمیآید، به این تصور کشانده شویم که از اساس منکر اسلامی کردن علوم گردیم.
ایده اسلامی کردن علوم در نتیجه آشتی دادن علم با دین و رفع توهم از جایگاه عقل در هندسه معرفت دینی و برطرف کردن بیگانگی و فاصلهای که به نادرست میان علم و دین برقرار شده، حاصل میآید... بنابراین هیچ علمی سکولار نخواهد بود، هرچند عالم آن علم میتواند سکولار زندگی کند. زیرا پیشفرضها، یعنی اصول موضوعه هر علم، تعیینکننده الحادی و الهی بودن آن دانش است.»
1. منزلت عقل... ص 167 و صص143-142
منبع: پنجره