۲۹ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۳۹۰۵۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۱۳-۰۷-۱۳۸۹
کد ۱۳۹۰۵۰
انتشار: ۰۹:۰۷ - ۱۳-۰۷-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: در باره يك سفر

«در باره يك سفر»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛سفر قريب الوقوع رئيس جمهور كشورمان به لبنان باعث شده تا پيش بيني ها و تحليل نتايج اين سفر درصدر اخبار رسانه هاي منطقه اي و بين المللي قرار گيرد.

شرايط داخلي لبنان، خصوصا با توجه به مسايل پيرامون پرونده ترور رفيق حريري، به خودي خود پيچيدگي هاي خاص خود را دارد اما حضور دكتر احمدي نژاد در اين كشور آن هم بعد از سفر موفقيت آميز وي به نيويورك باعث نگراني آمريكا، رژيم صهيونيستي و برخي از دولتهاي عربي منطقه شده است. آنها بيشتر از هر چيز نگران تاثير عميق اين سفر بر روي مردم لبنان و ساير كشورهاي منطقه اند، چيزي كه به يقين روند مذاكرات - به اصطلاح- صلح را دستخوش نوسان و يا حتي توقف خواهد كرد.
روزنامه صهيونيستي «يديعوت آحارونوت» در اين باره مي نويسد؛ به دنبال انتشار خبر سفر قريب الوقوع محمود احمدي نژاد به لبنان، اسرائيل نگران آن است كه محور شرارت ]محور مقاومت[ تا بيروت گسترش يابد.

المنار نيز در گزارشي آورده است: تل آويو در پيامي به مقامات لبنان، سفر رئيس جمهور ايران به بيروت را تحريك آميز خوانده و با تهديد به اينكه اين ديدار مي تواند بحران در منطقه را افزايش دهد، در تلاش است در اين سفر اختلال ايجاد كند. مشاور امنيتي رژيم صهيونيستي نيز در ديدار اخير خود با همتاي فرانسوي، از مقامات اين كشور درخواست كرده تا مانع سفر احمدي نژاد به لبنان شوند. ليبرمن- وزير خارجه رژيم صهيونيستي- نيز در ديدار با بان كي مون در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل اظهار كرده كه دولت اسرائيل به شدت نگران سفر احمدي نژاد به لبنان است.

جالب اينكه همزمان، روزنامه صهيونيستي هاآرتص در اقدامي كه البته از سوي اين رژيم عجيب به نظر نمي رسد، پيشنهاد كرده كه در جريان سفر لبنان، رئيس جمهور كشورمان توسط ايادي رژيم صهيونيستي ربوده شود! اين روزنامه با اشاره به سخنان 4 سال پيش نتانياهو كه پيشنهاد ربايش دكتر احمدي نژاد را به جرم تحريك به نسل كشي مطرح كرده بود، چنين طرح مضحكي را پيش كشيده است. هاآرتص با اذعان به اينكه اسرائيل سابقه طولاني در گروگان گيري دارد، همچنين مي افزايد: در عمليات ربايش احمدي نژاد امكان ربودن سيدحسن نصرالله نيز وجود دارد! اين مقاله اگرچه به تصورات يك بيمار رواني بيشتر شباهت دارد تا يك تحليل سياسي، اما به خوبي نشان مي دهد كه رژيم صهيونيستي براي بقاي خود، منطقي جز زور را نمي پذيرد. بد نيست طرف هاي فلسطيني نيز كه بر سر ميز مذاكره با اين رژيم مي نشينند، بدانند كه اسرائيل به ابزارهايي چون گروگان گيري، اشغالگري و كشتن غيرنظاميان خو گرفته و شاكله چنين رژيمي، اساسا هيچ مناسبتي با «صلح و سازش» ندارد.

اما در ميان گروههاي لبناني به جز گروه 14مارس كه مورد حمايت آمريكا و رژيم سعودي هستند، ساير گروهها و شخصيت هاي لبناني از اين سفر استقبال كرده اند. «احمد قبلان» مفتي جعفري لبنان مي گويد: ابراز ناخرسندي برخي گروههاي سياسي لبنان از سفر رئيس جمهور ايران به اين كشور شگفت آور است. منتقدان بايد بدانند كه جمهوري اسلامي ايران طرفدار همه لبناني ها و خواستار وحدت و همدلي آنهاست. ايران همواره حامي ارتش، مقاومت و مردم لبنان بوده و از هيچ تلاشي براي حمايت از اين كشور دريغ نكرده است.

«خليل حمدان» عضو هيات رئيسه جنبش امل نيز اظهار مي دارد: لبنان در آستانه استقبال از رئيس جمهوري ايران قرار دارد و اين افتخار بزرگي براي لبناني ها به شمار مي آيد تا از وي كه همواره خواهان وحدت ملي لبنان و ريشه كني اختلافات طايفه اي و مذهبي بوده، استقبال كند. قاسم هاشم عضو فراكسيون آزادي و توسعه لبنان و فيصل الداود دبيركل جنبش لبنان عربي هم بر ضرورت اين سفر و استقبال لبناني ها از رئيس جمهور كشورمان تاكيد داشته اند.

اين فضاسازي هاي بيشتر رسانه اي، در حالي است كه سفر احمدي نژاد به لبنان با دعوت رسمي ميشل سليمان صورت مي گيرد. اين سفر اولين مسافرت رئيس جمهور ايران به لبنان از زمان سفر سيدمحمد خاتمي در سال 2003 به حساب مي آيد. گروههاي فعال سياسي و مذهبي لبنان در اظهارات متعددي كه داشته اند از اين سفر به عنوان يك سفر تاريخي و مهم نام برده اند.

نزديك به 2 ماه پيش پايگاه اطلاع رساني «لبنان الان» از پيشنهاد فروش تسليحات مورد نياز ارتش لبنان توسط ايران خبر داد. لبنان با توجه به وضعيت منطقه اي و همسايگي با رژيم آتش افروز صهيونيستي نيازمند آن است كه ارتش خود را تقويت كند. لبنان نيروي هوايي ندارد. نيروي زميني ارتش اين كشور تنها سلاحهاي سبك در اختيار داشته و نيروي دريايي آن نيز نياز به تقويت دارد. متاسفانه سياستهاي حاكم بر اين كشور و نفوذ برخي عوامل اجازه نداده ارتش لبنان در راستاي تجهيز بيشتر قدم بردارد. اسرائيل و متحدان غربي اين رژيم جعلي نگران آنند كه جمهوري اسلامي در اين مسير پيشقدم شده و نيازهاي تسليحاتي لبنان را تامين كند. نگراني رژيم صهيونيستي در حالي است كه دولت لبنان و گروههاي سياسي اين كشور مصرانه خواستار كمك ايران براي رفع نيازهاي تسليحاتي كشور متبوع خود هستند. در اين ميان طبيعي است كه رژيم صهيونيستي نزديكي ايران و لبنان را برنتابد و همه امكانات خود را براي لغو اين سفر به خدمت گيرد.

محبوبيت جمهوري اسلامي در لبنان و منطقه باعث شده تا آمريكا، رژيم صهيونيستي و متحدان منطقه اي آنان نگران موج مردمي باشند كه قادر خواهد بود شرايط منطقه را دگرگون سازد.

هم اكنون گروههاي مختلف لبناني خود را براي استقبال باشكوه و گرم مردم اين كشور از رئيس جمهور ايران آماده مي كنند. وجود اين نگراني براي دشمن دور از انتظار نبوده و نيست. حمايت ايران از لبنان و مقاومت حزب الله مبتني بر خاستگاه مردمي اين كشور، دشمنان را دچار اضطراب كرده است. مذاكرات ننگين صلح خاورميانه- كه از پيش شكست خورده- تاب مقاومت دربرابر نهضت پرشور مردمي ندارد. حمايت و استقبال پرشور مردم لبنان از سفر قريب الوقوع احمدي نژاد به اين كشور- كه كاملا قابل پيش بيني است- روي ديگر سكه شورش عليه مذاكرات سازش در منطقه است كه به طور حتم شكست ديگري براي آمريكا و رژيم صهيونيستي به حساب مي آيد.

سياست جمهوري اسلامي در برابر لبنان مبتني بر استقلال ارضي و وحدت و سازش تمامي گروههاي لبناني و مردم، حمايت از لبنان در برابر تهديدات رژيم صهيونيستي و حمايت از مقاومت حزب الله است. ايران لبنان را توسعه يافته و آباد مي خواهد و از هيچ تلاشي براي بازسازي و عمران اين كشور كوتاهي نخواهد كرد.

اين سياست ها، دشمن را به هراس انداخته و به همين دليل تلاش مي كنند تا با طرح مسايل حاشيه اي و دور از واقع، اولين سفر احمدي نژاد به لبنان را تحت تاثير قرار دهند.

به يقين دولت و ملت كشور دوست لبنان تحت تأثير فضاسازي هاي صهيونيستي و ايادي منطقه اي آنان قرار نخواهند گرفت. مردم مقاوم اين سرزمين، جمهوري اسلامي را ياور و حامي و هميشه در كنار خود مي دانند. سيدحسن نصرالله به عنوان رهبر مردمي ترين نهاد مقاومت در منطقه ، بارها و به صراحت اعلام كرده كه خود را شاگرد و پيرو حضرت امام (ره) و ولي امر مسلمين حضرت آيت الله خامنه اي مي داند. محبوبيت نصرالله در لبنان، محبوبيت ايران در آن سرزمين است.

محبت و دلبستگي به ايران در دل همه برادران و خواهران لبناني شكوفاشده و آنان نيز خود را پيرو مكتب ظلم ستيز انقلاب اسلامي مي دانند. دشمن اين موضوع را به خوبي دريافته است. هراس آمريكا، اسرائيل و دست نشانده هاي منطقه اي آنان از اين است كه با حضور رئيس جمهوري ايران ، تبلور وحدت مردم لبنان در حمايت از آرمانهاي انقلاب اسلامي به چشم جهانيان آيد و خون تازه اي در رگهاي مقاومت جاري شود.

مردم سالاري:اگر آقاي مشايي رئيس مترو بود...

«در باره يك سفر»،«اگر آقاي مشايي رئيس مترو بود...»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛با آغاز مهر ماه و افزايش تردد مردم در شهرهاي بزرگ به ويژه تهران که بيشترين تعداد مدارس و دانشگاه ها را در خود جاي داده است، حجم ترافيک بازهم در پايتخت افزايش يافته است. مشاهده مردمي که در واگن هاي مترو يا اتوبوس هاي درون شهري از ميله ها آويزان شده و فشار زيادي را در ميان انبوه مسافران تحمل مي کنند به هيچ وجه خوشايند نيست. مسافراني که در ايستگاه هاي مترو هستند گاه مجبورند مدتها منتظر بمانند تا پس از عبور 4-5 قطار با فشار بتوانند جايي در ميان مسافران داخل واگن پيدا کنند.

وضعيت مسافران منتظر اتوبوس و تاکسي هم بهتر از مترو نيست. همگان از ضرورت حفظ حرمت مردم در جامعه اسلا مي سخن مي گويند و غافلند از آنکه هر روز در واگن هاي مترو و اتوبوس هاي شهري و حتي در صف هاي انتظار تاکسي در کنار خيابانها، حرمت مردم زيرپاگذاشته مي شود و خدشه واردشدن به شخصيت مردمي که يا اساسا خودروي شخصي ندارند يا اين که نمي توانند به دليل محدوديت هايي  همچون طرح ترافيک  و سهميه بندي بنزين و... از خودروي شخصي خود استفاده مي کنند، به يک عادت تبديل شده است، در اين ميان دولتمردان چه مي کنند؟

چه تسهيلا تي  در اختيار ناوگان حمل ونقل عمومي قرار داده اند  و در اين ميان مترو از چه جايگاهي برخوردار است؟  ماجراي عدم ابلا غ قانون مجلس و عدم پرداخت تسهيلا ت مورد نياز مترو و کمبود واگن ها که عامل اصلي ازدحام عجيب مردم در داخل واگن ها است، آنقدر  تکرار شده که تکرار مجدد  آن دردي را دوا نمي کند. اما عجيب آن است که دولتمردان  اين  مشکلا ت را نمي بينند يا اگر هم مي بينند گامي براي رفع آن برنمي دارند. شش سال پيش زماني که آقاي احمدي نژاد شهردار تهران بود و همان زمان رئيس جمهور وقت از وضعيت  ترافيک شهر گلا يه کرده بود، آقاي احمدي نژاد گفته بود گويا آقاي رئيس جمهور اين بار براي تردد از خط ويژه استفاده نکرده است.

اما امروز سوال اين است که آيا آقاي احمدي نژاد که خود، رئيس جمهور شده است، از مشکلا ت مردم در حمل ونقل شهري خبر دارد؟ آيا يکبار هم از مترو استفاده کرده است؟ اتفاقا پيشنهاد مدير مسوول روزنامه مردم سالا ري در مجلس به رئيس جمهور و وزرا اين بود که به جاي استفاده از اتومبيل هاي شخصي، حداقل يک روز و يک با ر با مترو به سرکار خودشان بروند تا واقعيت هاي مشکلا ت  مردم براي آنها ملموس تر شود.

و يک پرسش ديگر: آيا اگر به جاي فرزند رئيس مجمع  تشخيص مصلحت نظام مثلا  آقاي اسفنديار رحيم مشايي رئيس مترو بود، دولت باز هم در پرداخت بودجه هاي مورد نياز براي توسعه مترو تاخير مي کرد؟ باور کنيد دود اين مناقشات سياسي به چشم مردمي مي رود که هر روز مجبورند اين ازدحام کلا فه کننده و معطلي  هاي بي پايان را تحمل کنند.

اگر دولتمردان از مترو استفاده نمي کنند، خانواده و فرزندانشان با کدام وسيله حمل ونقل عمومي در تهران تردد مي کنند و آيا آنها از زبان اعضاي خانواده خود هم مشکلا ت تردد در پايتخت را نشنيده اند؟ شايد اين بار نوبت شهردار  امروز تهران باشد که همچون زماني که آقاي احمدي نژاد شهردار بود، از رئيس جمهور  درخواست کند  که براي تردد در شهر از خط ويژه عبور نکند و البته اين نکته را هم  يادآوري کند که مديريت مطلوب بر پايتخت حتما نسبت به مديريت برجهان اولويت دارد.

رسالت:عراق بدون خاكريز

«عراق بدون خاكريز»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم دكتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن مي خوانيد؛ در سال 2003 ميلادي زماني كه جنگ عليه عراق در نهايت منجر به سقوط صدام و حكومت بعثي اين كشور شد ، برخي از استراتژيست‌هاي آمريكايي اين اقدام را خلاف منافع ايالات متحده خواندند و گفتند اين تحول ، خاكريزهاي شرق اسرائيل را كنار زده و جبهه عظيمي از شبه قاره هند تا سوريه ، لبنان و فلسطين را عليه آن رژيم يكدست ساخته است.    
 
اشاره استراتژيست‌هاي فوق به نقش صدام در انحراف سلسله‌ جنگ‌هاي 30 ساله  اعراب و اسرائيل از هنگام حمله به ايران بود. اين جنگ ها كه از سال 1948 م شروع شده بود تا 1378 ش و امضاي پيمان سازش كمپ ديويد ميان مصر، رژيم صهيونيستي و آمريكا طول كشيد. ماموريت صدام و برخي از مرتجعين عرب اين بود كه جنگ عرب - اسرائيل را به جنگ عرب - عجم تبديل كنند ودر سال بعد جنگ عليه جمهوري اسلامي آغاز شد. از آن زمان تا به امروز هيچ جنگي ميان اعراب و اسرائيل شكل نگرفته است، غير از دو جنگ 33 و 22روزه با حزب الله لبنان و مقاومت فلسطين كه اتفاقا بر عكس جنگ هاي قبلي تنها در اين  دوجنگ مسلمانان پيروز شدند.

بنابراين در ميان زمامداران عرب هيچ كسي به اندازه صدام به رژيم صهيونيستي خدمت نكرد او علاوه بر خدمت راهبردي به دشمنان مسلمانان ، مانع توسعه همگن آنها نيز شد و اكنون كه تاريخ مصرف او سپري شده است ، عراق امروز مي‌تواند از جايگاه سوق الجيشي خود  در قلب بين النهرين براي تقويت جبهه اسلامي و توسعه اين منطقه از دنياي اسلام استفاده نمايد.

 بر اساس تحليل راهبردي فوق، افكار عمومي منصف جهان اسلام از پايان هفت ماه بلاتكليفي در شكل گيري دولت و پارلمان عراق استقبال مي‌كنند. ترديد و تعلل ياران قديمي نوري المالكي در پذيرش مجدد نخست وزيري وي ناشي از نگاه خوشبينانه اش در همكاري با عوامل تيره روزي عراق در رژيم گذشته و عدم تحرك لازم در سامان دادن به دور تازه همكاري‌ها با كشورهاي منطقه بود.

به كارگيري مجدد شماري از نيروهاي نظامي وتكنوكرات بعثي در راس فرماندهي لشكرهاي شانزده گانه عراق و راس مديريتي وزارتخانه‌هاي اين كشور، نگراني معارضين اصلي صدام در عراق را برانگيخته بود. ضمن اينكه اين انتظار وجود دارد كه نوري المالكي در دور تازه دولت خود برنامه زمانبندي شده‌اي را براي خارج ساختن عراق از وضعيت امنيتي ارائه داده و پايان اشغال كشور را با بستن پايگاه‌هاي آمريكايي در عمل اجرايي نمايد. چون حتي وجود يك نظامي يا مامور اطلاعاتي آمريكايي در عراق به منزله وجود احتمال شكل گيري طرح‌هاي بحران ساز در آينده است.

 ايران ، عراق و سوريه مي‌توانند با اجراي خط تهران ، بغداد ،درياي مديترانه در زمينه تبادل مسافر و كالا ، سود آورترين خط ترانزيتي منطقه را در اختيار خود قرار دهند. روابط توسعه‌اي و اقتصادي ميان اين سه كشور به رغم برداشتن مانع سياسي صدام هنور به حداقل ظرفيت‌هاي خود نرسيده است.

 جمهوري اسلامي ايران در دوران ستم صدام به ملت خود و بويژه در دوران اشغال غير مسئولانه عراق توسط آمريكا و حاميانش، همواره از نقش پايمردي‌ جهت كمك به استقرار سامان سياسي و اقتصادي در آن كشور برخوردار بوده است. به اين دليل كه مامعتقديم بايد از فرصت پيش آمده براي پايان دادن به مشكلات برادران ديني عراقي استفاده كرد و در عين حال با برداشته شدن موانع سياسي حداكثر استفاده از فرصت‌هاي همكاري موجود صورت گيرد.

تبادل ميليوني زائرين ايراني و عراقي قرابت‌هاي فرهنگي ، قومي و زباني و حتي منافع مشترك مردم دو طرف مرزهاي كردي و عربي دو كشور ، زمينه‌هاي غير قابل انكار توسعه روابط به حساب مي‌آيد. در شرايط كنوني با خروج فرارگونه نظاميان آمريكايي از عراق ، موانع دولت عراق براي اجراي راهبردهاي منطقه‌اي وملي خود فراهم تر از گذشته است.

ديگر دليلي براي مسامحه با گروههاي تروريستي و بقاياي نظام بعثي عراق وجود ندارد. تداوم حضور گروههاي معارض كشورهاي منطقه درخاك عراق مي‌تواند با تبديل اين سرزمين به مامن تروريست‌ها ، توسعه و سرمايه ‌گذاري در آن را با مانع جدي مواجه نمايد. دليلي براي تبديل خاك عراق بويژه شمال اين كشور به پايگاه كمين و گريز گروههاي تروريستي قومي وجود ندارد.

 ودر نهايت اينكه يكي از دلايل عدم اقبال نخبگان عراقي به شكل گيري دولت حزب العراقيه آقاي اياد علاوي تداوم پيوند آن با ساختارهاي به جاي مانده از رژيم سابق بود . تلاش براي حفظ بعثي‌ها بر خلاف قانون اساسي كشور، نمايندگي منافع آمريكا در شرايط سياسي جديد عراق و بويژه تلاش براي احياي زمينه‌هاي اختلاف با برخي  همسايگان از جمله جمهوري اسلامي ايران به مذاق مردم و سياستمداران امروز عراق خوش نمي‌آيد. هم علاوي و هم بازيگران فرامنطقه‌اي عرصه تحولات عراق بايد بپذيرند كه واقعيات منطقه نسبت به ده سال پيش با تفاوت هايي جدي همراه شده كه عدم توجه به آن تنها منجر به شكست‌هاي راهبردي پي در پي خواهد شد. عراق آينده بدون خاكريزهاي تحميلي نقش بيشتري در تحولات خاورميانه بازي خواهد كرد.

تهران امروز:عصر جديد در روابط ايران و آذربايجان

«عصر جديد در روابط ايران و آذربايجان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم اميرحسين تيموري است كه در آن مي‌خوانيد؛تهران و باكو از دوران پر تنش دهه 1990 يعني عصر پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي دور مي‌شوند و فصل جديدي از روابط را آغاز مي‌كنند. اگر در آن دهه ايران و آذربايجان بر سر برخي از سخنان تنش‌ساز مقامات آذري درباره ايران و نيز مسئله قره باغ باهم اختلاف نظر داشتند اكنون باكو از ميانجيگري تهران در حل اين مسئله حمايت مي‌كند و به تهران نيز به صراحت از طرف آذري در اين مناقشه پشتيباني مي‌كند.

تهران و باكو همچنين در ساير مسائل امنيتي و سياسي نيز به هم گرايي نزديك تر مي‌شوند. توافقنامه مرزي امضا مي‌كنند، زنداني مبادله مي‌كنند، تهران رواديد توريستي را براي شهروندان آذربايجان لغو مي‌كند، كنسولگري آذربايجان در تبريز افتتاح مي‌شود و وزير دفاع ايران قصد عزيمت به باكو را دارد.

اين درحالي است كه مولفه همگرايي و نزديكي اقتصادي نيز در روابط دو كشور به شدت پررنگ مي‌شود. در حالي كه سطح مبادلات طرفين از 600 ميليون دلار تجاوز نمي‌كند، با توجه به رشد بيش از 30 درصدي اقتصادي آذربايجان، تهران و باكو به شدت مي‌توانند از مزيت‌هاي نسبي و نيز مجاورت اقتصادي با يكديگر بهره برداري كرده و سطح مبادلات را بسيار بيش از اين كنند.

ديدار علي آقا محمدي، معاون نظارت و هماهنگي سياست‌هاي اقتصادي نهاد رياست‌جمهوري از باكو در روزهاي گذشته نويدبخش اين فرآيند است. با توجه به هيات گسترده اقتصادي كه آقا محمدي را همراهي مي‌كرد مي‌توان اميدوار به بهبود روابط اقتصادي دو كشور و گسترش سطح و ميزان مبادلات بود.

ابتكار:مجلس در رأس هست يا نيست؟

«مجلس در رأس هست يا نيست؟»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي ابتكار به قلم غلامرضا کمالي پناه است كه در آن مي‌خوانيد؛مجلس در رأس امور هست يا نيست؛ اين موضوعي است که فضاي سياسي جامعه ايران را ملتهب کرده است . احمدي نژاد که به تابو شکني و طرح مسائل جنجال برانگيز عادت دارد و اين کار از عهده هر کسي هم بر نمي‌آيد، در آستانه سفر به نيويورک، يک باره سخني را بر زبان آورد که چونان جرقه‌اي در خرمن آرامش نسبي فضاي سياسي ايران، به ويژه در اردوگاه اصولگرايان بود . هنوز تب ناشي از طرح " مکتب ايراني" جناب مشايي چندان فروکش نکرده که ناگهان " مجلس در رأس امور نيست " از جانب رئيس جمهور فضا را دچار يک تب سرسام نموده است . اکنون چند پرسش مهم درباره اين موضوع مطرح است .

آيا اين محمل قانوني دارد يا قانون شکني است؟ آيا اين سخن مبتني بر واقعيت سياسي ايران کنوني است يا خير يک ادعاي غير واقعي است؟ اصلاً پرسش جدي تر اين است که هدف رئيس جمهور محترم از طرح مسائلي از اين قبيل چيست؟ اگر چه سوالات ديگري را هم مي‌توان راجع به اين قضيه مطرح کرد، مع هذا پاسخ يابي براي همين سه پرسش مزبور، به دور از هيجان زدگي و غرض ورزي مي‌تواند ابعاد اين بحث را رو شن نمايد .

نگارنده اين مطلب اعتقاد دارد که چنين مباحثي را بايد در يک فضاي کاملاً آرام و بدون تنش مطرح و تحليل نمود . اينکه تا سخني از دهان کسي بيرون مي‌پرد، در هوا آن را با تير مي‌زنند، قطعاً نمي‌تواند نتايج سازنده‌اي در بر داشته باشد . سخن تازه همچون آش داغي است که دهان را مي‌سوزاند و اگر زياد هم سرد شود از دهن مي‌افتد و اهميت خود را از دست مي‌دهد . بنابراين بايد در زمان مناسب آن بلع و هضم شود تا مفيد واقع گردد . اگرچه برخي معتقدند که تا تنور گرم است بايد نان خود را بچسبانند . به همين سبب هم قبل از انعقاد هر سخن آن را به سيخ نقد مي‌کشند؛ مع هذا بايد توجه نمود که نتايج حاصل چيست.

اکنون برگرديم به پاسخ پرسش‌ها : رئيس جمهور معتقد است که مجلس در زمان امام قبل از تجديد نظر در قانون اساسي در رأس امور بوده است . زيرا در آن زمان مجلس رئيس دولت يعني نخست وزير را تعيين مي‌کرد . اما اکنون رئيس جمهور يعني رئيس دولت را مردم مستقيماً بر مي‌گزينند . اين سخن قابل تامل و واکاوي است و حب و بغض در بررسي اين سخن چاره ساز نيست .

و اما منتقدان مي‌گويند که اين سخن برخلاف سيره و انديشه امام و در تضاد آشکار با قانون اساسي است و همچنان معتقدند که مجلس در رأس امور است؛ زيرا به موجب اصول متعدد و مصرح در قانون اساسي، حق نظارت بر تمام شئون حکومت بر عهده مجلس گذاشته شده است . مضافاً اين که مجلس به موجب اصول قانون اساسي مي‌تواند رئيس جمهور را استيضاح کند . پس اين دليلي است بر اينکه مجلس در رأس امور قرار دارد . اما اينکه سخن رئيس جمهور و منتقدان تا چه اندازه با واقعيت کنوني جامعه ما مطابقت دارد موضوع ديگري است که از زاويه ديد عموم مردم پنهان نيست . همه امور مملکت چه در داخل و چه در خارج در يد قدرت و کنترل دولت است . به عنوان نمونه مهمترين منبع درآمد کشور يعني نفت در اختيار دولت است .

واقعاً مجلس تا چه اندازه بر همين يک مورد کنترل و نظارت دارد؟ واقعيت اين است دولت به هر کاري که خواسته تاکنون دست زده است و از نمايندگان مجلس فقط گلايه و انتقاد سر زده . در عمل حرف کدام يک به کرسي نشسته است؟ از تعطيلات روزها و ادارات و کاهش ساعات کاري گرفته تا حذف سازمانها و اضافه مناصب، همواره مورد مناقشه دولت و مجلس بوده است؛ اما با واقع بيني نگاه کنيم کداميک پيروز ميدان بوده است؟ به گفته شمس الواعظين از منتقدان دولت، يکي از ويژگي‌هاي احمدي نژاد نسبت به رئيس جمهور قبلي اين است که با اعتماد به نفس، شجاعت و لجاجت اهداف و شعارهاي خود را پي گيري مي‌کند و پيش مي‌برد .

آيتم‌هايي که درجات آنها در منتقدان پائين تر است . چه کسي جرأت داشت با رئيس جمهور آمريکا نامه نگاري کند و به او تبريک بگويد؟ چه کسي مي‌توانست قبح بحث مذاکره با آمريکا را تا اين اندازه بشکند؟ چه کسي تا اين اندازه مي‌توانست نقش و اهميت کوروش و منشور وي را در اذهان عمومي ايرانيان جا بيندازد و احيا نمايد؟ چه کسي مي‌توانست تمام قد حامي مکتب ايران باشد؟ و اکنون چه کسي مي‌توانست بي پروا بگويد مجلس در رأس امور نيست؟

اين تابو شکني‌ها فقط از يک نفر برمي آيد و آن کسي نيست جز جناب آقاي احمدي نژاد . واقعيت اين است هيچ اصلاح طلب و حتي اصولگراي ديگري جرات وارد شدن به اين قلمروها را نداشت و ندارد . ترديدي نيست که رئيس جمهور کنوني به ظرفيت‌ها و واقعيت‌هاي قوه تحت امرش به خوبي آگاه است و مي‌داند که در عمل دست بالا را دارد، حرف خود را مي‌زند و در زمان مناسب آن را عملي مي‌کند يکي از شگردهاي وي و همراهان نزديکش موج آفريني است . خوب هم مي‌داند چگونه کشتي خويش را از ميان امواج متلاطمي که ساخته به ساحل امن مقصود برساند . وقتي دريا طوفاني است افکار از نجات دادن تور ماهيگيري و صيد ماهي‌هاي خود منصرف و معطوف رهايي از درياي متلاطم مي‌شود .

هم اکنون تورم و بيکاري و تحريم‌ها جامعه را درگير خود کرده تا جايي که مراجع و علما و منتقدان دلسوز و رسانه‌ها از طرح آنها ناگزير بوده اند، آمار طلاق و جرم و جنايت هر روز بالاتر مي‌رود، گلوي بدهکاران بانکي که بيکار هم شده اند روز به روز فشرده تر مي‌گردد، در اين ميان آقاي مشايي سنگي به نام مکتب ايراني مي‌اندازد و موج مي‌آفريند، هنوز دريا آرام نشده، باز رئيس جمهور محترم سنگ بزرگتري مي‌اندازد و طوفان ايجاد مي‌نمايد . تا ببينيم که سنگ بعدي را که خواهد انداخت؟ و چه ميزان موج ايجاد خواهد کرد؟ واقعيت اين است، البته از ديدگاه نگارنده .

جمهوري اسلامي:ملاحظاتي پيرامون گردهمائي ائمه جمعه

«در باره يك سفر»،«اگر آقاي مشايي رئيس مترو بود...»،«عراق بدون خاكريز»،«عصر جديد در روابط ايران و آذربايجان»،«مجلس در رأس هست يا نيست؟»،«ملاحظاتي پيرامون گردهمائي ائمه جمعه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛هفته گذشته، ائمه جمعه سراسر كشور در تهران گردهم آمدند و در يك اجلاس سه روزه ضمن بهره بردن از بيانات رهبر معظم انقلاب، آخرين تحولات كشور را از زبان رؤساي سه قوه و تعدادي از وزرا و مسئولان شنيدند.

بدون ترديد، برگزاري چنين اجلاس‌هائي براي ائمه جمعه بسيار لازم و مفيد است. در عين حال، اين واقعيت را نيز بايذ پذيرفت كه با توجه به برنامه‌ها و محتواي اجلاس، آنچه معمولاً برگزار مي‌شود كافي نيست. براي آنكه از اين قبيل گردهمائي‌ها حداكثر
بهره برداري بعمل آيد، همه‌ي صاحبنظران بايد پيشنهادات تكميلي خود را به شوراي سياستگزاري ائمه جمعه ارائه دهند و شورا نيز بايد از پيشنهادها استقبال نموده با جمع بندي آنها تلاش كند گردهمائي‌ها - اعم از سراسري و استاني و منطقه‌اي را از غناي بيشتري برخوردار سازد.

به عنوان فتح باب، در اين مقاله نكاتي را مطرح مي‌كنيم و از كليه صاحبنظران نيز دعوت مينمائيم پيشنهادات خود را ارائه نمايند و از اين طريق به دست اندركاران سياستگزاري ائمه جمعه كمك نمايند.

1 - امامت جمعه، منصبي فراتر از امور اجرائي و دولتي است و به همين جهت مستقيماً به ولايت امر وصل است. ائمه جمعه توسط ولي امر منصوب مي‌شوند، تحت نظارت ولايت امر قرار دارند و بايد با سياست‌هاي رهبري هماهنگ باشند. اقتضاي اين جايگاه اينست كه ائمه جمعه جايگاه خود را فراتر از مسئولان دولتي و جريان‌هاي سياسي بدانند و نسبت به آحاد مردم جامعه برخوردي يكسان داشته باشند. فراتر بودن، به معناي خود را برتر ديدن نيست، بلكه به معناي پدري كردن، دلسوز بودن و برخورد حاميانه نسبت به همه، اعم از مسئولان حكومتي و عامه مردم، مي‌باشد. طبعاً كسي كه در چنين جايگاهي قرار دارد، براي آنكه بتواند به وظايف خود عمل كند بايد با همه رابطه داشته باشد، از وضعيت همه آگاه باشد و از حداكثر تواضع و فروتني برخوردار باشد.

2 - با توجه به آنچه در نكته اول يادآور شديم، طبيعي است كه ائمه جمعه همواره نيازمند رهنمودهاي رهبري هستند و اينكه چنين برنامه‌اي در صدر همه گردهمائي‌هاي ائمه جمعه وجود داشته باشد، امري كاملاً منطقي و لازم است.

3 - استماع گزارش رؤساي قوا و وزرا و ساير مسئولين دولتي و دستگاه‌هاي اجرائي نيز لازم است، زيرا آگاهي داشتن از اوضاع و شرايط كشور، چه به لحاظ داخلي و چه به لحاظ مناسبات خارجي، به ائمه جمعه كمك مي‌كند در تشريح مسائل، روياروئي با مشكلات و تحليل حوادث با اشراف بيشتري به صحنه بيايند و خطبه‌هاي غني تري ارائه نمايند و در جلسات مختلف نيز بتوانند از عهده پاسخگوئي به سئوالات و رفع شبهات و ابهامات برآيند.

4 - با اينحال، بايد به اين واقعيت نيز توجه شود كه آگاهي داشتن از گزارش مسئولان دولتي شرط لازم است نه كافي. زيرا آنها يكطرف آنچه در جامعه جريان دارد هستند و طرف ديگر جامعه كساني هستند كه در شكل گيري حوادث و بالندگي جامعه مؤثرند و به عبارت روشن‌تر بدنه جامعه را تشكيل مي‌دهند. نهادهاي اجتماعي مهمي وجود دارند كه بدنه جامعه از آنها شكل مي‌گيرد و فلسفه وجودي دولت و مسئولان قواي مختلف و وزارتخانه‌ها و ادارات و ارگانها و نهادها همراهي با آنها براي اداره جامعه است.

نمونه‌هائي از اين نهادهاي اجتماعي عبارتند از دانشگاه ها، حوزه‌هاي علميه، رسانه‌ها، اصناف، كارگران، كارمندان و ساير اقشار كه اطلاعات مهمي از اوضاع كشور دارند و با تكيه بر تجربيات خود مي‌توانند تحليل‌هاي مفيدي ارائه نمايند و گزارش‌هاي مسئولان را تكميل كنند و يا احياناً نواقص آن گزارش‌ها را نشان دهند.

گردهمائي‌هاي ائمه جمعه درصورتي به كمال خواهد رسيد كه آنها علاوه بر مسنولان رسمي كشور، از نقطه نظرهاي اساتيد دانشگاه، علماي حوزه، نمايندگان اصناف، كارشناسان رسانه اي، افراد صاحب تجربه از قشر كارمند و نمايندگاني از كارگران كه از وضعيت جامعه كارگري اطلاعات خوبي داشته باشند نيز بهره ببرند.

5 - از آنجا كه هدف از حضور نمايندگان اقشاري از بدنه جامعه و ارائه گزارش توسط آنها تكميل اطلاعات ائمه جمعه و بالا بردن قدرت تحليل آنها نسبت به مسائل جامعه مي‌باشد، طبعاً در مورد افرادي كه به عنوان نمايندگان اقشار براي حضور در گردهمائي‌ها در نظر گرفته مي‌شوند بايد حداقل دو شرط رعايت شود؛ اول آنكه از وفاداران به نظام جمهوري اسلامي باشند و دوم آنكه از آراء و نظرات مستقل برخوردار باشند و به هيچيك از جريان‌هاي سياسي وابسته نباشند.

استقلال، ويژگي مهمي است كه از مقدمات امام جمعه بودن است و به همين نسبت، مجاري خبرگيري و دريافت گزارش و تحليل آنها نيز بايد از ويژگي استقلال برخوردار باشند. فقط در اينصورت است كه محتواي ذهني ائمه جمعه همانگونه كه شايسته جايگاه آنهاست، يعني جامع و دقيق و منطبق بر واقعيت، شكل خواهد گرفت و قدرت تحليل مسائل را در آنها بالا خواهد برد.

6 - امامت جمعه، يكي از مهمترين و مردمي‌ترين رسانه‌هاي سنتي و ديني است كه با خود اسلام همزاد است. بنابر اين، همه‌ي توصيه‌هاي پيشوايان اسلام كه ساده زيستي در صدر آنها قرار دارد بايد در وجود ائمه جمعه متجلي باشد تا مردم، شيفته آنها شوند و با عمل به حديث شريف "كونوا دعاه الناس بغيرالسنتكم" عمل آنها پشتوانه سخن و گفتارشان گردد. براي رسيدن به اين مقصود، طبعاً بايد همان ساده زيستي كه آنها در ديدار با رهبر معظم انقلاب مشاهده مي‌كنند، همان را در سرتاسر گردهمائي نيز شاهد باشند. فقط در اينصورت است كه خوي ساده زيستي در وجود ائمه جمعه نهادينه خواهد شد و همين خصلت است كه مي‌تواند آنها را در قلب مردم جاي دهد و ميدانيم كه امام جمعه فقط وقتي مي‌تواند موفق باشد كه در قلب مردم جا داشته باشد.

آرمان:حفظ سيرت نظام با اخلاق سياسي

«حفظ سيرت نظام با اخلاق سياسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم جواد جهانگيرزاده است كه در آن مي‌خوانيد؛ اگر قرار است انسان زندگي اخلاقي داشته باشد، اين زندگي اخلاقي بايد بر تمام عرصههاي فردي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي او حاکم باشد. نميتوان در برخي ابعاد اخلاقي بود و در برخي ديگر اخلاق را کنار گذاشت. براساس بيانات رهبر انقلاب در خطبههاي نماز جمعه گذشته سياست از اخلاق سرچشمه ميگيرد و آموزههاي ما جدايي بين اخلاق و سياست را نميپذيرد.

اميرمؤمنان علي (ع) نيز به عنوان الگويي کامل براي شخصيت حاکم اسلامي، سياست توحيدي را براي جامعه پيشنهاد و ارائه ميدادند نه سياستي که به دنبال جلب حمايت صاحبان قدرت و ثروت باشد. در واقع علي (ع) تفکر هدف وسيله را توجيه ميکند  را رد ميکند و بر اين باور است که سياست حاکم جامعه بايد مبتني بر رضايت خداوند و راه و رسم صحيح باشد و براي رسيدن به منظور متعالي نبايد ابزار نامتعالي را به کار گرفت که اين شيوه با سياست توحيدي منافات دارد. و اين همان مبناي فکري امام است.در کشوري با حکومت جمهوري اسلامي که بر مبناي اخلاق ديني شکل گرفته اگر اخلاق از سياست جدا شود، نشانههايي را با خود به همراه ميآورد که در رأس آن تحت تأثير قرار گرفتن تفکرات امام خواهد بود.

اگر اخلاق سياسي مبتني بر اسلام نباشد تبعيت از ولايت فقيه کنار گذاشته ميشود و احتجاجهاي فردي - که از روي اصول هم نيست- جاي احتجاجهاي فکري را ميگيرد و درنهايت تبعيت از الگوهاي غربي يک هرج و مرج سياسي را به راه خواهد انداخت. اينها نشانههايي از جدايي اخلاق از سياست است که امروز به وفور ديده ميشود. امروز کساني به مباني فکري امام بيتوجهاند که روزي افتخارشان درک اين مفاهيم بود.

تندي با اساس انقلاب،  پذيرش الگوهاي فکري غرب، نوشتن نامههايي که مخاطب آنها عمدتاً خارج از ايراناند از نشانه‌هاي ديگري است که زنگ خطر جدايي اخلاق را از سياست به صدا درمي‌آورد.همراهي اخلاق و سياست راهي است که ميتواند سيرت و صورت جمهوري اسلامي را همراه با هم نگه دارد. رهبرمعظم انقلاب نيز در خطبههاي نماز جمعه به اين موضوع اشاره کردند که «اگر همه مراقب نباشيم ممکن است اسم و ظاهر جمهوري اسلامي باقي بماند، اما سيرت و رفتار و عملکرد و برنامههاي نظام، غيراسلامي شود».

سياست متخلق به اخلاق يکي از راههاي جلوگيري از جدا شدن سيرت جمهوري اسلامي از صورت آن است. بر اساس فرمايشات معظمله بازگشت به اصول، تنها راه حفظ روح جمهوري اسلامي است. به عبارتي ميتوان بازگشت به اصول را به عنوان منشور وفاق ملي براي حفظ باطن جمهوري اسلامي اعلام کرد.

اصولي مانند اسلام و اخلاق سياسي که در نقش ولايت فقيه تجلي پيدا ميکند. امام نيز در کتاب ولايت فقيه خود بر اين اساس حاکميت را تبيين و ترسيم مي‌کند.امام با بيان تاريخي از حکومت پيامبر، حضرت امير (ع) تأکيد ميکنند که بعد از غيبت بايد کسي با قابليتهاي افتا، قضا و آگاه به سياست، امور را به عهده بگيرد.

وقتي رهبر انقلاب ميگويد نبايد سيرت از بين برود و صورت باقي بماند بخشي از موضوع به ولايت مربوط ميشود. بخشي ديگر به حديثي برميگردد که ميفرمايد: دين به جايي ميرود که مانند ظرف وارونه ميشود. جوهرهاي اساسي حاکميت سياسي، آزادي، استقلال از اصولي است که براي حفظ سيرت و صورت جمهوري اسلامي بايد مورد توجه قرار بگيرد. غفلت از اين اصول ما را به مسيري هدايت ميکند که در انتهاي آن تنها صورتي از جمهوري اسلامي باقي مانده، در حالي که باطن آن چيز ديگري است.

آفرينش:خودکفايي استراتژيک گندم

«خودکفايي استراتژيک گندم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن مي‌خوانيد؛گندم در واقع به عنوان محصول اساسي  و کليدي کشاورزي جايگاهي اصلي و ويژه  درتوليد و مصرف مواد غذايي کشور هاي  جهان دارد اين مهم بويژه  در کشور هايي همانند ما که غذاي اصلي آنها نان است داراي تاثيري دو چندان بودن و خودکفايي در اين محصول استراتژيک نيز مي تواند از مهمترين اهداف اقتصادي کشورهاي نظير ما باشد چه اينکه مي تواند به حفظ استقلال  و امنيت غذايي خانوارها منجر گردد..در اين راستا با اعلام  مقامات کشور مبني بر اينکه هم اکنون به خودکفايي در توليد اين محصول استراتژيک (با توليد 14ميليون و 500هزار تن ) رسيده ايم ذکر چند نکته را ضروري مي سازد .

نخست آنکه بي شک اصل خودکفايي آنهم در توليد گندم ارزشمند وقابل  تقدير  است اما آيا اين خودکفايي امري پايدارو دائمي است ويا اينکه همانند گذشته بارديگر به واردات گندم سوق خواهد يافت؟ در اين راستا در واقع ايران که روزگاري بزرگ ترين واردکننده گندم بود در سال 1383 با دستيابي به خودکفايي در توليد گندم، جشن خودکفايي را برپا کرد در اين بين اين خودکفايي زودگذر در سالهاي بعد بار ديگر کشور ما را با واردات چند ميليون تني در سکوي بزرگ ترين واردکننده گندم قرار داد  امري که خودکفايي در اين محصول را از بين برد.

دوم آنکه در واقع بايد توجه داشت خود کفايي در رسيدن به توليد گندم چگونه بدست آمده است آيا خودکفايي تنها با گسترش سطح زير کشت به جاي افزايش راندمان در واحد سطح ,کشت جايگزين و  استفاده از ظرفيت هاي  توليد ساير محصولات واختصاص آن به توليد گندم و  يا عامل  افزايش بارش هاي جوي را در افزايش توليد گندم و سياست هاي تشويقي دولت در کشوربدست آمده است  يانه در اين بين اگر  خودکفايي در توليد گندم بدين شکل باشد  اين خود کفايي مسلماً نه چندان  مطلوب است نه پايدار  در مقابل  زماني مي تواند خودکفايي  در توليد گندم ارزشمند وپايدار باشد که با ارتقاي ضريب مکانيزاسيون، بهره وري مناسب وبهتر از آب، عمليات به زراعي و به نژادي گندم، بهبود حاصلخيزي خاک و پيشگيري از ضايعات، دوري از افزايش توليد گندم به جاي کاهش يا عدم  توليد و محصولات ديگر ,عدم تجاوز در کشت به اراضي ملي، منابع طبيعي و بالا بردن متوسط عملکرد گندم ديمي و آبي در کشور روبرو باشيم يعني به جايگاهي  از پايداري در توليد گندم برسيم که همواره تداوم داشته باشد نه اينکه همواره بنا به دلايل متعدد از جمله خشکسالي لرزان بوده باشد.

سوم اينکه توجه به اصلاح واقعياتي نظير ، ايران با دارا بودن حدود 1 درصد جمعيت دنيا، حدود 5/2 درصد گندم جهان را مصرف مي کند, سطح پايين فن آوري توليد گندم، افزايش ضايعات از زمان توليد تا مصرف  نيز مي تواند بر ميزان خودکفايي پايدار بيفزايد . 
 
سياست روز:سرچشمه‌ها را گل‌آلود نکنيم

«سرچشمه‌ها را گل‌آلود نکنيم»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم عليرضا بندري است كه در آن مي‌خوانيد؛

نماي اول
در پرکارترين ماه وزارت آموزش و پرورش ناگهان طرح استيضاح آقاي وزير روي ميز هيئت رئيسه ورق مي‌خورد تا بخش اعظمي از نيرو و امکانات اين وزارتخانه به جاي تقويت آموزش و پرورش در مسير اين استيضاح صرف شود.

بالاخره نمايندگان مجلس متقاعد مي‌شوند با مسکوت نگاه داشتن طرح استيضاح به مدت سه ماه از تنش‌هاي بيشتر بکاهند اما بار رواني ناشي از تزلزل مديريتي بيش از پيش بر دوش نظام آموزشي کشور سنگيني مي‌کند.

نماي دوم
قيمت بليت هواپيما از 15 مهر به ميزان 30 درصد افزايش مي‌يابد.
اين خبر در حالي منتشر مي‌شود که همگان بر اين حقيقت صحه مي‌گذارند که ناوگان فرسوده هوايي روز به روز فرسوده‌تر شده و از استانداردهاي بين‌المللي فاصله مي‌گيرد. وضعيت مبلمان هواپيماها از شرايط هشدار هم مي‌گذرد و خدمات هوايي نيز پايين‌ترين کيفيت خود را تجربه مي‌کند. از سوي ديگر فصل سفر هم به پايان رسيده و در شرايط فعلي چنين افزايش قيمتي با هيچ يک از اصول خدمات‌رساني به مردم همخواني ندارد.

گمانه‌ها بر اين نکته دلالت دارند که اين افزايش قيمت با اجراي قريب‌الوقوع طرح هدفمندي يارانه‌ها گره خورده و اين در شرايطي است که قرار بود اجراي اين طرح بر حامل‌هاي انرژي تاثير نگذارد، لذا ارتباط اين گراني با افزايش بهاي سوخت منطقي نيست.

نماي سوم
اين خبر به نقل از يک رسانه نقل مي‌شود. بخوانيد:
«همزمان با هدفمندي يارانه‌ها، متناسب با سياست‌هاي دولت، شرکت راه‌آهن نسبت به تغييرات در ميزان بليت‌هاي قطار تصميم خواهد گرفت.»

حالا اگر بخواهيد اين عبارت پيچيده را به زبان شيرين فارسي ترجمه کنيد به اين جمله خواهد رسيد: «بليت قطار با اجراي طرح هدفمندي يارانه‌ها گران مي‌شود.»

دولت از سويي هشدار مي‌دهد که بدخواهان و فرصت‌طلبان قصد دارند طرح هدفمندي را بهانه‌اي براي بالا رفتن کالا و خدمات نشان دهند و از سوي ديگر مجموعه‌هاي وابسته به دولت با وارد کردن شوک‌هاي قيمتي شايعه ابعاد تخريبي طرح هدفمند‌سازي را تشديد مي‌کنند.

نماي چهارم
بايد اين حقيقت تلخ را بپذيريم که براي برون‌رفت از بحران‌ها، استراتژي مشخص و مدوني نداريم. به عبارت ديگر مفهوم «فرصت» را درک نکرده‌ايم.

به همين خاطر در آستانه مهر، طرح استيضاح وزير آموزش و پرورش را به جريان مي‌اندازيم يا پيش از اجراي طرح هدفمند‌سازي يارانه‌ها شهروندان نگران را با قبض‌هاي نامتعارف برق به سرگيجه وا مي‌داريم. بي‌هيچ دليل و منطقي بهاي بليت قطار و هواپيما را ـ تا آنجا که جا دارد ـ بالا مي‌بريم.

اعتراف تلخي است اما همين فرصت‌نشناسي، تهديداتي را به دنبال دارد که بايد خود را براي مقابله با آن آماده کنيم.

دنياي اقتصاد:برداشت‌هاي متناقض از سياست‌هاي ارزي

«برداشت‌هاي متناقض از سياست‌هاي ارزي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكترفرخ قبادي است كه در آن مي‌خوانيد؛در سال‌هاي اخير شايد کمتر مقوله اقتصادي را بتوان سراغ گرفت که به اندازه سياست‌هاي ارزي کشورمان مورد بحث کارشناسان و رسانه‌هاي اقتصادي قرار گرفته باشد.

بنابراين و پس از اين همه سال، انتظار اين بود که که لااقل در مورد صورت مساله ابهامي باقي نمانده باشد. اما در روزهاي اخير مطالبي منتشر شده‌اند که نشان از پايداري برخي ابهامات اساسي در اين زمينه دارد. به اختصار به چند مورد از اين ابهامات اشاره مي‌کنيم. قبل از آن اما لازم است يک بار ديگر صورت مساله را مورد توجه قرار دهيم.

بر اساس آمار بانک مرکزي، از آغاز سال 1380 تا پايان سال 1388 ميانگين قيمت‌ها در ايران اندکي بيش از سه و نيم برابر شده است (يعني در اين دوره 9 ساله، نرخ تورم به طور متوسط در حدود 15 درصد در سال بوده است). اگر از جزئيات امر چشم‌پوشي کنيم، هزينه توليد در کشور ما نيز در اين دوره کم و بيش به همين اندازه افزايش يافته است. از سوي ديگر، نرخ تورم (و هزينه توليد) در کشورهاي طرف معامله ما در همين دوره 9 ساله بيش از 3 تا 4 درصد در سال نبوده است. ضمنا در همين دوره نرخ دلار نسبت به ريال نيز سالانه فقط در حدود 3/2 درصد افزايش يافته است (از 818 تومان در سال 80 تا 1030 تومان در پايان سال گذشته). اين بدان معني است که توليدکنندگان ما هر سال و با خوش‌بينانه‌ترين فرضيات، دست کم 7 تا 8 درصد از رقباي خارجي شان عقب افتاده‌اند. به بيان ديگر با گذشت هرسال، کالاهاي خارجي براي ايرانيان به طور نسبي ارزان‌تر شده‌اند و از جمله به همين دليل رفته‌رفته همه کالاهاي خارجي در چشم خريداران ايراني جذاب‌تر جلوه کرده‌اند.

اين جذابيت به کالاهاي پيشرفته با فناوري بالا محدود نبوده و در مورد تقريبا همه چيز، از جمله سنگ قبر، نيز مصداق داشته است. افزايش تعرفه‌ها هم در کاهش اين جذابيت کارآيي چنداني نداشته‌اند، ضمن آنکه به پديده‌هاي مخربي همچون قاچاق کالا و کم اظهاري گمرکي نيز دامن زده‌اند. حاصل آنکه، سال به سال توليدکننده ايراني شرايط فروش خود را دشوارتر يافته و به حاشيه رانده شده است. در مقابل، کالاهاي خارجي هر سال بر دامنه نفوذ خود در بازارهاي ما افزوده‌اند. آمار رسمي دولت نشان مي‌دهد که در همين دوره 9 ساله، ارزش واردات قانوني کالا به کشور ما از 1/18 ميليارد دلار در سال 1380 به 67 ميليارد دلار در سال 1387 افزايش يافته است و به بيان ديگر 7/3 برابر شده است. (از واردات قاچاق که قطعا ميزان آن هم به همين نسبت بالا رفته و اکنون ظاهرا به 16 تا 19 ميليارد دلار در سال رسيده است نيز سخني نمي‌گوييم).

«صورت مساله» اين است که اين دو مقوله با يکديگر رابطه دارند. «واردات بي‌رويه» که فرياد همه را به آسمان رسانده است، در وهله اول (البته نه منحصرا) ناشي از سياست تثبيت نرخ ارز در شرايط تورمي، طي ده سال اخير بوده است.
خوانندگاني که در مطالب فوق اندکي دقيق شده باشند در مي‌يابند که ما کلامي در مورد صادرات غيرنفتي کشورمان نگفته‌ايم. سخن ما بر سر شرايط دشوار و تحمل‌ناپذيري است که توليدکنندگان داخلي خود را با آن مواجه مي‌بينند. هزينه تمام شده آنها سال به سال بالاتر مي‌رود، قدرت رقابتشان سال به سال تضعيف مي‌شود و بازارهاي فروش آنها هر سال محدودتر مي‌گردد. بي‌ترديد افزايش نسبي قيمت تمام شده توليدات داخلي، که ريشه اين معضلات است، دلايل متعددي دارد، اما قطعا يکي از مهم‌ترين دلايل آن، فزوني تورم داخلي بر تورم خارجي، همراه با تثبيت نرخ ارز بوده است.

البته بخشي از هزينه تمام شده توليدات داخلي نيز به واردات مربوط مي‌شود و ارزاني نرخ ارز هزينه اين بخش را مهار مي‌کند. اما توجه داشته باشيم که فقط بخشي از هزينه توليدکنندگان داخلي مربوط به اقلام وارداتي است و بخش اعظم هزينه‌هاي آنها مربوط به مواد اوليه و کالاهاي واسطه‌اي است که در ايران توسط خود آنها يا ديگران توليد مي‌شود. (طرفه اين که به برکت سياست‌هاي ارزي کنوني، هرچه ارزش افزوده توليدکنندگان داخلي بيشتر باشد، يعني هرچه کارگر ايراني بيشتري به کار گيرند و مواد اوليه و کالاهاي واسطه ايراني بيشتري مصرف کنند، تضعيف موقعيت آنها در مقابل رقباي خارجي شديدتر خواهد بود).

اما چرا از صادرات غيرنفتي – که آن هم از ارزاني مصنوعي نرخ ارز زيان سنگيني را متحمل شده است – سخني نگفته‌ايم؟ به دو دليل، که البته با يکديگر بي‌ارتباط هم نيستند. دليل اول تفکيک اصل از فرع و نيز نشان دادن سستي منطقي است که توسط برخي از سياست‌گذاران در مورد سياست‌هاي ارزي کشور مطرح شده است. براي مثال يکي از نمايندگان محترم مجلس در مورد دليل تثبيت نرخ ارز گفته‌اند: «آمار منتشر شده از سوي گمرک نشان مي‌دهد ما 23 ميليارد دلار صادرات داشتيم، در حالي که حدود 68 ميليارد دلار کالا به کشور وارد شده است. بنابراين تا اين دو رقم به تناسب نرسند، افزايش نرخ ارز توجيه اقتصادي نخواهد داشت (1) دليل دوم روشن شدن جهت گيري مواضعي است که اخيرا در برخي مصاحبه‌ها و مقالات مطرح شده‌اند و نه تنها همين استدلال را به کار مي‌گيرند که صادرات غيرنفتي ما نسبت به واردات رقم کوچک و کم اهميتي است، بلکه اساسا مدعي اند که غير از صادرکنندگان غيرنفتي که به دنبال منافع صنفي خود هستند، مخالفت ديگري با سياست تثبيت نرخ ارز وجود ندارد. از اين واقعيت که سياست‌هاي ارزي ده سال گذشته، کمر توليد داخلي را خم کرده، بيکاري را گسترش داده و به «واردات بي‌رويه» دامن زده است، در اين مقالات و مصاحبه‌ها سخني در ميان نيست. درپي تلاطم بازار ارز در روزهاي اخير، خبرگزاري مهر با يکي از اساتيد دانشگاه مصاحبه‌اي انجام داده که اين طرز تفکر را به روشني منعکس مي‌سازد. در پاسخ به سوالي در مورد درستي يا نادرستي مداخله بانک مرکزي در بازار ارز، استاد محترم دانشگاه مي‌گويند: «مداخله بانک مرکزي در اين بازار برخلاف ساير مداخله‌هاي دولت کار خوبي است، زيرا صادرات کشور ما بسيار محدود و کم است، به طوري که با احتساب ميعانات گازي و غيره به 15 ميليارد دلار در سال مي‌رسد.... از سوي ديگر، وضعيت واردات کشور نيز مناسب نيست و به 85 ميليارد دلار در سال مي‌رسد.... برخلاف گروهي که مطرح مي‌کنند نرخ ارز بايد رها و شناور شود، با اين نظر مخالفم زيرا نماينده‌هاي صادرکنندگان اينگونه بحث‌ها را مطرح مي‌کنند...»(2)

اما «چرا وضعيت واردات کشور مناسب نيست و به 85 ميليارد دلار در سال» رسيده است؟ آيا نرخ ارز کنوني که هرگونه ارتباطش را با واقعيت‌هاي اقتصادي از دست داده است و در حقيقت به صادرکنندگان خارجي براي نفوذ به بازارهاي ما يارانه مي‌پردازد، نقشي در اين قضيه نداشته است؟ و چگونه مي‌توان مدعي شد که صرفا «نماينده‌هاي صادرکنندگان، اينگونه بحث‌ها را مطرح مي‌کنند...»؟ بگذريم از اين که چنانچه صادرکنندگان غيرنفتي کشور نيز خواستار اصلاح يک سياست نادرست و زيانبار باشند، خلافي مرتکب نشده‌اند.

در مقاله‌اي ديگر، نويسنده محترم ضمن پذيرش خسارت‌هاي ارزان نگهداشتن نرخ ارز، لزوم توجه به عوامل ديگري که رقابت توليدات داخلي با کالاهاي خارجي را دشوار مي‌سازند مورد تاکيد قرار مي‌دهند، که البته نکته درستي است. اما در پايان مقاله، ايشان تاکيد مي‌کند که توجه صرف بر مساله نرخ ارز، بدون توجه کافي به مسائل مهم ديگر (همچون دولتي بودن اقتصاد، بهره‌وري پايين، کيفيت نازل توليدات داخلي و عوامل ديگري از اين دست)، «باعث ايجاد يا افزايش برخي از بدبيني‌ها در مورد نگرش صنفي به برخي از موضوعات اقتصادي» خواهد شد.(3) به بيان روشن‌تر، با انتقاد از سياست ارزي کنوني، اين «بدبيني» ايجاد مي‌شود که منتقدين سنگ منافع صنفي خود را به سينه مي‌زنند.

واقعيت اما اين است که در فضاي کسب‌وکار مساعدتر و کاهش مداخلات دولت در اقتصاد و افزايش معقول بهره‌وري در توليد داخلي، باز هم چنانچه سياست‌هاي ارزي کنوني تداوم يابد، توليدکنندگان داخلي از ورطه‌اي که در آن گرفتار شده‌اند رهايي نخواهند يافت و همچنان ناگزير از حرکت در جاده‌اي ناهموار با وزنه‌اي سنگين بر دوش خود خواهند بود. سياست تثبيت نرخ ارز در شرايط تورمي، توليدکننده داخلي را تنبيه و به واردات و «برون سپاري»، که چيزي جز صادر کردن شغل به کشورهاي ديگر نيستند، جايزه مي‌دهد. چرا بايد انتقاد از چنين سياستي موجب «بدبيني» شود؟ آيا منطقي‌تر نيست که بدبيني‌ها متوجه محافلي باشند که از اين سياست ضد توليد و اشتغال داخلي منتفع مي‌شوند؟

سخنان يکي از اساتيد برجسته اقتصاد کشورمان، که شايد بهتر از هر کارشناس ديگري از شرايط اقتصاد ما آگاهي دارد، جان کلام را درباره مقوله مورد بحث بيان مي‌دارد. به گفته ايشان «سياست ارزي کشور اشتباه است. ثابت نگاه داشتن نرخ ارز رسمي در ترکيب با تورم، به معناي کاهش نرخ واقعي ارز است. اين سياست بازار داخلي و خارجي را از دسترس توليدکنندگان ايراني خارج کرده و در اختيار توليدکنندگان خارجي مي‌گذارد. جايگزين شدن کالاهاي چيني به جاي کالاهاي ايراني نتيجه اين سياست و عامل تشديد رکود اقتصادي است».(4)

«اتخاذ سياست عدم تغيير نرخ ارز متناسب با تفاوت تورم داخلي و جهاني، آغوش اقتصاد ما را مشتاقانه به روي کشورهاي خارجي گشوده است که حاصل آن، هر چه بزرگ‌تر شدن تراز تجاري بدون نفت به نفع کشورهاي خارجي و به ضرر اقتصاد کشورمان بوده است. با تثبيت نرخ ارز و در گذر زمان، هر روز، تعدادي از فعاليت‌هاي اقتصادي توجيه خود را در مقايسه با کالاهاي وارداتي از دست مي‌دهند و در معرض تعطيلي قرار مي‌گيرند. در چنين شرايطي، کارآفرينان بالقوه، انگيزه‌اي براي سرمايه‌گذاري نخواهند داشت و به‌جاي آن به سمت فعاليت‌هاي وارداتي رو مي‌آورند.

منابع ارزي کشور صرف مي‌شود بدون آنکه شغل جديدي ايجاد شود. بازندگان اين سياست، توليدکنندگان و کارگران (ايراني) و برندگان داخلي آن واردکنندگان خواهند بود. اين سياست، برندگان خارجي هم دارد. در واقع با گشودن اقتصاد روي کشورهاي خارجي، ما به ايجاد شغل و درآمد در کشورهاي ديگر کمک مي‌کنيم». (5)

تقريبا همه اين مطالب به مشكلات توليد داخلي و اشتغال کشور مربوط مي‌شود که از سياست تثبيت نرخ ارز در شرايط تورمي ناشي گشته است. ضمنا نويسنده سطور نقل شده نماينده صنف صادرکنندگان غيرنفتي هم نيست.

منابع
1 - نقل شده از آقاي فتحي پور در «خطر فروپاشي نظام تک‌ نرخي ارز». سايت فرارو 6 مهر 1389
2 - «نظام نرخ ارز ايران «شناور کثيف» است». خبرگزاري مهر 10 مهر ماه 1389
3 - «نرخ ارز: نگاه از زاويه‌اي متفاوت». دنياي‌اقتصاد 6 مهرماه 1389
4 - نقل شده از دکتر مسعود نيلي در ماخذ شماره 1 (فرارو)
5 - دکتر مسعود نيلي. «تحليلي از چالش‌هاي آينده اقتصاد ايران». رستاک. 6 شهريور 1389

جهان صنعت:استيضاح‌هاي نه‌چندان جدي

«استيضاح‌هاي نه‌چندان جدي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم مژگان فرجي‌ است كه در آن مي‌خوانيد؛ هرگاه سخن از استيضاح به ميان مي‌آيد  برکناري وزير بازرگاني دولت  نهم مسعود ميرکاظمي در مجلس  تداعي مي شود.

در آن روزها که باب سخن در خصوص واردات بي‌رويه در کشور و مواردي در اين رابطه بسيار داغ بود، نمايندگان مجلس که در اين خصوص جواب شفافي از سوي دولت دريافت نکرده بودند، تصميم گرفتند از اختيارات خود استفاده کرده و وزير مربوطه را برکنار کنند.

اين استيضاح بسيار پر سروصدا شد ؛زيرا نمايندگاني نظير الياس نادران به عنوان يکي از اعضاي اقتصادي برجسته مجلس در اين  رابطه فراوان سخن گفت و بارها اعلام کرد که استيضاح فوق حتما انجام مي‌شود و... اما معلوم نشد چه اتفاقي افتاد که هيچ‌گاه نمايندگان   به طرح استيضاح جامه عمل نپوشاندند.

در خصوص وزير جهاد کشاورزي، اسکندري هم وضع به همين منوال بود. حتي در اين رابطه يکي از نمايندگان  از جمله سيدکاظم موسوي  از تريبون مجلس رسما اعلام کرد که اگر اين استيضاح انجام نشود ديگر به مجلس باز نخواهد گشت و استعفا مي‌دهد ولي با انجام نشدن آن نه‌تنها وي استعفا نداد بلکه ديگر صحبتي از اين موضوع هم به ميان نيامد.
ارسال به دوستان
کنایه رضا رشید پور به زاکانی: عزیزمان نمی‌داند WHO با WTO فرق دارد حمله پلیس اسرائیل به معترضان با ماشین آب‌پاش نماز عید قربان در کربلای معلی (عکس) تجاوز به چپ راننده سمند در ملکشاهی ایلام؛ یک کشته و 4 زخمی تماشای اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری (عکس) فوت یک نفر در برخورد قطار با عابر پیاده در ملایر رگبار و رعد و برق در راه مازندران! افزایش دما تا اواخر هفته «آیکان» اعلام کرد: اسرائیل ۹۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد بلژیک در اولین گام مغلوب اسلواکی شد / VAR دو گل لوکاکو را رد کرد گزارش کامل از مناظره اقتصادی انتخابات ریاست جمهوری (در حال بروزرسانی) ریزش سقف مسجد در ارومیه 8 مصدوم برجای گذاشت قاضی‌زاده‌ هاشمی در اولین مناظره انتخاباتی: جوری صحبت نکنیم که انگار دنیا از امروز شروع شده است پزشکیان: لازمه اجرای برنامه هفتم مشارکت به دور از اختلاف است افتتاح فیبرنوری منازل و کسب و کارهای بهارستان، مجلسی و سفید دشت پیرترین و کوتاه‌ترین تیم یورو ۲۰۲۴!
وبگردی
نظرسنجی
پیش بینی شما از کناره گیری دو کاندیدای اصلی محافظه کاران؟