![]() |
آتش در نيستان
يک شب آتش در نيستاني فتاد
سوخت چون اشکي که بر جاني فتاد
شعله تا سرگرم کار خويش شد
هر نيي شمع مزار خويش شد
ني به آتش گفت:کين آشوب چيست؟
مر تو را زين سوختن مطلوب چيست؟
گفت آتش بي سبب نفروختم
دعوي بي معنيت را سوختم
زانکه مي گفتي نيم با صد نمود
همچنان در بند خود بودي که بود
مرد را دردي اگر باشد خوش است
درد بي دردي علاجش آتش است
ترانه سرا : مجذوب علی شاه کبودر آهنگی
آهنگساز : شهرام ناظری
تنظیم کننده : جلال ذوالفنون
" آتش در نيستان " را اينجا گوش كنيد