۱۹ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۷۱۸۸۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۰ - ۱۷-۰۴-۱۳۹۰
کد ۱۷۱۸۸۳
انتشار: ۱۵:۵۰ - ۱۷-۰۴-۱۳۹۰

تابستونه. وقت شادی و خنده...

رهگذر
دلم می خواد دو تا زرد آلوی تپلِ هسته جدایِ شیرین گاز بزنم و بعد برم تو حیاط و با گوشت کوب بشینم و مثل آدمای ناشی بکوبم رو هسته و با خوردن خورده های له شده مغز زردآلو کیفور شم. اما حیف که نه دیگه خبری از اون زرد آلوهای تپل و شیرین هست و نه خبری از اون حیاطی که زیر درختاش هوا از جلوی کولر خنک تر بود و از همه مهمتر نه حس گوشت کوب دست گرفتن و هسته شکستن!

یادمه اونموقع تابستون برامون زندگی بود. حیاط بدون حوضمون باعث می شد یه نیمچه وان رو تو حیاط پر از آب کنیم و بعد از اینکه یه کم جلوی آفتاب ولرم شد توش بالا و پایین بپریم و کله هامونو تو آب نگه داریم و مسابقه نفس گرفتن بدیم!

هر روز عصر هم حیاط آب پاشی و فرش می شد و بساط عصرونه به راه بود. نون و پنیر و خیار و گوجه یا هندونه و طالبی هایی که پدر بعد از سفر به مرکز بهداشت های روستاها از اونجا می خرید و می آورد.

نوشتن یه لیست از کارتونایی که قرار بود تلویزیون بده وظیفه من و فاطمه بود.

کانون پرورش فکری و خوره کتاب شدن، مسابقه های مختلف. اسم فامیل بازی کردن تو ساعاتی که مغز آدم می پخت اگه بیرون می رفت. تور بستن تو حیاط و والیبال بازی کردن و همیشه باختن به داداش بزرگه. تو دروازه وایسادن و گل نخوردن از همون داداش بزرگه تو گل کوچیک!

ذوق خریدن جوجه ماشین های نارنجی و زرد و قرمز و ول کردنشون تو باغچه و غرغر های همیشگی مادر که حیاط رو خودتون تمیز می کنین ها!

آب دادن های عصرگاهی پدر به باغچه و بالا بردن شلنگ آب و درست کردن رنگین کمان.

و...و...و...

این جور وقتا که دلم تنگ گذشته می شه و با الانم مقایسه اش می کنم یه جوری می شم. یه جوری که حتی از پس توصیفشم بر نمیام. خودتون بفهمین دیگه! یه جوری!!!!

پ.ن: یه مصرع تاپ تو یه شعر در وصف امام زمان(عج)...

ای چشم های بدرقه، در عصر پیشواز!

منبع : وبلاگ رهگذر
ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علیرضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۷:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۷
0
5
وای دقیقا حس منو نوشتی!!. الان که 35 سالمه و دکترا گرفتم و سر کارم همش حسرت اون روزایی رو میخورم که 17 سالم بود و بیکار بودم و واسه کنکور توی حیاتمون راه میرفتم و درس میخوندم و .... و آرزو میکردم به اینجایی برسم که الان هستم. چه آرزوی بدی داشتم من!!!! کاش ارزو میکردم همون قدی بمونم و بیکار باشم و پشت کنکوری اما توی اون خونه و اون حیات و اون زردالوها و ...
ناشناس
GERMANY
۱۷:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۱۷
0
2
البته اگه این عنوان جریانهای کشور اجازه بدن مردم راحت باشن
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟