احتمالاً پدربزرگهاي ما زماني كه كتاب گلستان را ميخواندند، دلشان به حال شيخ مصلحالدين سعدي (عليهالرحمه) ميسوخت كه در «غريبي» برايش ماستي آورده بودند كه در واقع «دو پيمانه آب و يك كاسه دوغ»، و در حقيقت «دوغاب» بود.
به گزارش فارس از تبريز، نسل ما، شايد هر روز حداقل يكي- دو بار آرزو ميكند كه اي كاش سعدي خدا بيامرز زنده بود و با چشم خودش ميديد كه نه در «غريبي» بلكه در خود ميهن، آن هم در آذربايجانشرقي كه ركورددار توليد شير در ايران است، محصولات لبني پاستوريزه چه وضعي دارند!
توزيع شير يارانهاي از سوي معروفترين كارخانه استان طوري است كه انسان بايد هر روز حداقل دو ساعت در مقابل مغازه لبنياتي يا سوپرماركت و يا بقالي محله انتظار بكشد تا دستش به يك پاكت شير برسد. البته اين سعادت نيز زماني ميسر ميشود كه خريدار، مشتري دايمي و آشنا باشد و چيزهايي مانند پفك، چيپس، مايع ظرفشويي و... هم بخرد. حال، واي به روزي كه در خانهاي فردي بيمار، بانويي تازه وضع حمل كرده، كودكي تازه به دنيا آمده و پيري بيدندان و ناتوان از جويدن وجود داشته باشد و مثلاً بخواهند دو پاكت شير بخرند.
در گراني و غياب تعدادي از مواد خوراكي، حالا ديگر چشم اميد اقشار كمدرآمد جامعه به «پنير» دوخته شده است. اما پنيري كه عرضه ميشود چيزي وارفته، ماست مانند و اغلب اوقات بسيار شور است و بدون شك براي افراد سالخورده و داراي فشارخون بالا بسيار زيانآور بوده و رهاورد آن ميتواند براي ديگران نيز پوكياستخوان و ناراحتيهاي كليه، كبد و كيسه صفرا باشد.
خامههايي كه در قوطيهاي مقوايي عرضه ميشوند، چندان بيشباهت به ماست نيستند و حدود نيمي از آن مايعي سفيدرنگ و رقيق است كه بايد دور ريخته شود.
جالب است كه با اين وضع، گاهي قيمت شير، پنير، خامه، ماست و... بالا ميرود و گاهي ديگر، پاكتها، قوطيها و سطلها كوچكتر ميشوند و بعضي وقتها نيز، اين هر دو با هم انجام ميگيرد.
آذربايجانشرقي، روستاهاي فراوان دارد و تعداد عشاير استان ما نيز بيشتر از عشاير ساير استانها است. با اين حساب، انتظار ميرود مقدار و تنوع مواد لبني در آن بيشتر و قيمتها منصفانهتر باشد كه البته كيفيت نيز مهم است.
اميدواريم كارخانههاي صاحبنام و بزرگ، كمي بيشتر به فكر مردم باشند و مسئولان مربوطه نيز، نظارتهاي لازم را از هر نظر به عمل بياورند تا وضعي پيش نيايد كه مردم بگويند، رحمت به شيرپز كمانصاف قديمي!