يك روز توي دفتربرنامه گلها ، كنار بنان نشسته بودم . يكي آمد به بنان گفت : آقا ، جواني آمده، مي خواهد صدايش را امتحان كنيد.
چند لحظه بعد جواني از در وارد شد و با ادب جلوي بنان ايستاد .
بنان پرسيد : شغل شما چيست ؟ گفت : معلم هستم .
بنان پرسيد : چرا مي خواهي شغل با ارزش معلمي را رها كني و خواننده بشوي ؟
گفت : راستش به اين كار علاقه مند م.
آن وقت بنا ن لبخندي زد و گفت : راه درازي را در پيش داري، راهي مشكل و پر فراز و نشيب آيا مي تواني از پس اين دشواريهاي راه برآيي؟
جوان در حاليكه سرش را زير انداخته بود و تا بنا گوش سرخ شده بود گفت : بله ، مي توانم. چون اينكار را دوست دارم . به هر حال آن جوان كار آموزش را بطور جدي دنبال كرد و امروز وي ( محمد رضا شجريان ) بهترين خواننده ايران است .
ادبستان شماره 27 – گفتگو با همسر بنان( سایت نگاهی به تاریخ موسیقی ایران)