خبرگزاری میراثفرهنگی (CHN) - موسیقی علوانیه خوزستان یکی از میراث ناملموس ایرانی محسوب میشود که هماکنون در کشورهای عربی اجرا و میان مردم نهادینه میشود. این درحالی است که علوانیه آوازی توام با آهنگ آرام و غمگین است که با ساز رباب نواخته میشود.
میگویند علوانیه یکی از هنرهای عامه مردم خوزستان است، اما این آواز هم اکنون در میان مردمان کشورهای عربی جان میگیرد چراکه تاکنون مسئولان هیچ واکنشی نسبت به بزرگداشت مبدع و ثبت این هنر ناملموس نشان ندادهاند. میگویند علوانیه با سبک آوازی امیری در مازندران شباهتهای بسیاری دارد.
در خوزستان مولفه های فرهنگی - معنوی غنی وجود دارد که تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده است. فرهنگ هایی که فراملی هستند و کشورهای همسایه آن را با میراث فرهنگی ایرانی می شناسند. با توجه به شرایط پیش آمده برای آئین های مردم آذربایجان (ثبت تار، هنر موسیقی عاشیقها، مقامهای موسیقی آذربایجان، این اتفاق باید زنگ خطری برای آیینهای دیگر استانها باشد تا مبادا دیگر مولفه های فرهنگی مان در جایی دیگر به ثبت برسند.
«قاسم منصور آل کثیر، پژوهشگر و دوستدار میراث فرهنگی» در اینباره بهCHNمیگوید:« موسیقی «علوانیه» در خوزستان یکی از مواریث فرهنگی ناملموس است. درحالحاضر علوانیه به آوازی توام با آهنگ آرام و غمگین اطلاق میشود که تنها با ساز موسیقی رباب نواخته میشود. این سبک از هنرهای عامه مردم خوزستان است و گفته می شود «علوانیه» با سبک آوازی «امیری» در مازندرانشباهتهایی دارد».
وی با بیان اینکه سبک آوازی «علوانیه» در بخش موسیقی «ریفی» قرار میگیرد میافزاید: اکنون در خوزستان، آوازخوانان بسیاری، سبک و شیوه علوانیه را دنبال میکنند. این سبک توسط شخصی به نام «علوان الشویع» مشهور به ابوشهلا خواننده اهل اهواز و مبدع سبک آواز علوانیه است که این سبک به نام او معروف شد. هماکنون سبک علوانیه از مرزهای کشورفراتر رفتهو در عراق، بحرینو کویتنیز رواج پیدا کرده است.
هم اکنون هنرمندان و ترانه سرایان کشورهای عربی، این سبک را با نام «علوان اهوازی» میشناسند. علوان در این سبک، با نواختن ساز «رباب» که ساز سنتی خوزستان و جنوب عراق است، اشعاری از شاعران نامدار گذشته و حال را میخوانند.
«حسان الگزار چنانی»، دریافت کننده لوح تقدیر در بیست و پنجمین جشنواره موسیقی فجر و ششمین جشنواره موسیقی نواحی ایران کهدر بخش «شاوور» شهرستان شوشدانیال زندگی می کرد یکی از ترانه سرایان این سبک بود.
آل کثیر ادامه میدهد: با آنکه امروزه تب مدرنیزه شدن بخش بزرگی از فرهنگ و سنن اقوام و ملل مختلف را تحت تاثیر خود قرار داده است اما اهالی فولکلور که از میراث داران واقعی هنر فاخر و منحصربفرد هستند می کوشند تا اصالت هنر خویش را حفظ کرده و به آنچه که از گذشتگان خود به ارث برده اند، پایبند باشد.
بهگفته وی، موسیقی «علوانیه» در میان مردم خوزستان از طرفداران بسیاری برخوردار است و یکی از دلایل ماندگاری این هنر در استان علی رغم فراوانی گونه های مختلف موسیقی و سبک های فراوان رقص فولکلور کاربرد فراوان آن در مراسمهای مختلف است و این امر سبب شده تا این گونه فاخر هنر در میان مردم تداوم یابد، تا جایی که به موسیقی فراملی بدل شود.
این پژوهشگر میراثفرهنگی میافزاید: با توجه به برگزاری هفتمین همایش سراسری ثبت در شاهرود و ثبت 290 پرونده میراث معنوی از استانهای مختلف اما هیچ نامیاز «علوان الشویع» و هنر فاخرش برده نشد. از مسئولان این حوزه انتظار میرود تا پیش از اینکه این سبک موسیقی گرفتار آئینهایی چون «عاشیقها» شود، تصمیم برای ثبت ملی آن بگیرند.
از دیگر سو، حتی مسئولان فرهنگی شهرستان شوش که علوان شویع زاده آن دیار است نیز هیچ گوشه چشمی به آن نداشتهاند. شاید نا آشنایی مسئولان با هنر عامه و ارتباط کمترشان با لایههای درونی اجتماع از دلایل این نا آگاهی باشد تا جایی که نه فرهنگسرا ونه مکان فرهنگیای به نام این هنرمند ثبت نشده است.
تنوع فرهنگی همواره یکی از ویژگیهای اجتنابناپذیر فرهنگ و سرزمین ایران بوده است. این سرزمین با بافت فرهنگی متنوع خود از دیرباز زیستگاه اقوام، ادیان و مذاهب مختلفی بوده که در طی سالها با یکدیگر تعامل نزدیک داشتهاند. هر یک از این جماعت ها دارای فرهنگها، اسطورهها، زبان، ادبیات، اقتصاد و معیشت و هنر و موسیقی منحصربفرد هستند و در کشاکشهای شناختی و نسلی، در جستجوی پاسخگویی به نیازهای هویتی خویشاند.
آل کثیر،در خصوص اینکه فرهنگها در کشورمان در یک وضعیت دیالکتیکی به سر میبرند میگوید: فرهنگها در کشورمان در وضعیتی دیالکتیک بهسر میبرند چرا که نیاز آنها بیانگر همبستگی با یکدیگر است و موسیقی میتواند به عنوان ابزاری مهم، این دیالکتیک را بازنمایی کند».
وی با اشاره به اینکه، خبر ثبت ساز ایرانی تار بهنام کشور جمهوری آذربایجان، در هفتمین اجلاس کمیته میراث معنوی یونسکو شوکی بزرگ برای خانواده موسیقیکشورمان بود. این در حالیاست که متخصصان در حوزه موسیقی ایرانی، ساز «تار» را یک ساز کاملا ایرانی میدانند. مدتی پیشتر آثاری چون "مقامهای موسیقی آذربایجان" و همچنین ثبت "هنر موسیقی عاشیقها" نمونه هایی بهشمار میروند که در کشورهای همسایه ثبت شدند، بی آنکه نامی از مردم ایران برده شود».
این برای نخستین بار نیست که کشورهای همسایه ایران پیش دستی کرده و میراث معنوی ایران را به نام کشور خودشان ثبت میکنند. آثاری چون "مقامهای موسیقی آذربایجان" و همچنین ثبت "هنر موسیقی عاشیقها" تنها نمونه هایی در این زمینه بودند که ثبت شدند. کشور ترکیه نیز در سالهای اخیر در اقدامات مشابهی دست به ثبت ملی مراسم و آئینهای دیگری زد.
حال با شرایط ایجاد شده دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی که خود فرهنگی کاملا رنگارنگ و آمیخته با صدها تنوع هویتی است وظیفه خود میدانند تا آئینهای دیگری که در معرض خطر هستند را ثبت ملی کنند.
اقدامات اخیر دوستاران میراث فرهنگی خوزستان جای قدردانی دارد چراکه توانستند بسیاری از میراث مادی و معنوی را در لیست آثار ملی درج کنند. اما این فعالیتها در حوزه های مختلف نیاز به تعمق بیشتری دارد.
با ثبت ملی آثار معنوی فرهنگهای کشورمان، می توانیم نگاه مه آلود به «دیگری» را شفاف تر کنیم. همچنین افزون بر آن، از دیگر مزیت های ثبت ملی آثار معنوی این است که «نگاه مشترک» جای «نگاه از دور» را میگیرد و دیگر شناسی را نیز جایگزین دیگر هراسی میکند.