به گزارش فارس سعيد جليلى دبير جديد شوراى عالى امنيت ملى در مقطع پس از انتخاب احمدى نژاد طى سخنانى در همايش «دولت آينده؛ انتظارات و رويكردها» به ارائه ديدگاه هاى خود در حوزه سياست خارجى پرداخت. اين سخنرانى ۲۲ تير ماه ۸۴ يعنى در مقطع پس از انتخاب احمدى نژاد و پيش از معرفى كابينه در همايش «دولت آينده؛ انتظارات و رويكردها» كه توسط جنبش عدالتخواه دانشجويى در تالار شهيد رجب بيگى دانشكده فنى دانشگاه تهران برگزار شد، ايراد شده است.
چكيده اى از نظرات سعيد جليلى دبير جديد شوراى عالى امنيت ملى در عرصه سياست خارجى بدين شرح است:
* بعضى مى گويند كه سياست يا سياست خارجى، عرصه ايدئولوژى زدايى است؛ من اين حرف را نمى فهمم. مى گويند: «اصول زدايى از سياست خارجى»؛ اين را من متوجه نمى شوم. شما هر دولت غربى را هم نگاه كنيد مى گويد كه اصول سياست خارجى من اين است. چيزى كه در عرصه سياست خارجى شما اصل گذاشته مى شود. مى توانيم بگوييم كه اين اصل غلط است و آن اصل درست. اما نمى توانيم كلاً اصل زدايى كنيم.
* ورود بدون اصول و انديشه و آرمان به عرصه سياست خارجى بى معنا است و چنين سياستى يك شير بى يال و دم و شكم است كه از آن هيچ دستاوردى نمى شود انتظار داشت.
* يكى از چالش هايى كه در عرصه سياست خارجى مطرح است مسأله حقوق بشر است و اگر شما باور نداشته باشيد كه نگاهتان به انسان، نگاه درستى است و تجويزى كه براى انسان مى كنيد، تجويز درستى است، حقوقى كه براى انسان قائل هستى، حقوق درستى است، طبيعتاً در چالش راجع به حقوق بشر خودت در اول كار دچار تزلزل خواهى شد. ولى اگر باور داشته باشيد كه نه تنها درست است بلكه انسان شناسى و معرفت شناسى ما مبانى كاملترى هم دارد، آن موقع دچار تزلزل در بحث حقوق بشر نمى شويم بلكه مدعى حقوق بشر مى شويم.
* اگر غرب كمتر از صد سال است براى خانم ها حق رأى قائل شده و آن هم با كلى بحث، در تاريخ شما در ۱۴۰۰ سال پيش در مهمترين موضوعات سياسى مثل جنگ، در كنار مردها، خانم ها بيعت مى كنند. نه تنها حق قائل مى شوى بلكه مدعى هستى و حرف دارى. ولى وقتى آن بحث ها را جدى نگيريد، وقتى كارگزار سياست خارجى شما در خط مقدم باور نداشته باشد و جدى نباشد، عوض حضورى فعال، حضورى منفعل خواهد داشت. عوض اين كه در موضع مدعى باشد در موضع متهم خواهد نشست و حداكثر هنرش اين خواهد بود كه بتواند از خودش دفاع كند.
* اگر انديشه درست شكل بگيرد آن وقت مفهوم تروريزم دقيقاً تعريف خاص خودش را دارد و الزاماً اينگونه نيست كه شما به مفهومى متعهد باشيد كه ديگران از تروريزم ارائه مى كنند. مى توانيد تعريف خودتان را داشته باشيد و بعد آن موقع ببينيد در اين موضوع شما بايد در موضع متهم باشيد يا در موضع مدعى باشيد. قربانى تروريزم هستيد يا حامى تروريزم؟ اما وقتى اين مبانى را نداشته باشد، امروز شديداً مقابل آمريكاست فردا مى شود طرفدار آمريكا. تا ديروز طرفدار بوده، امروز مى شود مخالف.
* انديشه را يك چيز خشك و متحجر حساب نكنيد؛ از اقتضائات غناى انديشه، پويايى و تحول است اما انطباق با شرايط زمان و مكان يك بحث است و فقدان مبانى، انديشه ، اهداف و اصول يك بحث ديگر است.
* در انتخابات نهم رياست جمهورى رويكرد منتخب مردم ويژگى خاصى داشت. يكى اين بود كه در آن انديشه اى كه ارائه مى كرد دچار يك سرى نوسانات، اعوجاجات و حركات كاريكاتورگونه نبود. يعنى منطق و انسجام خوبى داشت. و جدا از اينكه قبولش داشته باشيم يا نداشته باشيم موافقين و مخالفين قبول دارند كه بازى نكرد. يك رويكرد خالصى از آن مبانى و ديدگاهى كه داشت ارائه كرد تحت عنوان «انديشه دينى».
* انقلاب اسلامى بر اين مبنا صورت گرفت كه دين مدعى است و حرف دارد و مى تواند نيك فرجامى در همين دنيا بياورد. و اين كارآمدى خودش را در برخى عرصه ها مانند دفاع مقدس و تفكر بسيجى نشان داد و البته در بعضى مقاطع دچار وقفه و سكون شد و امروز فرصت دوباره پيدا شده است. و بايد كارآمدى خودش را نشان بدهد.
* يكى از آسيب هايى كه در عرصه سياست خارجى داشتيم اين بود كه هرجا دچار مشكلى مى شديم، كه ناتوان در حلش بوديم، خيلى راحت اصول را هزينه مى كرديم؛ يعنى به جاى اينكه ابتكار، خلاقيت، هوشمندى و ظرفيت ها را به كار بگيريم صورت مسأله را پاك مى كرديم. اين كه هنر نشد كه شما هر جا گير كنيد يكى از اهداف و اصول را حذف كنيد و مسائل را به جاى اينكه حل كنيم منحل كنيم!
* يكى از اشكالاتى كه امروز داريم اين است كه در عرصه بين الملل نتوانستيم مبتنى بر آن مؤلفه هاى قدرت خودمان، تأثيرگذار باشيم، اينكه هانتينگتون در رده بندى كشورهاى دنيا، ايران را در تراز دوم قرار مى دهد، هانتينگتون كه ديگر معتقد به اين نظام نيست مبتنى بر يك پارادايم و مؤلفه هايى اين ديدگاه را ارائه مى كند و حتماً يك نقاط قوتى در شما ديده است كه ايران را جزو ۹ كشور رده دوم در ميان ۱۸۰ كشور عنوان مى كند و انگلستان را در رده سوم قرار مى دهد.
* ديپلماسى قوى اين است كه بتواند اين مؤلفه هاى قدرت را به شكل تأثيرگذار و اثباتى به منصه ظهور برساند.
* اگر نگاه به سياست خارجى اين باشد كه موجى كه آمده را بتوانيم دفع كنيم، اين يك نگاه حداقلى است. شما بايد بتوانى موج را سوار بشوى و بلكه بعضى وقت ها موج ايجاد كنى. بايد موج آفرين باشى نه اينكه بگويى الحمدالله فلان موج دفع شد.
* در بحث مقابله با سلاح هاى كشتار جمعى، شما قربانى سلاح هاى كشتار جمعى هستيد. شما بايد مدعى مبارزه با سلاح هاى كشتار جمعى باشيد. بسيارى از كسانى كه شما را در مقام متهم گذاشته اند آنها هستند كه بايد در مقام متهم باشند و شما بايد مدعى باشيد.
* مگر ماده شش NPT نمى گويد كه تعهد كشورهاى هسته اى براى خلع سلاح! مگر ماده چهار نمى گويد كه تسهيل استفاده صلح آميز براى كشورهايى كه اين فناورى را ندارند! مگر مواد ديگرش نمى گويد كه انتقال فناورى سلاح هسته اى به كشورهاى ديگر ممنوع است! خب، اسرائيل اين فناورى را از كجا آورده است؟ ولى شما نه تنها در موضع هجومى نيستيد، نه تنها در موضع مدعى نيستيد بلكه حداكثر هنرتان اين است كه بگوييد به خدا، ما مى خواهيم استفاده صلح آميز بكنيم!
* اقدامهايى كه عليه كشور توسط ديگران انجام مى شود بايد هزينه مند شود. بعضى كشورها عليه شما اقدام بسيار منفى مى كنند ولى هيچ هزينه اى برايش نمى پردازند، براى چه اين كارها را تكرار نكنند؟ اين كشور مى گويد يك ميليارد دلار فلان كالا را از ايران خريدم يا فروختم و بانى قطعنامه هم عليه اش شدم، هيچ فرقى هم نكرده يك ميليارد دلار هم نهصد ميليون دلار نشد! چرا اين كار را نكنم؟
* اصل براى ما بايد تهديد زدايى باشد شما مانند هر كشور ديگرى يك سرى ديدگاه ها و اصولى داريد كه براساس آن منافع شما تعريف مى شود و از آن دفاع مى كنيد. اگر كسى بخواهد متعرض اين منافع بشود ممكن است مقاومت شما براى دفاع از اين منافع و اصول موجب يك تنش بشود. نمى توانيم بگوييم چون اصل براى ما تنش زدايى است و دفاع در اين موقعيت تنش در پى خواهد داشت پس آن را دنبال نكنيم. پس رويكرد اصلى بايد تهديدزدايى باشد و نه تنش زدايى.