عصرایران- در طول دو سال گذشته رشد نقدینگی در جامعه ،اقتصاد را از مدار اصلی خود خارج کرده و چارچوب های مالی زندگی مردم را با اخلال مواجه ساخته است.
بنابر آمارهای منتشره رسمی از سوی ارگان های دولتی مثل بانک مرکزی و وزارت اقتصاد ، رشد نقدینگی در طول دو سال گذشته به اندازه کل نقدینگی از ابتدای چاپ اسکناس در ایران است.
بر این اساس نقدینگی ایران که در پایان سال 83 حدود 63 هزار میلیارد تومان بوده با رشد شتابناک و افسار گسیخته به حدود 140 هزار میلیارد تومان در پایان مهر 86 رسیده است.
برای اهمیت مقوله "رشد نقدینگی" و تاثیر آن بر زندگی مردم کافی است بدانیم که یکی از دلایل اصلی تورم در اقتصاد بیمار ایران رشد نقدینگی است.
رشد نقدینگی در واقع چاپ اسکناس بدون پشتوانه کار و تولید است که از جمع حجم پول و شبه پول حاصل می شود.
مسکوکات و سپرده های دیداری مردم نزد بانک ها حجم پول و سپرده های غیردیداری مردم و سرمایه گذاران نزد بانک ها شبه پول است.
این شاخص - رشد نقدینگی- در کشورهای توسعه یافته بین 5 تا 7 درصد است اما طبق شواهد این رشد بر خلاف همه نقاط دیگر دنیا در ایران بیش از 5 برابر است.
در همه نقاط دنیا نرخ رشد نقدینگی را در هر اقتصادی با نرخ رشد اقتصادی آن کشور مقایسه می کنند و چنانچه فاصله این دو مولفه بسیار زیاد باشد، دولت ها نسبت به اقدامات پیشگیرانه و کنترلی اقدام می کنند اما در ایران طی چند سال اخیر در حالی رشد نقدینگی بیش از 35 درصدی را داشته ایم که رشد اقتصادی ایران از 5/5 درصد در حالت خوش بینانه بیشتر نبوده است.
آنچه بر اقتصاد ایران در راستای افزایش نقدینگی گذشته سخت و دشوار است.سیاست های انقباضی دولت در جهت کنترل رشد نقدینگی نتوانسته جوابگوی مشکلات ناشی از این ماجرا شود.
فروش اوراق مشارکت برای جمع آوری نقدینگی سرگردان در جامعه نیز نتوانسته جوابگوی مشکلات باشد. اخبار تایید شده حکایت از آن دارد که 51 درصد از اوراق عرضه شده به فروش نرفته و مورد استقبال قرار نگرفته است. لذا این حجم گسترده پول هر لحظه و هر روز به سمتی می رود، یک روز به سمت مسکن می رود و آنجا را به هم می ریزد، یک روز سکه را هدف می گیرد و باعث افزایش قیمت طلا می شود و یک روز نیز بازار تولید را از رونق می اندازد.
افت ارزش پول و در غلطیدن زندگی مردم با گرانی های پی در پی، نتیجه قهری سیاست های غلط و نادرستی است که بی مهابا پول بی پشتوانه را وارد عرصه عمومی و حیات و زندگی مردم می کند. از این جریان بوی خوشی به مشام نمی رسد.
آیا این روند صحیح است؟