محمدتقی مصباح یزدی گفت: پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد، عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند! ما باید در حدی که میتوانیم این روحیه مقاومت را تقویت کنیم.
بخش هایی از گفت و گوی خبرگزاری فارس با محمدتقی مصباح یزدی رهبر معنوی ائتلاف سیاسی "جبهه پایداری" از این قرار است:
- فکر تشکیل یک جامعه اسلامی ایدهآل و به اصطلاح علوم سیاسی، مدینه فاضله فکر مبارکی است و هدف انبیاء و اولیاء و مصلحان عالم همیشه همین بوده است، اما میدانیم که این فکر هیچ وقت به طور کامل تحقق پیدا نکرده است، و در غالب اوقات با شکستهای کلی مواجه شده است؛ از کشتن انبیاء و تبعید و زندان کردنشان تا بهشهادترساندن سیدالشهداء علیهالسلام، و بعد از آن هم تا زمان غیبت، همواره حکومتهای جور حاکم بودهاند. سؤالی که اینجا مطرح است آن است که آیا چنین فکری غلط است و نباید انتظار چنان جامعهای را داشت یا فکر صحیحی است؟ از نظر شیعه روشن است که این فکر صحیح است و انشاءالله با ظهور حضرت ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) تحقق پیدا خواهد کرد.
به دنبال این جواب، سؤال دیگری مطرح میشود که ما برای تحقق چنین جامعهای باید چه کنیم؟ در اینباره هم معتقدیم هر قدر جامعه آمادگی بیشتری برای پذیرش حق پیدا کند در ظهور حضرت تعجیل خواهد شد، بنابراین ما باید سعی کنیم تا آنجا که میتوانیم زمینه اجتماعی را برای پذیرش چنین جامعه و حکومتی فراهم کنیم.
یک مرحله از این زمینهسازی، انقلابی بود که به رهبری امام (رضوان الله تعالی علیه) در ایران انجام گرفت و قدم بلندی برای تحقق ارزشهای اسلامی و مبارزه با ظلمها و فسادها برداشته شد، ولی هنوز تا هدف نهایی فاصلهی زیادی وجود دارد، علاوه بر اینکه ادامة آن هم در معرض خطر است، مانند اینکه گهگاهی میبینیم ارزشهایی که در زمان حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) رواج پیدا کرده بود دوباره رو به افول میرود. پس اگر انتظار این باشد که حکومت به طور کلی در دست کسانی واقع شود که انحرافی نداشته باشند و فقط برای خدا کار کنند، ارزشهای اسلامی را پیاده کنند، و مشکل چندانی هم سر راهشان نباشد، مقداری بلندپروازانه است و با شرایط واقعی جامعه وفق نمیدهد.
-یک از عوامل آسیبزا ضعف اخلاقی و کمبود تقواست. متأسفانه بعد از انقلاب، مسئولان کشور در ردههای مختلف از ضعفهای اخلاقی فراوانی رنج میبردهاند که آثاری منفی بر حرکت جامعه بهسوی اهداف عالی نظام برجایگذاشته است. باید برای تقویت ارزشهای اخلاقی و ارتقای تقوا در همة سطوح جامعه تلاش کنیم.
-بخشی دیگر از عوامل ناهنجاریها در رفتار سیاسی مردم به این مربوط است که اکثر مردم جزئیات و پیچیدگیهای مسائل سیاسی و بینالمللی را درست درک نمیکنند. مقام معظم رهبری در طول این مدت بارها بیان کردند که پیروزی ما در صحنههای بینالمللی به مقاومت بستگی دارد، ولی نه مسئولین ما بهقدر کافی این حقیقت را باور دارند، و نه مردم به عمق آن پی میبرند؛ البته عموم مردم بیشتر از مسئولین پذیرش دارند! ما باید در حدی که میتوانیم این روحیهی مقاومت را تقویت کنیم.
-ما چه پیروز شویم و چه نشویم، چه دولت مطلوبی سر کار بیاید و چه نیاید، هر قدر کاندیدایی با این ویژگیها رأی بیشتری بیاورد نشانة آن است که ما یک قدم پیش رفتهایم، هرچند پیروز هم نشویم. همینکه چنین فکری آرای بیشتری داشته باشد، مردم اقبال بیشتری کنند، علاقه بیشتری نشان دهند، و از شکست خوردن او ناراحت شوند، این نشانهی پیروزی است و حاکی از آن است که ما در راهی که باید برویم موفق بودهایم، چرا که مردم بیشتری طالب حق شدهاند. اگر موقعیت امروز جامعه را با فتنه 88 مقایسه کنیم، که یک عده مسئله تقلب را باور کردند و بعد هم علیه ارزشهای اسلامی به خیابانها ریختند، میبینیم جامعه ما خیلی رشد کرده است. در طول این چهار سال، مردم خیلی فهمیدهتر، آگاهتر، و بابصیرتتر شدهاند.
-اینکه چه کسی عملاً در انتخابات پیروز میشود و چرا، عوامل مختلفی دارد. به طور کلی، بعد از اینکه ما وظیفه خود را انجام دادیم، و از دعا و توسل هم کوتاهی نکردیم، باید حسن ظن داشته باشیم که مصلحت نظام همین بوده است. شاید اگر کسی که ما میخواستیم سر کار میآمد، چه بسا در اندک مدتی زمینههای شکست او را فراهم میکردند، که در آنصورت، به معنی شکست اصولگرایی و شکست آرمانخواهی بود، زیرا همهی گروهها، از اصلاحطلبان تا کارگزاران و حتی برخی احزاب و گروهها با او مخالف بودند و همه «اصولگرایان» سابقهدار علیه او ائتلاف کردند، و جبهه پایداری را خط قرمز خودشان قرار دادند. اگر به فرض، اکثریت مردم هم به او رأی میدادند، چه بسا در امر مدیریت کشور کسی با او همکاری نمیکرد، که در آنصورت، دست تنها چه کاری از او ساخته بود؟ اگر او شکست میخورد، اصل آرمان شکست میخورد، و مردم به طور کلی ناامید میشدند.
-خدا تدبیری کرد که کسی سر کار بیاید که در شرائط فعلی مجبور باشد هوای خط رهبری را داشته باشد، چون خودش بیست سال نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی بوده، و نقطه های مثبتی هم در زندگیاش دارد.
همین باعث شد دهان مخالفان بسته شود و نتوانند دوباره بگویند تقلب شده است، آزادی نیست، و انتخابات برنامهریزی شده بوده، و دیکتاتوری است! ما حکمتهای کار خدا را نمیدانیم ولی این اندازهاش قابل فهم است. اما اینها به هیچ وجه به این معنا نیست که ما از انجام وظیفه خود دست برداریم. وظیفه ما در هر صورت تلاش در آن سه جهت است که شناخت مردم نسبت به اسلام، بینش و بصیرتشان نسبت به مسائل سیاسی، و بالاتر از همه تقواشان ارتقاء پیدا کند. هر چه در این جهت کار کنیم که خدا و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میپسندند بیشتر پیش رفتهایم، و اگر به هر دلیلی کوتاهی کنیم مسئول خواهیم بود.
-باید جلسات مذهبی شبیه آنچه قبل از انقلاب داشتیم و تا اندازة زیادی فراموش شده است، احیا شود و این سه محور در آنها مورد توجه واقع شود. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی مردم جلسات دینی سابق را رها کردند. باید جلساتی با دوستان همطراز خود تشکیل دهید و این موارد سهگانه را در آن بگنجانید. اعضای این جلسات کسانی باشند که از نظر سن، تحصیلات، و علایق به یکدیگر نزدیک بوده، از خطهای انحرافی دور باشند. باید از کسانی که نسبت به انقلاب بدبین هستند، یا گرایشهای اعتقادی انحرافی مانند انجمن حجتیه دارند که میگویند باید وضع خرابتر شود تا آقا بیاید، و امثال آنها فاصله گرفت؛ اینها انحراف است.
-متأسفانه از وقتی که مردم با وسائل جدید مانند کامپیوتر، تلویزیون و ... سروکار پیدا کردهاند، دیگر کمتر مجالی برای مطالعه، فکر، یا شرکت در جلسات و بحثهای علمی پیدا میکنند! درحالی که باید دنبال این باشید که خودتان جلسات مذهبی داشته باشید و مطالعه و مباحثه داشته باشید. حساب کنید که خودتان و دوستانتان در سال چه مقدار کتابهای مقام معظم رهبری یا شهید مطهری را مطالعه میکنید؟ بعضی جوانها حاضرند تا نصف شب پای اینترنت، کامپیوتر، یا تلویزیون بنشینند، ولی حاضر نیستند یک صفحه قرآن بخوانند. نتیجة این روند چه خواهد شد؟