۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۲۸۱۰۶
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۴ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۳
کد ۳۲۸۱۰۶
انتشار: ۱۸:۵۴ - ۰۸-۰۱-۱۳۹۳

هاشمی: یك گروه بي هنر و عقب افتاده نمی تواند سرمشق باشد/ امام بارها در مسائل داخلي و خارجي، ترمز بي ترمزها را كشيدند

اکبر هاشمي رفسنجاني رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بيان اينكه آنها كه تندروي هاي خود را به امام منسوب مي كنند، خلاف مي گويند، تاكيد كرد: امام بارها در مسائل داخلي و خارجي، ترمز بي ترمزها را كشيدند تا انقلاب در مسير اعتدال بماند،

گزيده مصاحبه ايشان با ويژه نامه نوروزي ايران بدين شرح است:

* خيلي از كساني كه نظرات امام درباره ميانه-روي و تندروي را بازخواني و يا تفسير ميكنند به اين نقطه ميرسند كه مشي امام (ره) برخورد با مخالفان بود و آن را نوعي اقدام انقلابي ميدانستند، در حالي كه ميدانيم خيلي از كارها تندروي و افراط بود. آيا واقعاً اين كارها برگرفته يا تأسّي از سيرة امام است؟

● خلاف ميگويند. هر انساني ميتواند هر ادعايي بكند. امام در كجا چنين بودند؟ چه كسي مي-تواند مصداقي از اين حرفها و ادعاها بياورد؟ محور امام شرع و قانون اساسي بود. رفتار خلاف قانون را قبول نداشتند. مقاومت در برابر ظلم و تجاوز از مقوله تندروي نيست. من هم ملاك اعتدال را از قرآن و قانون اساسي ياد گرفته ام.

○ برخورد با آمريكا، يك مصداق روشن است. يا پافشاري بر اجراي ارزشهاي ديني و يك سلسله از محكماتي كه ميگويند اصول انقلابي هستند.

● اتفاقاً در مورد ارزشهاي ديني، امام كاري كردند كه اوج نقطة اعتدال، يعني عقلانيت و كارشناسي صحيح است و آن تأسيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بود.در تاريخ اسلام و تشيّع هيچ فقيهي در فقه سياسي اين كار را نكرده بود و در دنيا هم چنين كاري نكردند. دو مسأله تطبيق مصوبات مجلس با شرع و قانون اساسي در اختيار شوراي نگهبان بود كه ميتوانستند قانوني را رد يا قبول كنند.امام ديدند كه اينگونه نميشود. اختلافات به جايي رسيده بود كه خيلي از لوايح مهم ما در مجلس مانده و گير كرده بود. نه مجلس حاضر بود نظر شوراي نگهبان را بپذيرد و نه شوراي نگهبان حاضر بود كه عقب نشيني كند.

امام (ره) ابتدا كارشناسي را جلو انداختند و گفتند: « اگر دو سوم مجلس يك موضوعي را به ضرورت تشخيص دادند، ديگر به شوراي نگهبان نرود.» ولي چون ديدند اين طرف هم افراط كرد و ممكن بود خيلي زود درباره موضوعات بگويند «ضرورت است». مجمع را ابتكار كردند و گفتند: كه اگر بين مجلس و شوراي نگهبان تفاهم نشد، مجمع تصميم نهايي را ميگيرد و ميتواند از قانون اساسي و فتواهاي ارزشي كه آقايان دادند، عبور كند.اين اوج اعتدال است. يعني عقلانيت و كارشناسي كه مصلحت را تشخيص بدهد. اين نگاه اعتدالي را كجا ميتوانند پيدا كنند؟.در جنگ، بچه هايي كه در ميدان جنگ بودند، خيلي حماسي، شجاع، ايثارگرانه و فداكارانه دفاع ميكردند، ولي كم كم به اينجا رسيديم كه ديگر نميتوانيم بجنگيم.

با اينكه امام (ره) گفته بودند «ما تا آخر مي مانيم»، «بيست سال هم طول بكشد، مي مانيم»،«تا آخرين نفس» و«تا آخرين قطرة خون مي¬جنگيم»، ولي وقتي ديدند جنگ ديگر به صلاح كشور نيست، خيلي آسان مسأله را حل كردند. خوب هم حل كردند.يعني به گونه اي حل كردند كه هر كس بيانيه ايشان را شنيد، قانع شد. در مسأله اي كه حالت افراط مي توانست براي كشور مشكل ايجاد كند، وارد شدند و به آساني حل كردند.

در مسأله حج، وقتي شهداي ما را از مكه آوردند، همه عصباني بوديم و ايشان هم تعبيري كردند و گفتند: «ما از هركس، از صدام هم بگذريم، از فهد نمي گذريم.» ولي وقتي ديدند حج مثل نماز و روزه جزو فروع دين ماست، دارد تعطيل مي شود، ما را دعوت كردند و گفتند: «اين مسأله را حل كنيد. نمي توانيم تعطيلي حج را بپذيريم.»

 امام (ره)  اينگونه بود و هر وقت مشكلي براي جامعه پيدا ميشد، با عقلانيت وارد مي شدند و حل مي كردند. چون ضمن اينكه فقيه بود، فيلسوف و عارف بزرگي هم بود و با مباني اسلام كه بر پايه اعتدال استوار است، كار مي كرد.

○ چكار كنيم كه ميانه روي به عنوان يك ميراث و مكتب باقي بماند؟ اگر تفكر و سيرة امام مبتني بر اصل ميانه روي بود، چرا بعضي از فرزندان انقلاب و خيلي از افراد نسل اوّل انقلاب از شنيدن واژة ميانه روي بدشان مي آيد و اعتدال را به اصطلاح مكروهات مي دانند؟ واقعاً دليل اين غربت و انزواي فكر ميانه روي در همين نسل اوّل انقلاب، ـجمعي كه بعضي هايشان كنار شما هم بودندـ ، چيست؟

● من كسي را نديدم كه از اعتدال بدش بيايد، همه مي گويند كه ما معتدل هستيم. حتّي وقتي كه خودشان هم هستند، نمي توانند بگويند مخالف اعتداليم. چون كساني كه كنار ما بودند، اهل قرآن هستند. در كتاب فرهنگ قرآن وقتي به كلمة اعتدال رسيدم، 40 مورد را درآوردم كه قرآن اعتدال مي خواهد. داستان هاي انبيا را كه مي-گويد، قسمتهايي تأكيد بر اعتدال آنهاست. 40 مورد است كه آقاي رستگاري يكي يكي از كتاب فرهنگ قرآن مي گويد و در سايت مي گذارد.

آيات خيلي زياد است كه من فقط چند آيه را براي شما مي گويم. وقتي قرآن دستور مي دهد انفاق كنيد، به پيغمبر(ص) مي گويد: نه خيلي انفاق كن كه دست خودت را ببندي و هيچ چيز نداشته باشي و نه آن قدر تفريط كن كه به كسي ندهي.» لاتجعل يد مغلولهً علي عنقِك، يعني هيچ چيز ندهي، «ولا تَبْسُطها كُلّ البَسْط فتقعد ملوما محسورا»، يعني خيلي هم باز نكن كه چيزي كف دستت نماند.


يا: «والذّين إذا أنفقوا لَم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواماً» از اين مضامين براي هر موردي در قرآن خيلي زياد است. در مورد عبادت ـ كه مهمتر از آن نيست ـ بر اعتدال تأكيد مي كند. در مورد مباحثه و احتجاجات مي¬گويد: «فبشّر عبادالذين يستمعون القول و يتبعون اَحْسَنه.» يعني به انسان مي-گويد: «به حرف هاي ديگران گوش كن و بهترين ها را انتخاب كن» بندگان خوب خداوند كساني هستند كه مي شنوند، نگاه مي كنند و خوب و بدش را انتخاب مي كنند. يلي از اين توصيه ها در قرآن داريم. توصيه كلي اش اين است كه «و كَذالك جعلناكم اُمَه وسطاً لِتكونوا شهدا علي الناس» ما شما را يك اُمت ميانه رو قرار داديم كه براي ديگران سرمشق باشيد.از اين آيه كاملاً روشن است كه يك گروه افراطي هرگز نمي تواند سرمشق باشد. يك گروه بي هنر و عقب افتاده سرمشق نمي شود. مشي عاقلانه و با تدبير سرمشق مي شود. من فكر مي كنم كساني كه با دين و قرآن آشنا هستند، اين حرف ها را نمي زنند. بچه هاي احساسي، با احساسات خود اين كارها را مي كنند.

○ بالاخره شما يك جمع بندي از رفتار دوستاني كه مسير ميانه روي و اعتدال را در پيش گرفتند و جمعي كه اسير فضاي تندروي شدند، داريد. در دهة اخير هم مي بينيم كه در خيلي از جاها واقعاً فضاي تندروي و راديكاليسم بر ميانه روي غلبه ميكند. الان هم تحليل و جمع بندي روشني داريد. چرا واقعاً اين اتفاق افتاد؟ اين فضا كه پيش مي آيد، ميانه روي در اقليت قرار مي گيرد و سبقت و مسابقه اي براي تندروي و اتخاذ مواضع تند و شعارهاي تند راه مي افتد. از اين جهت توضيحي بفرماييد.

● اوّل انقلاب يك مقدار طبيعي بود. هر انقلابي وقتي اتفاق مي افتد، با مقدار زيادي احساسات همراه مي شود. وقتي انقلاب ما پيروز شد، نيروهايي كه خشم از رفتار رژيم قبل در وجودشان بود و آسيب هايي ديده بودند، مي خواستند از عوامل رژيم انتقام بگيرند. ادبياتي كه در انقلاب به كار مي رود، يك مقدار انسان ها را تندرو بار مي آورد و تندروي هايي در برخوردها پيش مي آيد. امام چندبار در فواصل مختلف بيانيه صادر كردند و ترمز زدند. به اينها نگاه كنيد. براي شما سخت نيست و حتماً مرجعي براي مراجعات خودتان داريد. حرف-هاي امام كاملاً روشن است و مي توانيد ببينيد.حركت هاي انقلاب احتياج به ترمز داشت كه امام اين ترمز را زدند. آن بيانيه هشت ماده اي را ببينيد. وقتي كه ديدند نيروهاي امنيتي و انقلابي غير امنيتي و قضايي دارند با مردم تند برخورد مي كنند، آن مطالب را گفتند. به بيانيه هشت ماده اي ايشان نگاه كنيد و ببينيد چه مطالب مهمي در آن هست! .ترمز مي كردند تا حركت انقلاب به مسير اعتدال برگردد.

○ مي دانيم كه ميانه روي و اعتدال موضوعي نيستند كه با نصيحت و توصيه و اندرز در جامعه نهادينه شوند. آنهايي كه در جايگاه مديريت سياسي جامعه يا كساني كه در كسوت مرجعيت ديني جامعه هستند، چه قدم هايي مي توانند بردارند؟ حضرت عالي براي حال حاضر جامعه ايران چه نسخه اي پيشنهاد مي دهيد كه واقعاً ميانه روي نهادينه شود؟

● بهترين نسخه عقلانيت است. يعني نيروهايي كه با سواد هستند، عقلانيت دارند و مرجع تشخيص هستند، كارشناسي كنند. پيچ و خم هاي تاريخ را نگاه كنند. يك مورد را به عنوان مثال رفتار عقلاني مي گويم.وقتي جنگ  تمام شد و دنبال سازندگي و بازسازي رفتيم، عراق دستش از دستاوردهاي جنگي خالي بود و به سرش زد كه كشوري را اشغال كند. كويت را گرفت و آمريكايي¬ها آمدند كه او را بزنند. در داخل كشور ما كساني بودند كه مي¬گفتند: صدام خالد بن وليد است و بايد جنايتهايش را فراموش كنيم و با آمريكايي ها بجنگيم.پيچ خيلي خطرناكي بود. اگر مي رفتيم همان شرايط عراق را پيدا مي كرديم. ولي روحية اعتدال به ما آموخت كه وارد اين ماجرا نشويم. حضور آمريكا را محكوم كرديم، امّا در عمل هيچ كاري عليه آمريكا نكرديم. همان كارهاي معمولي را كه داشتيم، مي كرديم. ولي در جنگ كاري نكرديم.

از اين طرف وقتي كويتي ها آواره شدند، درها را باز كرديم. با اينكه كويتي ها در جنگ به ما ظلم و از عراق خيلي حمايت كرده بودند، هر كس خواست وارد ايران شد و كشور ما پناهي براي آنها شد. اين حالات معلول عقلانيت و حسابگري درست است.

همان موقع مي توانستيم وارد شويم و يكي از كارهايي كه مي توانستيم بكنيم، اين بود كه از پشت به عراق خنجر بزنيم. چون صدام خيلي به ما ستم كرده بود. اين كار را هم نكرديم. اين حالت، حالت اعتدالي است كه مي تواند آثارش را خيلي نشان بدهد.

همين الان كاري كه آقاي دكتر روحاني و همكارانش دارند مي كنند، حقيقتاً مصداق اعتدال است. در طول سالها تبليغات فراواني كرديم كه خيلي ها از اسم آمريكا متنفّر هستند. در مثل مناقشه نيست و گويا اسم آمريكا و ايران مثل جن و بسم الله بود. ولي وقتي نياز شد، رفتند مذاكره كردند. البته اين اعتدال قبلاً يك مقدار شكل گرفته بود. چون اواخر زمان دولت گذشته يكي، دو مذاكره در عمان انجام شد، كه بي نتيجه بود. منتها اينها جدي تر و علني وارد شدند و كار خوبي كردند.


مسأله هسته اي و بهانه گيري هاي آمريكا و غربي ها بايد پايان بپذيرد. آنها مي خواستند با اين بهانه ها، تحريم ها را تشديد و ما را محاصره كنند. آقاي خزاعي، سفير ما در نيويورك گفت: قاطعانه مي گويم كه برنامة اينها نفت در برابر غذاست و مي خواهند ما را به آنجايي برسانند كه عراق را بردند.


چون احتياج به نفت ما در بازار زياد است، مي خواهند نفت را ببرند و پولش را به حساب سازمان ملل بريزند و براي ما غذا و دارو تهيه كننند و كوپن بدهند. يعني همان كاري كه با عراق كردند. در اين حالت تحقيقاً بايد كاري كرد كه خيلي خوب و عقلاني رفتار كردند. انصافاً شجاعانه وارد شدند و تا به حال هم خوب پيش رفتند. هيچ امتياز غيرقابل قبولي ندادند وضع ما را با اين كار آرام كردند. به نظرم اين يكي از مصاديقي است كه بايد بگوييم با عقلانيت دنبال كار را گرفتند.

برچسب ها: هاشمی ، تندروی ، اعتدال
ارسال به دوستان
وبگردی