با ورود به قرن ۲۱ ميلادى، بسيارى از مفاهيم تغيير پيدا كرده است. به عنوان مثال سواد ديگر همان معنى كلاسيك توانايى خواندن و نوشتن را ندارد بلكه مفهوم سواد، سواد الكترونيكى و به عبارتى توانايى استفاده از رسانه هاى الكترونيكى به خصوص اينترنت است و مؤلفه هاى ديگرى را هم دربرمى گيرد. در قرن ۲۱ ميزان اطلاعات هم ديگر تنها براساس ميزان تحصيلات دانشگاهى سنجيده نمى شود، چرا كه يك فارغ التحصيل دانشگاه ناچار است به طور مداوم دانشش را به روز كند. در حال حاضر فارغ التحصيلان رشته مكانيك بعد از دو سال و فارغ التحصيلان رشته رايانه بعد از شش ماه دانش شان كهنه مى شود و بايد اطلاعاتشان را به روز كنند. همين سطح سواد الكترونيكى و به روز شدن اطلاعات فارغ التحصيلان يكى از مهم ترين چالش هاى كشورهاى در حال توسعه از جمله ايران، در قرن ۲۱ به شمار مى آيد.
در كشور ما هنوز تعداد رايانه نسبت به جمعيت بسيار كم است. همين امر از اولين موانع گسترش سواد الكترونيكى محسوب مى شود. همچنين بسيارى هنوز نحوه استفاده صحيح از رايانه را نمى دانند و در نتيجه رايانه در بسيارى از خانه ها تبديل به وسيله تزئينى يا وسيله بازى شده. به خاطر همين به قولى بايد نهضت سوادآموزى ديگرى اين بار در زمينه سواد الكترونيكى در كشور برپا كرد. همچنين هنوز چندان از نيروى كار توقع نمى ر ود كه دانش شان را به روز كنند. اين عوامل مى تواند كشورمان را در عرصه رقابت با ديگر كشورها دچار چالشى جدى كند.
* سواد با تعريف هاى جديد
جهان ما در حال گذار از جامعه صنعتى به جامعه اطلاعاتى است. همين عامل سبب شده شكل و سطح سواد و اطلاعات تغيير كند. در نتيجه همه افراد از همه نسل ها نياز به بازآموزى و سوادآموزى از نوع جديد دارند. در جامعه اطلاعاتى كسى كه خواندن و نوشتن مى داند و حتى فراتر از آن تحصيلات عالى دارد ولى به عنوان مثال نحوه استفاده از اينترنت را نمى داند باسواد تلقى نمى شود. همين امر تغيير بنيادين در نظام هاى آموزشى را مى طلبد.
مرتضى خلخالى كارشناس باسابقه آموزش مى گويد: «ادبيات برنامه ريزى درسى جهان از دهه ۱۹۵۰ به بعد با تكيه بر شواهد و داده هاى آمارى از دو برابرشدن دانش بشرى در هر ده سال سخن مى گفت. به عبارتى نيم عمر دانش را پنج سال برآورد مى كردند. بازتاب عملى اين روند، تجديدنظر و و يرايش كتاب هاى درسى معروف جهان، به ويژه كتاب هاى دانشگاهى پس از هر پنج سال بود. شايد به همين دليل بود كه كتابخانه هاى بسيارى از دانشگاه هاى كشورهاى توسعه يافته و ثروتمند، هر پنج سال يك بار، اغلب كتاب هاى كتابخانه هاى خود را به كتابخانه هاى شهردارى محلى يا كشورهاى جهان سوم اهدا مى كردند. تا جايى كه يكى از همكاران نقل مى كرد كه ۳۵ سال پيش از يك كتاب تكنولوژى آموزشى موجود در كتابخانه يكى از دانشگاه هاى انگلستان خوشم آمد. از مسئول كتابخانه كمك خواستم تا مشابه آن را از ناشر درخواست كند. مسئول كتابخانه نگاهى به شناسنامه كتاب انداخت و گفت: «بفرماييد، همين كتاب را برداريد!» شگفت زده گفتم كه اين متعلق به كتابخانه است و او در پاسخ گفت كه نزديك به پنج سال از تاريخ نشر آن گذشته و در آستانه حذف است! اين در حالى است كه در دهه هاى اخير نيمه عمر بسيارى از نظام هاى علمى خيلى كوتاه تر شده است. به طورى كه هم اكنون، اين شاخص در حوزه هاى علوم تجربى، پزشكى و مهندسى به سه سال و دو سال و كمتر از آن نيز رسيده و حتى در مورد دانش الكترونيك از چند ماه تجاوز نمى كند. در نتيجه، به طور مرتب بعضى از مطالب كتاب هاى قديمى منسوخ شده و مطالب جديدتر يا تكامل يافته ترى جاى آنها را مى گيرد. ما خودمان هم در نمايشگاه هاى بين المللى كتاب تهران شاهد روند كاهش فاصله زمانى ميان تاريخ ويرايش يك كتاب دانشگاهى خارجى با ويرايش قبلى آن بوده و هستيم. بديهى است كه در اين شرايط و با چنين افزايشى در آهنگ رشد دانش مورد نياز، بايد ضمن ارج گذاشتن به ميراث هاى مهم قبلى، راه حلى براى تبديل پديده انفجار دانش به يك فرصت پيدا كرد. برنامه هاى درسى بايد مملو از صحنه هاى ارتباط علم با زندگى، برخورد با معماها، كاوشگرى و پروراندن مهارت هاى انديشيدن باشد.
* قرن ۲۱ و چالش جديد كشورهاى در حال توسعه
به اين ترتيب قرن ۲۱ به سمتى مى رود كه اكثر مشاغل به سواد، دانش و مهارت هاى جديد از جمله توانايى كار با رايانه نياز دارند. ورود به اين عرصه آموزش ها و فرهنگ و تفكر جديدى را مى طلبد.
رؤيا نجم كارشناس ارشد جامعه شناسى مى گويد: «رايانه و عصر اطلاعات نحوه تدريس و ارزشيابى و برنامه هاى درسى مدارس را تغيير داده و مى دهد. در مدارس دانش آموزان مى آموزند تا انبوهى از اطلاعاتى را كه از اينترنت مى گيرند پردازش كنند و از اين اطلاعات در جهت يادگيرى بيشتر استفاده كنند. آنها مى توانند با منابع علمى جهان ارتباط برقرار كنند. آموزش مجازى دانشگاهى هم اين امكان را فراهم مى كند تا افراد بدون حاضر شدن در كلاس هاى درس دانش و مهارت هايشان را گسترش دهند. تعداد استادان و ظرفيت كلاس هاى دانشگاهى در كشور ما محدود است و از طريق اينترنت مى توان افراد زيادى را از اين طريق آموزش داد. در اين شرايط اگر مردم ما سواد الكترونيكى نداشته باشند نمى توانند همگام با اين تحولات پيش بروند. تجار با سواد الكترونيكى مى توانند بهتر تجارت كنند، كارمندان مى توانند مهارت هايشان را افزايش دهند و مديران دانش مديريتشان را افزايش دهند. در حالى كه مى بينيم تجارت الكترونيك در كشور ما جاى چندانى ندارد و متأسفانه مديران ما سواد الكترونيكى پائينى دارند.»