موج سرماي امسال كه منطقه را فرا گرفته است باعث شده كه گاز برخي از استانهاي كشور قطع شود، يا كاهش فشار چنان باشد كه زندگي عادي امكانپذير نشود. البته قطع واردات گاز تركمنستان بر شدت مشكل در استانهاي گلستان و مازندران افزوده است.
بايد زحمات دولتمردان را براي كاهش مشكل قدر دانست ولي پرسش مهمي قابل طرح است؛ چرا گرفتار اين زحمت شديم كه براي جمعي از مردم خوب ما طاقت فرساست؟ به ويژه براي مستضعفاني كه قدرت انعطاف كافي ندارند تا خود را با وضعيت سخت پيش آمده تطبيق دهند.
سادهترين پاسخ مقصر دانستن موج سرما و عهدشكني كشور همسايه است ولي واقعيت آن است كه طي سالهاي گذشته با انگيزه مقدس كمك به رفاه مردم و كاهش بيعدالتي منطقهاي، همچنين با انگيزه غير الهي جلب راي بيشتر در انتخابات، بر طول شبكههاي گازرساني افزودهاند.
آخرين مورد آن تصميم ماه پيش مجلس است كه با حمايت جدي دولت همراه بود؛ تصويب 950 ميليارد تومان (يك ميليارد دلار) براي گسترش لولهكشي گاز روستايي. طي اين سالها كه افزايش مشتركان خانگي و صنعتي با شبكهگذاري تشويق ميشد و قراردادهاي صادرات شكل مي گرفت، به طور متناسب براي توليد گاز سرمايهگذاري نميشده است؛ يعني در مورد اين بيتناسبي تصميمات و اقدامات، دولتها و مجلسهاي پيشين بايد پاسخگو باشند.
گرچه اين دولت و مجلس نيز در اين ميدان رفتار چندان متفاوتي نشان نميدهند. قطع گاز فقط به مصرفكنندگان آسيب نميرساند، بلكه قطع گاز صنايع، اشتغال و توليد را كاهش ميدهد و با قطع گاز صادراتي به تركيه به اعتبار ما در تجارت خارجي نيز صدمه جدي وارد ميكند.
اگر بخواهيم از اين حادثه عبرت بگيريم بايد در تصميمگيري پيرامون بودجه عقل و علم را بيشتر به كار گيريم و با مردم صادقتر باشيم. درد و رنج امروز مردم شمال و غرب كشور و آسيبهايي كه همه ملت از آثار ضد توليدي و ضد تجاري اين وضع در آينده متحمل ميشوند ثمره رعايت نكردن عقل و تدبير در گذشته و تسليم شدن در برابر فشار سياسي براي آغاز و ادامه طرحهاي حساب نشده است.
حالا هم نمونههاي تكاندهندهاي داريم كه در آينده زيانهايش آشكار ميشود؛ به عنوان نمونه، اينكه برخي نمايندگان مجلس يا رييسجمهوري در سفرها مرتباً قول تاسيس كارخانه پتروشيمي ميدهند، مشكل آينده را در صنعت پتروشيمي و تجارت محصولات آن خواهد ساخت.
خط لوله غرب در آبان 1381 از عسلويه تا مهاباد تصويب شد. قرار بود پنج واحد پتروشيمي تا بهمن امسال 1386 تمام شود. با فشارهاي سياسي، خط 1600 كيلومتري انتقال اتيلن غرب به 2100 كيلومتر و تعداد واحدها از پنج به 12 افزايش يافت. خط لوله در سال پاياني وعده داده شده (1386) تنها 50 درصدش انجام شده و در بين واحدها بهترينش واحد كرمانشاه است كه 35 درصد پيشرفت داشته است. قصه تاسفبار اين ماجرا را جداگانه بايد خواند.
گزارشهاي كارشناسي بسياري حاكي از آن است كه اين طرح به اهدافش نخواهد رسيد و برخلاف انتظار مردم به شكل فعلي اشتغال زيادي فراهم نخواهد كرد.
به رغم اين حقايق دولت تصميم گرفته است كه خط لوله اتيلن شرق را نيز بكشد و از خط مركزي نيز گفتوگو ميشود! اگر عبرتگيري از درد و رنج مردمي كه به قطع گاز مبتلا شدهاند وجود داشته باشد، تجديدنظر در چنين پروژههايي و عوض كردن روش تصميمگيري سياستمداران است.
اگر امروز ما مسوولان گذشته را مقصر ميخوانيم كه چرا حساب نشده گام زدهاند، در آينده نيز ما در مقابل همين پرسش قرار خواهيم گرفت. البته حسابكشي خدا دقيق و پاسخگويي در آخرت بسيار طاقت فرساست.