۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴
کد خبر ۳۹۴۴۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ - ۲۰-۰۱-۱۳۸۷
کد ۳۹۴۴۶
انتشار: ۱۰:۵۰ - ۲۰-۰۱-۱۳۸۷

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در ذيل مي‌آيد.

اعتماد ملي

روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان "جشني كه بايد ملي شود" آورده است:
بيستم فروردين روز ملي فناوري هسته‌اي نامگذاري شده است؛ روزي كه همچون بيست‌و‌نهم اسفند يادآور دستيابي ايران به حقي ملي است كه در مسير پر‌سنگلا‌خ مشكلا‌ت داخلي و فشارهاي خارجي بر تقويم تاريخ ملت ايران به دست آمده و تثبيت شده است؛ روزي كه مسوولا‌ن دولت نهم با اعلا‌م دستيابي ايران به غني‌سازي 5/3 درصدي اورانيوم و دستيابي به چرخه توليد سوخت هسته‌اي در 22 فروردين 1385 و غني‌سازي صنعتي در سال 1386دستاوردهاي كسب شده در سال‌هاي پيش از خود را در معرض ديد جهانيان قرار داد و پيروزي هسته‌اي را جشن گرفت؛ جشني كه حتي در روز 22 فروردين 85 هم نشاني از مسوولا‌ن سابق و كوشندگان پيشين عرصه هسته‌اي نبود و رئيس‌جمهور نامي از مولدان دانش و فناوري هسته‌اي نبرد.

روز 20 فروردين جشن ملي شد اما طي اين دو سال چنان وانمود شده كه اين خواست ملي طي سال‌ها و بلكه دهه‌هاي گذشته و با مجاهدت دانشمندان و مسوولا‌ن دلسوز و متعهد اين سرزمين پاگرفته و رشد كرده و امروز چنان كمر راست كرده كه دولتمردان نهم با اتكا به آن از دستاوردهاي خود سخن مي‌گويند. دريغ اينكه بعضا همان دولت‌هاي سابق را متهم مي‌كنند كه مرعوب شدند و اگر همت اينان نبود، مردم صاحب فناوري هسته‌اي نمي‌شدند و جالب‌تر اينكه برخي منتسبين سياسي دولت‌هاي سابق را به انواع اتهامات از جمله مرعوب‌شدن و فروش اطلا‌عات به بيگانگان و همصدايي با غرب براي اعمال فشار بر ايران مي‌نوازند. دستاورد ملي كه حتي رئيس‌جمهور در روز 22 بهمن 1386 در سخنراني خود در جمع مردم آن را دستمايه حمله به منتقدانش قرار مي‌دهد و مي‌گويد برخي در داخل خواسته‌دشمن را ترجمه مي‌كردند. جشني ملي گرفته مي‌شود اما پيشاپيش برخي بنيانگذاران همان جشن كه تلا‌ش بي‌منت و خدمت بي‌هزينه را پيشه كردند مورد انواع و اقسام بي‌مهري‌ها قرار مي‌گيرند و سياست سابق هسته‌اي كه مورد تاكيد مقام معظم رهبري نيز بود، سازشكاري و ارعاب تعبير مي‌شود. حتي گزارشي كه جاسوسان آمريكايي 166 آژانس اطلا‌عاتي-امنيتي ايالا‌ت متحده) مي‌دهند و در آن تاكيد مي‌كنند ايران قبل از سال 2003 فعاليت هسته‌اي نظامي داشته، بزرگ‌ترين پيروزي سياسي يكصد سال اخير ايران مي‌خوانند و ارزش آن را برتر از ملي شدن صنعت نفت مي‌دانند.

هيچ ايرانياي نمي‌تواند از دستيابي ايران به اين دانش عظيم و پيچيده مغرور نباشد، اما اين شنل افتخار نمي‌تواند فقط بر قباي يك دولت نشيند و نمي‌شود اين غرور ملي را با رقابت‌ها و حذف‌هاي سياسي آميخت و از دستاوردي همگاني به تلا‌شي جناحي تنزل داد.

روز 20 فروردين مي‌تواند و بايد چنان همه‌گير شود كه نه به‌عنوان تبليغاتي دولتي كه جشني ملي و فراگير برگزار شده و سهم كوشندگان اين مسير تعيين و مورد تقدير قرار گيرد.

آفتاب يزد

روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود با عنوان محور را عوض كنيد!‌ آورده است:

در سالهاي اخير، برخي رفتارها و گفتارهاي مسئولان و سياستمداران، موجب تعجب يا عصبانيت گروههايي از مردم شده است. ريشه اين عصبانيت نيز به توجيه ناپذيري اين اقدامات و اظهارات برمي‌گردد. مثلا بسياري از مردم نمي‌دانند براساس كدام معيار برگزاري يك كنفرانس از نظر سياستمداران ايراني موفق تلقي مي‌شود و يا چرا ايران به تاييد موضوعي مي‌پردازد كه نه تنها ظاهرا نفعي عايد مردم و كشورمان نمي‌كند، بلكه در نهايت، هزينه‌هاي جانبي آن از جيب ايــران و ايـرانـيان پرداخت مي‌گردد. آخرين نمونه اظهارنظر عجيب يك ديپلمات ايراني است كه اجلاس سران عرب در دمشق را موفقيت‌آميز دانست. درحالي كه بـدون تـرديـد، ضدايراني‌ترين بيانيه سران عرب و شديدترين ادعاها درخصوص جزاير سه گانه ايراني، از مهم‌ترين موارد اجماعي در اين كنفرانس– اگر نگوئيم تنها موضوع اجماعي در آن – بود! برخي همراهي‌ها يا سكوت در برابر تعدادي از اقدامات سوال برانگيز روسيه و چين نيز نمونه‌اي از همين دست است. ‌ ‌

همچنين در تنظيم روابط با ساير كشورها مي‌توان نمونه هايي را شناسايي كرد كه وجه تشابه همه آنها موضع گـيـري بـر مـحور مخالفت با امريكا> مي‌باشد. مـثـلا كـنـفـرانـس دمـشـق از نـظـر ديـپلمات ايراني موفق تلقي مي‌شود، چون تشكيل آن از ابتدا با مخالفت ظاهري امريكا مواجه بوده است. ظاهرا اهميت اين محور – مـخـالـفت امريكا– آن قدر زياد است كه در هنگام اظهارنظر پيرامون آن، نه دستاوردهاي اجلاس براي شـركـت كـنـنـدگـان مـوردتوجه ديپلمات ايراني قرار مي‌گيرد و نه پيامدهاي آن براي ايران! همين وضعيت را مي‌توان در نحوه تعامل با روسيه و چين نيز مشاهده نمود. به طوري كه عليرغم بدحسابي‌ها و زيان هايي كه ايـن دو كـشـور در عرصه‌هاي مختلف – بـه صـورت مـشـخـص در پيگيري و اجراي برخي قراردادهاي بزرگ اقـتـصـادي– بـه كـشورمان وارد كرده‌اند، مسئولان بلندمرتبه دولتي، مرتبا از اعتماد به روس‌ها و چيني‌ها و روابط حسنه با آن دو كشور سخن مي‌گويند. ظاهرا در ايـن زمـينه هم، تنها معيار اظـهـارنظر، اطمينان از نارضايتي ابراز شده توسط امريكائي‌ها نسبت به همين قراردادهاست. ‌ ‌

‌محوريت <مخالفت امريكا> همچنين باعث شده اسـت كـه علـيـرغم هـشـدارهـاي كـارشـنـاسـي مـركـز پژوهش‌ها و كميسيون‌هاي تخصصي مجلس و تاكيد آنها بر عدم وجود گاز مازاد براي صادرات، مسئولان دولتي بر انعقاد قراردادهاي صادرات گاز پافشاري كنند و در حاشيه آن، از اينكه عليرغم مخالفت امريكا، قرارداد صادراتي امضا شده است ابراز خوشحالي مي‌شود.

به عبارت ديگر در بسياري از عرصه ها، به جاي آنكه به چه چيزي منافع ما را تامين مي‌كند فكر كنيم به آنچه مخالفت امريكا را برمي‌انگيزد مي‌انديشيم. درحـالـي كـه اولا جـدي بـودن بـعضي مخالفت‌ها مورد ترديد است و بسياري از آنها، در بده بستان‌هاي بعدي امريكا با ساير قدرت‌هاي اقتصادي و سياسي، رنگ مي‌بازد. ثـانـيـا گـسـتـردگي و پيچيدگي روابط گوناگون در جهان امـروز بـــاعــث شـده اسـت كـه در بـعـضـي مـوارد، حـتـي جدي‌ترين دشمنان، منافع مشترك داشته باشند يا نزديك‌ترين دوستان، دچار تعارض منافع شوند. البته آشكار شدن اين محور براي بعضي كشورهاي جهان، موجب سوءاستفاده آنها در بعضي تعاملات سياسي و اقتصادي با ايران و نهايتا امتيازگيري از طرف امريكايي و هزينه سازي براي ايران شده است.

ظاهرا به نظر مي‌رسد تنظيم روابط براساس محور آنچه دشمن با آن مخالفت مي‌كند درحال توسعه و تسري به منتقدان داخلي است. به طوري كه برخي از سياستمداران، اكنون حاضرند حتي به قيمت زير سوال رفتن اعتبار خود و تزلزل در اعتماد مردم به سخنگويان رسمي، رقيب سياسي را مورد طعنه قرار دهند و او را متهم سازند. جديدترين نمونه مربوط به چند روز قبل اسـت كـه بعضي سايت‌هاي خبري حامي‌دولت، از خاتمه قريب الوقوع دوران تصدي داود دانش جعفري در وزارت دارايي خبر دادند. اما يك مقام رسمي دولتي ابتدا اين خبر را دروغ سيزده خواند و سپس مدعي شد با توجه به برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي دولت، اعلام يك بــاره خـبــر تـغـيـيــرات بــراي تحـت تـاثيـر قـرار دادن سياست‌هاي اقتصادي دولت در سال جديد است. همين مقام دولتي، اين خبر را سناريوسازي توسط رسانه‌ها در ايام تعطيلات نوروزي دانست.

نگارنده تقريبا يقين دارد كه تغيير وزير دارايي و برخي از همكاران دولت، در آينده‌اي نزديك انجام خواهد شد. اما ظاهرا برخي مسئولان دولتي كه از عملكرد رسانه‌ها راضي نيستند مايلند از هر فرصتي استفاده كنند و سخني بگويند كه مهم‌ترين محور آن نـيـش زدن بـه رسانه هاست. همان طور كه برخي اظهارنظرهاي ظاهرا كارشناسي آنها نيز بر محور ابراز مخالفت يا هو كردن رقيب سياسي قرار دارد.

الـبـتـه گـفـتـه‌انـد كـه صـلاح مـملكت خويش خسروان دانند. سياستمداران ما مجازند در محدوده مـملـكـت خويش يعني چهار ديواري اتاق رياست، هرگونه مي‌خواهند بينديشند، اما توصيه ما به ايشان آن است كه در اين زمينه نوآوري كنند و به جاي تعقيب آنچه كه دشمن مخالف آن است به دنبال اقداماتي بـاشـنـد كـه حداكثر منافع را براي كشورمان تامين مي‌كند.

جمهوري اسلامي

روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان" مجلس هشتم و دهه چهارم ـ 3" آورده است:

ـ هر انتخاباتي چهار ركن دارد انتخاب كنندگان انتخاب شوندگان يا انتخاب شونده برگزار كنندگان و ناظران . ركن اصلي همانطور كه قبلا اشاره كرديم مردم هستند. اما چون گرفتاري كار و زندگي فرصت چنداني براي مردم باقي نمي گذارد تا به اندازه كافي درباره انتخاب شوندگان تحقيق و بررسي كنند بطور طبيعي چاره اي جز اعتماد به ديگران ندارند. ديگران در اغلب اوقات احزاب و گروه ها هستند كه كه خود بخشي از انتخاب شوندگان محسوب مي شوند زيرا بسياري از نامزدها را آنها مشخص مي كنند و با كمك هاي مالي و تبليغاتي و چانه زني هاي سياسي مقدمات مطرح شدن و كسب آرا را براي نامزدها فراهم مي نمايند و به همين ميزان نيز روي افرادي كه انتخاب مي شوند نفوذ دارند.

درست در همين نقطه است كه ميان انتخاب كنندگان و انتخاب شوندگان نوعي يگانگي پديد مي آيد و احزاب و گروه ها كه بخشي از ركن دوم انتخابات يعني انتخاب شوندگان محسوب مي شوند به دليل نقشي كه در هدايت مردم در تمايل پيدا كردن به سوي نامزدهاي مورد نظر احزاب دارند به جاي انتخاب كنندگان نقش ايفا مي كنند. همين واقعيت غيرمطلوب موجب مي شود مردم نقش اصلي خود را كه استقلال در انتخاب است از دست بدهند و به عنوان ابزاري براي احزاب و گروه ها و جناح ها عمل كنند. البته عده اي از مردم نيز با مشورت افراد مورد اعتماد خود و يا مستقل از ديگران به نتيجه مي رسند و رايشان تابع احزاب نيست لكن در مجموع نسبت افراد مستقل با كساني كه تحت تاثير تبليغات احزاب و گروه ها و جناح ها به تصميم مي رسند ناچيز است .

ـ با توجه به همين واقعيت كه جهت دهندگان اصلي آرا مردم احزاب و گروه ها و جناح ها هستند انتخاب شوندگان اصلي نيز آنها هستند . زيرا نفوذي كه آنها برروي انتخاب شدگان اعمال مي كنند عامل اصلي تعيين جهت و خط كاري و سياست هاي انتخاب شدگان هستند. احزاب و گروه ها و جناح ها در حاكميت سهيم مي شوند در قانونگذاري تاثير ميگذارند و حتي در چگونگي تصميم گيري و عملكرد بخش هائي از قوه قضائيه موثرند. جالب است بدانيد كه در آستانه انتخابات مجلس هشتم يكي از افراد با نفوذ مجلس هفتم از اطاق كار خود با يكي از مسئولان قضائي با لحني آمرانه و عتاب آميز سخن ميگفت كه چرا در فلان ماجرا اينگونه عمل كرده اي و چرا آنگونه عمل نمي كني ! فارغ از اينكه حرف اين شخص درست باشد يا نادرست و تصميم و عملكرد آن مسئول قضائي صحيح بوده باشد يا ناصحيح اصولا يك نماينده مجلس هرقدر هم كه با نفوذ باشد حق ندارد با يك مسئول قضائي هر قدر هم كه دون پايه باشد اينگونه صحبت كند و او را با لحن عتاب آميز مخاطب قرار دهد و دستور بدهد كه چنين كن و چنان نكن ! اگر چنين وضعيت اسفناكي وجود دارد به دخالت احزاب و گروه ها و جناح ها در انتخابات مربوط مي شود وضعيتي كه استقلال قوا را خدشه دار مي كند و موجب دخالت يك قوه در قوه ديگر و پيدايش قدرت هاي غيرقانوني در متن حاكميت مي گردد.

ـ اين مشكل را بايد نظام حل كند . اينكه چگونه مي توان نفوذ احزاب و جناح ها را در اموري كه به آنها مربوط نمي شود قطع كرد و در عين حال حقوق قانوني آنها را محترم شمرد و مانع فعاليت قانوني آنها نشد نكته مهمي است كه نظام بايد با صرف وقت و بررسي هاي دقيق به آن برسد و آنرا كاربردي كند. با اينحال نبايد در اين واقعيت ترديد كرد كه روش كنوني چه به لحاظ نفوذ احزاب و چه به لحاظ تاثيرگذاري عوامل غيرعادي ديگر در جهت دادن به آرا مردم در انتخابات به زيان كشور تمام مي شود و بايد هرچه زودتر جلوي اين زيان را گرفت .

راه حل اين معضل نفي فعاليت احزاب نيست بلكه وادار ساختن آنها به روي آوردن به قانون و البته تلاش همه جانبه براي وادار كردن همه اندام هاي نظام به عمل به قانون بويژه در انتخابات است . اينكه احزاب و گروه ها و جناح ها تا آنجا قدرت چانه زني داشته باشند كه بتوانند در مورد تاييد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس يا ساير نامزدهاي انتخاباتي موثر واقع شوند نشان از بي توجهي ركن هاي اجرائي و نظارتي انتخابات به قانون دارد كما اينكه امكان اعمال نفوذ يك قوه در قوه ديگر نيز به معناي ضعف قانونمندي اندام هاي نظام است . اگر همانگونه كه قانون اساسي مقرر داشته استقلال قواي سه گانه حفظ شود و همه دستگاه هاي اجرائي و قضائي و قانونگذاري و نظارتي به وظايف خود آنگونه كه قانون مقرر كرده است عمل كنند قطعا معضلاتي از قبيل خروج احزاب و گروه ها و جناح ها از چارچوب قانوني حل خواهد شد و به آنها اجازه تخطي از قانون و اعمال نفوذ در دستگاه ها داده نخواهد شد. بدين ترتيب انتخابات هم بدون آنكه با مشكلاتي از قبيل آنچه برشمرده شد مواجه گردد برگزار خواهد شد و هر يك از اركان آن نيز به وظيفه اي كه برعهده دارند عمل خواهند كرد و آرا مردم نيز از استقلال بيشتري برخوردار خواهد بود. البته رسانه ها نيز مي توانند در تامين اين هدف نقش زيادي داشته باشند بويژه رسانه ملي كه به دليل امكانات وسيع تر و برد بيشتر مي تواند با پرهيز از برخوردهاي جانبدارانه و رفتن به سوي نقد منصفانه و آزادانه ي عملكردهاي خلاف قانون كمك خوبي به قانونمند شدن اندام هاي نظام نمايد.

كيهان

روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان دوران جديد "شكوفايي در ايران" به قلم مهدي محمدي آورده است:

پرونده هسته اي ايران پس از يك دوره پيچيدگي منحصر بفرد اكنون رو به بساطت و سادگي مي رود. آن روز نخست كه غربي ها در اوت سال 2002 ميلادي (تابستان 1381) اين پرونده را گشودند، شايد گمان مي بردند كه به سادگي خواهند توانست در مدت زماني كوتاه آن را به يك بحران امنيت ملي عمده براي ايران تبديل كنند و بعد از خلال آن، آرزوي ديرينه خود يعني منزوي ساختن ايران در صحنه بين المللي و نهايتا تغيير رژيم در آن را محقق سازند.

امروز اما پس از حدود 5 سال به وضوح مي توان استدلال كرد كه گشودن پرونده هسته اي ايران و به مبارزه طلبيده شدن ايران در اين عرصه توسط غرب، جزو بزرگترين اشتباه محاسبه هاي استعمارگران فرامدرن در آغاز هزاره سوم بوده و الگويي كه نحوه مديريت بحران توسط ايران در اين پرونده، در صحنه روابط بين الملل به وجود آورده، يكسره به ضرر غرب تمام خواهد شد. اكنون پيداست كه غربي ها در آغاز دو هدف اصلي براي خود تعريف كرده بودند. اول، متوقف كردن برنامه ايران يا لااقل نگهداشتن آن در همان سطحي كه بود و دوم استفاده از فرصت به وجود آمده در اين عرصه و تلاش براي جا انداختن اين ايده در جامعه بين المللي كه ايران در حال قدرتمند شدن است و يك ايران قدرتمند لزوما خطري عمده براي منافع حياتي غرب خواهد بود. اميد امريكا و صهيونيست ها اين بود كه نهايتا اين خطر به يك باور عمده براي جامعه جهاني تبديل شود و در نتيجه بتوانند با ايزوله كردن ايران در جامعه بين المللي از تداوم روند قدرت يابي آن جلوگيري كنند و نهايتا زماني كه ايران به اندازه كافي ضعيف شد، ضربه نهايي را به آن وارد آورند.

هوشمندي خارق العاده رهبري، و سپس مردم و نخبگان ايراني در تبعيت ازايشان، كل اين پروژه را ناكام گذاشت و اكنون حجم «نتايج معكوسي» كه غربي ها از فرايند تشديد فشار بر ايران گرفته اند حدود و مرزهاي تمامي استانداردهاي خطا در تصميم سازي استراتژيك را درنورديده است. دوره اي از تلاش براي اعتماد سازي با غرب در دولت اصلاحات اگرچه در مجموع تلاشي بي حاصل و به لحاظ استراتژيك عقيم محسوب مي شود -والبته منصفانه بايد گفت كه فرصتي براي رفع برخي نواقص فني در برنامه ايران به وجود آورد-، لااقل اين خاصيت را داشت كه زمينه را براي آغاز دور جديدي از ديپلماسي مقتدرانه توسط دولت جمهوري اسلامي ايران به وجود آورد.

دولت اصولگرا با در نظر گرفتن تمامي تجربيات قبلي و تحت اشراف رهبر حكيم انقلاب، مجموعه اي از استراتژي هاي جديد را مبناي رفتار خود قرار داد كه درجه توفيق آنها از خوش بينانه ترين پيش بيني ها هم بيشتر بوده است. نظام جمهوري اسلامي در حدود 5.2 سال گذشته، 1-به غرب ثابت كرد كه الگوي رفتارش با تهديد و فشار تغيير نخواهد كرد و غربي ها براي تعامل با آن بايد روش هايي غير از فشار و تهديد بيابند، 2-اين اصل را به عنوان يك واقعيت در صحنه روابط بين الملل پذيرفت كه حق غني سازي به عنوان يك فناوري حساس، استراتژيك و داراي جنبه هاي امنيتي لزوما از دل بحران بيرون خواهد آمد و مذاكره صرف به اميد اعتماد سازي براي دستيابي به آن جوابگو نخواهد بود، 3-اين اصل ديپلماتيك را هم به عنوان بخشي از «اصول سياست خارجي واقع گرا» نصب العين خود قرار داد كه پيشرفت در دنياي امروز بدون پرداخت هزينه امكانپذير نيست و وظيفه ديپلماسي هم حداقل كردن هزينه هاست نه به صفر رساندن آن چرا كه چيزي به نام پيشرفت با هزينه صفر اساسا وجود خارجي ندارد، 4-اين اصل استراتژيك را به يك باور در ذهن تصميم سازان خود تبديل كرد كه ربط مستقيمي وجود دارد ميان پيشرفت فني ايران در عرصه فناوري هسته اي و افزايش قدرت چانه زني آن پاي ميز مذاكره و بالاخره ، 5-با موفقيت تلاش كرد در مقابل هرگام منفي از جانب غرب يك گام متقابل با شدت متناسب طراحي كند و بلافاصله به اجرا در آورد تا دشمنان به وضوح دريابند كه ايران براي تحميل هزينه بر آنها و مواجه كردن آنها با غافلگيري هاي پي درپي خصوصا در عرصه فني نه فقط دست بسته نيست بلكه اين اقدام جزو برنامه هاي روتين آن قرار گرفته است (جزئياتي از برنامه ريزي ايران در ارائه پاسخ هاي متقابل به اقدامات غرب را در گزارش تيتر اول كيهان امروز بخوانيد). آنچه اين برنامه ريزي براي مقاومت را در اين مدت قوام بخشيد و به شدت بر درجه تاثير آن افزود، رشد بي سابقه قدرت منطقه اي ايران و توان آن براي تاثير گذاري بر معادلات منطقه اي و جابجا كردن آنها در راستاي منافع خود و ملت هاي مظلوم منطقه بود. اين چيزي است كه غربي ها فكرش را هم نمي كردند. به تعبير دقيق تر اين براي غرب كاملا غيرمنتظره و شوك آور بود كه ببيند تلاش موفق ايران براي دستيابي به فناوري غني سازي اورانيوم و پيشرفت هاي خيره كننده آن در ديگر حوزه هاي مربوط به تكنولوژي هاي سطح بالا، با افزايش شديد قدرت منطقه اي آن -كه عمدتا ناشي از طراحي هاي ساده لوحانه و اشتباهات پي در پي خود غربي هاست- همزمان شده و سرعت رشد قدرت منطقه اي ايران چيزي از روند شتابان افزايش قدرت داخلي اش كم ندارد. آنچه اين مجموعه را كامل كرد و بويژه در ماه هاي اخير غربي ها را متقاعد ساخت كه چاره اي جز تمرين زندگي دركنار يك ايران قدرتمند و تلاش براي كنار آمدن با آن ندارند اين بود كه زورگيران بين المللي درشوراي امنيت يعني جايي كه آن را ملك طلق خود مي پنداشتند هم حتي نتوانستند فشار موثري بر ايران وارد كنند. درست است كه توان ايران براي مقاومت بي نهايت نيست ولي دشمنان ايران در شوراي امنيت خيلي زود به بن بست خوردند و محصول تلاش آنها براي فشار بر ايران بسيار كم رمق تر از آن بود كه حتي خود در آغاز پيش بيني مي كردند. قطعنامه هايي كه تاكنون شوراي امنيت عليه ايران صادر كرده به تعبير خود غربي ها اذيتي بيش از آنچه وزوز يك پشه بغل گوش فيلي بزرگ مي تواند داشته باشد براي ايران نداشته است.

خلاصه اين است كه در آستانه دومين جشن روز ملي فناوري هسته اي در ايران به آساني مي توان ادعا كرد ايران به رغم همه تلاش هاي بي دريغي كه براي تضعيف آن در اين سال ها صورت گرفته، از هر زمان ديگري در طول تاريخ خود قدرتمند تر است و توان آن براي مقابله با توطئه هاي بدخواهان نيز روز به روز فزوني مي گيرد. اين پيروزي بزرگ را در سالي كه بناست دوران رونق شكوفايي و نوآوري باشد، به همه آنها كه عزت ايراني مسلمان را در مقابل گرگهاي گرسنه و شيك پوش غربي پاس داشتند تبريك بايد گفت.

حزب الله

روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود با عنوان "صندوق ذخيره فصلي! "آورده است:

منابع ارزي واردات ميوه و مواد خوراكي اگر آن‌گونه كه نمايندگان مجلس مدعي هستند از محل منابع حساب ذخيره ارزي صورت گرفته باشد، نشانه بارزي است از نگرشهاي مقطعي و كوتاه‌مدت به مقوله اقتصاد.امروزه نوع نگاه دولتمردان به درآمد حاصل از فروش نفت و نحوه عملكرد آنها در استفاده از اين ثروت ملي در كشورها تبديل به يكي از اساسي‌ترين شاخص‌هاي سنجش ميزان كارآمدي دولت‌ها در كشورهاي نفت‌خيز شده است. در اين ميان عملكرد كشورهايي نظير نروژ و روسيه مثبت و كاركرد برخي دولت‌هاي عربي منفي ارزيابي مي‌شود اما جايگاه ايران در اين ميان كجاست؟

نفت با تعاريفي كه امروزه از آن مي‌شود، ثروتي ملي است كه در طول قرن‌ها توليد شده و آثار و تبعات فروش آن مطمئنا تنها متعلق به نسل فعلي نيست.

منابع زيرزميني به دليل خاصيت تجديدناپذيري كه دارند بايد به نوعي سرمنشأ تحولات مثبت يا منفي براي تمام نسل‌ها شوند. اين مهم متاسفانه در كشور ما كمتر مورد توجه قرار گرفته و تاريخ نشان داده است كه هميشه با افزايش قيمت نفت ميل دولت‌هاي ما براي اتخاذ سياست‌ها نامناسب و ناكارا جهت استخراج بيش از حد منابع طبيعي و تزريق بي‌رويه آن به بودجه كشور بيشتر مي‌شود. حال آن‌كه تزريق هر مقدار از منابع نفتي به پيكره اقتصاد كشوري كه تعيين‌كننده‌هاي اصلي رشد در آن چون كاركرد صحيح و كارآمد دولت و بازار، توسعه فن‌آوري، توسعه كيفي آموزش و مهارت، بخش خصوصي كارآفرين، محيط باثبات اقتصاد كلان ضعيف يا تعطيل است، اين موهبت الهي را تبديل به منبعي شوم مي‌كند و سبب بروز مشكلات اقتصادي نظير ابتلا به بيماري هلندي مي‌شود ؛ بيماري اي كه علائم آن امروزه به وضوح در اقتصاد ايران نمايان است. تورم نسبتا شديد به ويژه دركالاهاي غيرقابل مبادله (نظير مسكن)، خارج شدن اكثر بازارها از ثبات و تعادل، ورود انواع كالاهاي مصرفي خارجي در حد وسيع و سراسري به بازار داخلي و كمبود شديد و افزايش قيمت برخي كالاهاي موردنياز در طرح‌هاي عمراني به‌ويژه سيمان و آهن‌آلات همگي ريشه در تزريق بيش از حد دلارهاي نفتي به اقتصاد ايران دارد.انباشته شدن بازار خوراكي ايران از اقلام وارداتي شب عيد اگر چنانچه گفته مي‌شود از منابع حساب ذخيره ارزي صورت گرفته باشد نمونه بارزي از هزينه شدن ثروت ملي و بين نسلي براي هدفي كوتاه‌مدت و فصلي است كه با فلسفه تشكيل صندوق ذخيره ارزي نيز منافات دارد.

حساب ذخيره ارزي كه با سه هدف ايجاد ثبات در ميزان درآمدهاي حاصل از صدور نفت‌خام، تبديل دارايي‌هاي حاصل از فروش نفت‌خام به ديگر انواع ذخاير و سرمايه‌گذاري و فراهم كردن امكان تحقق فعاليت‌هاي پيش‌بيني شده در برنامه‌هاي توسعه تشكيل شده، هيچ وظيفه‌اي براي تامين نيازهاي فصلي دولت‌ها نظير واردات بنزين، ميوه يا مواد خوراكي ندارد.فراموش نكنيم كه اين حساب به دنبال نوسانات قيمت نفت، به‌ويژه كاهش قيمت نفت در سالهاي اوليه دهه 70 و كاهش شديد درآمدهاي ارزي دولت و محقق نشدن بودجه در آن سالها تشكيل شد تا با جذب درآمدهاي افزايش يافته مقطعي و موقتي نفتي از تاثير نوسانات قيمت نفت بر بودجه دولت و اقتصاد ملي بكاهد نه‌اينكه‌همچون قلكي در دست دولت‌ها براي تامين هزينه‌هاي غيراصولي آنها به كار رود.شرايط امروز كشور به‌ويژه با وجود دشمني‌هاي گسترده‌اي كه از سوي غربي‌ها عليه ايران اسلامي مي‌شود به‌گونه‌اي است كه اهميت حفظ و حراست از منابع ارزي كشور را دوچندان مي‌كند و در اين برهه هزينه كردن اين منابع براي واردات ميوه و خوراكي عمل ناصوابي است كه نيازمند موضع‌گيري صريح كارشناسان و نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي است. نفت ثروتي تجديدناپذير است. درآمدهاي حاصل از فروش نفت ديگر به دست نخواهد آمد. نارنگي پاكستاني، گلابي چيني، سيب سبز فرانسوي، پرتقال مصري و انگور شيلي شايد چند روزي كام مردم را شيرين كند اما به اين بيانديشيم كه نسل بعدي در مورد ما چه فكر مي‌كند؟

مردمسالاري

روزنامه مردمسالاري در سرمقاله امروز خود با عنوان «واگذاري اشتباه ورشكستگي طلبكاران» به قلم سعيد ليلاز آورده است: مصوبه اخير دولت در خصوص واگذاري 30 شركت بزرگ دولتي جهت پرداخت بدهي خود اقدامي است كه اگرچه در راستاي خصوصي سازي صورت مي پذيرد اما با اهداف واقعي اين رويداد فاصله بسيار دارد. اولين موضوعي كه در اين مورد بايد مورد بحث قرار گيرد اين است كه طرز انتقال سرمايه شركت هاي واگذار شده به صندوقها و سازمان هاي غيردولتي چگونه است؟

اصل خصوصي سازي با انتقال مديريت معنا پيدا مي كند اما متاسفانه از زمان دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و خاتمي تاكنون انتقال مالكيت در ايران بدون انتقال مديريت همراه بوده و حتي شركت هايي كه از سيستم دولتي جدا و واگذار شده اند در سيطره مديران دولتي بوده اند.

مشكل ديگري كه در اين موضوع مي توان به آن اشاره كرد عدم تحمل ظرفيت كنوني بازار بورس ايران از ورود حجم انبوهي از سهام در يك مقطع كوتاه زماني است كه اصلا نمي توان چنين حجمي را در بازار بورس ايران متصور بود.

طرز ارزش گذاري بر روي شركت هاي واگذار شده نيز از مبهمات واگذاري شركت هاست به طوري كه اصولا در بورس هنگام ورود يك شركت براي واگذاري قيمت گذاري به صورت بالا تر از ارزش واقعي در نظر گرفته مي شود كه اين موضوع به ضرر خريداران آن سهام و صندوق هاي طرف حساب دولت تمام خواهد شد. پيش بيني مي شود كه با اين اقدام دولت صندوق هاي طرف معامله دچار ورشكستگي شوند و نتوانند به بهاي واقعي طلب خود از دولت برسند. به طور ساده هيچ طلبكاري حاضرنيست به جاي پول نقد بابت طلب خود كالا يا سهمي را كه نمي داند آيا مي تواند به قيمت واقعي آن را بفروشد يا خير، دريافت كند.

اصولا شركت هايي كه در اين واگذاري ها سهام آن ها عرضه مي شوند نمي توانند به بازدهي اقتصادي استاندارد كه همان ميزان 20 درصد مي باشد رسيده باشند و به بيان ديگر شركت هايي با بازدهي پايين اقتصادي به بخش خصوصي واگذار مي شوند.

در مجموع به نظر مي رسد اثرات اين حجم واگذاري و آن هم به اين شكل نادرست، طي سال هاي آينده به صورت بحران اقتصادي نمايان خواهد شد و ورشكستگي تدريجي را نصيب شركت هاي واگذار شده خواهد كرد.

صداي عدالت

روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود با عنوان «عقلانيت و جايگاه آن در تصميم گيري هاي دولت» آورده است: ‎نظام جمهوري اسلامي ايران بر‎ ‎دو پايه اعتقاد و التزام به اسلام و مردم سالاري بنا شده است. مردم سالاري وجهه غير‎ ‎قابل تفكيك اين نظام و تحقق كامل آن مورد تأكيد امام راحل و مقام معظم رهبري بوده و‎ ‎هست. عملي ساختن رأي و خواست مردم يكي از اصول پذيرفته شده اي است كه بي توجهي به‎ ‎آن به منزله ناديده گرفتن ارزش‌هاي انقلاب بوده و كارآمدي نظام را تحت الشعاع قرار‎ ‎مي دهد‎. با توجه به قانون اساسي ايران‎ ‎انتخاب متصديان ارشد امور حكومتي به صورت مستقيم و يا غير مستقيم به عهده مردم‎ ‎گذاشته شده است و اين رأي عمومي است كه رياست جمهوري، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي‎ ‎و اعضاي شوراي شهر و بالاتر از اينها به صورت غير مستقيم مقام رهبري را تعيين مي‎ ‎كند.‎‎ ‎در چنين نظامي كه قابليت‎ ‎بالايي جهت استقرار كامل مردم سالاري ديني در معناي مترقي اسلامي آن را دارد، از‎ ‎دولت منتخب نيز انتظار مي رود التزام به اصول مردم سالارانه را تا حد امكان وجه همت‏‎ ‎قرار داده و خود مروج اين روحيه در اجتماع باشد‏. ‎يكي از معيارهاي مردم سالاري‎ ‎ديني، التزام به عقلانيت در تصميم گيريهاست كه بايد از سوي تمام مديران نظام رعايت‎ ‎شود، در حالي كه عليرغم توصيه هاي مكرر مقام معظم رهبري در موارد بسياري خلاف اين‎ ‎امر مشاهده مي شود كه نه با اصول اسلامي سازگار است و نه مطابق با ارزش‌هاي مردم‎ ‎سالارانه مي باشد.

‎بايد توجه داشت كه بسط روحيه‎ ‎مردمسالارانه در كشور به طور مستقيم مرتبط با عملكرد دولت و مسئولين است و اتخاذ‎ ‎سياست‌هايي كه مخالف با جمهوريت نظام است در سطح جامعه نيز بازتاب نامطلوبي نخواهد‎ ‎داشت. علاوه بر اين بي توجهي به اولويت هاي نظام و دغدغه هاي اجتماعي و مبنا قرار‎ ‎دادن اهداف جناحي در تصميم‌گيريها موجبات نارضايتي هاي اجتماعي را فراهم خواهد‎ ‎آورد. آنچه بنا به توصيه رهبري بايد مورد توجه مسئولين قرار گيرد خدمت رساني به‎ ‎مردم و سعي در رفع مشكلات و موانعي است كه امروزه سد راه توسعه همه جانبه كشور قرار‏‎ ‎گرفته و مشكلات معيشتي فراواني را براي آحاد اجتماع ايجاد كرده است.‎ ‎

عزل و نصب هايي كه در پي هر انتخابات و‎ ‎بر اساس علقه هاي جناحي در كشور صورت مي گيرد چيزي جز بي توجهي مسئولين به دردهاي‎ ‎اجتماع را در اذهان عمومي تداعي نمي كند. مصداق اين امر را مي توان در تهديد به‎ ‎انحلال شوراهاي چند شهر، از جمله كرمانشاه و رشت، در آبان ماه سال 1386 مشاهده كرد‏‎ ‎كه دليل آن ناهمخواني سليقه حزبي فرمانداران و شهرداران منتخب شوراها در آن شهرها‏‎ ‎مي باشد. اين قبيل اقدامات از آن جهت كه مبناي صحيح و عقلاني نداشته و علاوه بر آن‎ ‎بي توجهي به آرا و خواست مردمي را نشان مي دهد، در تقابل با اصل جمهوريت نظام‎ ‎اسلامي است. دولت در اين نظام بايد بزرگترين مدافع مردم سالاري باشد در حاليكه چنين‎ ‎جرياناتي تأمين كننده اين هدف نبوده و بي اعتمادي مردم را نسبت به ساير سطوح‎ ‎مديريتي نظام نيز در پي داشته و در نتيجه منجر به ناكارآمدي نظام مي شود. در حاليكه‎ ‎با توجه به توصيه هاي رهبري افزايش كارآمدي نظام جمهوري اسلامي بايد در صدر توجهات‏‎ ‎تمام مسئولين قرار گيرد. ‎

‎ ‎اصولگرايي اصلاح طلبانه بر اين‎ ‎عقيده است كه در امر حكومت داري و مديريت اجتماع عقلانيت بايد به عنوان معياري‎ ‎اساسي در نظر گرفته شود و با هدف قرار دادن ارائه خدمت خالصانه به اجتماع و افزايش‎ ‎كارآمدي نظام در دو سطح داخلي و جهاني از دخالت دادن سلايق حزبي در تصميم گيري ها‎ ‎اجتناب شود. لازم است خرد و تحقيقات كارشناسانه مبناي سياستگذاريها قرار گرفته و‎ ‎در تصميمات خرد و كلان همچون عزل و نصبها، ميزان كارآمدي افراد مورد نظر باشد نه‎ ‎جهت گيري هاي سياسي و تا حد امكان از اجماع دلسوزان و معتقدين به مباني انقلاب‎ ‎اسلامي جهت پيشبرد اهداف والاي نظام جمهوري اسلامي بهره گرفته شود‏‎. ‎

‎‎اصول گرايي اصلاح طلب معتقد‎ ‎است با مبنا قرار دادن «عقلانيت» ضعف هاي اينچنيني در تصميم گيري از بين رفته و‎ ‎علاوه بر آن در عرصه هاي مختلف هزينه هاي نظام نيز كاهش مي يابد، چراكه از فرصتها و‎ ‎منابع به نحو احسن استفاده خواهد شد. جهت رسيدن به اين سطح لازم است دولتمردان به‏‎ ‎جد از اتخاذ تصميمات آني و عجولانه دوري جسته و با نگاه به آينده و در نظر گرفتن‎ ‎مصالح نظام با پرهيز از دخالت دادن ديدگاه‌هاي جناحي، برنامه ريزي را مبناي عملكرد و‎ ‎سياستگذاري هاي خود قرار دهند. لذا بايد به دور از تنگ نظري، ميزان دخالت نخبگان در‎ ‎تصميم گيريها را افزايش داده و دايره آن را محدود به جناح خاصي ننمود. بدين ترتيب‎ ‎استفاده از تمام ظرفيت تفكر و برنامه ريزي كشور، مسئولين را به محقق ساختن كامل‎ ‎اهداف مورد نظر نظام نائل خواهد كرد.‎ ‎

‎در عرصه بين المللي نيز در نظر‎ ‎داشتن شرايط روز در اتخاذ مواضع و به كارگيري ديپلماسي كارا، فعال و ناظر بر منافع‏‎ ‎ملي كه به دور از ماجراجويي باشد نتيجه پايبندي به اصل عقل گرايي از سوي مسئولين‎ ‎است. بايد با حفظ مواضع استقلال طلبانه كه از ارزش‌هاي انقلاب اسلامي است، از‎ ‎برنامه ريزي و هوشياري در سياست خارجي غفلت نشود و در همه تصميمات عزت و ارتقاي‎ ‎جايگاه ايران در سطح جهان و تأمين منافع ملي مد نظر قرار گيرد.

اتخاذ مواضع غير‎ ‎عقلاني از سوي مقامات ارشد نظام هرچند ممكن است نام ايران را چند صباحي در تيتر‎ ‎خبرگزاري هاي جهان قرار دهد اما بلاشك به همان ميزان به دشمنان نيز اجازه مي دهد از‎ ‎اين اظهارات به نفع خود و در جهت تخريب چهره ايران در سطح بين المللي و اثبات مواضع‎ ‎خويش استفاده كنند. در حاليكه آنچه در شرايط حساس كنوني منطقه و جهان لازم است مورد‎ ‎توجه بيش از پيش مسئولين قرار گيرد حفظ هوشياري در مناسبات خارجي و استفاده مطلوب از‎ ‎شرايط در راستاي منافع ملي است. بدين نحو اين موضع عقلاني در داخل نيز از پشتوانه‎ ‎مردمي بهره مند بوده و هر نوع توطئه خارجي بر عليه نظام را خنثي مي سازد.

قدس

روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان «فناوري هسته‌اي، نوآوري انقلاب اسلامي» به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:

بيستم فروردين ماه روز ملي فناوري هسته اي ايران نامگذاري شده است تا ثمره تلاشهاي نخبگان و اتخاذ راهبردهاي هوشمندانه مسؤولان در پرتو هدايتهاي مقام معظم رهبري كه با حمايت بي شائبه ملت به نتيجه رسيده، در خاطره مردم ايران ثبت و ضبط شود و آيندگان با ابتنا به اين افتخارات، دستاوردهاي گذشتگان را سرمايه پيشرفت و الگوي تلاشهايشان قرار دهند.

بازخواني تحولات انقلاب اسلامي و مرور رويدادهاي 30 ساله نظام اسلامي، 20 فروردين را به عنوان روزي معرفي مي كند كه ايالات متحده آمريكا به قطع رابطه با جمهوري اسلامي ايران با هدف انزوا و تشديد فشار بر مسؤولان نظام جهت تسليم در مقابل خواسته هاي سلطه طلبانه مبادرت ورزيد.

دستيابي ايران به پيشرفتهاي هسته اي در بعد فني موجب ارتقاي موقعيت و جايگاه ايران در روابط منطقه اي و بين المللي مي شود. كشورهاي جهان اول همواره در تلاش هستند با نهادينه كردن رابطه شمال، جنوب و جهان توسعه يافته در مقابل جهان توسعه نيافته، جايگاه برتر خود را حفظ و ديگر كشورها را به عنوان اقمار براي پيروي از سياستهاي استعماري خود حفظ نمايند، لذا اين نگرش زماني عملي مي شود كه بازيگران فرودست را از دستيابي به پيشرفتهاي علمي- كه وزن سياسي آنها را در مناسبات جهاني افزايش مي دهد- محروم نمايند.

جمهوري اسلامي در حالي شكوفايي و پيشرفتهاي علمي فرزندانش را جشن مي گيرد كه فاقد هر گونه حمايتهاي مادي و معنوي صاحبان فناوري بوده و آنها نه تنها كمكي نكردند، بلكه با ايجاد جو تبليغاتي مسموم سعي نمودند تلاش جوانان برومند كشور را با ارايه تحليلهاي ناصواب، بي اعتنا به مقررات حقوقي تفسير نمايند تا از اين رهگذر مسير رشد علمي ايران را با بن بست مواجه كنند.

اين پيشرفتهاي فني در زمينه فناوري هسته اي زماني به دست آمده كه ايران از سوي كشورهاي صاحب اين نوع فناوريها مورد تحريم قرار گرفته است. بيگانگان اگرچه تلاش نمودند با استفاده از حربه كوچك نمايي عمليات رواني، ادعاي ايران را بلوف سياسي جلوه دهند، ولي بعد از اعتراف آژانس نسبت به تأييد اظهارهاي مقامهاي هسته اي ايران، ناگزير در مقابل اراده بي نظير ملت ايران در عين مخالفت، سر تعظيم فرود آوردند و يافته هاي علمي و فني دانشمندان هسته اي ايران را تأييد كردند. از اين رو، دستاوردهاي مورد اهتمام دانشمندان كشورمان را مي بايد بيانگر ناكارآمدي تحريمهاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي از سوي كشورهاي غربي به شمار آورد.

ايران هسته اي توانست قطعنامه هاي سريالي قدرتهاي سلطه جو را كه در عصر استعمار فرانو، سازمان ملل را سرمايه دستيابي به منافع سياسي خود قرار داده اند با بي اعتباري روبرو سازد و ثابت نمايد كه ايران ضمن احترام به جايگاه حقوقي و سياسي سازمان مذكور، ازهيچ كوششي براي دست يافتن به حقوق هسته اي خويش فرو گذار نخواهد كرد.

از سوي ديگر، نبايد فراموش نمود كه مقاومت ايران در برابر تهديدها و فشار غرب براي تعليق فعاليتهاي هسته اي كشورمان مي تواند تأثير زيادي بر كشورهاي خاورميانه و بخصوص كشورهاي حاشيه خليج فارس داشته باشد.

بسياري از كشورهاي منطقه بر اين باورند كه هيچ كس نمي تواند از خواست و سياست آمريكا سرپيچي كند، در حالي كه استقامت ملت ايران در گرفتن حق قانوني خود با وجود همه فشارها مي تواند تأثير سياسي و رواني مهمي بر اين نوع تصورهاي دولتمردان منطقه داشته باشد؛ به نحوي كه پس از مناقشات هسته اي تهران با غرب، سرمايه گذاري در انرژي هسته اي در كشورهاي منطقه رو به فزوني است.

كشورهاي قدرتمند فعلي كه انگاره هاي تعاملهاي سياسي را بين كشورها سكانداري مي كنند در تلاش هستند كشورهاي مستقل را از دستيابي به خواسته هايشان محروم كنند، لذا تنها گزينه پيگيري حقوق ملتها تكيه بر توان خودي بدون اتكا به قوانين يكسويه تحميل شده از سوي برخي كشورها به جامعه بين المللي است.

طرف غربي بايد بداند ناديده گرفتن مسير حقوقي و فني، نه تنها مشكلي را از آنها حل نمي كند، بلكه بر پيچيدگي موضوع بيش از پيش مي افزايد. هجمه امنيتي و سياسي به انرژي هسته اي ايران تاكنون مسير احقاق حقوق ملت ايران را نتوانسته است مسدود نمايد و اگر چه روند پيشرفت را در برخي مواقع با كندي مواجه نموده، ولي هيچ گاه آن را متوقف نكرده است.

انتظار مي رود در سال جاري، جشن فناوري هسته اي كه حاصل نوآوري انقلاب اسلامي است، بستر رويش موفقيتهاي ديگري در عرصه انرژي هسته اي و ديگر حوزه هاي علمي قرار گيرد و پويايي، پايايي و بالندگي نخبگان ايراني در دستيابي به پيروزيهاي بيشتر جهت نيل به قله هاي پيشرفت با تكيه به ظرفيتهاي ملي، ايران اسلامي مقتدر را در ادبيات سياسي به جهانيان معرفي نمايد.

سياست روز

روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان «جشن 87 شيرين‌تر از جشن 86» به قلم نادر كريمي جوني آورده است: دقيقا همه شهروندان ايراني، حتي آنان كه در خارج از مرزها زندگي مي‌كنند و هويت ايراني خويش را حفظ كرده‌اند بر حق دستيابي و بهره‌برداري ايران از فناوري هسته‌اي پاي مي‌فشارند. از اين بابت اين حق را مي‌توان با تعابير متداول حقي كه پشتوانه آن اراده ملي ايرانيان است تلقي كرد.

اولين جشن روز ملي هسته‌اي در حالي در جمهوري اسلا‌مي ايران برگزار مي‌شود كه ديپلمات‌هاي هسته‌اي كشورمان طي سال گذشته مسير موفقي را طي كرده و اكنون در نقطه قابل قبولي قرار دارند. طي سال گذشته كشورمان راه تعامل با آژانس بين‌المللي انرژي هسته‌اي به عنوان تنها نهاد ذي‌حق و مرضي‌الطرفين بين‌المللي را برگزيد و با ادامه دادن آن زياده‌طلبان اروپايي و آمريكايي را از ميدان خارج ساخت.

در اين ميان استراتژيست‌هاي ايراني با درك موقعيت همكاري با آژانس آن را در دستور كار خود قرار داده و اندك اندك با جلب رضايت و نظر مساعد آژانس، اروپايي‌ها و آمريكايي‌ها عقب‌نشيني خود را آغاز كردند. اعتراف نهادهاي اطلا‌عاتي آمريكا در سال گذشته به عدم آلودگي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران به فعاليت‌هاي غير مجاز، بزرگترين عقب‌نشيني ايالا‌ت متحده دراين رابطه محسوب مي‌شود. نكته جالب آن است كه جرج‌واكر بوش پيش از انتشار، گزارش را دريافت كرده بود و مي‌توانست به عدم انتشار آن راي دهد اما بالا‌ترين مقام آمريكا تصميم به انتشار آن گرفته بود و بدين ترتيب بزرگترين اعتراف آمريكا درمورد اشتباهات مقامات آن كشور پيرامون فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران به صفحه رسانه‌ها كشيده شد.

همه اين تحولا‌ت و تدابير انديشيده شده از سوي راهبران نظام و البته همراهي اين تدابير از سوي شهروندان و آحادملت ايران، باعث شده تا ايران هسته‌اي در سال 87 موقعيت مناسب‌تر و قابل اتكاء‌تري نسبت به ايران هسته‌اي سال 86 داشته باشد. از اين بابت مي‌توان جشن هسته‌اي امسال را پربارتر از جشن ملي گذشته توصيف كرد. به ويژه آنكه اكنون موقعيت هسته‌اي ايران كاملا‌ تثبيت و راه براي برداشتن گام‌هاي تكميلي هموار شده است.

ارسال به دوستان
وبگردی