۰۷ بهمن ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۲۷۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۷ - ۰۹-۰۸-۱۳۹۴
کد ۴۲۷۹۲۵
انتشار: ۱۲:۵۷ - ۰۹-۰۸-۱۳۹۴

اولين نتايج برجام، گفت‌وگوهاي سوريه

پس از برجام معلوم بود كه، برجام نوعي اذعان طرفين (ايران و غرب) به موجوديت و منافع يكديگر در چارچوب‌هاي قابل فهم بين‌المللي و منطقه‌اي است.
اعتماد/ عباس عبدي

دعوت ايران براي مذاكره درباره وضعيت ناخوشايند سوريه را چگونه مي‌توان درك و تحليل كرد؟ چرا در سال‌هاي اخير حاضر به پذيرش اين واقعيت نشدند؟ و معناي كنوني اين حضور چيست؟ حضور ايران در مذاكرات مربوط به سوريه در نوع خود نخستين حضور ايران در چنين مسائلي است.

به گزارش اعتماد، پيش از اين در مورد افغانستان مذاكرات مشابه وجود داشته است، ولي مورد افغانستان استثنايي بود، زيرا به طور معمول هرگاه در مورد كشوري چنين مذاكراتي صورت مي‌گيرد، كشورهاي همسايه آن به طور عادي در آن كنفرانس يا نشست‌ها حضور دارند و با توجه به هم‌مرزي و حضور ايران در افغانستان، نبودن ايران در كنفرانس بُن در آلمان كه به موضوع افغانستان پس از طالبان رسيدگي مي‌كرد غيرطبيعي محسوب مي‌شد.

ولي حضور در مذاكراتي كه به موضوعات فراتر از كشورهاي هم‌مرز برگردد، دلايل و توجيهات خاص خود را مي‌خواهد. عدم حضور ايران در اين نوع مذاكرات و به طور مشخص در گفت‌وگوهاي مربوط به سوريه دو علت داشت؛ علت اول آن عام است و مربوط به همه موارد مشابه است و علت دوم خاص سوريه است.

علت عام به عدم تفاهم در نگاه ايران با نظام بين‌الملل در امور جهاني و منطقه‌اي بود. نه ايران حاضر مي‌شد كه نگاه جهاني و ساير كشورها را در حل و فصل امور منطقه‌اي به رسميت بشناسد و نه آنها حاضر مي‌شدند كه حضور ايران در حل اين منازعات را رسميت بخشند. هنگامي كه چنين شكافي ايجاد شود، از سوي دوطرف رغبت لازم براي حضور در چنين گفت‌وگوهايي فراهم نمي‌شود زيرا نتيجه‌بخش هم نخواهد بود.

نه ايران كوششي مي‌كرد كه حضور يابد، زيرا اين حضور مستلزم پذيرش رسميت حضور ديگران بود و نه آنان مي‌پذيرفتند كه با نگاه ايران همراهي كنند. در نتيجه ايران در گفت‌وگوهاي مرتبط با موضوعات بحراني سياسي، بين‌المللي و به ويژه منطقه‌اي حضور جدي نداشته است.

ولي طبيعي بود كه اين عدم حضور نيز منجر به حل مشكلات نمي‌شد، نمونه روشن آن كنفرانس مربوط به لبنان است. مسخره است كه درباره لبنان كنفرانسي برگزار شود و كشورهاي بسيار حاشيه‌اي در آن باشند و ايران كه حامي قدرتمندترين گروه سياسي در لبنان است، حضور نداشته باشد؛ نتيجه آن از پيش معلوم است.

علت دوم كه در مورد سوريه اهميت خاص خود را دارد. حضور در كنفرانس‌هاي مربوط به حل مشكلات كشورهاي عربي است. به طور سنتي كشورهاي عربي از پذيرش اين مساله كه ايران وارد اين موضوع شود اكراه داشته‌اند و آن را به‌منزله شكست نگاه خود به ايران و نيز خودشان مي‌دانند. ايدئولوژي بسياري از آنان براساس فارس و عرب كردن ماجراست و متاسفانه برخي نيروهاي سياسي داخل ايران نيز در دام اين دوگانه‌سازي نژادي مي‌افتند. لذا آنان حاضر به پذيرش حضور ايران در اين موضوعات نيستند.

شايد برخي افراد توجه نكنند كه ريشه دشمني كشورهايي مثل عربستان با سوريه نه در اتفاقات سوريه، بلكه در نقشي است كه حافظ اسد در جنگ ايران و عراق بازي كرد. جنگي كه صدام كوشيد آن را به جنگ عرب و فارس تعبير كند و قادسيه دوم را راه بيندازد. ولي در درجه اول حكومت سوريه و سپس در اندازه‌هاي كوچك‌تر حكومت ليبي اين ايده را شكستند و اجازه ندادند كه اين دوگانه خطرناك شكل بگيرد. آنان كه متوجه اهميت سوريه براي ايران نيستند، به اين وجه ماجرا بي‌تفاوت هستند.

ضمن اينكه از دست رفتن سوريه و به دامن سعودي‌ها افتادن آنها، عوارض و مشكلات شديدي را براي لبنان و عراق و از اين طريق براي ايران فراهم خواهد كرد. ولي چه مي‌توان گفت برخي كساني كه نسبت به حكومت بغض دارند، قادر به درك و فهم مسائل بسيار ساده روابط خارجي نيز نمي‌شوند. بنابراين علت مخالفت رژيم‌هاي عربي با حضور ايران، رسميت دادن به اين حضور در حل مشكلات كشورهاي عربي است كه به منزله شكست ايده پان‌عربيسم و مفهومي است كه موجب شكل‌گيري اتحاديه عرب شد و اين درد بزرگي براي آنان است. الان مي‌بينيم كه چيزي به نام اتحاديه عرب در مسائل منطقه وجود خارجي ندارد.

در اين ميان عربستان كوشيده است جايگزين مصر در اتحاديه عرب شود، ولي از آنجا كه تمام توان عربستان در اتكا به منابع مالي آن از نفت است و عمق استراتژيك در ساير مولفه‌هاي قدرت ندارد، لذا قادر نيست كه اين نقش را ايفا كند، در نتيجه مي‌كوشد كه با مانع شدن از حضور ديگران نقش خود را پررنگ كند، ولي از آنجا كه عربستان به خوبي مي‌داند كه در مقابل ايالات متحده و حتي اتحاديه اروپا، استقلال عمل ندارد، به ناچار در پي آن خواهد بود كه تصميمات آنان را بپذيرد، هرچند با اما و اگر و گفتن اينكه نقش ايران در كنفرانس جزيي است وضع ناخذسند خود را توجيه مي‌كند.

پس از برجام معلوم بود كه، برجام نوعي اذعان طرفين (ايران و غرب) به موجوديت و منافع يكديگر در چارچوب‌هاي قابل فهم بين‌المللي و منطقه‌اي است. اين گزاره ابتدا در موضوع هسته‌اي مصداق يافت. اگر به ياد داشته باشيم، همان موقع نيز عربستان مخالف برجام بود، زيرا معناي چنين تفاهمي را به خوبي مي‌دانست و اينكه به ساير امور نيز سرايت خواهد كرد اكنون دومين مصداق اين گزاره يا به رسميت شناختن طرفين، در موضوع سوريه خواهد بود. و البته از پيش هم معلوم بود كه گام بعدي، سوريه خواهد بود.

ايران هم نشان داده كه در عين افزايش حضور خود در سوريه، حاضر است كه گفت‌وگوهاي منصفانه براي خروج سوريه از اين بحران بزرگ انساني را تاييد كند. بحراني كه يك وجه آن تقويت داعش است، وجه ديگرش، مساله پناهندگان و وجه سوم آن نيز ناپايدار كردن اوضاع منطقه‌اي است. اميدواريم كه به‌زودي شاهد مصداق‌هاي بعدي برداشت منطقي از برجام نيز باشيم.

ارسال به دوستان
دستگیری آرایشگر معروف به اتهام دخالت در امور پزشکی/ جراحی غیر مجاز با درآمد روزی یک میلیارد تومان زمین های دولتی در کدام استان‌ ها بیشتر تصرف شده اند؟ توقیف تریلی با راننده ۹ ساله در جاده قم شرایط بد محبوبترین موزه جهان و نیاز به باسازی ممنوعیت سرو این غذا در دانشگاه 25 کنسرت‌ در تهران/ از عرفان طهماسبی تا علی قمصری (مکان + زمان) پرونده واقعی از قتلی بی جسد در دادگاه جنایی تهران اگر به موز آلرژی دارید این گزارش را بخوانید سرقت مسلحانه در باغی حوالی عوارضی تهران-قم پیش بینی وزش باد شدید و گرد و خاک در نیمه شرقی کشور واکنش قوه قضائیه به خبر نامه ۱۵۴ نماینده مجلس به اژه ای برای برکناری ظریف / «هیچ نامه ای واصل نشده است؛ نام امضاکنندگان هم مشخص نیست» وضعیت دما و بارش کشور تا نیمه خردادماه ۱۴۰۴ ترفند خطوط متقاطع؛ روش کاربردی ژاپنی برای نمایش بصری عمل ضرب(+عکس) تذکر قالیباف به ظریف؛ کارگزاران نظام مراقب حرف‌های خود باشند رونمایی از قابلیت جدید واتس اپ