۰۱ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۱ دی ۱۴۰۴ - ۰۴:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۰۴۸۲۴
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۵ - ۲۰-۰۸-۱۳۹۵
کد ۵۰۴۸۲۴
انتشار: ۱۸:۱۵ - ۲۰-۰۸-۱۳۹۵

مربی مهدکودک

عصرایران / نسیم نوید
 
 من در یک مهدکودک کار می کنم و دنیام با بچه ها خیلی شاد و قشنگه. از صبح تا غروب با بچه ها شعر میخونم، بازی میکنم، کاردستی درست میکنم البته بچه ها همشون مثل هم نیستن.

یکی زرنگه، یکی خرابکاره، یکی زودتر شعرهایی که سر کلاس میخونیم یاد میگیره، یکی دیرتر؛ من با همشون مهربونم. برام فرقی نداره هرکدومشون چه توانایی دارن یا ندارن چون همشون رو یک اندازه دوس دارم هرچند گاهی از شیطونی هاشون خسته میشم.

امروز سوگول یادش رفته بود مدادرنگیشو بیاره واسه همین وقتی داشتیم با بچه ها نقاشی میکشیدیم اون هِی کارای بامزه کرد، لوپای مهسا رو کشید، دورِ بچه ها دوید یکدفعه کفشش رو از پاش درآورد وسط میز گذاشت، همه آروم خندیدن

من گفتم:

- سوگول بیا با مداد سیاه من نقاشیتو بکش، وقتی رفتی خونه رنگش بزن

سوگول قبول کرد و کلاس ساکت شد. وقتی نقاشی بچه ها تموم شد باورم نمیشد! یکی از بچه ها قیافه منو کشیده بود، اونقدر چاق که همه ی صفحه ی کاغذ صورتِ من بود! من نقاشی اونو توی دستم گرفتم و به همه ی بچه ها نشون دادم:

- بچه ها من انقدر چاقم؟!

این بار همه بلند زدن زیر خنده و گفتن نه ولی ستاره از نقاشی ش دفاع کرد:

- آره خانم معلم، شما همین شکلی هستین 

نمیدونم شایدم حرف ستازه درست باشه و من واقعاً انقدر تپلی باشم. وقتی کارم تموم شد و از مهدکودک به خیابون اومدم ناگهان حالم دگرگون شد. صحنه ای که میدیدم به راستی تلخ بود.

 بعضی از راننده ها ویراژ میدادن، بعضی ها انقدر خشن بودن که از چراغ قرمزم رد میشدن، ترافیک، دود، بوق ماشین ها. فحش هایی که مردم و راننده ها به همدیگه میدن؛ گاو انقدر بوق نزن، مردک مگه کوری؟ اینجا خیابونه! 

با خودم گفتم نه به دنیای بچه ها که انقدر شاد و قشنگه، نه به دنیای آدم بزرگ ها. تحت تاثیر انرژی مثبتی که از بچه ها گرفته بودم هنوز حالم خوب بود. سوار تاکسی شدم و به خونه برگشتم. وقتی غذامو خوردم تلویزیون رو روشن کردم و به اخبار گوش دادم.

 اخبار آمار وحشتناک تصادف های سال رو اعلام کرد، من اونقدر شوکه شدم که حاضر نشدم باقی اخبار رو بشنوم و به اتاقم پناه بردم.

سعی کردم اون اخبار ناراحت کننده و صحنه خیابونِ امروز رو فراموش کنم. درحالیکه داشتم به شاگردهای خوب و دوس داشتنی خودم فکر میکردم به خدا قول دادم اونقدر با بچه ها مهربون باشم و بهشون عشق بدم که حتی وقتی بزرگ شدن طعم محبت منو فراموش نکنن.

 کمی گذشت، خشونت ها رو به دست باد می سپاره و خیابون ها رو آروم تر میکنه
ارسال به دوستان
آیین‌های یلدایی که هنوز در گیلان زنده‌اند در تمام دنیا، فقط ۱۰ نفر مالک این خودرو می‌شوند(+عکس) زیر سایه ابوالهول؛ یادگاری چرچیل با تاریخ باستان! (عکس) دره گل‌های جهان کجاست؟(+عکس) تخت‌جمشید در تاریخ و عکس؛ نگاهی به اولین تصاویر مدرن پارسه قصه‌های نان و نمک(76)/ تقدیم سرطان در فنجان! مقایسه اعتماد اجتماعی در ۲۵ کشور جهان (+ اینفوگرافیک) امیر حسین رستمی: بیژن بنفشه خواه را از مجلس ترحیم پدرم اخراج کردند مجید واشقانی: توبه سید جواد هاشمی امکان ندارد پذیرفته شود خاطره ویشکا آسایش از سیلی زدن به صورت رضا عطاران نگاهی به ۱۰ فرودگاه بزرگ جهان در ۲۰۲۵ با بیش از ۷۰ میلیون مسافر (+تصاویر) قدیمی‌ترین عکس از جشن یلدای ایرانیان محمد اسلامی: تصویر ذهنی مردم و جامعه نخبگانی باید نسبت به سازمان انرژی اتمی ایران تغییر کند محمود عباس: آماده‌ایم با همه نیروهای جامعه اسرائیل همکاری کنیم اعتراض به مصوبات پشت درهای بسته؛ درخواست تشکل‌های تصویری از رئیس‌جمهور برای توقف یک ابلاغ جنجالی
نظرسنجی
طنز «مهران مدیری» را بیشتر دوست دارید یا طنز «رضا عطاران» را؟