۲۷ خرداد ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۰۷۸۲۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۰۸ - ۰۶-۰۹-۱۳۹۵
کد ۵۰۷۸۲۰
انتشار: ۰۷:۰۸ - ۰۶-۰۹-۱۳۹۵

آيا اضطراب و استرس كنكور تمام مي شود؟

روزنامه آفرینش نوشت:

والدين، معضل کنکور و نفوذ آن به دوره ي ابتدايي را ، به نفوذ ضحاک در آموزش و پرورش تشبيه کرده اند. زيرا " کنکور" و مسائل پيراموني آن، همچون ضحاک ، مغز و در نتيجه هوش و توان علمي – تحليليِ نوجوانان و جوانان ما را هدف گرفته است. درسال هاي اخير، حرص و عطش کنکور، به مدارس ابتدايي نيز رسوخ کرده و دامن کودکان را گرفته است . آنان به محض ورود به دوره ي ابتدايي ، با انواع واقسام کتاب هاي کمک آموزشي و تست زني ، بمباران مي شوند و تمام وقت در اختيارمدارس و معلمان قرارمي گيرند ، تا تامين کننده ي اهداف " ويتريني " مدارس و مديران باشند.

تحت استيلاي چنين شرايطي که مي رود بدل به يک خرده فرهنگ شود، " علم آموزي " و درس، کارکرد و معناي خود که تربيت و رشد ذهني و اخلاقي فرزندان اين مرز وبوم است را از دست مي دهد و با برخوردهاي انکاري – پليسيِ مدارس و مراکز آموزشي ، بدل به کالايِ قابل خريد و فروشي براي رسيدن به يک هدف موهوم به نام " دانشگاه " مي شود.

مدارس و دانشگاه ها ، با اين تفکرِ از يک سو ايجابي ( حتما بايد به دانشگاه رفت ) و از سويي ديگر سلبي (درس خواندن في ذاته ارزشي ندارد)، زمان و انرژي نوجوانان و جوانان را از آنان مي گيرد بي آن که تضمين کند، آن چه در مقابل مي دهد، هم ارز اين هزينه خواهد بود يا نه.

حداقل زماني که فرزند ما براي تحصيل در مدرسه و دانشگاه صرف مي کند تا به فرد نسبتا مورد قبولي تبديل شود، شانزده سال است ( اگر به فوق ليسانس بسنده کنيم ) . شانزده سالي که ، صرف محفوظات مي شود ومراکز آموزشي از او جز نمره و رتبه ، چيزي نمي طلبند. ما اين چندين سال مهم از زندگي فرزندمان را در اختيار معلمان و استاداني قرار مي دهيم که سطح سواد دانش آموز و دانشجويش را با نمره اي که از محفوظاتش به دست آورده مي سنجد. مدرسه و دانشگاه از فرزند ما ، تحليل و استدلال نمي خواهد، چون عملا با سيستم حاکم ، نمي تواند به او " چگونه فکر کردن " و حتي " لزوم فکر کردن " را بياموزد. دانش آموز و دانشجو ، يک گيرنده ي صرف است که بايد با تمام حجم ذهن و نيروي انديشايي خود، انواع پارازيت هايي را دريافت کند که در لباس سيگنال هاي آموزشي به سوي او فرستاده مي شود.

چنين است که در روند اجتماعي شدن فرزند ما و آموزش مباني اخلاقيِ ارتباط هاي اجتماعي ، خلأ و دره ي عميقي وجود دارد. بين ما و فرزندمان ، بين فرزند ما با معلمانش و دوستانش ، روابط ، تعريف و تحديد نشده اند. همه ي ما با اضطرابي که " فضاي کنکوري " بر زندگي و آموزش حاکم کرده ، دچار اضطراب و استرسيم . معلقيم بين روزهايي که بي ردپايي از زندگي مان مي گذرند و سال هايي که بي خاطرات کودکي و نوجواني و جواني ، عبور مي کنند.

پژوهشگراني هم هستند در اين ميان، که اين فضا را جنايتکارانه ، جنايت بر عليه نسل آينده ، توصيف مي کنند و فرياد برمي آورند که آيا فرد شجاعي هست که خاک آموزش و پرورش را شخم بزند و آن را از اين فضاي تاريک و صلب خارج کند؟
برچسب ها: استرس ، کنکور
ارسال به دوستان
وبگردی
نظرسنجی
پیش بینی شما از نتیجه انتخابات؟