۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۴۳۹۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۲۵-۰۷-۱۳۸۷
کد ۵۴۳۹۵
انتشار: ۱۲:۱۴ - ۲۵-۰۷-۱۳۸۷

به تو چه مربوط!

محسن چاووشی
محسن چاووشی خیلی کم مصاحبه می کند. خیلی کم. این گفت و گو هم به مدد رفاقت رسول ترابی با او شکل گرفت. صدایش را دوست داشتم و به همین خاطر به رسول گفتم این مصاحبه را انجام خواهم داد. رسول هم که بانی گفت و گو بود، در این  کار همراهی ام کرد و تمام سوالاتی که با علامت ** مشخص شده، مربوط به اوست. طبعا سوالاتی که با علامت * آمده هم مال من است. چاووشی علاقه ای به گفتن از گذشته هایش ندارد. حیطه های فراوانی را شخصی و خصوصی می داند، کم صحبت است و ... گفت و گو را بخوانید.

* از ترانه هایت یک تصویر بده، یک قاب.

خیلی سخت است. سوال تخصصی نکن دیگر!

* منظورم از ترانه، فقط کلام نیست. موسیقی و واژه و لحن و حس تو هنگام خواندن. در مجموع چه شکلی را تصویر می کند؟

خودت چی فکر می کنی، می خواستم تصور خودت را بدانم. اصلا برای شما ترانه های من چه رنگی است؟

* من نگفتم رنگ، اما خب ... قرمز و مشکی.

قرمز...؟ نه. مشکی هم نیست. ترانه های من سفید است.

* یکی دیگر از این سه تصویر را برای ترانه هایت انتخاب کن: الف) مرد تنهای زخمی که باد در موهایش پیچیده. ب) یک انسان خسته در پاییز، با رنگ های غریب در فضا. ج) زخم و بغض و درد و نارفیقی، ریخته در چهره یک مرد.

آن ترانه هایی که شما در آلبوم من شنیده اید، نه این یک که جدید است، خب کدر است، اما سیاه نیست، برداشت هایت البته نزدیک است، اما کتک خورده و زخمی نیست. من خیلی قوی ام و هیچ وقت کتک نمی خورم. (می خندد)

* اما صدایت، ترانه هایت زخمی اند.

بله، خب این جوری است. ترانه های من یک جور گلایه از غریبی است.

* خودت حس غریبی داری؟

همه غریبه هستند. و این غریبی را ابراز می کنم.

* این غریبی ات چگونه و چقدر است؟

زیاد است. هنوز اول راه است. هر قدر بیشتر بروم جلو، بیشتر می فهمم.

* خودت صدای خودت را دوست داری؟

بله. دوست دارم.

* زیاد یا کم؟

برای خودم هم صدام یک مقدار غریب است. وقتی گوش می کنم به ترانه هایم احساس می کنم یک آدم دیگر است.

* حست را چقدر خرج ترانه هایت می کنی

زیاد. تا آنجا که بتوانم.

* زخمی که در لحن خواندن توست دو بخش است: الف) مربوط به صدایت است. ب) مربوط به لحنت می شود. خودت اصلا به این مساله واقفی؟

خوب می شناسمش. اما نمی گویم دلیش چیست. اصلا برای چه بگویم.

* اصلا نمی خواهم بگویی. دارم می پرسم به این مساله آگاه هستی؟

بله. بله آگاهم.

* تعمدا این را اضافه می کنی یا کلا جاری است؟

نه همین جوری است. می آید. همین شکلی است. من با شعرهایم زندگی می کنم.

* اگر شعرهایت خیلی به حست نزدیک نباشد چطور؟

آن را نمی خوانم.

* صدایت چقدر مال خودت است، چقدر می سازی؟

روی صدایم فقط یک "دیلی" می گذارم. یعنی یک جور تکرار می گذارم.

* فنی نپرسیدم. صداسازی می کنی یا مال خودت است؟

نه. من به خودم فشار نمی آورم. خیلی راحت می خوانم. این زخمی که شما می گویید در آوای من است. این "خش" اما به ناتوانی حنجره من مربوط می شود که بعضی از نت ها را نمی توانم درست ادا کنم.

* ولی به سودت تمام شده است. من دوبلور بزرگی را می شناسم که صدایش به نوعی بیمار است، اما برای همین معروف شده.

بله. همین. من صدایم بیمار است.

* به کدام کارت نزدیکتری؟

به همه نزدیکم.

* گفتم نزدیکتر.

باید فکر کنم. الان حضور ذهن ندارم واقعا.

** یک بار گفتی به ترانه "متاسفم" خیلی نزدیکم و اصلا داستان زندگی خودم است. الان هم همین طوری است؟

قبلا راهی بود برای بازگشت. اما الان نیست. الان دیگر به آن قدیم ها توجه نمی کنم. نگاه باید به آینده باشد. اگر الان مثبت است. قبلا هم البته نگاهم منفی نبوده است. الان یک مقدار لحنش فرق کرده است.

* لحن کارها اول خشن و مردانه است. مثلا در ترانه نفس بریده شعر هم با این لحن می خواند. شوخی ندارد. حست هم همین است. لحن هم مال یک آدم ته خط رسیده است.

آن ترانه اصلا قرار نبود بیاید. من هم آن را دوست ندارم. یعنی حسن خوبی ندارم. آدم باید امیدوار باشد. آن موقع هم که آن را خواندم پاکش کردم. خواب بودم که یکی این را کپی کرد و برد و منتشر شد. خودم اصلا دوستش ندارم.

* لابد دوست داشتی که خوندی.

آدم اشتباه می کند! واقعا شعر خوبی نبود. تیغ را می کشم رو رگ هایم را دوست ندارم. زیادی جسورانه بود.

** شعر آن هم البته مال خود محسن است.

* به نظرم حالا آن ترانه مهم تر هم شد!

اذیت نکن. من یک اشتباهی کرده ام (می خندد)

* اتفاقا در آن ترانه خیلی محسن چاووشی عریانی را مشاهده می کنیم. از شعر پشیمانی، لحن و آوا و حست که همان است.

نه لحن و حسم را دوست دارم. اصلا شاید یکی از بهترین لحن هایم باشد.

* شکوه و گلایه و ناله نیست، در آن ترانه انگار طلب کاری عاشقانه هست و حسنش این است. نمونه مهمی است.

خیلی سخت است. واقعا نمی دانم. فکر می کنم این حس آگاهانه است. چون قبلا از آن نبود. به مرور اتفاق افتاد. به تدریج خودم را شناختم.

* گمانم آن ترانه از جنس خودت است.

دقیقا جنس خود من است. بله.

* وقت خواندن چقدر از خود الانت دور می شوی؟

در خودم هست. این را دارم.

* کجاها این حس در زندگی ات بروز می کند؟

جاهایی که لازم است خب. خیلی شخصی است. نمی گویم.

* آدم کنترل شده ای هستی؟

سعی می کنم آدم کنترل شده ای باشم. 80 درصد هم موفق بوده ام. خیلی البته سخت است. اما فکر می کنم اغلب موفق بوده ام.

* از آنهایی هستی که همیشه یک چارچوب خاص را رعایت می کنند؟

اینها به نظرم ربطی به ترانه خوانی من ندارد.

* دارد. حس و لحنت از کجا می آید؟ از همین جاها.

پس اجازه بدهید فکر کنم.

* باشه فکر کن، اما این سوال چندم است همین را می گویی؟

** یک بار به من گفت من زخم خورده رفاقتم. این حس شاید از آنجا می آید.

نه الان دیگر آن طور نیست. اصلا به آن چیزها فکر نمی کنم. به چیزهای دیگر دارم فکر می کنم. دیگر به زخم رفاقت و این حرف ها فکر نمی کنم.

* شیک شده ای؟

چندان فرق نکرده ام. من همیشه خودمم.

* نسبت به گذشته تغییر نکرده ای؟

نه چندان. فکر نکنم.

* آدم خوبی هستی؟

بله هستم.

* هستی یا نشان می دهی هستی؟

نمی دانم. الان در وضعیتی هستم که دارم دنبال آن چیزی که باید بشوم می گردم.

* پیش می آید یقه خودت را بگیری؟

الان بله. اما قبلا نه. این طور نبودم.

* بله بودی؟

بله. بله بودم.

* الان فهمیده تر شده ای؟

با تجربه تر شده ام. یاد گرفته ام باید چطوری رفتار کرد. کجا باید گفت بنشین کجا باید گفت بتمرگ. اینها را آموخته ام.

* پس نسبت به دو سال پیش و آن آلبومت فرق کرده ای.

بله فرق کرده ام. رو به جلو حرکت کرده ام.

* خودت را الان نسبت به دو سال پیش بیشتر دوست داری؟

بله. بیشتر.

* و ترانه های الانت را هم؟

بله ترانه های کنونی را بیشتر دوست دارم.

* آن نوع خواندنت بکرتر و واقعی تر نبود؟

نه. این نظر شماست.

* نه این سوال من از شماست.

نه. این جدیدی ها بکرتر و واقعی تر است.

* کدام بیشتر خودت است؟

این جدیدی ها.

* واسه بهتر شدن عجله داری؟

خودت چی؟ عجله داری؟

* من عجول نیستم.

پس عجله کن.

* تو آدم عجولی هستی؟

توی این جور چیزها بله.

* من کماکان فکر می کنم محسن چاووشی واقعی در همان ترانه نفس بریده پررنگ تر است.

من لحنش را دوست دارم.

*آنجا شعرت اندازه لحنت است.

تو هم گیر داده ای به آن.

* تو هم از آن فرار می کنی! حس می کنم آنجا شفاف تری، اینجا شیک شده ای، شاید بهتر می شوی، اما شبیه آن حس عریان قبلی نیستی، این برداشت من در همین زمان مصاحبه است.

منظورت این است که چون مجوز گرفته ام، خودم را سانسور کرده ام؟

* نه، فراتر، برداشتم این است که موقعیت اجتماعی ات تغییر کرده و جای این که موقعیت جدید را با خودت تطبیق بدهی، خودت را داری تغییر می دهی.

منظورت چیست؟ یعنی من عوض شده ام؟

* داری می شی؟

ببین شمشیر را از رو بستی ها. بابا من می دانم تو مجله ات خدایی، اما من را اذیت نکن. (می خندد) به آن کار هم گیر داده ای.

* چون فکر می کنم نمونه ای کامل برای محسن چاووشی است.

نه خوب آدم یک جا می گوید بفرما، یک جا می گوید بتمرگ.

* در آن ترانه می گویی بتمرگ.

خب این همان کنترل است که گفتی.

* به جای خوبی رسیدیم.

یعنی من الان دارم حرف های دو سال پیش را می زنم. اما خیلی مودبانه تر.

* به همین دلیل می گویم شیک شدی!

مگر بد است! خوب است که.

* یاغی.

خود تو!

* عاصی.

واقعا چیزی به ذهنم نمی رسد.

* مرد.

مخلصتیم. (می خندد)

* یعنی تو تنها چیزی که با شنیدن واژه مرد به ذهنت می رسد مخلصتیم است؟!! یعنی ته فکر کردن تو به مردانگی این است؟!

مردانگی به بازو و سینه ستبر نیست. مردانگی این است که صادق باشی و دروغ نگویی و حق کسی را نخوری؟

* اگر حقت را بخورند؟

اگر بهت ظلم بشود، باید جوابش را بدهی.

* تو چطور جواب می دهی؟

به تو چه مربوط است؟ (به شوخی می گوید)

* در زندگی هم می گویی به تو چه مربوط است؟

من که شوخی کردم. من معمولا آرام هستم.

** خواننده جنجالی سال های قبل الان یک پسر سر به راه شده، چه اتفاقی افتاده؟

هیچ اتفاقی نیفتاده. تو که می دانی از روز اول همین طوری بودم که الان هم هستم.

** خلق و خویت ثابت مانده، جنجال ها کجا رفته اند؟

من جنجالی نداشتم، جنجال ها را برایم درست می کردند.

** چه کسانی؟

همان مثلا دوستانی که دوروبرم بودند. همان ها چند سال من را عقب انداختند.

** واقعا فکر می کنی عقب افتادی؟

نه اصلا. منظورم عقب افتادن از نظر مجوز گرفتن بود. همین کارها را کردند و من را هم با حاشیه های خودشان درگیر کردند که همه چیزم را جمع کردم و آمدم خانه و دور از همه کار کردم.

** وقتی آلبوم بنیامین آمد، رکورد بازار شکسته شد. فکر می کنی با آمدن آلبوم تو این رکورد باز هم شکسته شود؟

نمی دانم.

** مگر به خودت مطمئن نیستی؟

سلیقه همه مردم که شبیه به هم نیست که بگویم چون من از کار خودم خوشم می آید پس مردم هم مطمئنا از آن خوششان خواهد آمد.

** هر چه جلوتر می رویم، صدایت امضادارتر و کاراکتردارتر می شود...

صدایم نسبت به روزهای اول خیلی فرق کرده. آن روزها سنم خیلی کمتر بود.

** الان بهتر شده ای؟

مسلما. مطمئن باش. صدایم رنگ و قالب خودش را پیدا کرده. حنجره هم تا 30 سالگی خودش را پیدا می کند دیگر. حالا با گذشت سن و سال صدایم کمی پیرتر می شود، ولی همینی است که الان می شنوی.

** هنوز هم تحت تاثیر کورش یغمایی هستی؟

شدید. خیلی دوستش دارم. از اول هم خیلی بیشتر تحت تاثیر او بودم تا هر کس دیگری. چند وقت پیش بود که شنیدم فوت شده، این قدر حالم بد شد که می خواستند ببرندم بیمارستان. کم مانده بود سکته کنم. خدا را شکر که شایعه بود.

** با کدام آهنگ هایش نوستالژی داری؟

گل یخ. بالاخره یک آهنگ از اینجا جهانی شد آن هم گل یخ بود.

** ولی حال و هوای کارت بیشتر به تیپ کارها و فضای کارهای فرهاد می خورد تا یغمایی.

فرهاد را با جمعه می پسندم.

**فروغی؟

اصلا هیچ وقت نتوانستم با آهنگ هایش با همه قشنگی شان کنار بیایم.

** اتفاقا رنگ صدا و خش صدا و کاراکتر موسیقی اش که به تو بیشتر نزدیک است.

نمی دانم چرا، ولی از هر کسی که داد و فریاد می زند و می خواند خوشم نمی آید.

** با کدام آهنگ خودت تنهای تنها گریه کرده ای؟

کم تحمل ام. (کم گریه کن گلم، من کم تحمل ام)

** با تراک های آلبوم جدیدت هم به این حس رسیده ای؟

با تراک 2، تو چنگ ابرای بهار، افتادم و درنمیام. خیلی گریه کرده ام، با همه آشنا بودنم به فضا بعضی وقت ها نمی تونم خودم را کنترل کنم.

** وقتی می خواندی گریه می کردی یا بعدها که می شنیدی شان؟

بعدها.

** تو سعی کرده ای در هر تیپی بخوانی. بعضی از آهنگ های مذهبی با اقبال عمومی رو به رو نمی شوند، ولی آهنگ های تو برعکس عمل کردند.

حالا من باید چی بگویم؟ ولش کن، ریا می شود.

** چرا ریا شود. نظرت را بگو.

همیشه کار عاشقانه است که می گیرد. در همه زمان ها و شرایط.

** تو آخرین برنگ برنده و آخرین سامورایی موسیقی زیرزمینی بود که خرج شد. این مجوزدار شدن فکر نمی کنی به محبوبیتت لطمه بزند.

فکر نمی کنم.

** اتفاقا فکر کن.

نه اصلا. چرا این طور فکر می کنی؟

** سابقه نشان داده مخاطبان خواننده های زیرزمینی بعد از مجوزدار شدن ریزش می کنند.
من فرق می کنم.

** از کجا مطمئنی؟

از خیلی جاها، من با گذشته ام هیچ فرقی نکرده ام. به این مطمئنم. حتی یک شعر و ترانه ام به همراه موسیقی ام ممیزی نخورده. شعر و ترانه هایم بهتر شده اند. بار موسیقی ام هم بالا رفته. مخاطبم را هم بهتر شناخته ام. از همه اینها هم مهم تر همان محسن چاووشی قدیمی ام با همان حس و جسارت.
 

گفت و گو از علی میرمیرانی
منبع: چلچرغ
 
ارسال به دوستان
وبگردی