۰۱ خرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۴۹۰۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ - ۰۱-۰۸-۱۳۸۷
کد ۵۴۹۰۴
انتشار: ۰۸:۴۵ - ۰۱-۰۸-۱۳۸۷

پدر شکاک دخترش را به آتش کشید

پدرم مي گفت دختر که بزرگ شد بايد شوهر کند و اگر به دانشگاه برود اخلاقش فاسد مي شود.

اعتماد: مرد شکاک که دوست نداشت دخترش ادامه تحصيل دهد وقتي ديد او با چند پسر دانشجو مشغول صحبت است وي را به خانه برد و آتش زد.

روز شنبه هفته جاري مسوولان حراست بيمارستاني در استان فارس به پليس خبر دادند دختر سوخته يي را به بيمارستان منتقل کرده اند و به نظر مي رسد او را به عمد به آتش کشيده اند.

با حضور ماموران در محل، دختر 20 ساله که به سختي حرف مي زد و سوختگي زخم هاي عميقي بر پيکرش ايجاد کرده بود مورد بازجويي قرار گرفت.

وي که سوسن نام دارد به پليس گفت؛ پس از تلاش زياد و مدت ها شب بيداري بالاخره در دانشگاه قبول شدم و تصميم گرفتم هرطور شده ثبت نام کنم. البته پدرم با ادامه تحصيل من مخالف بود و چون بايد به شهرستان ديگري مي رفتم مي گفت بايد فکر دانشگاه رفتن را از سرم بيرون کنم، از طرفي پدرم مي گفت دختر که بزرگ شد بايد شوهر کند و اگر به دانشگاه برود اخلاقش فاسد مي شود.

سوسن ادامه داد؛ با اصرار من و مادرم، پدرم بالاخره با ادامه تحصيل من موافقت کرد. روزي که قرار شد ثبت نام کنم پدرم همراهم آمد تا همه چيز را تحت کنترل داشته باشد. او هر چند وقت يک بار به محل تحصيلم مي آمد و به من سر مي زد تا مبادا خطا کنم. البته نمي دانستم پدرم به صورت پنهاني هم مرا کنترل مي کند، تا اينکه دو روز قبل از حادثه وقتي کلاس تمام شد من مقابل دانشگاهم ايستادم و بر سر بحث روز با همکلاسي هاي پسر مشغول صحبت شدم که يکدفعه ديدم پدرم با عصبانيت وارد محوطه شد و از من خواست هر چه سريع تر همراهش بروم من که از حضور او شوکه شده بودم براي اينکه بيشتر از اين آبروريزي نشود همراه پدرم راه افتادم.

همان شب به خانه خودمان برگشتيم و پدرم گفت ديگر حق ندارم به دانشگاه بروم و بايد ازدواج کنم و گفت بايد به اولين خواستگاري که برايم آمد جواب مثبت بدهم. خيلي سعي کردم براي پدرم توضيح دهم که اشتباه مي کند و من رابطه نامشروع با آن پسرها نداشتم و آنها فقط همکلاسي هاي من بودند و من با آنها در مورد درس صحبت مي کردم ولي وي قبول نکرد. پدرم چندين بار به طرفم حمله کرد که مرا بزند، اما همين که به طرفم مي آمد مادرم جلويش را مي گرفت. دو روز از اين ماجرا گذشته بود که مادرم براي خريد بيرون رفت و من و پدرم تنها شديم.

دختر دانشجو ادامه داد؛ پدرم که فرصت را مناسب ديده بود با عصبانيت به طرفم آمد و به شدت مرا کتک زد و بعد هم رويم نفت ريخت و کبريت را کشيد، من داشتم مي سوختم اما کاري نمي توانستم بکنم. پدرم از فريادهاي من دلش به رحم آمد و از کارش پشيمان شد. بلافاصله دورم يک پتو پيچيد و آتش را خاموش کرد و مرا به بيمارستان رساند.

با توجه به گفته هاي دختر دانشجو پليس پدر او را بازداشت کرد و تحقيقات از وي براي روشن شدن اين مساله آغاز شد. اين در حالي است که سوسن دچار 40 درصد سوختگي شده و مداواي او ادامه دارد.
 
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان