* تحلیل این یادداشت مورد تأیید عصرایران نیست،اما به عنوان یک نظر قابل احترام ، منتشر می شود.
حمله یکشنبه شب بالگردهای نظامی آمریکا به منطقه ای درمرز سوریه و عراق در 8 کیلومتری درون خاک سوریه باعث کشته شدن 8 شهروند غیر نظامی از جمله چند کودک و زن سوری شد و دمشق آمریکا را به تجاوز نظامی به خاکش و ارتکاب اقدامی تروریستی متهم ساخت.
درباره انگیزه های آمریکا در انجام این حمله غیرمتعارف به خاک سوریه تحلیل های گوناگونی وجود دارد.این حمله در شرایطی انجام شد که مقامات سیاسی و نظامی آمریکا در ماه های گذشته علی رغم اعلام اینکه مرزهای سوریه محل ورود تروریست ها به درون خاک عراق است، بر این نکته نیز تاکید می کردند که ورود تروریست ها که در سال های 2003 تا 2007 ،بیش از 90 در صد از خاک سوریه به عراق بوده است در سال گذشته میلادی کاهش قابل ملاحظه ای یافته است و برآوردهای سازمان های اطلاعات نظامی آمریکا حاکی از این امر بود که هر ماهه فقط حدود 20 تروریست از مرز سوریه وارد خاک عراق می شوند.
کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خود با روزنامه فرامنطقه ای الحیات نیز با اشاره به کاهش قابل ملاحظه ورود تروریست ها از خاک سوریه به عراق ،تحقق این امر را نه در تغییر سیاست دولت سوریه بلکه در کنترل های موثر مرزی نیروهای آمریکایی حاضر در عراق دانسته بود.
ناظران سیاسی و نظامی با توجه به کاهش قابل ملاحظه ورود تروریست ها از خاک سوریه به داخل عراق(که مورد اذعان صریح مقامات امریکایی نیز است) حمله اخیربالگردهای آمریکایی به درون خاک سوریه را بیشتر تصمیمی نظامی و از جانب مقامات نظامی آمریکا در عراق ارزیابی می کنند .
هر چند که عده ای دیگر نیز همانطور که "سامی موبید"تحلیل گر سیاسی سوری به مجله تایم گفته است دلیل این حمله را در واشنگتن جستجو می کنند و معتقدند عقب بودن فاحش موقعیت نامزد حزب جمهوریخواه از رقیب دموکراتش در افکار عمومی امریکا انجام چنین مانورهایی از سوی محافظه کاران حاکم بر کاخ سفید را برای تاثیر گذاری بر افکار عمومی آمریکاییان و اعلام اینکه تروریسم هنوز بزرگترین خطر و چالش آمریکاست، ضروری ساخته است.
اما به نظر می رسد این تحلیل چندان با واقعیات جاری در عرصه سیاسی آمریکا و منطقه هم خوانی نداشته باشد از این رو که اگر قرار بود مانوری این چنینی از سوی بوش جمهوریخواه به حمایت از نامزد جمهوریخواهان برای راهیابی به کاخ سفید صورت پذیرد ،اقدامی به مراتب شدیدتر و پردامنه تر صورت می پذیرفت نه یک حمله نظامی کوچک.
به هر روی با توجه به حملات مکرر نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان به مناطقی از خاک پاکستان در ماه گذشته و نیز حمله اخیر نیروهای آمریکایی به خاک سوریه،این اقدام آمریکا را بیشتر می توان در قالب ناتوانی سیاستمداران آمریکایی در چینش استراتژی های نظامی در عراق و افغانستان و واگذاری نحوه و تاکتیک جنگ موثر با تروریسم در افغانستان و عراق را به فرماندهان نظامی حاضر در این دو منطقه دانست.
مقامات آمریکایی خاطره چندان نا خوشایندی از اعتماد خود به فرماندهان نظامی و سپردن امور به دست آنها ندارند چرا که تا هنگامی که استراتژی آمریکا در عراق از واشنگتن و بنا به ملاحظات سیاسی تعیین می شد نیروهای آمریکایی متحمل بیشترین میزان تلفات نظامی بودند در حالی که در دو سال گذشته و متعاقب تغییر استراتژی جنگی آمریکا و اعتماد بیشتر به فرماندهان نظامی در عراق، ناآرامی های داخلی و حملات تروریستی در درون عراق کاهش قابل ملاحظه ای یافته است.