عصر ایران؛ روح الله صالحی- دهه های پیش، مخالف بودن ژست خوبی برای بیشتر دانستن بود اما این روزها هر کس را می بینی به لحن مخالف های دو، سه دهه اخیر، مدام می گوید :« اوضاع خوب نیست»
این اوضاع خوب نیست را طوری می گویند انگار تمام چم و خم سیستم اجرایی کشور را سال ها آنالیز کرده و مطمئن است گشایشی در کار نیست.
در کارتون «سفرهای گالیور» شخصیت «گلام» برای ایرانی بسیار به یاد ماندنی شد آن هم به واسطه یک کلمه: «من می دونم کارمون تمومه»
این روزها یک گلام به تمام معنا شده ایم و در وجود ما ته نشین شده است و پی در پی در حال دست به دست کردن موج مکزیکی نا امیدی در کشور هستیم.
از سوی دیگر اگر فکر کنیم کشور گل و بلبل هم هستیم چندان درست به نظر نمی رسد و همه واقف هستند که مشکلات کلاف سر درگمی شده اند که به دست و پای همه پیچیده شده است.
یک چیز مهم هست و آن این که آیا با گفتن های پی در پی مشکلات چیزی حل می شود؟ پاسخ در همان بازی معروف «بغلی بگیر، چی رو؟» جستجو کرد که ما صرفا در یک بازی یک نواخت و کسل کننده گیر کرده ایم و مدام می گوییم:« من می دونم کارمون تمومه»
بحث قانون جاذبه انرژی را کنار می گذاریم که چه به آن فکر کنیم و یا حتی بترسیم به سرمان خواهد آمد حالا دقیقا گفتن ما ناشی از این است که مثلا کشف های بزرگی کرده ایم یا «گلام» شده ایم که پی در پی می گوییم :«من میدونم...»
این که تصویر پلیس راهنمایی و رانندگی تا زانو در آب، حین انجام وظیفه اش ما را شگفت زده می کند نشانه چه می تواند باشد؟ جز این که تعجب می کنیم چرا او هم مثل بقیه نیست.
یک بار از خود بپرسیم سهم من از خوشحالی دشمن چه قدر است؟ این که چون دولت از جناح من نیست پس اگر شکست بخورد یعنی موفقیت ما را مهر کرده اند.حتی یادمان نمیاد که همه جناح ها تا حالا بر مسند بوده اند و سهمی از مشکلات اکنون گردنشان هست و دولت فعلی هم در تکرار اشتباهات هم سهیم است اما ترویج نا امیدی شبیه سوراخ کردن جای نشستن ما در کشتی است و این به ضرر همه تمام می شود.
برخی به هیچ وجه حاضر نیستند سهم شان از شرایط اکنون را به گردن بگیرند و شبیه راکون رفتار می کنند.
راکون حیوانی است که عادت دارد هر چیز را در آب بشوید و بخورد حالا به او تکه قندی بدهید نتیجه از دست رفتن قند و حل شدن آن در آب است.
لابه لای مشکلات اگر قندی از جنس موفقیت دختران فوتسالیست و... دیده می شود در آب خودخواهی ها نشوییم که همان شیرینی اندک هم از دست خواهد رفت و بعد مجبوریم ژست روشنفکر مأبانه و تحلیل گر بگیریم که:«من می دونم ،کارمون تمومه»
سخن از دل ما میگویی........
اتفاقا همه چی آرومه
ما چقدر ...
نکته اینجاست که مشکلات ما از جنس طبیعی نیست که با سعی و تلاش و صبر حل شود ؛
من جوان دهه شصتی اگر به هر ضرب و زور و پارتی یک شغل معمولی پیدا کنم ، از تفریحات جوانی بزنم ، هر روز با اعصاب خراب در این آلودگی و ترافیک کار کنم و پس اندازی برای خود جمع کنم ، اما یک شبه ارزش آن را برباد رفته ببینم ، اگر ناامید نباشم باید به سلامت عقلی من شک کنید
تکیه کلامش این بود:من میدونم ما موفق نمیشیم
باید کمکش کنیم
بالاخره رییس جمهور کشوره و بی انصافیه بگیم دلش به حال ۸۰ میلیون نمیسوزه و فکر خودشه