۰۶ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۶ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۲۸۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۱۵-۱۰-۱۳۸۷
کد ۶۱۲۸۲
انتشار: ۰۹:۴۱ - ۱۵-۱۰-۱۳۸۷

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از انها در زير مي‌آيد.‌

كيهان

«خيانت در وقت اضافه» يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ دو روز پيش خبري روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت که از اعتراف نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي به همدستي برخي از سران کشورهاي عربي و مشخصاً عربستان، مصر و اردن در حمله به غزه  حکايت مي کرد. وي که اين سخنان را در جمع رؤساي سازمان هاي امنيتي اين رژيم بر زبان آورده، يادآوري مي کند؛ موضوع حمله به غزه با هدف نابودي حماس  به درخواست کشورهاي عربي صورت گرفته و تداوم اين جنگ خواسته همين کشورها بعلاوه دولت تشکيلات خودگردان فلسطين- ابومازن- بوده است.

در شرايطي که اسرائيل جنايتکار تهاجم وحشيانه خود را عليه کودکان، زنان و غيرنظاميان نوار غزه ادامه مي دهد، اظهارات محمود عباس و اطرافيانش از همان ساعات اوليه جنگ تاکنون، دلالت بر تمايل قلبي آنان به اين نسل کشي آشکار دارد. تشکيلات خودگردان و خائن به آرمان هاي رهايي بخش فلسطين به جاي آنکه در مقابل جنايت دشمن صهيونيستي اسلحه به دست بگيرند و اگر اهل مقاومت نيستند، لااقل مهاجم را برحذر داشته و به اعمال فشارهاي بين المللي براي توقف کشتار مردم کشورش کمک نمايد، ساکنان نوار غزه را به صبر و بردباري(!) دعوت کرده و علناً اشاره مي کند که «به زمان براندازي دولت غيرقانوني (حماس) در نوار غزه نزديک شده ايم.»اظهارات دولتي که خود را قانوني مي داند(!) در شرايطي از طريق رسانه هاي جهان پخش شد که حملات جنگنده هاي اسرائيلي بر سر ساکنان نوار غزه ادامه داشت و مردم بي دفاع اين سرزمين  به خاک و خون کشيده مي شدند.

تأکيد بر اين گزينه که هدف از اين حملات دامنه دار، تغيير حقايق سياسي در منطقه و پايان بخشيدن به قدرت حماس در فلسطين است، اين گمانه را تقويت مي کند که حمله به مردم مظلوم و بي پناه غزه بخشي از تلاش کشورهاي عربي و بين المللي عليه اين جنبش مردمي است. آنان سعي دارند با تشديد وخامت اوضاع در غزه، مردم اين سرزمين را عليه حماس تحريک کرده و اين جنبش را در تحريم و حملات وحشيانه اشغالگران عليه مردم فلسطين سهيم کرده و به اعتباري گناه را گردن حماس بيندازند.

اظهارات مسئولان رژيم صهيونيستي مبني بر هماهنگي با برخي از کشورهاي عربي قبل از آغاز عمليات اين مسئله را تأييد مي کند. حتي اظهارات برخي از مسئولان و سران کشورهاي عربي که حماس را مسئول حملات ددمنشانه اسرائيل معرفي و عملاً از رژيم اشغالگر به بهانه دفاع از خويش، بابت اعمال جنايتکارانه اش سلب مسئوليت کرده اند نيز دلالت بر اين موضوع دارد.

اتحاديه اروپا با برگزاري نشستي در سطح وزراي امور خارجه به بررسي اوضاع اسفبار غزه پرداخت و-هرچند به ظاهر اما صراحتاً- خواستار توقف حملات به اين منطقه شد. اما رهبران عربي در جنگ مصيبت باري که ريشه در کينه توزي ديرينه يهوديان عليه مسلمانان و اعراب دارد، حتي موضع صريحي  بسان غربي ها اتخاذ نکرده هنوز بر سر تشکيل نشست فوق العاده سران عرب دعوا دارند و صرفاً در پيامي غيرمستقيم اسرائيل جنايتکار را به توقف حملات دعوت کرده اند.

شايد کشورهاي عربي و تشکيلات خودگردان همانطورکه وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي اظهار مي دارد، حماس را يک مشکل براي خود و اسرائيل مي دانند و با شروع و ادامه جنگ در غزه به دنبال نابودي حماس مي باشند، اما آيا حماس نابود شدني است؟

آنها اگر چندي از خور و خواب خود بکاهند و دست از عيش و عشرت بکشند و قدري تاريخ چند ساله اخير را مطالعه کنند درخواهند يافت که مقاومت ملت هايي که حقوقشان پايمال شده، با اعمال خشونت از بين نمي رود؛ حتي اگر رهبرانشان را نابود کنند. طبعاً چراغ مقاومت مردم فلسطين، انتفاضه الاقصي و جنبش حماس که ريشه در ايدئولوژي دشمن ستيز «الاسلام يعلوا و لايعلي عليه» دارد، خاموش شدني نيست. شايد ذهن عليل رژيم صهيونيستي از درک اين واقعيت عاجز باشد ولي اين حقيقتي است که تاريخ به ما نشان مي دهد.

جالب آن که روزنامه صهيونيستي هاآرتص هم سناريوي رژيم غاصب را روياپردازنه مي خواند و مي نويسد: «دولت اسرائيل تصور مي کند که از طريق اين حملات، غزه را با خاک يکسان کرده، هزاران سرباز اسرائيلي را وارد نوار غزه نموده، تمام رهبران حماس را نابود و سپس گلعاد شليط- سرباز اسرائيلي اسير شده- را در سلامت کامل آزاد مي کند. اين امر رويايي بيش نيست!»

در نقطه مقابل اين هدف دست نيافتني جنگ غزه باعث شده که حماس از جايگاه بالاتري نزد مردم غزه و فلسطين و حتي ملت هاي عرب و مسلمان برخوردار شود. اين امر از تظاهرات گسترده مسلمانان خصوصاً در کشورهاي عربي در اعتراض به حملات اسرائيل و در حمايت از حماس و جنبش مقاومت، بخوبي پيداست.

حماس سالهاست که در فهرست گروه هاي منفور آمريکا و در ليست سازمان هاي تروريستي جاي گرفته است. غزه اوضاع خوبي ندارد و سکوت کرکننده کشورهاي عربي براين واقعيت صحه گذاشته که آنان براي محو کامل حماس لحظه شماري مي کنند. اما همه آنان در محاسبات خود اين واقعيت مهم را ناديده مي گيرند که همين حماس به عنوان يک حزب معتبر و سياسي- مردمي در انتخابات سال 2006 فلسطين به پيروزي رسيد.

اگر امروز اسرائيل غاصب و سران خائن عرب سعي دارند حماس را عامل فاجعه غزه معرفي کنند، آن مادري که براثر بمباران وحشيانه دشمن جنازه بدون سر فرزندش را در آغوش مي گيرد، ديروز و در سايه شوم تحريم غذايي و دارويي شاهد مرگ تدريجي فرزندانش در تاريکي غزه بود. تحريم آن روز دست کمي از جنگ امروز نداشت. در روزهاي تحريم مردم غزه لحظه اي دست از حمايت حماس و آرمان هاي آزادي بخش خود برنداشتند. امروز هم که زير آتش بمب هاي 113 کيلويي مخصوص حمله به تأسيسات زيرزميني و اتمي! در آتش و خون دست و پا مي زنند  هم ، چنين اند.

اگر براي سران رژيم صهيونيستي اندکي هوش قائل باشيم  قاعدتاً بايد پس از تجربه جنگ 33 روزه لبنان و شکست مفتضحانه از مقاومت حزب الله، قبل از ورود به جنگ غزه خود را از پيش بازنده ارزيابي مي کردند ولي چنين نشد و آنها از راه هوا و دريا به باريکه غزه يورش بردند. اکنون تانک ها و نظاميان اسرائيلي پشت دروازه غزه منتظر فرمان حمله زميني به اين منطقه اند. ايهود  باراک  -وزيرجنگ رژيم صهيونيستي- که طي 8 روز جنگ هوايي، پاسخ دندان شکني از سوي مقاومت حماس دريافت کرده و شهرک هاي صهيونيست نشين را  آماج موشک هاي حماس مي بيند، براي آنکه بار ديگر از فضاحت شکست اسرائيل جلوگيري کند، علاوه بر حملات هوايي خود، کورکورانه چشم اميد به حمله زميني بسته است. اگر چنين شود طولي نخواهد کشيد که نيروهاي ارتش صهيونيستي در کوچه پس کوچه هاي غزه با رزمندگان حماس درگير خواهند شد و اين نه آغاز بلکه انتهاي شکست ذلت بار ديگري براي آنان خواهد بود. از سوي ديگر قطعاً اسرائيل غاصب قصد ندارد با اشغال دوباره غزه مسئوليت 1.5 ميليون فلسطيني ساکن اين منطقه را با اين حجم ويراني و تخريب برعهده گيرد و به همين علت مجبور خواهد شد با رسوايي تمام بار ديگر از نوار غزه خارج شود. حماس نيز همچون حزب الله بار ديگر پيروزي خود را بر اسرائيل جشن خواهد گرفت.

کشورهاي منطقه بايستي هوشيار باشند. اگر رژيم صهيونيستي اجازه يابد به اهداف خود برسد، خاورميانه ديگر روي آرامش نخواهد ديد. مسئله امروز غزه محدود به غزه تنها نيست. مسئله خاورميانه و جهان اسلام است. جنايات صهيونيست ها در نسل کشي غزه باعث بيداري ملت هاي دنيا شده و چهره واقعي و ددمنشانه اين رژيم را بيش از پيش نزد افکار عمومي جهان نمايان کرده است. تحرکات مردم آزاده جهان بويژه ملت هاي مسلمان منطقه و برپايي تظاهرات ضدآمريکايي و ضداسرائيلي آنان ثابت کرده است که امت اسلام برخلاف برخي از دولت هاي سرسپرده خود، درخواب نيستند.

سيدحسن نصرالله وقت  اضافه کشورهاي عربي به  اسرائيل غاصب را فرصت دادن بيشتر براي پيروزي اين رژيم در جنگ غزه خواند. اما حماس، حتي با خيانت سران عرب هم شکست نمي خورد. امروز به برکت انقلاب اسلامي، بيداري اسلامي بين ملت هاي مسلمان به وجود آمده است و مسلمانان فلسطيني راه مبارزه و نجات خود را در مقاومت و انتفاضه هاي پياپي يافته اند. وحشت سراسر وجود غاصبان قدس شريف را فراگرفته و ديوانه وار غزه را در آتش ظلم و کينه خود مي سوزانند. اما وعده الهي پيروزي حق بر باطل و مظلوم بر ظالم است؛ همان درسي که از عاشورا و از خون بر زمين ريخته ثارالله گرفته ايم.

اعتماد ملي

«سفر مالكي به ايران» عنوان سرمقاله روزنامه‌ي اعتماد ملي است كه در آن مي‌خوانيد؛ نوري مالكي نخست‌وزير عراق براي چهارمين بار به تهران سفر كرد تا موجبات ارتقاي هرچه بيشتر روابط سياسي ميان دو كشور بزرگ و مهم ايران و عراق را فراهم آورد. ايران و عراق داراي وسعت و جمعيت فراواني هستند. اين دو كشور در كنار عربستان سعودي و مصر، چهار كشور بزرگ جهان اسلا‌م هستند؛ چهار كشوري كه داراي ظرفيت و پتانسيل فراوان جغرافيايي، جمعيتي، سياسي، اقتصادي و انرژيك هستند. در اين مربع بزرگ دو كشور ايران و عراق با جمعيت اكثريت شيعه مي‌توانند همگرايي افزون‌تري نيز درون جهان اسلا‌م برقرار كنند. تاريخ و ميراث كهن و وابستگي دو ملت ايران و عراق آنقدر مستحكم و قدرتمند و ديرپا بوده كه سكته‌هايي چون روي كار آمدن حزب بعث و صدام‌حسين و تحميل جنگ 8ساله نيز نمي‌تواند به آن بنياد رفيع و ميراث ماندگار خدشه‌اي قابل ملا‌حظه وارد سازد.

اينك عراق در شرايط نويني به سر مي‌برد. با توجه به توافقنامه امنيتي آمريكا و عراق و ورود به دوران جديد سياسي در اين كشور جا دارد مقامات دو كشور به صورت روشن‌تري به ترتيبات منطقه‌اي و بين‌المللي همت گمارند. اين سفر در حالي صورت مي‌پذيرد كه مردم مسلمان فلسطين در غزه زير بدترين حملا‌ت ددمنشانه رژيم صهيونيستي قرار دارند.

ايران و عراق مي‌توانند از ظرفيت‌هاي خود براي كاهش آلا‌م مردم اين منطقه سود برند. از سوي ديگر با توجه به ساختار جديد استقرار دولت در عراق، ضرورت دارد ايران هر چه صريح‌تر خواهان اخراج نيروهاي سازمان منافقين از خاك عراق باشد. اين سازمان تروريستي كه دستش به خون ملت مظلوم عراق در كنار ارتش صدام آغشته است، مستوجب تعقيب در دادگاه‌هاي جنايات جنگي است.

از ديگر سو وجود مراكز مذهبي در دو كشور و تمايل ساكنان دو طرف براي انجام بازديدهاي مذهبي خود بخشي از ظرفيت‌هاي گردشگري مذهبي را به نمايش مي‌گذارد. اما جا دارد طرف عراقي زمينه‌هاي مناسب را جهت ارتقاي سطح رفاه زائران مذهبي در شهرهاي مقدس عراق و تامين امنيت آنها فراهم آورد.

از ديگر سو ايران و عراق در زمينه انرژي، خاصه نفت، مي‌توانند به سياست مشتركي در اين حوزه دست يابند. در بخش تامين نيازها و مايحتاج مردم عراق، ايران مي‌تواند از فرصت‌ها و مزيت‌هاي اقتصادي بازار عراق سود برد. با همه اينها از آنجا كه ايران و عراق داراي زمينه‌ها و منافع مشترك هستند، اين سفر مي‌تواند ابعاد مختلف توانمندي‌هاي دو دولت و ملت را هويدا كند.

جمهوري اسلامي

«فرعون طلبكار شد!» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ با اينكه همدستي سران ارتجاع عرب به ويژه رژيم قاهره با صهيونيست ها در نسل كشي در غزه كاملا مشهود است احمد ابوالغيظ وزير امورخارجه حسني مبارك تلاش مي كند جمهوري اسلامي ايران را با اتهاماتي واهي زير سئوال ببرد تا دولت كمپ ديويدي قاهره را از زير فشار شديد افكار عمومي خارج كند.

ابوالغيظ ضمن متهم كردن جمهوري اسلامي ايران به تلاش براي كنترل منافع حياتي كشورهاي عربي گفت : « دولتي مثل ايران خارج از منطقه عربي به دنبال دست يافتن به بخش هاي بيشتري از سرزمين هاي عربي است ; اما اين دستيابي بدان معناست كه به دولت جديد آمريكا بگويد اگر مايليد درباره اوضاع ويژه مربوط به امنيت خليج (فارس ) يا پرونده هسته اي صحبت كنيد بايد با ما حرف بزنيد » . وي در مصاحبه با شبكه تلويزيوني العربيه افزود : ايران از نفوذ خود به عنوان ابزار فشاري در مذاكره با دولت جديد آمريكا استفاده مي كند.

از طرف ديگر روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن نوشت : « ابوالغيظ در سخناني در جمع ديپلمات ها در وزارت امور خارجه مصر گفته است : « مصر خود به تنهايي وارد عمل نمي شود بلكه برادران ديگر عرب هم همراه با آن بر حمايت از اين منطقه مي پردازند » .

مقصود ابوالغيظ از « حمايت از اين منطقه » مسلط ساختن رژيم صهيونيستي بر اعراب است . وي در توضيح مطلب خود افزوده است : « حتي اگر مصر خود به تنهايي اقدام به اين كار كند كه البته تجربياتي در اين زمينه دارد كاملا توانا فعال وقوي است و اگر كسي به سالهاي دشوار 1977 1978 1979 و 1980 مراجعه كند در مي يابد كه مصر قادر (به انجام آن ) است » .

تجربه مورد اشاره وزير امورخارجه رژيم كمپ ديويدي قاهره اقداماتي است كه انورسادات براي سازش با سران رژيم غاصب صهيونيستي انجام داد كه از جمله آنها امضاي قرارداد ننگين كمپ ديويد سفر به تل آويو و به رسميت شناختن موجوديت اسرائيل است . البته سادات با پرداختن اين بهاي سنگين كه به تعبير « حسنين هيكل » سياستمدار و نويسنده برجسته مصري « كمر اعراب را شكست » ظاهرا بخش هائي از سرزمين هاي اشغال شده سينا را پس گرفت ولي كل مصر را به آمريكا و صهيونيست ها فروخت و از آن تاريخ تاكنون دولت مصر رسما در رديف مستعمرات آمريكا قرار دارد و رئيس رژيم قاهره نقش يك دلال را براي صهيونيسم بين الملل بازي مي كند.

امام خميني در ارديبهشت 1358 در برابر خيانتي كه انورسادات با امضا قرارداد ننگين كمپ ديويد به آرمان فلسطيني كرد به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران دستور دادند رابطه سياسي دولت موقت را با دولت مصر قطع كند. متن اين فرمان چنين است :

« با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست (ها) دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد ـ روح الله الموسوي الخميني » (1358 2 11 ) .

اين دقيقا واكنشي بود كه رهبر انقلاب و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران در برابر خيانت بزرگ انورسادات به آرمان فلسطين و امت اسلامي نشان دادند. امضاي قرارداد كمپ ديويد در جهان عرب و خود مصر نيز با واكنش شديد مواجه شد بطوري كه كشورهاي عربي رابطه خود را با قاهره قطع كردند و افسر رشيد ارتش مصر « خالد اسلامبولي » در يك حركت انقلابي انورسادات را در مهرماه 1360 با شليك چند گلوله به هلاكت رساند.

اعدام انقلابي سادات موجي از شادي را در جهان عرب برانگيخت و امام خميني با انتشار پيامي به ملت مصر توصيه كردند در برابر توطئه بعدي آمريكا كه روي كار آوردن مهره اي ديگر به جاي سادات معدوم است هوشياري نشان دهند.آمريكا « حسني مبارك » را كه مدتي سفير مصر در آمريكا بود و از مهره هاي دست آموز سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) محسوب مي شد به جاي سادات بر كرسي رياست جمهوري مصر نشاند و اكنون بيش از 27 سال است كه وي به عنوان دست نشانده آمريكا منافع نامشروع صهيونيست ها و استعمارگران را در مصر تامين مي كند.

در فرمان امام خميني به وزارت امورخارجه كشورمان براي قطع روابط سياسي با دولت مصر دو نكته مهم وجود دارد كه اين پيام را تا امروز همچنان زنده نگهداشته بطوري كه گوئي درباره مسائل اين روزها سخن مي گويد. نكته اول تصريح به عنوان « پيمان خائنانه » براي قرارداد ننگين كمپ ديويد است و نكته دوم « اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست ها » ست.

اگر جنايت بزرگ انورسادات به آرمان فلسطين نبود امروز صهيونيست ها در فلسطين اشغالي نبودند تا اين چنين بي رحمانه به غزه حمله كنند و مردم بي دفاع آنرا به خاك و خون بكشند. اين خيانت راه را براي عادي شدن رابطه با رژيم صهيونيستي هموار و صهيونيست ها را آنچنان گستاخ كرد كه امروز وزيرخارجه آنها نسل كشي در غزه را « دفاع از ارزش ها » مي نامد و سران ارتجاع عرب از جمله رئيس جمهور و وزيرخارجه مصر نيز آشكارا با اين جنايت بزرگ همراهي مي كنند.

عبارت « اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و صهيونيست ها » نيز در تمام 27 سالي كه از امضاي قرارداد خائنانه كمپ ديويد مي گذرد همواره مصداق داشته و امروز كه به دستور رئيس رژيم قاهره گذرگاه رفح به روي كمك هاي كشورها و ملت ها به مردم مظلوم غزه بسته است او فرمان آمريكا و صهيونيست ها را اجرا مي كند و در كشتار هولناك مردم غزه شريك است . آنچه امروز در غزه مي گذرد و همدستي ارتجاع عرب با رژيم صهيونيستي ژرف نگري امام خميني را نشان مي دهد كه 30 سال قبل مسائل امروز را مي ديد.

از فرمان امام خميني و مواضعي كه عليه خائنان به آرمان فلسطين گرفتند كاملا فهميده مي شود مدارا با رژيم هاي سازشكار عرب بر مشكلات ملت فلسطين خواهد افزود و نمي توان آزادي قدس و رهائي مردم مظلوم فلسطين را بدون ريشه كن ساختن رژيم هاي فاسد و وابسته عرب انتظار داشت . اين واقعيت تذكر مهمي را به دولتمردان كشورمان در بردارد كه متاسفانه از يك دهه قبل همواره درصدد از سرگيري رابطه با رژيم كمپ ديويدي قاهره بودند و با رفت و آمدهاي غيرعادي و منت كشي هاي نامعقول جايگاه جمهوري اسلامي را تنزل دادند و سردمداران رژيم قاهره را به اين خيال واهي انداخته اند كه گويا از ملت ايران طلبكارند. اينكه حسني مبارك و ابوالغيظ در اوج همدستي با رژيم صهيونيستي و خيانت به آرمان فلسطين و مشاركت در كشتار مردم مظلوم غزه به خود اجازه مي دهند جمهوري اسلامي ايران را به دخالت در كشورهاي عربي متهم كنند نتيجه همين روش نامعقول است . مبارك ديروز با اظهار اين مطلب كه فقط با اجازه اسرائيل مي توانيم گذرگاه رفح را باز كنيم مراتب سرسپردگي خود نسبت به آمريكا و رژيم صهيونيستي را بار ديگر به اثبات رساند.

عملكرد رژيم مصر نشان مي دهد حسني مبارك همان فرعون است و باتوجه به اينكه قرآن كريم درباره فرعون مي فرمايد : « انه كان من المفسدين » تنها راه اينست كه اين فرد مفسد و اين رژيم مفسد و رژيم هاي مشابه ريشه كن شوند تا راه براي ريشه كن شدن غده سرطاني اسرائيل از قلب جهان اسلام هموار گردد.

مردم سالاري

«لايحه‌اي با ابهامات فراوان» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم شهرام صدوقي است كه در آن مي‌خوانيد؛ لايحه هدفمند کردن يارانه ها با محوريت توزيع منابع آزاد شده از محل اصلاح قيمت حامل هاي انرژي هفته گذشته توسط رئيس جمهور براي بررسي بيشتر و تصويب نهايي به مجلس شوراي اسلامي تحويل شد و دو فوريت آن در مجلس تصويب شد. اين لايحه که به بيان رئيس جمهور و طراحان آن پيامدهاي بسياري را به دنبال خواهد داشت داراي ابهاماتي است که عليرغم تاکيد تصميم گيران وظيفه سنگيني بر دوش نمايندگان خانه ملت براي اصلاح گذاشته شده است.

لايحه مذکور که به عقيده بسياري از کارشناسان اقتصادي يکي از ضروريات اقتصاد امروز ايران است به شکلي طراحي شده که ظرف 3 سال آينده دولت مجاز است بهاي پرداختي حامل هاي انرژي از سوي مردم را به قيمت هاي جهاني برساند و 90 هزار ميليارد تومان يارانه تخصيصي دولت به مصرف کنندگان قطع شود. حذف يارانه ها ظرف همين مدت شامل کالاهاي اساسي مردم هم مي شود به طوري که اضافه پرداختي هاي مردم در قالب يک صندوق مستقل جمع آوري و براساس موارد مطروحه در متن لايحه تحت قالب 60 درصد منابع تخصيصي به مردم، 25 درصد اختصاص يافته به دولت و 15 درصد بقيه مخصوص توليد کنندگان خواهد بود.

کليات لايحه هدفمند کردن يارانه ها در همان چند جمله فوق ذکر شده است اما بسترسازي اجرا، توزيع مناسب منابع مالي به دست آمده و کنترل بازتاب هاي پديد آمده از اجراي آن از مواردي است که داراي ابهامات بسياري است. در اين فرصت کوتاه به مهمترين موارد ابهامي اين طرح ارايه شده از سوي دولت اشاره مي کنيم.

ابتدا قابل ذکر است که ماهيت صندوق هدفمندسازي يارانه ها يک صندوق غيردولتي است اما طبق لايحه ارايه شده مديريت اين صندوق بر عهده هيات امناي متشکل از رئيس جمهور، وزراي رفاه و اقتصاد و 2 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به عنوان ناظر بر صندوق گذاشته شده است.

همانطور که کارشناسان اقتصادي به آن اذعان دارند طريقه اداره حساب ذخيره  ارزي امروزه از اهداف زمان تشکيل خود فاصله بسياري پيدا کرده به طوري که دخل و صرف اين حساب فقط جهت پيشبرد اهداف توسعه اي بخش خصوصي طراحي شده بوده اما اکنون حتي چند سالي است که کسري بودجه دولت نيز از منبع اين حساب تامين مي شود. بزرگترين نگراني ناشي از افتتاح صندوق هدفمندسازي يارانه ها بر تخصيص منابع مالي خارج از سهم 25درصدي به دولت و نهادهاي وابسته به آن است.

دومين موردي که در لايحه مذکور اصلا به آن پرداخته نشده و فقط به صورت گذرا به آن اشاره کرده اند انفجار قيمت ها در پي اجراي لايحه تحول اقتصادي است. طبق برآورد کارشناسان اقتصادي حداقل افزايش تورم 20 درصدي حاصل اجراي اين طرح خواهد بود. حال نظر به شرايط کنوني که مردم از بالا بودن نرخ تورم رنج مي برند احتمال رسيدن ميزان رشد شاخص قيمت ها به مرز 45 تا 50 درصد هم مي رود.

رئيس جمهور در توضيح اين بخش از لايحه به جهش اقتصادي به جاي رشد نرخ تورم اشاره کرد و افزود: قطعا اجراي طرح تحول اقتصادي داراي پيامدهايي خواهد بود که يکي از آنها افزايش سراسري قيمت ها و رشد اقتصادي کشور خواهد بود.

حال اين سوال مطرح است که آيا جامعه اقتصادي ايران ظرفيت تحمل چنين فشار عظيم و ناگهاني افزايش حداقل 20 درصدي سطح قيمت ها را در يک مقطع کوتاه زماني دارد؟ با يک مقايسه ساده متوجه خواهيم شد که بازار ايران ظرفيت ورود يک واقعه شوک آور کوچکي همچون اجراي ماليات 3 درصدي ارزش افزوده را نداشت چه رسد به افزايش ناگهاني چند برابري قيمت کالاها در اقتصاد. بازتاب اين شوک اقتصادي آنقدر گسترده و فراگير ظاهر شد که به شکست اين قانون و تعليق فعلي آن منجر شد.

حساسيت  واکنشي در اقتصاد ايران بسيار بالا ست و بنابر تجربيات متعدد ساليان گذشته با کوچکترين تلنگر حوزه هاي بازرگاني، انرژي، مسکن و بازار واکنش هايي  بسيار سخت و بزرگي از اقتصاد ايران ديده شده است به طوري که پيامدهاي اتفاقاتي همچون اجراي ماليات بر ارزش افزوده گاه بسيار بزرگتر از خود اتفاق بوده است.

به اعتقاد نگارنده دولت بايد قبل از اجراي اين طرح و آزادسازي  قيمت ها نوعي ماکت اقتصادي از آن را به رويت کارشناسان و نمايندگان مجلس بگذارد تا در آن ماکت طراحي شده پيامدها، روش اجرايي طرح و راه هاي کاهش بازتاب هاي اجراي آن پيش بيني و منظور شود.

مساله ديگري که اهميت آن بسيار برجسته و مد نظر کارشناسان قرار دارد شيوه تقسيم منابع آزاد شده از رهاسازي قيمت هاست. همانطور که قبلا  ذکر شد هدف اصلي اجراي اين طرح توسط دولت نهم هدفمندسازي تخصيص يارانه هاست. طبق طراحي انجام شده قرار بر اين شده که 60 درصد منابع جمع آوري شده به مردم اختصاص و تنها 15 درصد به توليد گران اين مرز و بوم تخصيص يابد. با فرض اينکه تمام شيوه هاي اجرايي دولت هاي آينده در آزادسازي قيمت ها، جمع آوري منابع به طور صحيح و تخصيص آن درست طبق برنامه نوشته شده به اقشار هدف صورت گيرد آيا به نظر شما تخصيص تنها 15 درصد از منابع به توليد کنندگان داخلي کشور هدف نهايي رساندن يارانه ها به افراد محق و واجد شرايط در اين طرح را ادا کرده است ؟

طبق گفته محمد جهرمي وزير کار و امور اجتماعي تخصيص يارانه بايد به توليد اختصاص يابد نه به مصرف، جوامع پيشرفته اي که از يک شيب تند رشد اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملي برخوردارند. در تمامي وجوه برنامه ريزي هاي اقتصادي خويش توجه ويژه به توليد را در  اولويت ارزش گذاري و تخصيص امکانات قرار داده اند. حال که کشور در باتلا ق واردات بي رويه گرفتار شده است پيش بيني مي شود با اجراي کامل طرح تحول اقتصادي دولت توجه ويژه به مصرف گرايي شود و توليد هم از وضعيت کنوني نيز عقب بماند و به يک کشور مصرف گرا تبديل شويم.

در صورتي که اين روزها خبر از تهيه رژيم تجاري ايران براي ارائه به سازمان جهاني تجارت داده شده و دست اندرکاران بازرگاني و تجارت کشور سعي در وصل ايران به تجارت آزاد جهاني دارند حمايت از توليد داخلي اهميت بيشتري پيدا مي کند و بايد کشور در زمينه توليد محصولات صنعتي، بازرگاني حرکت ورزي به مسيري هدايت شود تا توان رقابت از لحاظ کيفيت و قيمت را دارا باشد.

آخرين موردي که در بررسي اجمالي لايحه هدفمند کردن يارانه ها ديده شده وابستگي شديد اين طرح که تمام ارکان جامعه اقتصادي ايران اعم از توليد، توزيع و مصرف را در برمي گيرد به دولت خواهد بود. همانطور که فرزين سخنگوي طرح تحول اقتصادي دولت متذکر شده است: دولت ابتدا تنخواهي را در اختيار اين طرح قرار خواهد داد تا پرداختي هاي ابتدايي به مردم از محل آن تنخواه انجام شود. طبق همين برنامه ريزي وابستگي شديد به دولت از همان ابتدا در اجراي اين طرح انگاشته شده است.

همين فعاليت طرح در تضاد با اجراي کامل اصل 44 و بسترسازي هاي لازم در جهت کاهش تصدي گري دولت در ابعاد گوناگون اداره کشور است.

افزايش متناسب دستمزد هم از موارد مبهمي است که در اين لا يحه از آن سخن به ميان نيامده است. اکنون که وضعيت کارگر و کارفرما از يک رابطه منطقي و درستي برخوردار نيست وتمام کارگران از فضاي نابرابر کار رنج مي برند با اجراي طرحي اين چنين بزرگ و تمام عيار حقوق نيروي کار در کجاي آن قرار دارد و آيا با رشد شديد قيمت ها و فروش محصولات کارخانجات کارگران بهره اي متناسب با آن خواهند برد؟

هنگامي که تورم به حدود 40 تا  50 درصد مي رسد، نرخ رشد دستمزد کارگران هم سوار بر اين  موج مي شود يا خير؟

اين گوشه اي از حجم انبوه سوالاتي است که در ذهن تمام اقشار جامعه اعم از کارشناسان، روزنامه نگاران، کارگران و کارفرمايان و بازاريان جاي گرفته است. اميد است که طراحان ودست اندرکاران اجراي طرح تحول اقتصادي و همچنين نمايندگان محترم مردم در خانه ملت  بتوانند پاسخ ها واصلا حات روشني را ذکر کنند تا اکنون که طبق تاکيد کارشناسان اقتصادي کشور بايد با تدابير ويژه به اقتصاد جهاني وصل شود تحت قالب يک طرح تحول اقتصادي بي نقص  که حاوي حقوق تمام اقشار جامعه باشد به بهترين نحو اجرا شود.

قدس

«چراغ سبز بوش به تل آويو» عنوان ياداشت روز روزنامه‌ي قدس به قلم محمد ملازهي است كه در آن مي‌خوانيد؛جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا با متهم كردن «حماس» و نسبت دادن تمامي گناهان نسل كشي و قتل عام زنان و كودكان در غزه به مقاومت اسلامي، نه تنها حمايت قاطع و علني خود را از اسرائيل اعلام نكرده بلكه مجوز حمله تمام عيار زميني و اشغال مجدد باريكه غزه را صادر كرده است.

چراغ سبز بوش به جنگ طلبان تل آويو در شرايطي كه اسرائيل خود را آماده حمله كرده و صدها تانك و هزاران نيروي ارتش را در امتداد مرز خشكي و آبي غزه به حالت آماده باش كامل درآورده، خطر اشغال غزه و بروز يك فاجعه تمام عيار انساني را افزايش داده است.ظاهراً آمريكا، اسرائيل و سران مرتجع عرب به جمع بندي واحد رسيده اند و آن حذف مقاومت اسلامي از معادلات فلسطين و كل خاورميانه است. اين مأموريت به اسرائيل داده شده است و هر گونه آتش بس حتي موقت كه بتوان مجروحان را از غزه خارج و يا حداقل امكانات دارويي براي آنان  تهيه كرد، اين گمان را تقويت مي كند. از اين رو، اظهارات بوش را بايد جدي تلقي كرد زيرا بر دامنه گستاخي هاي اسرائيل خواهد افزود.

سكوت «باراك اوباما» رئيس جمهور منتخب حزب دمكرات آمريكا نيز معنادار است و آن را نيز بايد جدي گرفت. اسرائيل با درك مجموعه شرايط منطقه اي و بين المللي وارد بازي خطرناكي شده است كه اگر ماشين جنگي اش در غزه متوقف نشود، چه بسا در جهت منطقه اي كردن جنگ حركت كند.

با توجه به اين گونه احتمالات است كه چراغ سبز بوش به اولمرت مي تواند وضعيت خطرناك جديدي درخاورميانه به وجود بياورد. اين تصور كه اسرائيل به سادگي بتواند حماس را از قدرت در غزه حذف و تشكيلات خودگردان محمود عباس را جايگزين و روند سازش را تسهيل كند، تصوري نادرست است حماس از پشتوانه يك تفكر انقلابي و اسلامي برخوردار است و از آن جهت كه قدرت باز توليد خود را دارد، به يك جريان متكي و وابسته نيست. به فرض اينكه حذف حماس از معادله قدرت عملي باشد، تفكر جهادي نه تنها از بين نخواهد رفت، بلكه عمق و شدت بيشتري پيدا خواهد كرد.

اين واقعيت كه در هيچ نقطه اي از جهان و در هيچ مقطعي از تاريخ تاكنون صلح پايدار از طريق كشتار مردم حاصل نشده، در طرح مشترك آمريكا- اسرائيل مورد غفلت قرار گرفته است. كشتار، دامنه خشم عمومي را گسترده تر خواهد كرد.

آيا جرج بوش در آخرين روزهاي حضورش در مقام رئيس جمهور آمريكا در كاخ سفيد مي خواهد استراتژي جنگ طلبانه اش را براي «باراك اوباما» به ارث بگذارد تا او نيز همين راه نادرست را در خاورميانه ادامه دهد؟

اگر چنين باشد، سكوت «اوباما» را نه تنها نمي توان رضايت تلقي كرد، بلكه بالاتر از آن نشانه بي تجربگي سياسي و عقب ماندن از تحولات جهاني بويژه در خاورميانه است، تلقي اي كه بوش نو محافظه كار و اوباماي دمكرات را يك جنس به  شمار خواهد آورد.

صداي عدالت

«غزه؛ چرا حالا؟ ‏» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت به قلم ‏ابوالفضل عمويي است كه در آن مي‌خوانيد؛ يكي از سؤالات اصلي اين است كه اسرائيل چرا اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟‏اين سؤال وقتي جدي‌تر مي‌شود كه بدانيم به گزارش پايگاه خبري "نهرين‌نت" مقامات مصري مدتي پيش به حماس وعده داده بودند كه بنا بر اطلاعاتي كه آنها از طرف اسرائيل گرفته‌اند، به‌زودي حمله‌اي به غزه صورت نخواهد گرفت.‏پس واقعا چرا اسرائيل اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟ با نگاهي به حوادث سياسي پيش‌رو، اهميت اين موضوع روشن‌تر مي‌شود.‏

‏1 - نزديك به 50 روز ديگر، انتخابات كنست (پارلمان) رژيم صهيونيستي برگزار خواهد شد و حزب پيروز اين انتخابات، نخست‌وزير بعدي را هم مشخص خواهد كرد.‏

رقابت اصلي در شرايط فعلي بين 2حزب راستگراي ليكود به‌رهبري بنيامين نتانياهو و حزب ميانه كاديما به رياست تزيپي ليوني، وزير خارجه فعلي رژيم صهيونيستي در جريان است.‏

بنا بر نظرسنجي‌هاي قبلي، بخت نتانياهو براي پيروزي بيشتر از ليوني است. اما جناياتي كه دولت فعلي رژيم صهيونيستي در غزه انجام مي‌دهد مي‌تواند روند فعلي را تغيير دهد.‏

دولت فعلي كه با كفالت ايهود اولمرت اداره مي‌شود، دولت حزب كاديماست اما اين دولت حزبي به‌دليل شكست بزرگ در جنگ 33روزه از گروه افتخارآفرين حزب‌الله لبنان، با افول محبوبيت مواجه شد.‏

در اين ميان دولت فعلي براي حمله به غزه، 2 هدف سياسي در نظر گرفته است؛ اين دولت سعي دارد اولا با پيروزي نمايشي بر مردم بي‌دفاع غزه، خاطره شكست از ياران سيدحسن نصرالله را به‌فراموشي بسپارد.‏

از سوي ديگر اين حزب با تجويز حمله به غزه سعي مي‌كند آراي تندروهاي صهيونيست در جامعه اسرائيل را جلب كند. به خيال متفكران كاديما، آنها با تصرف غزه مي‌توانند به پيروزي بر نتانياهو هم دست پيدا كنند.‏

‏2 - حمله رژيم صهيونيستي به غزه، در زمان تعطيلات كريسمس صورت گرفته است؛ يعني زماني كه افكار عمومي در غرب متوجه مراسم سال نو و تعطيلات آن است.‏

در اين ميان رژيم صهيونيستي پنداشته است كه در سايه اين تعطيلات مي‌تواند افكار عمومي بين‌المللي را ناديده بگيرد و با چالش كمتري در ميان ملل جهان مواجه شود.‏

‏3 - صهيونيست‌ها هدف خود از حمله به غزه را مبارزه با حماس اعلام كرده‌اند. حماس مدت‌هاست كه از سوي گروه فتح و ساف كه كرانه باختري را در اختيار دارد، براي پذيرش تمديد دوره رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان تحت فشار است.‏

حماس حاضر نيست كه بدون برگزاري انتخابات در سرزمين‌هاي فلسطيني، رئيس حكومت خودگردان را بپذيرد. اما دوره رياست محمود عباس كه آمريكا و اسرائيل او را مناسب‌ترين فرد براي عقب‌نشيني در برابر خود مي‌بينند، تا 20 دي ماه تمام مي‌شود.‏

رژيم صهيونيستي چنين مي‌انديشد كه اگر بتواند با حمله به غزه كه با كم‌توجهي محمود عباس مواجه شده، حماس را به ميز مذاكره بنشاند، يكي از خواسته‌ها بايد اين باشد كه با ادامه رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان موافقت كند.‏

‏4 - دولت آمريكا در وضعيت انتقالي قرار دارد. جورج بوش به‌عنوان منفورترين رئيس‌جمهوري تاريخ ايالات متحده در اين كشور قرار است ابتداي بهمن ماه دولت را تحويل باراك اوباما دهد و اوباما كسي است كه سياستش را تغيير در رويه‌هاي دولت بوش و نيز بازسازي وجهه آمريكا در جهان قرار داده است. مردم منطقه خاورميانه بوش را از حاميان اصلي رژيم صهيونيستي در تجاوز به حقوق فلسطيني‌ها مي‌دانند.‏

به خيال متفكران آمريكايي حمله به غزه درواقع بدنامي ديگري است كه بوش با خود از كاخ سفيد خواهد برد و دامن رئيس‌جمهوري بعدي آمريكا به آن آلوده نيست. چنانكه اين روزها، در ميانه آتشي كه بر سر مظلومان غزه مي‌بارد، اوباما به هاوايي رفته و تعطيلاتش را مي‌گذراند؛گويي كه هيچ اتفاقي نيفتاده است. اگر حمله به غزه پس از بهمن‌ماه صورت مي‌گرفت براي دولت تازه بر سر كار آمده آمريكا يك افتضاح بزرگ بين‌المللي بود.‏

با نگاهي به وقايع پيش‌رو در كشورهاي مختلف مي‌توانيم دريابيم كه چرا صهيونيست‌ها اين زمان را براي حمله به غزه برگزيدند و چه اهدافي را از اين حمله وحشيانه دنبال مي‌كنند.اما در ميدان سياست همه چيز تغييرپذير است، به‌خصوص آنجا كه خداوند بخواهد.‏
جنگ 33روزه حزب‌الله لبنان نمونه‌اي از الطاف الهي به مستضعفان و كساني بود كه در مقابل زورگويان ايستادند. مقاومت مردم غزه، اعتراض افكار عمومي جهان و تدابير جنگي حماس مي‌تواند ورق را به‌نفع ملت فلسطين برگرداند.‏

سياست روز

«شكست آمريكا در غزه» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي سياست روز به قلم قاسم غفوري است كه در آن مي‌خوانيد؛ رژيم صهيونيستي در حالي همچنان به جنايت و كشتار در غزه ادامه مي‌دهد كه همكاري گسترده و عملي آمريكا با اين رژيم در اجراي اين جنايت بزرگ به نكته‌اي قابل تامل مبدل شده است. هرچند حمايت بي‌دريغ آمريكا از رژيم صهيونيستي امر جديدي نيست اما اجراي اين سياست در شرايط كنوني لطمات بسياري بر پيكره آمريكا در خاورميانه و عرصه بين‌المللي واردساخته است. در اين چارچوب به چند نكته مي‌توان اشاره كرد.

افشاي اسناد و مدارك ارسال تجهيزات نظامي به ويژه بمب‌هاي هوشمند از آمريكا براي رژيم صهيونيستي و نيز همكاري اطلا‌عاتي ناو آمريكايي در درياي مديترانه با اين رژيم، بار ديگر آشكار ساخت كه آمريكا همچنان اصل جنايت و كشتار را در دستور كار دارد. اين تحرك يا به طور مستقيم در عراق و افغانستان يا به صورت حمايت از رژيم صهيونيستي در غزه اجرا مي‌شود. اين تحركات مغرضانه سبب شده تا اولا‌ برخلا‌ف ادعاي آمريكايي‌ها كه تاكيد دارند طرح‌هايي براي صلح در خاورميانه دارند بار ديگر افشا شود كه طرح‌‌هاي سازش آنها صرفا براي حمايت از رژيم صهيونيستي است كه درنتيجه آن 5/1 ميليون ساكن غزه قرباني مي‌شوند.

ثانيا حمايت آمريكا از صهيونيستها درشرايطي كه ملتهاي منطقه و حتي افكار عمومي جهان به حمايت از ملت فلسطين خواستار توقف اين جنايتها هستند موجب افزايش انزجار جهاني از آمريكا مي‌شود. به عبارتي ديگر اين تحركات به جهانيان اثبات كرد كه آمريكا به دنبال اصلا‌ح رفتار خود براي تحقق صلح در جهان نمي‌باشد بلكه همچنان به سياستهاي گذشته ادامه مي‌دهد. با اين اقدام مسلما انزجار بيشتر جهان از واشنگتن را به همراه دارد كه نتيجه آن انزواي بيشتر اين كشور است.براين اساس مي‌توان گفت كه آمريكا كه به ادعاي خود براي سرپوش نهادن بر شكست‌هايش در خاورميانه به دنبال حذف حماس از طريق حملا‌ت گسترده صهيونيستها به غزه بوده، همچون رژيم صهيونيستي با شكست اين صحنه را ترك خواهد كرد. ادامه مقاومت ساكنان غزه در كنار اعلا‌م انزجارهاي جهاني از تحركات صهيونيستها و متحدان آنها شكستي سنگين براي آمريكا در منطقه و عرصه جهاني است كه موجب مي‌شود تا در آينده بر چالشهاي اين كشور بيش از پيش افزوده شود چنانكه پس از جنگ 33 روزه لبنان نيز با اين چالش مواجه گرديدو ديگر نتوانست وجهه تخريب شده خود را بازسازي كند.

دنياي اقتصاد

«سخني با نمايندگان درباره هدفمندسازي يارانه‌ها» عنوان سرمقاله‌ي روزنامهِ‌ي دنياي اقتصاد به قلم دكتر الله مراد سيف است كه در آن مي‌خوانيد؛هدفمندسازي يارانه‌ها كه از سياست‌ها و اهداف برنامه سوم بوده است، هم اكنون در قالب «لايحه» توسط دولت محترم به مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد شده است.

صرف نظر از اين كه براي تهيه اين لايحه چه ميزان كار كارشناسي شده است و ميزان تاثيرپذيري مثبت و منفي اقشار مختلف مردم از يك طرف و گروه‌هاي مختلف توليدي و حتي تاثيرپذيري خود دولت به عنوان بزرگترين مصرف كننده حامل‌هاي انرژي از طرف ديگر، چه ميزان مطالعه شده است و اين که براي كنترل پيآمدهاي حاصله چه سياست‌هاي جبراني انديشيده شده و عمر پرداخت‌هاي نقدي در اين لايحه تا چند سال قرار است تداوم داشته باشد، از همه اين ايرادات و ابهامات كه بگذريم نكات مهم‌تري در مقطع فعلي، به شرح زير وجود دارد كه لازم است مورد توجه نمايندگان محترم در بررسي و تصميم‌گيري پيرامون اين لايحه قرار گيرد.

1 -هم اكنون يك فرصت تاريخي براي اصلاح يك ناكارآمدي مهم در اقتصاد ايران فراهم شده است كه براي مجلس محترم به منزله يك آزمون تاريخي است. فراموش نكرده‌ايم كه مجلس هفتم با جايگزين ساختن طرح تثبيت قيمت‌ها به جاي ماده سوم برنامه چهارم توسعه، عملا به تداوم اين ناكارآمدي كمك كرد و هم اكنون بسياري از همان نمايندگان كه در مجلس هشتم هم حضور دارند، حداقل از همان منظر بايد خود را مديون دانسته و مدافع اصلاح آن باشند و لذا پذيرفته نخواهد بود كه به هر دليل، اگر چه محكمه پسند، اصل اين كار كنار گذاشته شده يا به زمان ديگري كه معلوم نيست چه وقت خواهد بود، موكول شود.

2 - از جمله پتانسيل‌هاي موجود كه بايد آن را ارج نهاد و به دور از تحليل‌هاي بدبينانه سياسي به آن نگريست، اراده دولت نهم و بلكه اصرار آن بر اجراي لايحه هدفمندسازي يارانه‌ها مي باشد. انجام چنين اصلاحاتي در زماني ديگر‌، حتي اگر مورد خواست موكد نمايندگان محترم هم باشد‌، تنها در صورتي جامه عمل به‌خود مي‌پوشد كه دولت وقت هم اراده بر انجام آن داشته باشد و در غير اين صورت مانند موارد مشابه در عمل چندان به اجرا گذاشته نخواهد شد. لذا بهره‌گيري از اين پتانسيل هم از جمله فرصت‌هاي مقطع فعلي است.

3 - از جمله مباحثي كه گاه و بيگاه در اطراف هدفمند سازي يارانه‌ها مطرح شده است، جايگزيني طرح‌هاي غيرقيمتي به جاي طرح‌هاي قيمتي است‌. صرف نظر از استدلال طرفداران اين نظريه‌، همواره يك غفلت اساسي صورت گرفته و آن اين که اساسا طرح‌هاي غير قيمتي نه جانشين‌، بلكه مكمل طرح‌هاي قيمتي بايد باشند‌، چراكه در فضاي قيمت‌هاي به شدت غير واقعي‌، منطق اقتصادي فرصت ظهور و بروز به حركت‌هاي اصولي مطرح در طرح‌هاي غير قيمتي‌، چه از جهت ايجاد منابع لازم براي اجراي آنها و چه از جهت ايجاد انگيزه براي آن اقدامات نخواهد داد يا حداقل به كندي چنين فرصتي را فراهم خواهد ساخت‌. لذا انتظار مي‌رود نمايندگان محترم از تكرار آن بحث‌ها براي كنار گذاشتن اصلاح قيمت حامل‌هاي انرژي پرهيز كنند.

4 - از جمله مباحث ديگري كه طرح شده است، اين است که اجراي سياست‌هاي ابلاغي اصل 44 از اولويت بالاتري برخوردار است و لذا دولت محترم بهتر است فرصت باقيمانده از عمر کابينه خود را صرف پرداختن به آن نمايد و هدفمندسازي يارانه‌ها را در اين چارچوب پيگيري كند‌. در اين خصوص بايد متذکر شد که مفهوم واقعي اجراي اصل 44 تلاش براي رقابتي کردن فضاي اقتصادي است و اصلاح قيمت‌هاي حامل‌هاي انرژي از الزامات اساسي آن است، چرا که پرداخت وسيع يارانه‌هاي غير هدفمند ، علاوه بر زمين‌گير کردن دولت‌، از عوامل اصلي ايجاد پديده انحراف قيمت‌ها است و حرکت در جهت فضاي رقابتي جز از طريق برطرف کردن اين پديده امکان‌پذير نمي‌باشد.

5 - از جمله نگراني‌هاي بحق کارشناسان و نمايندگان محترم در اجراي لايحه پيشنهادي دولت، جهش قيمتي مورد انتظار آن است که در گزارش‌هاي رسمي نيز اين پيامد با ارقام متفاوتي پيش بيني شده است‌. در اين رابطه نکته مهم آن است که هر زمان ديگري نيز که چنين آزادسازي بخواهد اتفاق بيفتد، از عوارض حتمي‌آن جهش قيمتي و افزايش نرخ تورم است. حال اگر همه پذيرفته‌ايم که اقتصاد ايران نيازمند اين حرکت اصلاحي است، بهتر آن است که به جاي عقب انداختن اين جراحي بزرگ در اجراي صحيح و در عين حال محتاطانه آن فکر کنيم. براي اين منظور مي‌توان با کم کردن شيب اصلاح قيمتي مورد نظر، مثلا از مدت 3 سال (پيشنهادي لايحه) به 5 يا 6 سال عوارض تورمي‌آن را قابل تحمل و قابل کنترل نمود‌. مضافا اين که در شرايط فعلي قيمت‌هاي جهاني حامل‌هاي نفتي، چنين اقدامي‌ به مراتب سهل‌تر و داراي عوارض تورمي ‌کمتري است.

6 - به عنوان نکته پاياني‌، آنچه لازمه هر گونه حرکت اصلاح ساختاري در سطح ملي است، وفاق جمعي همه قواي حاکميت‌، اعم از دولت، مجلس و مردم است. اگر وفاق ملي نباشد، هر گونه حرکت اصلاحي از قبل شکست خورده است. لذا جهت گيري بحث‌ها پيرامون يک حرکت ملي از نوع هدفمند سازي يارانه‌ها بايد از هرگونه شائبه سياسي به‌دور باشد، که در غير اين صورت بزرگ‌ترين جفا در حق ملت بزرگ ايران اسلامي‌خواهد بود. دولت محترم نيز لازم است توجه داشته باشد که هدف اصلي همانا اصلاح ناکارآمدي‌ها در اقتصاد است که خود بزرگترين فرصت را براي تخصيص بهينه منابع در سطح کلان فراهم آورده و زمينه ساز تقويت رشد اقتصادي از نوع درون زا و مبتني بر توانايي‌هاي واقعي اقتصاد خواهد بود‌. از اين منظر، زمينه براي بسط عدالت اقتصادي نيز بهتر فراهم خواهد شد‌.

سرمايه

«کاهش سهم عمران از بودجه» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي سرمايه به قلم محسن شمشيري است كه در آن مي‌خوانيد؛مقايسه عملکرد بودجه عمراني با رقم مصوب آن در سال هاي 85 و 86 نشان مي دهد.عملکرد بودجه عمراني بين يک تا سه هزار ميليارد تومان از رقم مصوب کمتر بوده است و چنانچه اين روند براي سال 87 نيز ادامه يابد رقم عملکرد بودجه عمراني در سال جاري حدود 16 هزار ميليارد تومان خواهد بود.

بر اين اساس نتيجه مي گيريم سهم عملکرد بودجه عمراني از بودجه عمومي کشور از 11/22 درصد در سال 83 به 5/18 درصد در سال 87 کاهش يافته است. اين در حالي است که در سال هاي 84 تا 87 از طلايي ترين فرصت ها براي کسب درآمد ارزي به خاطر رشد قيمت نفت برخوردار بوده ايم و مي توانستيم زمينه هاي افزايش سرمايه گذاري دولتي در بخش آب، برق، گاز، بنزين، پالايشگاه ها و ... را فراهم کنيم، بخشي از طرح هاي نيمه تمام را به سرانجام برسانيم و نرخ بيکاري را از 11 درصد کمتر و دغدغه امروز جامعه را کم کنيم. اما ارقام بودجه عمراني به قيمت ثابت سال 83 در سال هاي 84 تا 87 در حد همان سال 83 بوده و افزايش نيافته است و ثابت ماندن رقم بودجه عمراني و سرمايه گذاري هاي دولتي باعث شده ما امروز با وجود آنکه دومين ذخاير گاز جهان را داريم اما محتاج به واردات گاز ترکمنستان باشيم و طرف خارجي هم از ضعف اقتصادي ما در ديپلماسي بهره ببرد و فروش هر هزار مترمکعب گاز را به جاي نرخ 75 دلاري قبلي با قيمت هاي بالاتر تا 200 و 300 دلار مطالبه کند. در حالي که اگر از اين دوره بي همتاي تاريخ اقتصادي بهره مي برديم و سرمايه گذاري دولتي و عمراني را با درآمد سرشار نفتي بالا مي برديم امروز در ديپلماسي و سياست خارجي نيز از قدرت اقتصادي و چانه زني بيشتري برخوردار مي شديم.

کارشناسان بارها تاکيد کرده اند ديپلماسي نيز تابع قدرت اقتصادي است و اگر قدرت اقتصادي افزايش يابد در جهان امروز از جايگاه والاتري برخوردار خواهيم بود.

اما در عمل با وجود رشد جمعيت 2/1 تا 5/1 درصدي و ورود سالانه يک ميليون نفر به بازار کار، سرمايه گذاري دولتي کاهش يافته يا حداقل ثابت مانده است و در نتيجه کارشناسان نگران افزايش بيکاري به 12 تا 14 درصد در سال آينده و بيکار شدن عده اي از هموطنان هستند. اين در حالي است که اگر بودجه جاري قرار بود به قيمت ثابت سال 83 ثابت باشد بايد رقم 22 هزار ميليارد تومان سال 83 با احتساب تورم در سال 87 به رقم 50 هزار ميليارد تومان مي رسيد، نه 74 هزار ميليارد تومان فعلي. بر اين اساس دولت هر روز بزرگ تر مي شود و براي حفظ حجم و وضع موجود خود بايد هر سال حجم بودجه جاري را بزرگ تر کند و براي اين هدف پايه پولي، نقدينگي، تورم، کسري بودجه، برداشت از حساب ذخيره، افزايش وابستگي به نفت، رشد بيشتر واردات و... را دامن بزند،در حالي که اگر درآمد سرشار نفتيدر طلايي ترين سال هاي درآمد ارزي ايران به بودجه عمراني اختصاص مي يافت و صرف اشتغال زايي و طرح هاي زيربنايي مي شد حالا مي توانستيم به هدف نرخ بيکاري 7 درصدي برنامه پنجم و در گاز، برق، بنزين، جاده، راه آهن و... به سرمايه گذاري مورد انتظار دست يابيم. اما روند رشد بودجه عمومي نشان مي دهد به جاي آنکه حجم و اندازه دولت را حفظ کنيم و رقم را به قيمت سال 83 به 70 هزار ميليارد تومان محدود کنيم، تحت تاثير رشد درآمد نفت با رقم 86 هزار ميليارد تومان رسيده ايم و سهم بودجه عمراني را به اندازه سال 83 رشد نداده ايم بلکه سهم عمران از بودجه عمومي در طلايي ترين سال هاي رشد قيمت نفت از 22 درصد در سال 83 به 18 درصد در سال 87 کاهش يافته است.
 
ارسال به دوستان
انفجار در مسجد امام علی (ع) شهر حمص سوریه / 8 شهید و 18 زخمی (+عکس) / یک گروه تندرو، مسوولیت انفجار را برعهده گرفت فیلم و سریال مورد علاقه کریم باقری چیست؟ اعطای نشان و لوح سی‌امین سالگرد بی‌طرفی ترکمنستان به سفیر ایران بیانیه پرسپولیس علیه اظهارات زنوزی: تلاش می‌کنند نام پرسپولیس را وارد مجادلات بی‌ثمر کنند امتیاز ۴۴ مدرسه غیر انتفاعی چرا لغو شد؟ هشدار طوفان زمستانی برای نیویورک و نیوجرسی بیانیه شدیدالحن پرسپولیس : آگاهانه سکوت کرده ایم هیچ استانی در امان نیست / سامانه بارشی جدید از شنبه در راه است انتشار اوراق سلف موازی استاندارد شمش طلا در هفته جاری خراسان‌جنوبی منتظر باران و برف باشد دانش آموزان ابتدایی قم شنبه به مدرسه نروند ۲ کشته و یک مصدوم در تصادف موتورسیکلت ها در کرج چرا بیماران سیروز کبدی دچار تهوع می‌شوند؟ روسیه: روابط مسکو و تهران با اجرای توافقنامه همکاری استراتژیک وارد مرحله تازه ای شده است جزئیات توقیف نفتکش خارجی در آب‌ های خلیج فارس
نظرسنجی
قوانین کنونی ازدواج و طلاق در ایران ...