زندگي مشترک دو مرد با همسران شان با جنايت پايان يافت و هر دو در جريان تحقيقات قضايي درباره علت و چگونگي ارتکاب قتل توضيح دادند.
به گزارش اعتماد، چندي قبل مردي به نام احمد به پليس آگاهي بوئين زهرا- از توابع استان قزوين- مراجعه کرد و گفت چند روزي است الهام همسر 27ساله اش ناپديد شده است. او که نگران سرنوشت همسرش بود، گفت؛ چند روز قبل همسرم براي خريد بيرون رفت اما ديگر بازنگشت. پس از آن هم تلاش زيادي کردم تا او را پيدا کنم اما فايده يي نداشت. با اعلام اين گزارش تحقيقات براي يافتن زن ناپديدشده آغاز شد. پس از آنکه افسران پليس با استعلام از بيمارستان ها، کلانتري ها و تمام مراکز دولتي نتوانستند به ردي از الهام دست يابند احتمال قتل او را دور از ذهن ندانستند و ادامه بررسي ها را روي اين موضوع متمرکز کردند.
تحقيقات محلي از برخي همسايه هاي محل سکونت الهام فاش کرد او از مدت ها قبل با همسرش دچار اختلاف و کشمکش بوده است. اين سرنخ کافي بود تا به يکباره مسير تحقيقات سمت و سوي ديگري به خود بگيرد و احمد به پليس آگاهي احضار شود تا پاسخگوي ابهامات تازه پرونده باشد.
اين مرد وقتي در برابر پرسش هاي کارآگاهان قرار گرفت و خود را در معرض اتهام ديد، سعي کرد خودش را بي گناه نشان دهد اما مخفي کاري هاي وي زياد طول نکشيد و سرانجام با ادامه يافتن بازجويي ها او از جنايتي هولناک پرده برداشت و اتهام قتل همسرش را پذيرفت.
او گفت؛ همسرم با من سازگاري نداشت. ما مدام با هم اختلاف و کشمکش داشتيم و زندگي مان به يک جهنم تبديل شده بود. او دائم بهانه جويي مي کرد و زندگي ديگران را به رخ من مي کشيد. روز حادثه پس از آنکه با هم به مشاجره لفظي پرداختيم يک لحظه کنترلم را از دست دادم و در حالي که به شدت عصباني بودم روسري الهام را به دور گلويش حلقه زدم و او را خفه کردم. سپس جسد همسرم را در يک پتو پيچيدم و داخل صندوق عقب ماشينم گذاشتم و آن را به بياباني اطراف روستاي قره بلاغ بوئين زهرا بردم و در محلي خلوت رها کردم.
اين مرد که به شدت از کرده اش پشيمان بود، ادامه داد؛ من الهام را دوست داشتم و نمي خواستم او را بکشم. او آنقدر مرا آزار داد تا اينکه عصبانيت باعث وقوع اين حادثه شد. اکنون که من زنداني شده ام دو دخترم هم بي مادر شده اند و هم بي پدر.
در ادامه با راهنمايي متهم پيکر الهام کشف و به پزشکي قانوني منتقل شد. هم اکنون اين مرد همسرکش در بازداشت به سر مي برد و تحقيقات از وي ادامه دارد.
در همين حال مرد ديگري که همسرش را قرباني خشم آني خود کرده بود پس از گذشت دو سال از اين حادثه در دادگاه کيفري استان فارس مورد محاکمه قرار گرفت.
رسيدگي به اين پرونده از عصر روز 14 تيرماه سال 85 با وقوع حريق در يک ساختمان مسکوني آغاز شد. در حالي که شعله ها زبانه مي کشيدند و هر لحظه بيشتر ساختمان را در کام خود فرو مي بردند مرد صاحبخانه به نام فرشاد در مقابل منزلش فريادزنان به سرش مي کوبيد و نگران همسرش سهيلا بود که در ميان آتش گرفتار شده بود.
او مي گفت سهيلا قصد خودسوزي دارد و در اتاق را روي خودش بسته است. اين مرد براي نجات همسرش کمک مي طلبيد تا اينکه عاقبت پس از دقايقي امدادگران آتش نشاني سر رسيدند و به مهار آتش پرداختند.
سرانجام در حالي که بخش هايي از خانه از بين رفته بود امدادگران براي يافتن سهيلا به داخل خانه رفتند و با پيکر سوخته او روبه رو شدند.
در ادامه جسد اين زن براي روشن شدن علت دقيق مرگش به پزشکي قانوني انتقال يافت و فاش شد قبل از آتش سوزي سهيلا بر اثر حادثه يي نامعلوم بيهوش شده چرا که پس از حريق هيچ حرکتي که نشان دهنده تلاش او براي نجات يافتن باشد، انجام نداده بود به همين دليل فرشاد به پليس آگاهي احضار شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
فرشاد به قتل اعتراف کرد و گفت؛ روز حادثه از سرکار به خانه آمدم. در حالي که خيلي خسته بودم از همسرم خواستم برايم چاي بياورد. او به حرفم توجهي نکرد، من هم عصباني شدم و به سمت او حمله کردم. لگدي به پهلوي سهيلا زدم که همين لگد کافي بود تا او بيهوش شود. من که دست و پايم را گم کرده بودم، تصميم گرفتم به زندگي سهيلا پايان دهم. به حياط رفتم و مقداري نفت آوردم و روي بدن او ريختم. پس از آن براي اينکه اين مساله را خودسوزي جلوه دهم از خانه خارج شدم.