۳۱ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۲۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۳ - ۲۷-۱۰-۱۳۸۷
کد ۶۲۲۱۸
انتشار: ۰۱:۰۳ - ۲۷-۱۰-۱۳۸۷

ميراث 200 ساله تاريخ تبريز در آستانه تخريب

از وي آثار مكتوب ذي‌قيمتي باقي مانده است كه الدرالمنثور، حاشيه بر مقدمه منظومه جزري و رساله‌هاي ديگر در تجويد را مي‌توان نام برد.


فارس: خانه‌اي كه ميراث 200 سال تاريخ مبارزه و هنر گذشتگان تبريز بوده و متبحرترين نسخه‌شناس خطي و اسناد و اوراق هنري و تاريخي را در خود پرورش داد، امروز با غفلت صورت گرفته در آستانه تخريب كامل قرار گرفته است.

از كوچه پس كوچه‌هاي محله شتربان تبريز مي‌گذرم، در كوچه‌اي باريك آخرين درب را مي‌زنم. در به رويم گشاده مي‌شود، وارد خانه‌اي مي‌شوم از ميراث گذشتگان با ديوارهايي كه هنر معماري ديرين اين سرزمين را نمايشگر است و درها و پنجره‌هاي آن از 200 سال تاريخ اين مرز و بوم صحبت مي‌كند.

پنجره‌هايي چوبي با شيشه‌هايي قديمي و رنگارنگ كه جلوه‌اي خاص به اين منزل مي‌دهد.آهي از درون مي‌كشم، خانه‌اي كه ميراث 200 سال تاريخ و مبارزه و هنرگذشتگان است،هم اكنون در معرض خرابي و فروپاشي كامل قرار گرفته است، مايي كه امروز بايد حافظ گنجينه اسلاف خويش باشيم، اكنون خانه‌اي را مي‌بينم كه 20 سال است ميراث فرهنگي و مسئولان آن اقدامي براي نگهداري و حفظ آن نكرده‌اند و چه زيبا وقتي وارد تالار و سپس به اتاق بزرگي با پنجره‌هـــاي ارســـي و شيشـــه‌هاي رنگي مي‌شوم ديگر سقفي نمي‌بينم و از پشت سقف فرو ريخته آسماني را نظاره‌گر مي‌شوم كه حرف‌هاي زيادي فراتر از اين مقال براي گفتن دارد، خانه‌اي كه ثبت ميراث فرهنگي كشور شده و اكنون با هر برف و باراني مي‌رود تا فروپاشي و اضمحلالش را تكميل كند.

خانه‌اي كه ساكنان بزرگ و دانشمند در خود پرورانده است. صداي چكمه‌هاي قشون ستارخان را مي‌شنوم. توپ مشروطه‌خواهان را مي‌بينم كه چگونه اين خانه را تصرف كرده‌اند و فرمـان ستار به تاريخ 11 صفر 1327 مبني بـر تخلـيه خـانه شيخ عبدالرحيـم سلطــان الـقـرا را از ديده مي‌گذرانم.

شيخ عبدالرحيم بن الشيخ‌ابوالقاسم تبريزي ملقب به سلطان القرا به سال 1255 ﮬهجري قمري در تبريز متولد شد. وي از مشاهير دوران و اعاظم علماي زمان خود بود.

اين عالم كه بخش عمده زندگاني و عمر پر ثمر خود را در اين خانه سپري كرد، در حوزه علميه تبريز تدريس علم تجويد و قرائت قرآن و صرف و نحو عربي را به عهده داشت و در علم قرائت نظر صائب داشت از اين رو به سلطان القرا ملقب گشت و اين لقب در اولاد او باقي و ساري شد.

ايشان زماني در نجف اشرف و شامات و مصر در محضر علماي شيعه بودند و زماني ديگر در داغستان در جوار شيخ شامل داغستاني براي شركت در مجاهدت‌هاي ايشان حاضر شدند و فتواي جهاد عليه روسيه تزاري را صادر كردند.

شيخ عبدالرحيم مرد علم، عمل،مبارزه و جهاد بود. وي در 19 رمضان سال 1336 چشم از جهان فرو بست و در صفة‌الصفا در كوه سرخاب تبريز كه در زمان قديم مصلاي آن شهر بوده مدفون شد.

از وي آثار مكتوب ذي‌قيمتي باقي مانده است كه الدرالمنثور، حاشيه بر مقدمه منظومه جزري و رساله‌هاي ديگر در تجويد را مي‌توان نام برد.

بعد از ايشان اين خانه مسكن شيخ‌ ابوالقاسم سلطان القرايي گشت. شيخ‌ ابوالقاسم از اكابر علماي آذربايجان بود و بعد از وفات پدر، مرجع علم تجويد و قرائت قرآن و صرف و نحو عربي و مورد احترام عموم طبقات تبريز بود.

از جمله آثار مطبوع وي، تصحيح كلام‌الله مجيد است كه به سال 1336 هجري قمري در تبريز چاپ شده است. وي در دوم صفر 1368 وفات يافت و در گورستان محله شتربان تبريز مدفون شد.

حاج ميرزا جعفر سلطان القرايي دومين فرزند شيخ ابوالقاسم به سال 1322 قمري در محله شتربان و در خانه مذكور كه بعدها نيز محل سكونت وي گشت، چشم به جهان هستي گشود.

مادرش سيده خانمي از سلاله ميرزا يوسف صدرالاشراف از بني‌اعمام ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني و از شجره سادات حســـيني بود.

استاد جعفر سلطان القرايي، قرآن، مقدمات و قرائت بعضي متون فارســــي و عربـــــي را نزد پدر و برادر بزرگ‌تر خود، آيت‌الله حاج ميرزا جواد آقا آموخت و از تدريس استادان مكاتب و مدرسان مدارس داخلي و خارجي بهره گرفت.

در مجالس درس و بحث حاجي ميرزا ابوالحسن آقا انگجي،آقا سيد احمد خلخالي، حاج ميرزا علي اصغر آقا ملك و آقا ميرزا رضي زنوزي به تلمذ نشست. رسـم الخط و خوشنويسي را از حاجي ميرزا محمد حسين مكتب‌دار از شاگردان نامدار سيد حسين خوشنويس باشي و ميرزا عبدالرسول منشي محكمه جد مــــــادريشان ياد گرفت. ليــــكن اطلاعات ادبي و تاريخي و هنري وسيع و دقيق او از طريق مطالعه مستمر و دقت در كتب خطي و نشست و برخاست با ادبـــــا،شــــعرا، فضـــلا و بزرگان به دست آمد.

علامه جعفر سلطان القرايي عالم عامل، محقق و هنرمندي ذوالفنون بود. در علم تاريخ، رجال و انساب استاد مسلم، در كتاب‌شناسي، خط شناسي و سبك‌شناسي بي‌بديل، خوشنويسي هنرمند، نقاشي چيره‌دست و توانا بودند.

وي مخصوصاً در شناخت نسخه‌هاي خطي و تشخيص اسناد و اوراق هنري و تاريخي از متبحران كم مانند روزگار بود، اما تواضع بيش از حد او اجازه نمي‌داد تا چنان كه شايسته اوست حرفي به ميان آيد و يا در جرايد نوشته شود چرا كه هر وقت از او خواسته مي‌شد ترجمه حالشان در مجـله يا جريده‌اي چاپ شود، متواضعانه مي‌فرمــودند كه شرح حال مثال من در دفتر فراموشي بهتر.

استاد سـلطان القرايي در اواسط عمر خويش با دختر دوم حــاج مـيـرزا عـلـيخـان سركارات كه از اعيان رجـال زمان خود و صـاحب مكارم اخـلاق و محـامـد اوصــاف بود ازدواج كرد از او دو فرزند به دنيا آمد.

به توصيه و اصرار دوستان به تصحيح،تعليق و تحشيه روضات‌الجنان، تاليف حافظ حسين كربلايي تبريزي معروف به ابن‌الكربلايي كرد. كتاب در دو جلد با حوصله و دقت كافي و علم و بينش وافي در عرض 10 تلاش و كوشش استاد جعفر سلطان القرايي به دوستداران دانش، معرفت و دلسوختگان عشق و محبت به يادگار ماند.

استاد جعفر سلطان القرايي در مقدمه جلد اول، روضات كتاب را چنين معرفي مي‌كند، « كتاب حاضر كه نام صحيح و كامل آن روضات‌الجنان و جنات‌الجنان است روي مقدمه و هشت روضه و خاتمه وضع شده با تفصيلي كه در ديباچه كتاب مذكور است.

ثبت متون مكاتيب بعضي از علما، مشايخ و نقل اجازات و خرق آنها همچنين بيان سنن، آداب مذهبي، اخلاقي و وصف قسمتي از عمارات، ابنيه،زوايا،جوامع و معابد تبريز و ذكر مجملي از تاريخ خلفا،سلاطين، امرا و ترجمه جمعي كثير از بزرگان،مشايخ، زهاد، علما،قرا،شعرا، وزرا،صدور، ملوك،خوشنويسان،ارباب هنر و تعيين قبور و مدفن آنها با استطراد بسياري از نوادر حكايات و طرف قصص كه مرجع و ماب پاره‌اي از آنها درايه و روايه به خود مولف است از محاسن اين كتاب است.

براي تصحيح چنين كتابي استاد سلطان القرايي 10 سال از ابتداي صبح تا انتهاي شب به طور طاقت‌فرسا زحمت كشيده و عمر صرف كرده است و بالاخره نتيجه مطلوب حاصل گشت.

علاوه بر كتاب مذكور بيش از صدها مقاله تحقيقي در مجلات علمي و ادبي از جمله مجلات يغما و يادگار از ايشان چاپ شده است و كتاب « المحافل» از آثار ديگر استاد است. مشتاقان در آرزوي طبع و نشر كتاب المحافل و چاپ مجدد روضات‌الجنان هستند.
وي آزاد زيست چرا كه مرد آزاده‌اي بود و به هنر آزاد‌انديشي آراسته و جهاني بود در گوشه‌اي، اعتنا به تقبيح و تحسين ديگران نكرد. محفلش گرم و مجلسش فيض بخش علامه دهخدا، دكتر معين، حاج آقا بزرگ تهراني و علامه قزويني و ديگر صاحب‌نظران بود.

استاد علامه جعفر سلطاني القرايي شامگاه روز سه‌شنبه 27 دي ماه 1367 برابر با 9 جمادي‌الثاني سال 1409 چشم از دنيا بست و وادي رحمت تبريز پيكر نسخه‌شناسي بي‌بديل، محقق و علامه‌اي بزرگ را در دل خود جاي داد.
 
ارسال به دوستان
وبگردی