عصرایران- آسانسور محل کار دیروز مشکل داشت و همکاران ناگزیر بودند 5 طبقه را با پله طی کنند. همه وقتی می رسیدند نَفَس نَفَس می زدند. در ساختمان های جدید هم پله ها تنگ و تند و تیز است تا سطح بیشتری به فضاهای اختصاصی تعلق گیرد و مانند خانه های قدیمی نرم و راحت نمی توان آنها را پیمود.
با این که به رنج و تعب افتادیم اما گاهی و فقط گاهی لازم است وقفه ای در خدمات ایجاد شود تا بیشتر قدر بدانیم.
دیروز البته دوستان غر می زدند و خرده می گرفتند که چرا آسانسور خراب است. امروز اما کسی تشکر نمی کرد وهیچ کس از راه افتادن آن نمی گفت. انگار کار کردن آسانسور طبیعی است.
گاهی اما لازم است چراغی خاموش شود تا قدر روشنایی را بدانیم. یا لحظاتی شیر آب بسته شود تا بدانیم چه موهبتی است. به تعبیر شاعر قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
البته خدا نکند به مصیبتی گرفتار آییم تا قدر عافیت را بدانیم اما گاهی ولحظه ای و دقایقی -که قابل جبران و بی خسارت هم باشد- بد نیست تا کمی بیشتر قدر بدانیم. قدر فناوری های حیرت آور عصر جدید را که در اکثر آنها هم نقش نداشته ایم و فقط مصرف می کنیم!
آب را قطع كنيم تا قدر آب را بدانيم ؟
برق قطع شود تا قدر برق را بدانيم ؟
مي خواي يك كار ديگه هم انجام بديد . شما و همكارانتان روبروي هم بايستيد و دست ها را دور گردن يكديگر حلقه كنيد و نوبتي گلوي هم را فشار دهيد طوري كه چند ثانيه نفس نتوانيد بكشيد بعد قدر هوا را بيشتر خواهيد دانست
بعضی از امکاناتی که قبلا تجملاتی بوده و رفاه تلقی میشدند، امروزه دیگر رفاهی محسوب نمیشوند، بلکه لازمه یک زندگی معمولی هستند.
مثال زدن لامپ و شیر آب که از حداقل های زندگی هستند، بنظرم بسیار حقیرانه است.