عصر ایران؛ مصطفی داننده- دو سال از فروریختن پلاسکو گذشت. هیچکس باور نمیکرد، ساختمان معروف چهارراه استانبول به همین راحتی فرو بریزد. آنهم در عرض چند ساعت. آتش آمد، پلاسکو ریخت و خاطرات یک شهر را با خود برد.
خراب کردن به همین راحتی است؛ چند ساعت زمان میخواهد. از زمانی که شبکه خبر اعلام کرد پلاسکو آتش گرفته تا زمانی که ناگهان گزارشگر این شبکه با حالتی شوک زده گفت پلاسکو ریخت، 3 یا 4 ساعت بیشتر نگذشت. حالا اما 2 سال از آن ماجرا میگذرد و همچنان جای پلاسکو در شهر خالی است.
من اگر جای مدیران کشور بودم، قابی از پلاسکو درست میکردم که یک سوی آن پلاسکوی ایستاده و سوی دیگر پلاسکوی ریخته، و آن را به دیوار اتاق کارم نصب میکردم و بر روی آن مینوشتم، «خرابی به همین راحتی، ساختن به چه سختی»!
به راحتی با تصمیمات اشتباه میشود تمام دستاوردهای یک کشور را به فنا داد و کاری کرد که یک ملت سالها به عقب برگردد. قدیمیها چه خوب گفتهاند که :« یک دیوانه سنگی به چاه می اندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرون بیاورند»
ما در همین کشور چند سال هزینه تصمیمات اشتباه افرادی را دادیم که اشتباهی سرکار بودند. هر تصمیم آنها پتکی بود بر پیکره ایران. متاسفانه اوضاع کشور به گونهای شده است که هر کسی سرکار میآید، مشغول به آوار برداری دوره قبل میشود. تازه بماند که خیلیها نه تنها آوارهای گذشته را بر نمیدارند بلکه خود هم آوار روی آوار میگذارند.
شهر زلزله زده را ببیند. در عرض یک دقیقه زمین میلرزد و یک شهر و کشور را داغ دار میکند، خانهها را ویران میکند. به خدا که خراب کردن از آسان ترین کارها در دنیا است.
سوریه را ببیند، ویران شده است. ساختن این کشور اما سالها و سالها زمان میبرد تا کمر شکسته سوریها راست شود. چرا راه دور میرویم همین خرمشهر و خوزستان خودمان. عراق در عرض چند ماه خرمشهر آباد را ویران کرد و بعد از گذشت این همه سال همچنان جای گلولهها بر صورت خرمشهر مانده است.
واقعا اگر به همین نکته برسیم که ساختن به مراتب سختتر از خراب کردن است، قطعا شرایط کشور رو به بهبودی میرود. تا زمانی که بولدوزرهای ما به جای کمک به ساختن و آبادانی، خود را وقف آوار برداری میکنند، به فردای بهتر امیدی نیست. ژاپنیها وقتی آوارهای جنگ جهانی دوم را برداشتند، دیگر ساختند، ساختند و ساختند. اجازه نداند که آوارها پشت هم تلنبار و تبدیل به کوهی از آوار شوند. آنها به جنگ آوار رفتند و پیروز شدند.
کار سخت اما شدنی است. به قول حضرت حافظ: «گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر/آری شود ولیک به خون جگر شود»
شما تو همین چند سطر هم سیاسی کاری رو کنار نذاشتی.