محمد نوری (روزنامه نگار)
ساعت 5 بعد از ظهر سه شنبه 10 اردیبهشت 1398) در دانشکده علوم سیاسی و حقوق دانشگاه تهران مجلس نکوداشت یکی از آموزگاران نامدار علم سیاست ایران برگزار می شود؛ سید محمد رضوی.
کسی که کرسی تدریس مهم ترین شاخه علوم سیاسی یعنی «اندیشه های سیاسی غرب» را عهده دار بوده و سهم شایان در شناخت نسلی از ایرانی ها نسبت به جهان مدرن ایفا کرده است.
سید محمد رضوی برخلاف استادان معاصرش، همچون، حسین بشیریه ، سید جواد طباطبایی و عباس میلانی چندان مجال کتابت اندوخته های علمی اش را نیافت و فقط مجموعه مقالاتی در یک مجلد از ایشان منتشر شده است.
شهرت و تاثیر او به سبک و سنت کم نظیرش در تدریس و تعلیم، «اندیشه های سیاسی» است.
لذا آنها که کلاس های گرم و پربار او را تجربه کرده اند با غرور و احترام از این برهه به عنوان اقبال بلند خویش یاد می کنند و کسانی که هم مجال نشستن در کلاس استاد را نیافتند، نگاهی حسرت آلود به گذشته دارند.
در روزگار ما کم نبوده اند محققان و عالمانی که عمر گرانمایۀ خویش را پای شناخت جامعه ایرانی با جهان مدرن صرف کردهاند از حمید عنایت در دهه 50 تا عزت الله فولادوند در عصر کنونی می توان لیست بلندی از پیشگامان ترجمه و تدوین اندیشه های سیاسی را نام برد.
در این نگاه سید محمد رضوی، واجد دو ویژگی منحصر به فرد بود:
اول:احاطه و تسلط بر پهنه بیکران مکاتب و جریانهای فکری مغرب زمین از ارسطو و افلاطون تاکنون و دوم: مهارت مثال زدنی در انتقال نظریات و مفاهیم به مخاطبان ایرانی. حال می توان در صحنه عمل اثر ملموس امثال استاد رضوی را در نظم دادن و عمق بخشیدن به شناخت دانشجوی ایرانی از تمدن فکری غرب سنجید.
گره بزرگ و درد مزمن جامعه ایران در همه این سالها ریشه در بدفهمی و سطحی نگری نسبت به اندیشه های غرب داشته است تا بدانجا که نسل دیروز و امروز ما هزینه و تاوان سنگین پای این سوء فهم صاحبان قدرت و طیفی از مدعیان روشنفکری پرداخته است.
هنر شایان امثال سید محمد رضوی در گشودن این گره بزرگ بود. شاگردان مدرسه او شناختی بی پیرایه و عمیق نسبت به بنیادهای فکری دولتهای مدرن پیدا می کردند و درست به همین دلیل نسل دانشجویان ایشان در دهه 60 و 70 امروز در شمار محققان و چهره های اثر گذار سیاست درآمده اند.
بی گمان علم سیاست ایرانی و دانشگاه تهران به طور اخص ، تاریخ پرغرور خود را مدیون این گروه از فرزانگان است. سید محمد رضوی در برهه ای سکان تعلیم اندیشه های سیاسی را در دست گرفت که دانشکده علوم سیاسی و حقوق، میزبان شماری از معلمان بود که هرکدام منشأ یک تحول در فضای فکری ایران زمین شدند، حسین بشیریه، سید جواد طباطبایی، عباس میلانی، رئیسی طوسی، قاسم افتخاری و...
اما فراز تاسف بار این برهه از تاریخ دانش و دانشگاه این است که همه آن آموزگاران پرآوازه با دست بی مهر صاحبان قدرت یکی پس از دیگری صحنه درس و تعلیم را ترک کردند.
شماری مثل حسین بشیریه و عباس میلانی ناگزیر از جلای وطن شدند، برخی دیگر نظیر، سید جواد طباطبایی و رئیسی طوسی در فضایی دور از دانشگاه و دانشکده سرگرم تحقیق و تالیف شدند. سید محمد رضوی هم با قانون شگفت انگیز بازنشستگی اجباری در میانه دهه 80 با خاطر مکدر دانشکده را ترک کردند.
کافی است به نام هایی که آن روز در لیست بازنشستگان قرار گرفتند نگاه افکنیم؛ از دانشکدۀ الهیات سيد هادي عالم زاده استاد تاريخ و تمدن اسلامي و استاد محمد مجتهدشبستري آن هم در مقطعی که که آوازه نظریات و نوآوری او در عرصه فلسفه و الهیات در اغلب محافل دینی از واتیکان تا الازهر پیچیده بود.
از گروه حقوق، دکتر عبدالله خاتمي فر ، دكتر حسنعلي دروديان و دكتر سيدعلي آزمايش و از گروه علوم سیاسی زنده ياد جواد شيخ الاسلامي، دكتر قاسم افتخاري، دكتر احمد ساعي، دکتر سید محمد رضوی.
ویژگی مشترک این استادان طرد شده این بود که توانسته بودند اولین متون جامع در رشته های حقوق و علوم سیاسی را با رنج و عشق بسیار فراهم سازند.
هنوز هم آثاری که از دکتر کاتوزیان، دکتر آزمایش و دکتر درودیان در حقوق و حسین بشیریه و سید جواد طباطبایی در علوم سیاسی به یادگار مانده، جزو متون مرجع برای دانشجویان و محققان و مدرسان است.
شماری دیگر از این اساتید که مجال کتابت نیافتند همتشان را بر پایهگذاری سبکی نو از تدریس علم سیاست نهادند بنابراین خانهنشینی و هجرت ناخواسته این معلمان آن هم در اوج شکوفایی علمی آنها از خسرانهای جبرانناپذیر در تاریخ علمی ایرانزمین است و شاید از این نظر، مجلس نکوداشت امروز استاد رضوی رنگی از دلجویی و تلاش برای ستردن غبار بی مهریهای گذشته داشته باشد.