۰۹ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۲۱:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۷۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۲۸-۰۸-۱۳۸۵
کد ۶۷۳۸
انتشار: ۱۱:۳۰ - ۲۸-۰۸-۱۳۸۵
مسئولان ما كه منتخب مردم هستند اعم از مجلس، دولت، اينها تصميم گير خوبي مي‌توانند باشند، ولي تصميم ساز خوبي نيستند. يك نهادي بايد باشد كه كار تصميم سازي را به تصميم سازان واگذار كند.

"ما بايد در كشور نظام تصميم سازي را از نظام تصميم‌گيري جدا كنيم و ايجاد اين تحول از الزامات تحقق اهداف چشم انداز است ." مرتضي نبوي كه از اعضاي قديمي و با تجربه مجمع تشخيص مصلحت نظام است معتقد به اين تحول مي باشد. 

وي در گفت و گوي دو ساعته خود با فارس همچنين تاكيد مي كند؛ مسئولان ما كه منتخب مردم هستند اعم از مجلس، دولت تصميم گير خوبي مي‌توانند باشند، ولي تصميم ساز خوبي نيستند. يك نهادي بايد باشد كه كار تصميم سازي را به تصميم سازان واگذار كند.

وي در عين حال معتقد است كه مسئولان ما فكر مي‌كنند هم تصميم سازان خوبي هستند و هم تصميم گيران خوبي ، در حالي كه مسوولان اگر هم در رشته‌اي تخصص داشته باشند به خاطر مشغله‌ها و دغدغه‌هايشان نمي‌توانند تصميم سازان خوبي باشند. بايد اين 2 امر از هم تفكيك شود و آن نهادي كه ما فكر مي‌كنيم بايد باشد يك شوراي تصميم سازي متخصص است.

تبيين عبارات به كار رفته در سند چشم انداز،راه بهينه استفاده از درآمدهاي نفتي و فلسفه وجودي چشم انداز از ديگر مباحثي است كه در اين گفت و گو به آنها اشاره شده است.

متن كامل مصاحبه خبرگزاري فارس با مرتضي نبوي به شرح زير مي باشد:

در كشور چه اتفاقي افتاد كه مجموعه نظام به اين نتيجه رسيد كشور بايد داراي سند چشم انداز باشد ؟ براي پاسخ دادن به اين سوال دو سوال زيربخشي نيز وجود دارد ،چرا در سال 1383 اين كار به اتمام رسيد و براي مثال چرا كشور در سال 1368 صاحب اين سند نبود و چرا اين سند 20 ساله تدوين شده است؟

اصولا برنامه ريزي امري است كه حتي در تعليمات ديني نسبت به آن ردپايي مي بينيم .مثلا فرض كنيم كه ما بحث شب قدر را داريم و برنامه هاي سال آينده در شب قدر تقدير مي شود. يا اينكه آخرين وصيت علي (ع) بعد از ضربت خوردن به امام حسن (ع) و امام حسين (ع) توصيه به تقوا و نظم در امور بود و در احاديث زياد ديگري به تقدير در معيشت و به اصطلاح برنامه اقتصادي اشاره شده است.

از سوي ديگر جهان ما يك جهان منظم و برنامه ريزي شده اي است. فلذا مي طلبد كه بندگان خدا هم در كارشان نظم و بررسي داشته باشند.اگر از اين مسايل كه ريشه در اعتقادات ما دارد بگذريم در قانون اساسي ما پيش بيني شده كه ترسيم سياست هاي كلي از وظايفي است كه بر عهده رهبري گذاشته شده است.

با توجه به اين كه در اصل 110 آمده كه رهبر معظم انقلاب بعد از مشورت با مجمع تشخيص سياست هاي كلي را ابلاغ مي فرمايند،خوب تا يك سال هايي هم اين مجمع آن وظايفي كه در قانون اساسي پيش بيني شده يعني ارائه مشورت به رهبري در مورد سياست هاي كلي را انجام نمي داد تا اينكه نه در اين دوره بلكه در اول دوره قبل وقتي مجمع تشكيل شد (حدود 10 سال قبل) مقام معظم رهبري اعضاي مجمع را ترميم كردند و از آنها خواستند كه پيش نويس سياست هاي كلي را خدمت ايشان ارائه كنيم.

من از دوره اول وارد مجمع شدم و در خاطرم است كه در اوايل يك جلساتي گذاشتيم كه در آن آقاي دكتر حبيبي و بعضي از دوستان ديگر حضور داشتند و ابتدا رفتيم به اين سمت كه تعريفي از سياست هاي كلي بدست بياوريم و خدمت مقام معظم رهبري ارائه كنيم. ما به طور خلاصه بعد از بحث هاي زيادي كه كرديم به اين نتيجه رسيديم كه سياست هاي كلي يك چيزي است بين قانون اساسي و مسائل اجرايي. يعني قانون اساسي يك سند پايدار ماندني است و در آنجا مي شود گفت كه آرمانها تبيين شده و ما با شرايط كشور و با اقتضائات مي آييم با الهام گرفتن از آرمان هايي كه در قانون اساسي وجود دارد سياست هاي كلي را تنظيم مي كنيم به منظور اينكه راهنماي عمل باشند.فلذا اينها حائلي مي باشند بين قانون اساسي و برنامه هاي كشور ، اين بحث سياست هاي كلي بود كه تقريبا به تحليل رسيديم و سپس آمديم يكسري الويت‌هايي را براي سياستگذاري مشخص كرديم. با توجه به اينكه اعضايي كه در آنجا جمع بودند شامل كساني بودند كه سابق كار اجرايي ، نظارت ، وكالت و قضايي داشتند و 10 سال پيش يعني در سال 1374 اين مجموعه تجربيات زيادي داشتند از اوايل انقلاب شروع كرديم و مشكلات كشور احصا شد.اين كه چرا نظام كارها منظم نيست و ريشه گره‌ها و اختلافات اساسي روي كدام مسائل مي‌باشد. اين موضوعات را يك فهرست كرديم و چند ماهي طول كشيد كه تعاريف و اولويت بندي‌هاي مسايل در صحن مجمع به تصويب رسيد و خدمت مقام معظم رهبري ارايه شد و بعد كميسيون‌هاي مختلف مجمع تشكيل شد و بر اساس اين اولويتها كار خودشان را شروع كردند. مثلا فرض كنيد ما در كميسيون اقتصاد كلان و امور اداري بازرگاني يكي از مسائل كه بررسي مي كرديم اصل 44 قانون اساسي بود كه تازه به نتيجه رسيده است.نتيجه مي گيريم كه بررسيها از خيلي وقت پيش شروع شده بود و بر خلاف گفته شما در سال 83 كار شروع نشده بود.

به سياست هاي اصل 44 اشاره كرديد از آنجا كه به نظر مي رسيد اين سياست ها از مقدمات جدي براي تحقق اهداف چشم انداز است كمي در خصوص پيشينه اصل 44 صحبت كنيد؟

در سياست هاي اصل 44 نگاه هاي خيلي مختلفي در مسائل اقتصادي بود.اين كه اقتصاد بايد متمركز و در دست دولت باشد يا دست مردم باشد از جمله اين نگاه ها است.از جمله ديگر مسايل اين بود كه اقتصاد ما سرمايه داري است يا سوسياليستي يا اقتصادي به نام اقتصاد اسلامي داريم و... . اما با مباحثي كه تقريبا يك دهه صورت گرفت تكليف اين سياستها روشن شد.غير از سياست هاي اصل 44 مباحث ديگري نيز مطرح بود از قبيل سياست هايي راجع به امنيت ملي، راهبردهاي فرهنگي، مسائل زيربنايي انرژي و نفت و بتدريج مجمع و كميسيونها شروع به كار كردند. اولين برنامه پنج ساله اي كه با سياست هاي كلي توأم بود برنامه دوم بود ولي سياست هاي كلي خيلي در اين برنامه تأثيرگذار نبود. به دليل اينكه وقتي برنامه دوم بسته شد اين سياستها ضميمه شد كه توجه به اين سياست هاي كلي در برنامه سوم جدي تر بود.

آقاي خاتمي سياست هاي كلي را ارائه داد و در مجمع بررسي شد و تغيير و تحول در آن ايجاد شد سپس رفت خدمت مقام معظم رهبري و تصويب و ابلاغ شد و برنامه چهارم نيز همينطور بود. كاركرد سياست هاي كلي و به تعبيري راهبردهاي كلان برنامه ريزي، يعني در حقيقت اتوبان هاي اصلي كه بايد در يك كشور احداث شود و بعدا جاده هاي اصلي و فرعي بر اساس آن شكل بگيرند و به اين شاهراه وصل بشود. بعد از مباحث مربوط به سياست هاي كلي نظام اين ايده ايجاد شد كه ما ترسيمي براي آينده كشور داشته باشيم و يك خطوطي را مشخص كنيم كه اين خطوط روشن و شفاف و غيرقابل تفسير باشد كه بتواند براي برنامه هاي درازمدت كشور راهنماي عمل قرار بگيرد فلذا از سياست هاي كلي به بحث چشم انداز منتقل شديم و در اين مسير از تجربيات ديگر كشورها استفاده شد.

يعني اولا بايد بگويم قبل از انقلاب برنامه 5 ساله در ايران مطرح بوده لذا در سال 60 كه در زمان دولت مير حسين موسوي بود ما كار را شروع كرديم تا يك برنامه پنج ساله را تدوين كنيم برنامه پنج ساله در دولت تهيه و به مجلس رفت. منتهي شرايط ، شرايط جنگي بود و مجلس خيلي مناسب نديد آن برنامه را تصويب كند و برنامه را نگه داشت تا اينكه قطعنامه تصويب شد و قرار شد آقاي هاشمي رئيس جمهور بشوند كه بلافاصله همان موقعي كه ايشان در مجلس بودند برنامه اول تصويب شد كه يكسري مقدمات آن اوايل سال 60 انجام شده بود كه به روز شد و متناسب با نيازهاي كشور برنامه اي تهيه و تصويب شد و اولين برنامه پنج ساله در زمان رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني شروع شد كه همزمان بود با اجراي برنامه پنجساله اول كه اين هم مقدمه اي دارد . حضرت امام خميني (ره) گروهي را تشكيل دادند به عنوان اينكه سياست هاي بازسازي كشور را تهيه كنند. 

اين گروه كجا تشكيل گرديد؟

حضرت امام گروهي را تنظيم كردند كه در آن گروه روساي سه قوه به همراه بعضي از اشخاص مجلس و دولت قرار داشتند. اينها آمدند سياست هاي بازسازي را تهيه كردند و اين مبناي تهيه برنامه اول شد و نوشتن برنامه هاي پنج ساله ادامه پيدا كرد تا اين كه به اين نتيجه رسيديم به جاي اينكه اين همه سياست هاي كلي داشته باشيم يك سندي را به نام چشم انداز تهيه كنيم كه كشور يك ترسيم مشخصي داشته باشد ، مثلا با استفاده از تجربيات كشورهاي ديگر كه سندهاي 20ساله دارند ماهم بگوييم كه چه تصويري از ايران در 20سال آينده داريم كه هم متكي به واقعيت باشد و عملي نيز باشد. با توجه به توان ، منابع، نيروي انساني و استعدادهاي كشور يك چشم اندازي براي خود تصوير كنيم و به اصطلاح غربيها يك ويژن داشته باشيم كه تمام برنامه ريزي‌ها در كشور متوجه آن سند باشد .

همين بحث هايي كه در مجمع داشتيم در يك كميسيوني به نام كميسيون خاص مورد بحث و تبادل نظر قرار مي‌گرفت و در زماني كه اين مسائل در كميسيون خاص مطرح بود مقام معظم رهبري از مجمع خواستند كه سند چشم انداز 20ساله را تهيه كنيد و بعد از آن يكسري مقدماتي تهيه شده بود و نيروها بسيج شدند و دولت كمك كرد و از كارشناسان كمك گرفتيم و تجربيات ديگر كشورها را ديديم مثلا سند 2020 مالزي معروف است كه مورد مطالعه قرار گرفت و كشورهاي مختلف جهان سندهاي چشم انداز كوتاه مدت دارند و از همه تجربيات استفاده شد و به خصوص بر اساس الويت چالش‌هاي كشور و امكانات و منابع و آن آرمان هايي كه در قانون اساسي وجود دارد و قابل دسترسي مي باشد.

آمديم و سند چشم انداز را با 5 عبارت روشن تهيه كرديم كه با يك اصلاحاتي به تأئيد مقام معظم رهبري رسيد كه كشور در 20 سال آينده مي‌خواهد توسعه يافته شود و اين حرفها هم كلي نيست و آرماني هم نيست توسعه يافته يعني شاخص توسعه انساني بالاي 8دهم درصد باشد.
برخي از شاخص ها كه شما اشاره مي كنيد در سند چشم انداز وجود ندارد؟ 

نه، ولي مي خواهم بگويم كه اين رشدها و شاخص ها در دنيا استاندارد شده است و شاخص توسعه انساني تركيبي از سلامت، بهداشت و آموزش و درآمد است. وقتي اين شاخص بالاي 8 دهم درصد باشد مي‌گويند كشور توسعه يافته است كه يك عبارت كمي بود و گفتيم كه كشور در 20 سال بايد توسعه يافته باشد. به عبارت ديگر بايد شاخص هاي آن مشخص باشد، در مسائل اقتصادي و علمي بايد در منطقه اول بشود. بنابراين منطقه از لحاظ جغرافيايي تعريف شده و در سند مشخص است و بعد هم در مقايسه با اين كشورها ما مي خواهيم از نظر شاخص اقتصادي و از نظر علمي و فناوري جلوتر از ديگران قرار بگيريم.

برخي افراد نظرات مختلفي را در رابطه با اصطلاحاتي كه در سند آمده ارايه مي دهند، اينكه ما مي خواهيم از نظر اقتصادي در منطقه اول باشيم يك عده اين را آرماني مي دانند و عده ديگر به لحاظ پتانسيل كشور خيلي كوچك، مثلا در حال حاضر در منطقه چند كشور از لحاظ اقتصادي از ما برتر هستند كه ما در ويژن 20 ساله در نظر داريم جايگاه اول اقتصادي در منطقه باشيم؟

به هر حال ما فكر كرديم كه اين سند واقع گرايانه مي باشد. در سند آمده در سطح منطقه آسياي جنوب غربي شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه ايران بايد قدرت اول باشد.كشورهايي مثل تركيه و عربستان و حتي كشورهايي مثل امارات و كويت درآمد سرانه بالايي دارند و بعضي از آنها از نظر علمي از ما برتر مي‌باشند .

خوب است مقداري از مسايل صرف اقتصادي خارج شويم من مي خواهم به شما بگويم كه در چشم انداز مسئله‌اي را كه خيلي روي آن بحث داشتيم دكترين سياست خارجي كشورمان بود كه در نهايت به مسئله تعامل موثر در روابط بين الملل درآمد و اين گامي است بعد از تنش زدايي .يعني روابطي كه تأثيرگذار در روابط بين الملل است داشته باشيم و روابط ما فراتر از تنش زدايي به تعامل سازنده برسد.نكته ديگر بحث الهام بخش در جهان اسلام است كه در متن سند موجود مي باشد.

الهام بخش در اين جا يعني حالت الگو بودن در منطقه و جهان اسلام و اين كلمه همراه با هويت انقلابي و اسلامي را مقام معظم رهبري در سند اضافه كردند. البته اين عبارات در توضيحات سند اوليه قرار داشت و ايشان اين مطلب را در متن آوردند. پس بحث ما راجع به چشم انداز 20ساله بود كه ما اول برنامه 5 ساله را تجربه كرديم و بعد از اينكه دريافتيم اين برنامه ها بايد يك جهت گيري داشته باشند به سمت سند چشم انداز 20 ساله ايران حركت كرديم.

تجربه اجراي برنامه‌هاي 5 ساله اين حرف را تأييد مي كند كه ما از نظر مسائل اقتصادي و اجتماعي و سياسي ، كشوري غيرقابل پيش بيني هستيم كه به اهداف برنامه هم دست پيدا نمي كنيم. كشور ما وابستگي زيادي به يك متغير برون زا دارد كه اصلا در اختيار ما نيست آن هم قيمت نفت است . فرضا در ابتداي نوشتن سند چشم انداز قيمت نفت حدود 20دلار بوده و الان به 60دلار رسيده است و تقريبا مي‌شود گفت تضميني وجود ندارد كه اين 60 دلار به زير 15 دلار نرسد. با توجه به اينكه شما به مسائل سياسي و اجتماعي منطقه آگاه هستيد با اين متغييرها چگونه مي‌توانيم اهداف سند چشم‌انداز را محقق كنيم؟
 
سؤال خوبي است و من به سابقه كشور نگاهي داشته‌ام و كشور ما به خاطر شرايط ژئوپولوتيكي و موقعيت خاص سياسي- جغرافيايي كه در منطقه دارد، هميشه مورد طمع قدرتهاي جهان بوده است و تقريبا در طول ساليان، سياست قدرتها اين بوده كه سياست لايموت و لايحيي را در رابطه با ايران پياده كنند. يعني نه بگذارند ايران زنده باشد و نه اينكه بميرد، مثل اينست كه منافع نامشروع آنها از اين طريق تامين مي‌شده است كه ايران هميشه يك حالت بينابيني داشته باشد و در طول تاريخ با عوامل مختلفي سعي كرده‌اند كه ايران تبديل به يك كشور پيشرفته و توسعه يافته و با نشاط نشود.بنابراين بخشي از پاسخ شما ريشه تاريخي دارد. 

آيا براي اين فرضيه خود دليل هم داريد؟

دلايل اين مساله را مي توان در ثبات سياسي كشور ديد.يعني اين كه نگذاشتند يك ثبات سياسي در كشور ايجاد شود كه بر اثر اين ثبات مسئولين فرصت پيدا بكنند كه كشور به توسعه برسد و آن زماني كه مي‌توانستند سعي كردند حكومتهاي وابسته را در ايران ايجاد كنند كه در زمان پهلوي كودتاي 1332رخ داد. يعني قبل از آن رضاخان و بعد از آن پسرش را آوردند و ايراني كه هميشه بدنبال توسعه بوده را عقيم گذاشتند و به طور كلي از طريق روشنفكران و حكومتهاي وابسته هيچ وقت شرايط را نگذاشتند به وجود‌ آيد كه كشور پيشرفت داشته باشد، حالا ما بدنبال تجربيات مختلفي كه در انقلاب مشروطه و در نهضت ملي شدن صنعت نفت داشتيم، بالاخره يك گام بلندي را ملت ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) برداشتند و انقلاب اسلامي پيروز شد و با كوله باري از تجربيات گذشته اولين گامي كه در انقلاب مي‌بايست محكم برداشته مي‌شد اين بود كه ما بايد كاري بكنيم امنيت و استقلال و ثبات كشورمان را بتوانيم حفظ كنيم، فلذا براي اولين قدم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكيل شد به دنبال آن در زمان جنگ براي تقويت بنيه دفاعي كشور بسيج مستضعفان تشكيل شد .

همين طور كه اشاره كرديم ما بايد امنيت و ثبات كشور را بتوانيم حفظ كنيم و خوشبختانه با تجربيات و هوشياري كه حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري و مسئولان به خرج دادند سعي كردند كه امنيت را براي كشور تامين كنند ،در اين منطقه ناآرام سالهاست كه ايران جزو با ثبات و امن‌ترين كشورها است ، بنابراين شرط اوليه پيشرفت ثبات و امنيت مي‌باشد و اين هيچ وقت بعد از انقلاب اسلامي مورد غفلت نبوده و اين پاسخي است به كساني كه مي‌گويند ما امنيت را مي‌خواهيم چه كار كنيم؟ ما دفاع را مي‌خواهيم چه كار كنيم؟ تجربيات دفاعي را مي‌خواهيم چه كار كنيم؟ پاسخ اين است كه شرط پيشرفت كشور ما حفظ امنيت و ثبات است و ديديم كه بعد از انقلاب هم هر لحظه كه قدرتهاي بيگانه توانستند سعي كردند كه اين ثبات را به هم بريزند و سعي كنند كه دوباره استقلال و ثبات ما را به چالش‌ بكشانند كه خوشبختانه با تمهيداتي كه شده بود و تجربياتي كه از گذشته داشتيم ، دشمنان نظام هرگز نتوانستند به اهداف خود دست پيدا كنند .

بنابراين دستاوردهاي انقلاب، كشورمان را از آن چالش‌هايي كه استقلالش مرتب در معرض خطر بود و ثباتش و امنيتش در خطر بود حفظ كرد و البته اين همه كار نيست ، برنامه ريزي لازم است و بعد هم اتخاذ سياستهايي كه ما اسم آن را دكترين تعامل سازنده و موثر گذاشته‌ايم. بالاخره ما وقتي امنيتمان را حفظ كرديم و گفتيم كه حاضريم و ملتمان براي حفظ امنيتش آماده است آن وقت مي‌تواند منابع خارجي را جذب كند و به تكنولوژي مورد نظر دست يابد.

در خصوص مساله توجه به علم و قدرت اول شدن منطقه در اين فاكتور نيز بايد گفت فوكوياما مي‌گويد امروز سريع‌ترين موضوعي كه به قدرت تبديل مي‌شود علم است يعني آن موضوعي كه قدرت واقعي براي يك كشور مي‌آورد، دستاوردهاي علمي است فلذا ما در اين راه هم سرمايه گذاري كرديم و تلاش داريم و جزء اهداف چشم انداز است. پس ما براي پيشرفتمان نياز به امنيت و ثبات داريم كه تمهيداتي براي آن داشتيم. احتياج به سرمايه‌گذاري علمي داريم .

آقاي مهندس نظر شما راجع به اقتصاد چيست؟

در مورد مسائل اقتصادي هم، ما يك موهبت بسيار بزرگ داريم كه آن هم نفت است. منتهي نفت متاسفانه تاكنون به جاي اينكه سبب پيشرفت و سبب شكوفائي اقتصاد ما شود، به خاطر اينكه بد از آن بهره‌برداري كرديم، اقتصاد ما وابسته شده به نفت و به نوسانات قيمت آن. در حالي كه در دنيا كشورهاي نفتي هستند كه از نفت به خوبي استفاده مي‌كنند و اين ابزار بسيار مهمي براي توسعه آنها مي‌شود.

ما هم مي توانيم با اصلاح نظام تصميم‌گيريمان به يك قرار و ثباتي برسيم و ابتكار عمل را به دست بگيريم. مي‌شود از اين نفت بهترين استفاده را كرد. ما بايد بطور متعادل از اين درآمد استفاده كنيم و آن سالهايي كه در آمد زياد است اينها را نگه داريم براي سالهاي خشكسالي. اگر هفت سال رونق و محصولات زياد است اينها را نگهداريد براي آن هفت ساله خشكسالي كه ما روند توسعه‌ مان يك حالت پايدار داشته باشد. متاسفانه مسئولان ما وقتي در آمد زياد مي‌شود دستپاچه مي‌شوند و يكدفعه شاهد انفجار در واردات كالاهاي مصرفي هستيم و هزينه‌ها افزايش پيدا مي‌كند، اين ديگر عدم تدبير و سوء تدبير ما است.

در همين 2 سالي كه از چشم‌انداز گذشته است آيا توانسته‌ايم نفت را در اختيار اهداف چشم‌انداز قرار دهيم يا نه؟

متاسفانه نه. يكي از حرفهاي مشخص ما در سياست‌هاي كلان اين است كه بودجه‌هاي جاري كشور وابستگي‌اش به نفت بايد ظرف دو برنامه قطع بشود كه متاسفانه در اين 2 سال بدتر شده و وابستگي بودجه‌هاي جاري به نفت زيادتر شده است و اين يك حرف مشخص است. يعني واقعا مقام معظم رهبري در بحث نفت و درآمد نفت خيلي سخنان زيادي ايراد فرمودند و خيلي هم صحبت دارند و ايشان مي‌گويند بدترين نوع استفاده اين است كه ما نفت را به صورت خام بفروشيم و از درآمد آن استفاده كنيم. 

به نظر اين مسئله يك رويه شده ،شما نگاه كنيد وقتي قيمت نفت به 10 دلار رسيد ما چه رفتارهايي در مسائل اقتصادي كشورمان داشتيم و بلافاصله بعد از اين كه استارت بالا رفتن قيمت نفت خورد هزينه‌هاي جاري كشور نيز بالا رفت. به نظر مي‌رسد هر چه سريع تر بايد چاره‌اي براي آن انديشيده شود، آيا در مجمع شما براي اين موضوع و اين معضل اقتصادي كشور فكري كرده‌ايد؟

ببينيد، بحث اقتصاد ما و اينكه گفتيد يك متغيري به نام نفت دارد كه قيمتش در اختيار ما نيست قابل تدبير است. يك كشوري مثل نروژ الگوي خيلي خوبي است. اين كشور درآمد نفتش را مستقيم در اختيار دولت قرار نمي‌دهد، سرمايه گذاري مي‌كند. يعني اين سرمايه‌اي كه تمام شدني است و تجديد ناپذير است به سرمايه‌هاي مولد تبديل مي شود آن وقت بهره و حاصل درآمد آن سرمايه گذاري‌ها در اختيار دولت قرار گرفته و صرف رفاه مردم مي شود. اين تجربه جلوي روي ما است .مجلس و دولت ما حق ندارند وقتي در آمد نفت زياد مي‌شود دستپاچه بشوند و هر اتفاقي مي‌افتد ، فوري يك حمله و دستبردي به صندوق ذخيره ارزي بزنند . وصل كردن بودجه‌هاي جاري به نفت بر اساس سياست كلي نظام نمي‌باشد. يعني شما بايد ظرف 10 سال ، كاري كنيد كه اين وابستگي كامل قطع شود. پس بر خلاف سياست‌هاي كلي حركت كردن نه مجوز عقلي دارد نه شرعي. اين را بايد رسانه‌ها از نمايندگان مردم و دولت بخواهند كه چرا اين اتفاق نمي‌افتد اين يك بحث و نكته دومي كه به آن اشاره كرديد كه در مجمع چه اتفاقي افتاد و چه كار كردند،

ببينيد، ما از اينجا يك نتيجه مي‌گيريم و نتيجه اين است كه كاري كنيم برنامه توسعه تحت تاثير نوسانات قيمت نفت قرار نگيرد و راهش هم روشن است. چرا يك چنين اتفاقي نمي‌افتد؟ اين برمي‌گردد به يكي از سؤالاتي كه اينجا داشتيد و آن نظام تصميم گيري اقتصادي در كشور است اين نظام تصميم گيري اقتصادي جنبه‌هاي مختلفي دارد. در جاهاي مختلفي از بالا تا پائين كشور، شوراهاي مختلفي تشكيل شده كه راجع به اقتصاد تصميم مي‌گيرند ولكن اين تصميم ‌ها جمع نمي‌شود و يك اراده‌اي نيست كه اين تصميمات را به سمت اهداف چشم انداز جهت بدهد.
و از آن مهمتر برنامه‌هاي يك ساله است كه واقعيت پيدا مي‌كند. يعني بودجه‌هاي سالانه به هيچ وجه يك پنجم برنامه و يك بيستم سند چشم انداز نيست. تحت تاثير يك روند جاري است كه بودجه نويسي به صورت معيوب دارد تكرار مي‌شود. يعني سيكل معيوبي است كه دارد تكرار مي‌شود. البته براي رفع اين نقيصه مقام معظم رهبري فرمودند كه بايد متناسب با سياستهاي توسعه اهداف و الزامات چشم انداز تنظيم و تعيين گردد. يعني يكسري شاخص‌هاي تعيين شود، ما در حال تدوين الزامات چشم انداز هستيم. در الزامات چشم انداز پيش بيني شده كه يك نهادي بتواند مراكز مختلف تصميم سازي و تصميم گيري را با هم مرتبط كند كه به سمت تحقق اهداف جهت داده شوند.

پس بنظر شما نظام تصميم‌گيري فعلي كشور حتما بايد اصلاح شود؟ 

بايد حتما اصلاح شود. اين نظام تصميم گيري الان مشكل دارد. يعني تصميم‌ها بايد در جايي به جمع بندي بر سد.سيستمهاي تصميم‌گيري در حال حاضر خيلي باز است. در بحث‌هاي جديدي كه در توسعه مي‌كند، مي‌گويند شما متناسب با توسعه نهاد سازي نكرديد و مجموع همه نهادها را بايد بتوان در يك جا منسجم كرد. اين اتفاق در كشور ما نمي‌افتد.

بحث الزامات چشم انداز در كدام كميسيون مجمع در حال پيگري است؟

در كميسيون خاصي پيگيري مي‌شود .

به نظر شما در حاليكه حدود دو سال از ابلاغ سند مي‌گذرد چه زماني طول مي‌كشد كه بحث ابلاغ الزامات به اتمام برسد ؟

به هر حال ما يك چيزي هم به آن واقفيم و آن واقعيت است. بعضي از مسائل بتدريج در جامعه جا مي‌افتد. يعني ما امروز در شرايطي كه قرار داريم، تقريبا يك اتفاق نظري ايجاد شده و به سياست‌هاي اصل 44 رسيديم. يك نوع همفكري و هم افقي در نگاه به اقتصاد پيدا كرديم كه هنوز استثنايي در آن وجود دارد. اينها زمان مي‌برد .داريم فكر مي‌كنيم نواقص موجود در راه تحقق اهداف چشم انداز بتدريج حل شود. فرض كنيد اين دولت جديد در بودجه سال اولش،ايرادات قابل توجهي داشت و اينكه خيلي از سياست‌هاي برنامه در آن رعايت نشده بود. مثل همين كاهش وابستگي بودجه جاري به نفت و بعضي مسائل ديگر. ضمن اينكه برخي اهداف چشم انداز در آن پررنگ بودند اينها به هر حال گفتند كه دولت تازه سر كار آمده است.

ما انتظارمان اين است كه بودجه‌اي كه در سال 86 مي‌آيد خيلي از نواقص برطرف شده باشد .با توجه به اينكه دولت خودش را پايبند به سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري مي‌داند اميدواريم كه در سال 86 بودجه خيلي دقيق‌تر و منظم تر و در جهت برنامه تصويب شود. مجلس هم دقت بيشتري كند كه اينها رعايت شود. اما در عين حال ما جاي يك نهادي كه بتواند اينها را جمع كند خالي مي بينيم يعني يك نهادي بايد در كشور باشد و زماني كه ديد داريم از سند چشم‌انداز منحرف مي‌شويم آنرا در مسير خودش قرار دهد.

مي‌شود يك مثال واقعي براي اين مسئله بزنيد تا نبود اين نهاد ملموس‌تر باشد؟

مثلا شما فرض كنيد كه ما يك شوراي اقتصاد داريم. مي‌نشينند و يك تصميماتي مي‌گيرند كه عمدتا در اين شوراي عالي اقتصاد بيشتر طرح مناقصه تصويب مي‌شود. شورايي در مورد ارز و سياستگذاري ارزي داريم. شوراي پول و اعتبار داريم. شوراي عالي كار داريم، شوراي عالي اداري داريم. اينها چون يك جا جمع نمي‌شود تصميماتي مي‌گيرند كه بعضا به جاي اينكه هم پوشاني داشته باشند، در تعارض با يكديگرند. 

پس به اين ترتيب ما نيازمند يك انقلاب در ساختار اداري كشوريم با اين حرفي كه شما مي‌زنيد؟

حرفي نيست، ما نبايد به اين اعتراض كنيم. من فكر مي‌كنم كه اين حرف را اگر بخواهم تكميل كنم ما هم يك تحول جدي و يا انقلاب در بروكراسي لازم داريم و هم در نظام برنامه و بودجه. اينها متناسب با جمهوري اسلامي، با اهداف انقلاب با اهدف چشم انداز نيستند. يعني اينها سيكل معيوبي را دارند باز توليد مي‌كنند و هدف‌هاي ما روي زمين مي‌ ماند .

اگر ما در دو سال گذشته سند چشم انداز نداشتيم چه اتفاقي مي افتاد؟ 

همين بحث‌ها را با هم نمي‌كرديم. مسئله مهمي است ، مباحثي كه رسانه‌ مي‌آيند به سراغ يكي از اعضاي مجمع تشخيص و راجع به آن سؤال مي‌كنند. يعني همه ما داريم فكر مي‌كنيم كه اين اشكالات را چگونه بر طرف كنيم. خوب ما يك روزي اصلا راجع به برنامه‌هاي دراز مدت كار نمي‌كرديم. همه‌اش مي‌گفتيم امروز را چگونه به فردا بگذرانيم. بعد برنامه 5 ساله ابلاغ شد و سپس برنامه 20 ساله ، بعد به دنبال لوازمش حركت مي‌كنيم. مي‌گوئيم الزاماتش چي هست. ما حالا مي‌خواهيم يك كشوري باشيم كه اراده كرديم در 20 ساله آينده كشورمان چنين تصويري داشته باشد و الزامات آن را در حال تصويب است .

يعني در سال دوم برنامه هنوز به دنبال فراهم كردن مقدمات هستيم براي عملي كردن برنامه؟ 

الزامات بفرمائيد مقدمات كه خيلي زياد است. يك وقتي شما ممكن است تصميمي بگيريد كه استراتژيك باشد يعني همه مقدمات شما را تكميل كند و كارها را به غلتك بيندازد.ما سازمان مديريت و برنامه‌ريزي داريم ، دولت داريم، مجلس داريم ، مجمع تشخيص داريم و بايد نهادي درست شود كه اينها را با هم جمع كند و تلفيق كند.

اين حرف بنده هم نيست و اين كار از الزامات تحقق اهداف چشم انداز است . البته ما دوره چهارم مجلس به اين نتيجه رسيديم و مطلالعاتي كه در مركز پژوهش‌هاي مجلس داشتيم با كارشناسان به اين نتيجه رسيديم. بعضي‌ها تازه به اين نتيجه رسيدند ولي بعد ديديم كه مثلا علماي مديريت هم در يك جايي به اين نتيجه رسيدند كه مثلا شوراي عالي استراتژيك پيشنهاد كردند. ديديم اساتيد اقتصاد هم به اين نتيجه رسيدند مثلا مثل آقاي دكتر پژويان به اين چنين ايده‌اي رسيده است. يعني به هر حال در كشور دارد فكر مي‌شود و بعد نكته ديگر اين است كه ما به يك تجربه ديگر هم رسيديم آن اين است كه ما بايد نظام تصميم سازي را از نظام تصميم‌گيري جدا كنيم.

مسئولان ما كه منتخب مردم هستند اعم از مجلس، دولت، اينها تصميم گير خوبي مي‌توانند باشند، ولي تصميم ساز خوبي نيستند. يك نهادي بايد باشد كه كار تصميم سازي را به تصميم سازان واگذار كند. يعني متخصصين فن را بنشاند و بگويد شما سناريوي مختلف به من پيشنهاد بدهيد و من متناسب با نياز هاي كشور و اولويت هاي كشور بتوانم تصميم بگيرم.

مسئولان ما فكر مي‌كنند كه هم تصميم سازان خوبي هستند و هم تصميم گيران خوبي ، در حالي كه اگر هم در رشته‌اي تخصص داشته باشند به خاطر مشغله‌ها و دغدغه‌هايشان نمي‌تواند تصميم سازان خوبي باشند. بايد اين 2 امر از هم تفكيك شود و آن نهادي كه ما فكر مي‌كنيم بايد باشد يك شوراي تصميم سازي متخصص است.

خلاصه الان به نظر مي‌آيد فرمول رفع مشكل را مي‌فهميم حالا يك عزمي بايد ايجاد شود كه اين نهادهايي كه فاقدش هستيم ايجاد شود و هر چيزي در سر جاي خودش قرار بگيرد. تصميم گيران، تصميم بگيرند و تصميم سازان تصميم سازي كنند. 

چه پتانسيل‌هايي در كشور وجود دارد براي رسيدن به اهداف سند چشم انداز؟

خيلي زياد است. خداوند چيزي براي ما كم نگذاشته است. منابع زير زميني كه بحمد الله انواع مختلفش را داريم. سرزمين وسيعي داريم با استعدادهاي مختلف ، آب و هواي 4 فصل كه داريم .اينها همه‌اش موقعيت‌هاي خاص است. موقعيت‌هاي ژئو استراتژيك و ژئوپولوتيكي كه داريم، اينها مي‌تواند فرصت هاي بزرگ باشد. از اينها مي‌توانيم استفاده كنيم. موقعيت ما در منطقه و در جهان اسلام، سرمايه نيروي انساني، يعني با اين توسعه‌اي كه در آموزش ابتدائي و آموزش متوسط و عالي داده‌ايم، سرمايه فوق العاده نيروي انساني داريم. اينها يك مقدار مجهز شوند و يك فرهنگ كار آفريني به آن اضافه شود تحول ايجاد مي‌كند. يعني ما براي توسعه چيزي كم نداريم.

پس كشور ما يك شاگرد با استعداد است كه در كلاس رقابت جهاني و در كلاس توسعه يافتگي جهاني، عقب مانديم به هر حال، اين را بايد قبول كنيم، چرا اينگونه شده است؟

از نظر تاريخي سعي كرده بودند كه نگذارند يك كشوري باشيم كه داراي امنيت و ثبات و استقلال باشيم كه آن را برطرف كرديم، بعد حالا در داخل خودمان بايد اين نظام تصميم گيريمان را قفل و بندش را درستش كنيم. كه اين هم در اختيارمان است. استعداد كه داريم منابع انساني داريم، منابع مالي داريم، نفت داريم، موقعيت خوب در منطقه و در دنيا داريم. از همه اينها بايد استفاده ‌شود.

يعني شما تشكيل آن شوراي تصميم سازي كشور را كليد حل اين معضل مي‌دانيد؟ 

به نظرم مي‌آيد كه خيلي مي‌تواند كار ساز باشد. يعني اين طور نباشد كه مسئولان رها شوند و تصميمات لحظه‌اي بگيرند. حالا پول نفت در اختيار است هر جور خواستيم استفاده كنيم. يا مثلا مجلس براساس فضاهايي كه ساخته مي‌شود مدام بالا و پائين شود.

بعضي از اصطلاحات در سند چشم‌انداز وجود دارد كه به نظر مي‌رسد با هم در تعارض اند. شما اگر مثلا به عنوان پادشاه يكي از كشورهاي اسلامي بوديد و سند چشم انداز ايران را مي‌خوانديد كه در آن نوشته شده ايران مي‌خواهد در جهان اسلام الهام بخش باشد، آيا اين شما را به واهمه وا نمي داشت كه اين كشور مي‌خواهد چه كار كند.از سوي ديگر با توجه به آن لفظي كه در سند آمده و بر تعامل سازنده و موثر در روابط بين المللي نظر دارد به نظر نمي‌رسد كه اين دو اصطلاح با هم همخواني داشته باشد؟ 

اتفاقا خيلي فكر شد كه چه واژه‌اي استفاده شود. من از الهام بخشي اين را مي‌فهم و فكر هم مي‌كنم كه نمي‌شود غير از اين برداشت بشود كه يعني شما طوري عمل كنيد كه يك الگوي قابل كپي برداري شويد. يك الگوي الهام بخش باشيد. يعني چون بزرگان دين ما هم گفته‌اند: : "كونوا دعاه الناس بغير السنتكم" .

اين الهام بخش نه به اين معنا كه شما مي‌خواهيد انقلابتان را صادر كنيد به صورت فيزيكي و يا برويد به يك جايي و دخالت كنيد. الهام بخش يعني اينكه شما كشور با كلاس، با اخلاق پيشرفته، توسعه يافته، در تراز علم و در يك جايگاه مناسب مي‌سازيد و نشان مي‌دهيد كه براساس انقلاب اسلامي و براساس الهام گرفتن از اسلام مي‌شود يك كشور را بر خلاف آن يافته‌هايي كه مي‌گفتند، ديگر دين بايد برود به تاريخ و موزه‌هايي تاريخي و نمي‌تواند برنامه زندگي امروز بشر باشد، شما بيايد براساس الهام از دينتان، و با تلاشي كه مي‌كنيد كشوري بسازيد كه بتواند الهام بخش باشد يعني بگويند كه اين الگوي خوبي است و مي‌شود از آن استفاده كرد. تجربياتش را به كار برد. مي‌شود از الگوهاي برنامه‌ريز‌ي آن استفاده كرد. 

اين كه در سند آمديم و به لفظ انقلابي تاكيد كرديم چه هدفي داشتيم؟

در سند آمده، انسانهايي كه ساخته مي‌شوند، فعال، مسئوليت پذير ، ايثارگر، مومن ، رضايتمند، داراي روحيه تعاون ، متعهد به انقلاب و نظام اسلامي و شكوفايي ايران و مفتخر به ايراني بودن هستند. ببينيد اين بدين معني است كه شما در انقلاب يك رويكردي داشته‌ايد متفاوت با جهان دو قطبي. حرف شما اين بود كه مي‌خواهم مستقل باشم و نه شرقي و نه غربي، وقتي مي‌گوئيم با هويت اسلامي و انقلابي يعني اينكه ما اين هويت خودمان را نمي‌خواهيم از دست بدهيم، يعني اهداف انقلاب، استقلال آزادي و جمهوري اسلامي بود و ما مي‌خواهيم كه بر روي استقلال كشور تاكيد داشته باشيم، در بحث آزادي نمي‌خواهيم كه آزادي كشورمان تحت تاثير قرار بگيرد و ملاك ما اين است كه احكام اسلام را حفظ كنيم.

هويت انقلابي يعني آن پيامهايي را كه انقلاب از ما خواسته است ما داريم و در آن تجديد نظر نكرده‌ايم. يك عده در اول انقلاب، خيلي انقلابي بودند ولي بعد از مدتي گفتند كه ما اشتباه كرده‌ايم، مي‌خواهيم تجديد نظر كنيم و به سمت مدرنيته برويم، سند مي‌گويد كه نه اين هويت انقلابي و اسلامي حفظ مي‌شود.

 

ارسال به دوستان
توصیه‌های تغذیه‌ای برای کودکان در معرض اضافه وزن و چاقی دستور دیوان بین‌المللی دادگستری به اسرائیل برای رفع قطحی در غزه اسطوره کشتی کج جهان به ایران می‌آید؟ نخست‌ وزیر جدید تشکیلات خودگردان فلسطین معرفی شد انواع مرخصی در قانون کار: از مرخصی استحقاقی تا مرخصیِ ازدواج و… ورود مسافران نوروزی به مشهد نزدیک به ۸ میلیون نفر رسید «سلطان رمزارز» به ۲۵ سال زندان محکوم شد ستاد انتخابات کشور: در روز انتخابات ۱۲۵۴ نفر دستگیر شدند / حدود ۱۲۰۰ نفر آن‌ها در پایان روز اخذ رأی، با اخذ تعهد یا وثیقه آزاد شدند شهادت ۴ نفر از نیروهای حزب‌الله توسط اسرائیل پلیس : مردم هنگام خرید خودشان رمز کارت را وارد کنند پیشنهاد یک استاد دانشگاه درباره حواشی ماجرای صدیقی و پسران: فهرست اموال 100 روحانی مشهور و آقازاده ها منتشر شود روسیه : تروریست‌ های کروکوس با اتباع اوکراینی در ارتباط بودند عکسی از چند جاعل امضا که درفضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است روزانه یک میلیارد وعده غذایی در جهان دور ریخته می‌شود بازداشت ۲ پیمانکار و تعدادی از کارمندان شهرداری بندر امام (ره)
وبگردی