کریم باقری برخلاف ادعای برخی بهترین فوتبالیست تاریخ ایران نیست و این عنوان بیگمان متعلق به پرویز قلیچخانی است.
به گزارش آی اسپورت، باقری به خاطر قلت سن و جوانترها نیز به همین سبب هرگز بازیهای انفجاری آن هافبک قدرتی اواخر دهه ۴۰ و طول دهه 50 را ندیدهاند تا ببینند آن عضو پیشین عقاب و دارایی که در مقاطعی پیراهن سرخابیها را هم به تن کرد چه بازیکن بزرگ و غریبی بود و اگر هم رقیبی در راه تصاحب عنوان فوق برای «قلیچ» وجود داشته باشد آن رقیب علی پروین بچه خیابان عارف با آن کفشهای سفیدرنگ است که همزمان با قلیچ اوج گرفت و سپس به سلطان ابدی سرخهای پایتخت تبدیل شد و سالها پیش از آنکه علی کریمی ظهور کند یک کریمی مجهز به بازی گروهی بسیار قویتر و لزوم مشارکت فراوان در کار تیمی و البته خداوندگار فن و تکنیک در لب راست خط میانی بود. در همین حال کریم باقری از هر جهت سزاوار عنوان یکی از ۱۰ فوتبالیست برتر یک ربع قرن اخیر فوتبال ایران است.
هافبکی که بهتر و بیشتر از مهاجمان گل میزد و مردی که در دفاع وسط و حتی دفاع چپ هم جواب داد و گاهی در پست مهاجم هافبک نیز موفق عمل میکرد و به این سبب نام باقری باید در کنار مهدویکیا، خداداد عزیزی، علی کریمی، وحید هاشمیان، احمدرضا عابدزاده و البته علی دایی بهعنوان یکی از زبدهترینهای دوران ذکر شده بیاید و نامش از هر جهت از سایرین تفکیک شود.
کاملاً متفاوت
اما دوران پس از اتمام بازیگری کریم باقری چیزی کاملاً متفاوت با ارجگذاری فوق و عاری از هرگونه آرمانخواهی حرفهای به قصد رسیدن به مدارج بالاتر بوده است.
باقری باوجود دستیاری برانکو ایوانکوویچ در اکثر قریب به اتفاق دوران زمامداری چهارسال و نیم این مربی کروات در پرسپولیس هرگز جاهطلبی و شور آموختن را از خود بروز نداد که وقتی در کنار برانکو زندگی و کار میکنید موظف به بروز آن هستید و بدون این عناصر هرگز در دنیای حرفهای امروز به جایی نمیرسید و این عرصههای غیرورزشی هم بسط مییابد.
باقری براساس باورها و سیری ذاتیاش و اینکه هرگز جاهطلب نیست و تمایلی به بالا رفتن از نردبان ترقی ندارد به آنچه مقابل رویش قرار داشت اکتفا کرد و از کارها و روشهای فنی مورد اطمینان و وثوق برانکو آنقدر سر در نیاورد که آموخته و اندوختهای برای روزهای بعدیاش بردارد و اگر روزی در پی ماجرایی از وی خواستند تا اطلاع ثانوی سرمربی پرسپولیس شود در این کار نماند و گلیم خود را کمی تا قسمتی از آب بیرون بکشد و حتی آنقدر موفق باشد که وی را در درازمدت نیز برای این پست بخواهند و در این سمت ابقا شود.
چارهای نبود
روز چهارشنبه پنجم تیرماهکه تمرینات فصل جدید سرخهای تهرانی پس از مدتی تأخیر و صبر سرانجام کلید زده شد و نخستین جلسه تمرینی و کسب آمادگی برای فصل ۱۳۹۸ برپا شد، هدایت تمرین با کریم باقری بود. این امر نه به انتخاب سران پرسپولیس بلکه چیزی از سر اجبار بود.
از یکسو برانکو و سایر اعضای کادر فنی پرسپولیس در پی ماجراهای اخیر از این باشگاه جدا شده و رفته و جملگی در الاهلی عربستان مستقر شدهاند و در نتیجه تنها فردی که مدیران پرسپولیس میتوانستند برای شروع تمرینات فصل جدید به وی روی بیاورند و «دمدستترین»شان همین باقری بود. سرمربی فصل جدید پرسپولیس نیز بهرغم اروپاگردیهای اخیر بعضی مدیران این باشگاه مشخص نبود و نیست تا بتوان اداره تمرین این تیم در اواخر هفته را به وی سپرد و در نتیجه باقری تیم را به حرکت درآورد تا در آینده نزدیک تحویل مربی بدهد که به جای برانکو سکاندار تیم خواهد شد.
خصوصیاتی که «او» در خود نمیبیند
با این اوصاف و با توجه به اینکه سران پرسپولیس بر ابقای باقری حتی در نظام کاری سرمربی جدیدی که در راه است تأکید دارند وی از این پس نیز احتمالاً نقشی مثل گذشته را در این تیم ایفا خواهد کرد. نقش و سهم باقری در این باشگاه چیزی در حد یک مبصر و آرام کننده اوضاع و تذکر دهنده سرسخت به مخاطبان تیم بوده و وی در دوره برانکو نیز عامل ایجاد نظم رفتاری در جمعی بود که به سبب متمرکز بودن این مربی کروات روی مسائل فنی به فردی با قاطعیت بیشتر برای اداره انضباط داخلی باشگاه نیاز داشتند. باقری به واقع در فصول اخیر یک مرد آرامش آفرین در زمان تمرینات و ساکت کننده اوضاع در روزهای سخت و در زمان بروز بحرانها و برخوردها در جریان مسابقات یا در موارد دیگر بوده است و فریاد او کافی بود تا افرادی که پا را از خطوط خود فراتر نهادهاند سرجایشان بنشینند.
باقری هرگز به مربیگری بهعنوان یک کار ثابت و مفید و موفق برای خود نگاه نکرده و به حداقلها قانع بوده و فاقد هرگونه جاهطلبی شغلی لااقل در زمینه ارتقا در محدوده کار و حرفهاش بوده است. هر موقع نیز بحث مربیگری باقری پیش آمده و اینکه او چرا روی خوش به این حرفه نشان نمیدهد و به چه سبب برخلاف دایی و خداداد و کریمی مربی نشده گفته است که خصوصیات این کار را در خود نمیبیند و مدیران پرسپولیس نیز بهرغم شنیدن چند باره این اظهارات قرارداد وی را هر بار تمدید کرده و او را در این باشگاه ماندنی ساخته و وی نیز به همان کارهای همیشگی و مورد بحث پرداخته. حال آنکه سقف پرواز او میتواند بسیار فراتر از این باشد و حداقل قضیه این است که او میتوانست (و باید) با نشان دادن اشتیاق بیشتری کار مربیگری را امتحان و شرایط خود و امکانات موجود را لحاظ و در این زمینه چارهاندیشی کند زیرا پرسپولیسیهای سابق دیگری مثل گلمحمدی، تارتار و البته دایی کاملاً در این حرفه جا افتاده و مطرحاند و پیروانی و استیلی نیز از همان پلکان بالا رفتهاند و حتی پایان رافت نیز در کار پرورش جوانان و امیدها مشارکت جسته است.
با همان کارنامه گذشته
باقری در صورتی که از محضر پروفسور سفر کرده پرسپولیس توشههای فنی لازم را برمیگرفت و در زمان حضور این مرد کروات فوت و فن کار را میآموخت لااقل امروز یکی از نفراتی بود که نامش در فهرست قطور کاندیداهای هدایت پرسپولیس میآمد و کارآییها و کارنامهاش مبنای اقدام و عمل در مورد او قرار میگرفت و حتی اگر در گزینش نهایی رأی نمیآورد و این عنوان به فرد دیگری میرسید لااقل رزومهای را برای خود تشکیل میداد که در درازمدت او را بیش از پیش در مسیر هدایت تیم محبوبش یا باشگاههای دیگر قرار دهد و اگر «برانکو» نمیشود (که البته نمیشود) لااقل یک مربی قابل حساب جلوه کند و چیزی باشد که از باقری معروف و توانا انتظارش میرود.
او البته فردی شریف و یک ورزشکار شایسته و مردی است که نسلهای مختلف میتوانند به وی نگاه و از روی او الگوبرداری کنند اما سالها پس از آویختن کفشهایش باقری هنوز چیزی نیست که با رزومهای به جز دوران بازیگریاش برای دیگران قابل کلاسهبندی و شناسایی باشد و این برای مردی با قابلیت فراوان باقری جای افسوس دارد