![]() |
رئيس جمهور در جديدترين نوشته خود در وبلاگش با اشاره به نظام بوروكراسي در كشور خاطرنشان كرده است: من از تفكري مي ترسم كه بودجه عمومي و فرصت تاريخي دولت نهم را قرباني ذهنيتها، عمل گريزي و محافظهكاريها كند.
محمود احمدي نژاد در اين نوشته با اشاره به اينكه مدتهاست كه به خدمت ها و خيانتهاي ديوانسالاري (بوروكراسي) مي انديشم، به طرح اين سوال پرداخته است كه ديوانسالاري موجود، چقدر به حل مشكلات كمك مي كند و چه ميزان به تثبيت مشكلات مي انجامد؟
وي خاطرنشان كرد: ديوانسالاري پديده جديدي نيست و تمدن ها و حكومتهاي مقتدر، هرگز بدون انضباط ديواني نبوده اند. در دوره هاي اخير هم بوروكراسي را تجسم مديريت عقلي و علمي دانسته اند ولي بايد ديد كه آنچه روي كاغذ آمده و موضوع بحثهاي نظري در باب عقلانيت ابزاري بوده با آنچه عملاً اتفاق افتاده و بخصوص آنچه با پوشش مدرنيزه كردن دولت ها در دهه هاي اخير تحقق يافته ، واقعاً چه مقدار دولت را عقلاني و چه مقدار عقل ها را دولتي يعني رسمي، كليشه اي و اداري كرده است؟
رئيس جمهور با بيان اينكه بسياري از انقلابها در تارهاي عنكبوتي بوروكراسي، گرفتار شده اند، تارهايي كه خاصيت ارتجاعي و بازگرداننده دارند و همه شور و شعور انقلابي را خنثي مي كنند و اوضاع را به عصر ماقبل انقلاب ها باز مي گردانند، تاكيد كرد: خواص مثبت ديوانسالاري را كاملاً مي پذيريم مشروط به آنكه براستي به مديريت علمي بينجامد.
احمدي نژاد در ادامه تجربه بوروكراسي در كشورمان را يادآور شده و نوشته است: اما دستكم دركشورهايي چون كشور ما كه دهه هاي متوالي تحت سلطه رژيمهاي وابسته بوده اند و الگوهاي جعلي، تحميلي و وارداتي پوسيده را تجربه كرده اند، مساله بوروكراسي، غالباً نوعي دولت در دولت را مي سازد تا ظاهراً بودجه اقتصاد و مملكت را محاسبه پذير، برنامه ريزي شده و علمي وشفاف نشان دهد اما در واقع مسائل بسياري را غيرشفاف، غيرعملي و حتي تبديل به ضد برنامه مي نمايد.
وي با بيان اينكه "حتي بهتر است بگويم بوروكراسي گاهي، نقش ابزاري خود را از دست مي دهد، تبديل به يك ايدئولوژي مي شود و اخلاق ويژه اي مي سازد كه حالتي تخديري و ايستا را بركل سيستم تحميل مي كند"، نتيجه اين حالت را چنين عنوان مي كند: كم كم وسيله تبديل به هدف مي گردد و هدف به وسيله!
رئيس جمهور يادآور شده است: ايدئولوژي ديوانسالارانه، عملا باعث اصطكاك درون سيستمي مي شود. همه چرتكه مي اندارند و هركس جزئيات كار خود را مي داند اما هيچكس از كليت كار و نتيجه عملي آن، چيزي نمي داند. همه مشغول كارند اما كاري پيش نمي رود. تلاش مي كنند ولي گره اي باز نمي شود.
احمدي نژاد شاخصه هاي برجسته نظام بوروكراسي را به طور خلاصه به چهار مورد تقسيم كرده و آنرا اينگونه بيان كرد: اول اينكه پيچك وار در حال توسعه است. يعني اصولا ميل دايمي به بسط حوزه نفوذ و سيطره اختيارات و دائره استيلاي خود دارد. دوم اينكه با تمام توان از خود دفاع مي كند. حتي ساختمان و ابزار كار مازاد خود را هم راضي نيست كه به ديگران بدهد و به بهانه هاي واهي از آن مراقبت مي نمايد. سوم اينكه به شدت بخشي نگر و جزيي نگر است. شاخصه چهارم اين است كه در مقابل تحولات مقاوم است. هر نوع تحول را به منزله آسيب به خود تلقي و در برابر آن مقاومت مي نمايد و آخر اينكه بازدهي آن بسيار پائين و هزينه آن فراوان و رو به افزايش است.
آمارها را همه دولتها و مديران مي دهند و بازي با اعداد را بلدند يعني طبق گزارش هاي رسمي شان همه چيز خوب و ايده آل است. همه مي توانند آرام بخوابند كه بوروكراسي، بيدار است!
رئيس جمهور با تاكيد بر اين نكته كه "اما در صحنه زندگي واقعي مردم، مشكلات حل نشده باقي مي ماند"، خاطرنشان كرد: اين همان خطري است كه من از دوران مسئوليتم در شهرداري تهران و حتي قبل از آن، همواره از آن رنج برده ام و خواسته ام با شكستن سنت هاي غلط و بدعت هاي وارداتي، دستگاه اداري را از اين تار گسترده عنكبوتي خارج نمايم كه البته گاهي امكان پذير شده و گاهي نيز نشده است.
احمدي نژاد راه دوم براي رهايي از باتلاق بوروكراسي را قانون شكني يا دور زدن قانون عنوان و اضافه كرده است: بسياري براي منافع ايل و تبار وحزبهاي دولت ساخته و يا منافع شخصي خود بارها و بارها به اين اعمال مبادرت كرده اند. اين اعمال با اعتقادات و منش من سازگار نيست و به هيچ وجه به چنين راه هايي اعتقاد نداشته و ندارم و براي اصلاح آن آمدهام. چرا كه عميقا معتقدم تا برابري همگان در برابر قانون تأمين و تضمين نشود، به دولت اسلامي نخواهيم رسيد.
وي راه سوم را اصلاح انقلابي و آني قوانين و خانه تكاني سنگين در سيستم ديوانسالاري كشور اعلام كرده و افزوده است: اين وظيفه مهم و مشترك مجلس و دولت است كه بايد در همين دوران و در سريعترين زمان ممكن تحققي هرچند نسبي يابد درغير اينصورت به اين زودي ها ديگر چنين اتفاقي رخ نخواهد داد و يا حداقل كار روز به روز سخت تر خواهد گرديد، كما اينكه تاكنون چنين روندي را شاهد بوده ايم. اگر بوروكراسي كه مظهر عقل ابزاري است و بايد ابزار باشد، خود تبديل به هدف و شغل اصلي دولت شود، به جاي آنكه هزينه ها را كم كند و بودجه ها را شفاف و برنامه ها را عملي كند، تبديل به ترمز سيستم مي شود و بلكه بايد گفت اين اختلال تا جايي پيش مي رود كه شبكه هايي ايجاد مي شود كه بودجه عمومي را هزينه خصوصي مي كند، ساختاري براي توقف خلاقيت ها و تبديل رودخانه مواج انقلابي ومبتكر به مردابي مرده و ساكن.
رئيس جمهور تصريح كرد: اينك ما بر سر دو راهي مهمي قرار گرفته ايم : انقلاب فداي بوروكراسي يا ديوانسالاري درخدمت انقلاب؟
نكته ديگر در اين رابطه، آن است كه بايد به نقطه تعادل ميان نظريه و عمل برسيم. ما با دو خطر در اين مسير همواره مواجه هستيم. يكي برخورد غير كارشناسانه و غير علمي و بدون توجه به مشكلات كشور است كه آن را مي توان عمل زدگي ناميد. (البته بايد توجه داشت كه عمل زدگي با عمل گرايي متفاوت و بلكه متضاد است.)
احمدي نژاد خطر دوم در اين زمينه را چنين بيان داشت: به نام مديريت علمي يا عقلانيت و به بهانه هاي ديواني و پشت عنوان اصلاح گام به گام بخواهيم ركود و توقف و تحجر مديريتي را توجيه و تثبيت كنيم و حتي عقبگرد نماييم. عدهاي مي خواهند تنبلي ها و كندي ها و وقت كشي هاي ملي و مديريتي را تحت لواي دروغين علمي بودن، توجيه و تئوريزه كنند. اين هم عمل گريزي است. علمي بودن غير از ذهن زدگي است. از درون اتاق در بسته نمي توان همه مشكلات واقعي را حل كرد. علم بايد در خدمت عمل باشد.
رئيس جمهور در پايان آخرين نوشته وبلاگ خود يادآور شد: من از تفكري مي ترسم كه بودجه عمومي و فرصت تاريخي دولت نهم را قرباني ذهنيت ها، عمل گريزي و محافظه كاري ها كند. با شتابزدگي و عمل زدگي مخالفم ولي نبايد اجازه بدهيم كه انقلاب و مردم را فداي بوروكراسي كنند. وظيفه تاريخي ما آن است كه بوروكراسي را درخدمت مردم درآوريم. شعار ما اين خواهد بود: ديوانسالاري درخدمت مردم نه مردم درخدمت ديوانسالاري!