درد دل‌های زن جوان، شوهرش را به کشتن داد

زن جوان که از اعتیاد و بدخلقی‌های همسرش به ستوه آمده بود، وقتی با دوست او درد دل می‌کرد نمی‌دانست گرفتار ماجرای قتلی خواهد شد که رسیدگی به آن صبح روز گذشته در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

به‌گزارش ایسنا، «ایران» نوشت: اواخر سال گذشته رسیدگی به این پرونده با کشف جسد مرد جوانی به نام «سیامک» در دستور کار کارآگاهان اداره آگاهی اسلامشهر قرار گرفت و در مرحله نخست جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت فوت مشخص شود. کارشناسان بعد از بررسی‌های تخصصی علت مرگ را خفگی اعلام کردند.

با اعلام نظریه پزشکی قانونی، کارآگاهان جنایی احتمال دادند که در قتل این جوان توطئه‌ای در کار بوده است. بنابراین به‌عنوان نخستین مظنون، همسر مقتول را بازداشت کردند.

«فرحناز» در همان مراحل نخست بازجویی پرده از راز جنایت برداشت و گفت: چند سالی بود که با سیامک ازدواج کرده بودم. او بعد از مدتی به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و در ادامه هم بیکار و خانه‌نشین شد. پدرم هزینه‌های زندگی ما را پرداخت می‌کرد. بارها به او تذکر داده بودم اما او هیچ توجهی به حرف‌هایم نداشت و شرایط زندگی برایم بسیار دشوار و غیرقابل تحمل شده بود. بعد از مدتی موضوع را با «حمید» دوست شوهرم در میان گذاشتم و او هم بدون اینکه من در جریان باشم موضوع را به دوستش گفته بود. آنها برای حل مشکل من تصمیم گرفته بودند با سیامک صحبت کنند. به همین خاطر با او قرار گذاشتند اما این ملاقات به درگیری و قتل سیامک ختم شد.

پس از اعتراف‌های زن جوان، عاملان قتل هم دستگیر شدند.

با صدور کیفرخواست، این ۳ متهم در شعبه دوازدهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی تولیت پای میز محاکمه ایستادند.

در آغاز جلسه دادگاه، اولیای دم که فرزندان مقتول بودند با اعلام رضایت، از مادرشان و دو متهم دیگر پرونده گذشت کردند و گفتند: ما پدرمان را از دست دادیم و حالا نمی‌خواهیم مادرمان را هم از دست بدهیم.

به این ترتیب با توجه به رضایت بی‌قید و شرط اولیای دم، هر ۳ متهم پرونده صبح دیروز از نظر جنبه عمومی جرم و اعمال ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی محاکمه شدند.

دو متهم اصلی پرونده در اظهارات خود مدعی شدند: قصدمان قتل نبود و هیچ نقشه‌ای هم برای قتل او طراحی نکرده بودیم اما شدت درگیری منجر به قتل سیامک شد.

پس از پایان جلسه دادگاه، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

چرا هنگام برخاستن هواپیما احساس می‌کنیم ته دلمان خالی می‌شود؟

تماشاخانه

باران نمی‌بارد یک بلاست وقتی می‌بارد بلایی تلخ‌تر / هیچ وقت مدیران از قبل آماده نیستند (فیلم)

خداحافظی با شکارچی طنزآمیز روزمرگی / ما زیر ذره بین نگاهش بودیم (فیلم)

فیلم های دیگر