عصر ایران؛ حسن ظهوری ــ احتمالا نه دیگر توان راه رفتن داشته و نه نفس کشیدن. روی نیمکتی نشسته و سعی میکند با استفاده از کپسول اکسیژن نفس بکشد. او به کرونا مبتلا شده اما جایی برای بستری شدن ندارد. مثل خیلی از بیماران کرونایی به بیمارستان مسیحدانشوری آمده اما باید روی این نیمکت چندساعتی را بنشیند و در چنین وضعیتی نفس بکشد تا تخت خالی برای او پیدا شود. موج دوم که بزرگتر از موج اول کرونا هست، آغاز شده اما مردمی که ترسشان فرو ریخته، روی آن موجسواری میکنند.
کمی آنسوتر از آن مرد جوان، فرد دیگری که به نظر میرسد خانم باشد داخل یک پژو ۲۰۶ نشسته و از یک کپسول اکسیژن برای نفس کشیدن کمک میگیرد. او ماشیناش را داخل سایهبانی آورده که احتمالا توقفگاه ماشینهای آمبولانس بوده اما گفته میشود این سایهبان را به تازگی در بیمارستان مسیحدانشوری زدهاند. از صندلی پلاستیکی کنار ماشیناش معلوم است که قبلا فکر نشستن مردم را در زیر این سایهبان کردهاند. در حالت عادی نباید کسی زیر سایهبان محل پارک ماشین بنشیند و این صندلی نشان میدهد که از این سایهبان به عنوان محل انتظار استفاده میشود و یک پیام روشن دارد. جایی برای بستری بیماران کرونایی باقی نماندهاست.
اگر چنین تصویری، اواسط اسفند ۹۸ و یا فروردین و اردیبهشت ۹۹ منتشر میشد، چنان تن جامعه را میلرزاند که شاید کسی جرات بیرون آمدن از خانه را نداشت؛ اما انتشار آن در نیمه تیرماه و زمانی که بحران کرونا، برای خیلیها دیگر بحران نیست، نه تنها لرزهای بر تن به همراه نداشته که حتی در شبکههای اجتماعی همرسانی هم نشدهاست.
این تصاویر نشان میدهد که توان بیمارستانی و قطعا توان تیم پزشکی و پرستاری رو به اتمام است. موج دوم کرونا با چندبرابر قدرت قبل شروع شده و چنان جامعه را درگیر کرده که در کوتاهترین زمان رکورد مرگ و میر ناشی از این بیماری را با عبور از مرز ۱۶۰ نفر در یک روز شکستهاست. یعنی حدودا هر یک ساعت ۷ نفر یا بهتر است بگوییم هر ۸ دقیقه یک نفر در ایران جانش را به خاطر کرونا از دست میدهد. این درحالیست که طبق آمار رسمی بیش از ۳۵۰۰ بیمار بدحال کرونایی در بیمارستانهای کشور بستری هستند که شرایط خیلی از آنها رو به وخامت است.
ایران به سمت یک فاجعه گام بر میدارد. وضعیت کرونا از قبل هم بدتر شدهاست اما جامعه ترس قبل را ندارد و این شرایط را بحرانیتر میکند. مردم بیخیال کرونا شدهاند و در خیلی از شهرها مثل همینجا در اصفهان، شبها به میدان نقش جهان میآیند و پیکنیک میکنند. هرچند اخطارها درباره استفاده از ماسک توسط همه رسانههای کشور، از تلویزیون گرفته تا خبرگزاریها و روزنامهها داده میشود اما همچنان کسانی هستند که به دلایل نامعلومی از ماسک استفاده نمیکنند. این درحالیاست که نه قحطی اسفندماه وجود دارد و نه قیمتهای سر به فلک کشیده.
دولت اخطار دادهاست که اگر شرایط به همین شکل ادامه داشته باشد، محدودیتها بازمیگردد. همین حالا هم خیلی از مراکز اقامتی و گردشگری و کسب و کار بخش خصوصی برای حفظ جان خود تعطیل کردهاند. کتابخانهها هم که تعطیل شده و مراکز فرهنگی و هنری هم به زودی بسته خواهد شد. دوباره شرایط اقتصادی برای خیلیها سخت و سختتر میشود. دولت هم پولی ندارد که خسارت خسارتدیده را بپردازد یا حتی مرحمی بر زخمهای اقتصادی مردم بزند. در چنین شرایطی است که همه چیز به خودمان مربوط میشود.
عکسهایی شبیه به این آدمهای منتظر برای تخت خالی، در اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹ منتشر نشد چون اتفاق نیافتاده بود. اما حالا به نظر میرسد بحران خیلی بزرگتر از آنچه که پشت سر گذاشتیم شدهاست. بحران بزرگتری که نیاز به باور بزرگتر و احتیاط بیشتر دارد. حالا باید باور کنیم که موج دوم آغاز شده، توان بخش پزشکی، از دکترها گرفته تا پرستارها و تجهیزات بیمارستانی پایین آمده و این میتوان آغازگر موجی از مرگ و میر باشد.
بیشتر بدانید: