۱۷ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۵۷۰۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۰۱-۰۹-۱۳۹۹
کد ۷۵۷۰۲۹
انتشار: ۰۸:۳۵ - ۰۱-۰۹-۱۳۹۹

دورهمی شلوغ غیرتعطیل

دورهمی شلوغ غیرتعطیلسیدشهاب‌الدین طباطبایی در روزنامه شرق نوشت:
 
چشم‌هایش را بست. خواب سراغش نیامد. خودش هم علاقه‌ای نداشت. چند وقتی بود خوابیدن هم شده بود یکی از عادت‌هایی که هر چه فکر می‌کرد، دلیلی برایش نداشت. پلکی زد تا خستگی چشم‌ها را کم کند، شاید توقعشان برای بسته‌بودن هم کمتر می‌شد. در همان وقت از نیمه‌شب که به صبح نزدیک‌تر بود، اتفاق عجیبی افتاد، پلک‌ها محکم روی چشم‌ها چسبیدند، باورکردنی نبود. برای اولین‌بار نتوانست برای بار دوم پلک بزند؛ خواب نبود، اما پلک‌ها توان جدا‌شدن نداشتند.آموخته بود در برابر سخت‌ترین و عجیب‌ترین چیزها هم مقاومت نکند. البته بیش از یادگرفتن عادت کرده بود. تجربه‌اش را کامل کرد. 
 
می‌خواست بعدها بنویسد در آن نیمه‌شب پاییزی وهم‌آلود وقتی دیدم پلک‌های چسبیده به چشم‌هایم جدا نمی‌شوند، به جای آنکه برای بازکردنشان تلاش کنم، با میل و خواسته و فشار، آنها را بیشتر به هم چسباندم. پلک‌ها را با بیشترین زوری که می‌توانست به چشم‌ها فشار داد. چند ثانیه بعد از آنکه با وسواسی تمام مشغول همراهی با آن اتفاق عجیب بود، پلک‌ها به کار افتادند، این‌بار مقاومت نکرد. اول صداهایی دور و مبهم شنید، بعد صحنه‌ای تار از جمعیتی زیاد جلوی چشم‌های باز و دردآلودش دید.
 
کم‌کم تصویر شفاف و واضحی از آنچه روبه‌رویش بود، پشت قرنیه چشم‌ها ظاهر شد. آدم‌هایی با قیافه‌های بهت‌زده و نگاه‌هایی به هیچ‌جا که بلندبلند می‌خواندند. هرکدام با زبان خودشان، چهره‌هایی خسته و عبوس و بی‌روح که با صدایی بلند با موزیک تند و شادی همراهی می‌کردند. لازم نبود جلوتر برود تا بهتر ببیند، حالا در همان حالت خوابیده ایستاده لابه‌لای جمعیت بود، سردیِ ترسی که به جانش افتاده بود پشتش را لرزاند. 
 
عرق کرده بود، شاید هم تب داشت. مثل آخرین باری که کرونا گرفته بود. از آن‌همه جمعیت عبوس مبهوت ترانه‌خوان یک نفر هم ماسک به صورت نداشت. دستش را محکم روی صورتش فشار داد، مثل آدمی که می‌خواهد از تعجب و هول فریاد بکشد و توان داد‌زدن ندارد یا شاید کسی که از ترس کرونا لابه‌‌لای توده متراکمی از آدم‌های آوازه‌خوانِ بی‌ملاحظه گیر کرده باشد. 
 
کارناوالی از زنان و مردانی به زبان‌های مختلف انگار که مجبورشان کرده بودند، همچنان می‌خواندند و با سرعتی زیاد از او رد می‌شدند. حالا می‌توانست انتهای این ازدحام پرسر‌و‌صدا را ببیند. در اولین نگاه به کایت‌هایی با رنگ سیاه شبیه بودند که نوارهای سرخ به انتهایشان بسته‌اند و دایره‌وار دور هم می‌چرخیدند، دقیق‌تر که شد فقط فرصت کرد فریاد بکشد. جمعیت بی‌تفاوت از کنارش رد می‌شدند و همچنان می‌خواندند، به صداها عادت کرده بود. حالا می‌شنید که چه می‌خوانند، صداها به زبان او بود. چیزی شبیه ترانه تولد. 
 
این آخرین گروه اما سرحال و خوشحال از ته دل شادی می‌کردند. با چهره‌هایی سرخوش و رها، می‌رقصیدند و می‌خواندند. در میانه حرکات موزون‌شان برای گرفتن تأیید به بالای سرشان به خفاش‌های سیاه با دم‌ها و بال‌های تزیین‌شده سرخ نیم‌نگاهی می‌انداختند. تب داشت و برای شرکت در جشن یک‌سالگی کرونا اصلا آماده نبود.
برچسب ها: ماسک ، کرونا
ارسال به دوستان
عکس‌های دیده نشده از علی پروین و ناصر حجازی در آزمایشگاه! کشورهایی که آب شیرشان از آب معدنی هم سالم‌تر است راز شمس‌العماره؛ اولین آسمان‌خراش تهران چگونه قدرت شاه را نمایش می‌داد؟(+عکس) چرا نباید هیچوقت خودروی آبی‌رنگ بخریم؟ /رسانه امریکایی پاسخ داد صدراعظم آلمان: آلمان در آینده‌ نزدیک فلسطین را به‌رسمیت نمی‌شناسد مردم خارج از شبکه رسمی دارو تهیه نکنند ادعای نتانیاهو: خلع سلاح حماس و غزه از راه آسان یا سخت انجام خواهد شد مجسمه 3.3 متری پلیس آهنی (+عکس) سرنوشت شتری که به حرم امام رضا(ع) پناه برد/ چرا صاحبش آن را نفروخت؟(+عکس) سخنگوی سپاه: در موضع قدرت توافق آتش‌بس را پذیرفتیم/ متوسط سنی دانشمندان موشکی و پهپادی سپاه ۳۰ سال است مک‌لارن F1 با رنگ خاص کریتون براون (تصاویر) رزمایش مشترک نیروی دریایی آمریکا و رژیم صهیونیستی ساختمان مرکزی CBR در بروکسل؛ اوج زیبایی بروتالیسم با افزونه های بتنی ماژولار (+تصاویر) درگیری خانوادگی در لرستان/ یک کشته و یک مصدوم گروگانگیری و ربایش کشتی در آب‌های بندرعباس ناکام ماند
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟