عصرایران - روزنامه اصولگرای جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود تحت عنوان «كارگاه حذف و دفع !» به انتقاد شدید از ادبیات برخی رسانه های دولتی و احمدی نژاد پرداخت و با ذکر جملات و عبارات آنها و سخنان رهبری ، ادبیات به کار گرفته شده توسط آنان را در نقطه مقابل دیدگاه های رهبری دانست.
متن کامل این نوشتار بدین شرح است:
هرچند نقطه نظرهاي مختلفي درباره دادگاه متهمان حوادث بعد از انتخابات كه اولين جلسه آن روز شنبه برگزار شد ابراز مي شود لكن از آنجا كه دستگاه قضائي كشور يك دستگاه قانوني است و مسئوليت هائي دارد و طبعا مسئولان آن بايد پاسخگو باشند فارغ از نقطه نظرهاي ابراز شده از ورود به اين ماجرا خودداري مي كنيم و به بهره برداري هائي كه از اين دادگاه و از وقايع اين روزها مي شود مي پردازيم.
يكي با اشاره به آنچه در دادگاه مطرح شده مي نويسد : اسناد خيانت فلانكس و فلانكس فاش شد.
آن ديگري مي گويد : حالا كه اين اعترافات را داريم افراد اصلي را محاكمه كنيد.
سومي مي گويد : ديگر جاي درنگ نيست به سراغ سران برويد و آنها را به دادگاه بكشانيد زيرا آنها مفسد في الارض هستند.
روي ديگر اين سكه كه در « كارگاه حذف و دفع » ضرب شده اينست كه آن ديگري مي گويد : « بگذاريد مراسم تحليف برگزار شود دولت كارش را شروع كند يقه شان را مي گيريم و سرشان را مي چسبانيم به سقف».
اين اظهارات و نگاشته ها همگي بر يك تحليل متكي هستند كه در همان «كارگاه حذف و دفع » طراحي مي شوند و سپس به عرصه رسانه ها راه مي يابند. تحليل اينست كه همه كساني كه در برابر يك كانديداي خاص قرار داشتند و به او راي نداده اند بايد طرد شوند و سران آنها بايد حذف شوند.
اين تحليل يكبار در قالب «بايد محاكمه شوند» ظاهر مي شود يكجا در شمايل «مفسد في الارض» نمود پيدا مي كند و يكبار نيز وعده داده مي شود «يقه شان را مي گيريم و سرشان را مي چسبانيم به سقف» !
در مقابل اين تحليل نگاه ديگري قرار دارد كه مي گويد : دوست را در جاي دشمن و دشمن را در جاي دوست ننشانيد. اينطور نباشد كه هر كس را به خاطر يك خطا دشمن تلقي كنيم . همه بايد با برادري و وحدت در كنار همديگر باشيم و به كشور خدمت كنيم.
تحليل دوم بر طرز فكر و گرايش « جاذبه » متكي است و تلاش مي كند افرادي را كه اعتراض دارند مجاب كند و جذب نمايد.
هيچ انسان عاقل و منصفي در ترجيح دادن تحليل دوم حتي لحظه اي ترديد نمي كند و درنگ را در عمل به آن بهيچوجه جايز نمي داند. با اينحال آن دسته از افرادي كه تحليل دوم را بر نمي تابند و بر تحليل اول يعني « حذف و دفع » تكيه مي كنند چه توجيهي مي توانند داشته باشند.
آيا به سابقون در انقلاب و بازوان امام خميني به جرم اعتراض به بعضي وقايع بايد برچسب مفسد في الارض زده شود آيا قرار است افرادي كه داراي سوابق درخشان خدمت به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و كشور و مردم هستند به جرم اعلام نارضايتي محاكمه شوند بسيار خوب كارگاه «حذف و دفع» كار خود را بكند و يقه اين بزرگان را بگيرد و سرشان را به سقف بكوبد و كساني را كه نه سابقه اي در انقلاب دارند و نه نقشي در شكل گيري نظام جمهوري اسلامي دارند و نه امام را مي شناسند و نه امام آنها را مي شناخت همه كاره كشور كنند تا معلوم شود در آنصورت كشور به كجا مي رود!
تحليل اول روح اسلام و اصل تفرق قدرت در قانون اساسي را نفي مي كند و نسخه اي براي رسيدن به تندترين انحصارطلبي مي پيچد. آيا با چنين نسخه اي مي توان كشور را اداره كرد آيا روح نظام جمهوري اسلامي كه قرار است نظام مردمي باشد و با عمل خود انحطاط رژيم ستم شاهي را به رخ بكشد همين است !
كساني كه به راحتي انگ مفسد في الارض به مخالفان خود مي زنند آيا اصولا با مفهوم فقهي مفسد في الارض آشنائي دارند اينان آيا براي اين سئوال پاسخي دارند كه كساني كه با افكار و عملكرد انقلابي و خدمات خود ايران را از فساد طاغوت پاك كرده اند و از بانيان استقرار نظام جمهوري اسلامي محسوب مي شوند چگونه مي توانند به صرف اعتراض به بعضي رويدادها مفسد في الارض باشند دارند! كدام سند بر اين ادعا دلالت دارد كدام سند خيانت اين افراد را به اثبات مي رساند آيا نام ادعاهاي متكي بر تخيل اين و آن را مي توان سند ناميد !
ومن الله اتوفيق
تاريخ پر است از كساني كه در آغاز حركت از همراهان بوده اند و در طي مسير يا بازمانده اند و يا از راه خارج شده اند. تاريخ اسلام پر است از اين خارج شدگان. آيا اگر كسي در طول دوران پيامبر همراه و يار ايشان بوده است دليل ميشود كه او هميشه يار پيامبر است؟
بايد در نظر داشت ملاك رفتار فرد در زمان حاضر است نه گذشته ي او كه اگر اينگونه بوده است نبايد هيچ منافقي را به جرم در افتادن با انقلاب محاكمه ميكرديم و يا نبايد كسي را اعدام كرد و يا نبايد كسي را به جرمهاي مختلف گرفت زيرا هر كسي زماني خوب بوده است
واقعا بايد به مخ اينجور انسانها شك كرد