۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۱۹۱۵۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۳ - ۰۵-۱۰-۱۴۰۰
کد ۸۱۹۱۵۸
انتشار: ۱۶:۴۳ - ۰۵-۱۰-۱۴۰۰

چرا تلاش امیدوارانه همواره از ناامیدی و سکون بهتر است؟

چرا تلاش امیدوارانه همواره از ناامیدی و سکون بهتر است؟
بیایید از ناامیدی، تکرار «نمیشه، فایده نداره و درست‌بشو نیست»، انفعال و پراکندن انرژی منفی دست برداریم و امیدوارانه، خردمندانه و جمعی، برای یافتن راه‌حل مسائل و مشکلات جامعه و غلبه بر آنها، تلاش کنیم.

عصرایران؛ وحید احسانی- عموم قبول دارند که وقتی برای غلبه بر مشکلات راهی وجود دارد، باید امید خود را حفظ کرد و با تلاش بر آنها فائق آمد؛ چالش اصلی در مورد «مشکلات لاینحل» است.

در این یادداشت کوتاه، با بیان چند دلیل، ادّعا شده است که در مواجهه با مشکلات مهم و اساسی، «تلاش امیدوارانه و خردمندانه» تحت هر شرایطی، از «ناامیدی و سکون» بهتر است. منظور از «مشکلات اساسی»، مشکلاتی است که بر کلیّت زندگی ما تأثیرات بزرگی دارند و به راحتی نمی‌توان آنها را نادیده گرفت، با اهداف دیگری جایگزین کرد و مشغول سایر امور شد.

1. مشکلاتی را که لاینحل می‌دانیم، شاید واقعاً لاینحل نباشند. علم بشری [لااقل در چنین اموری] قطعیّت ندارد، شاید هیچ مشکلی وجود نداشته باشد که با یقیق بتوانیم آن را لاینحل بدانیم؛ شاید ما در حال حاضر راه حل آنها را نمی‌دانیم؛ شاید اگر تلاش کنیم راه‌حل‌شان را بیابیم. بدیهی است که حل‌شدن مشکلاتِ قابل‌حل، مستلزم تلاشِ نظری و عملی است؛ لاینحل‌دانستن برخی مشکلات باعث می‌شود برای رفع‌شان تلاش نکنیم و در واقع، این ناامیدی و دست‌کشیدن از تلاش است که باعث می‌شود چنین مشکلاتی حل‌ناشده باقی بمانند نه «لاینحل‌بودن ذاتیِ آنها».

2. اگر به خدا، عالم غیب و امثال آن معتقد باشیم، چه بسا با تلاش امیدوارانه و با توکّل بر خدا، امدادهای الهی در حلّ مشکلات به کمک‌مان بیایند و باعث شوند گام‌هایی فراتر از توان‌مان برداریم [مسلّما این مورد برای کسانی که چنین اعتقاداتی ندارند، موضوعیّت ندارد].

3. انسان موجودی منطقی-احساسی است؛ اینکه مشکلی را لاینحل بدانیم، علاوه بر ویژگی‌های خود آن مشکل (این که آیا واقعاً قابلِ‌حل است یا غیرقابل حل)، به روحیات ما نیز بستگی تام دارد. افرادی که بر برخی مشکلات اساسی مُهرِ «لاینحل» می‌زنند، به مرور ناامیدتر می‌شوند و از این رو، در مواجهه با سایر مسائل و مشکلات نیز دست‌ودل‌شان خیلی زودتر به سمت این مُهرِ نحس می‌رود. چنین افرادی کمتر تلاش می‌کنند و لذا بخش کوچکتری از استعدادها و ظرفیت‌های درونی خود را کشف و شکوفا می‌کنند.

4. اگر برخی مشکلات، در حال حاضر و در شرایط کنونی «لاینحل» محسوب شوند، ممکن است در اثر تحوّلات پیرامونی و در بزنگاه‌های تاریخی به مسائلی «قابلِ حل» تبدیل شوند. افراد و ملّت‌هایی که در مواجهه با مشکلات اساسی، در موضع و حالت ناامیدی قرار می‌گیرند، بنا بر دلایل پیش‌گفته، ظرفیت و آمادگی بهره‌بردن از چنین فرصت‌هایی را ندارند. در مقابل، افراد و ملّت‌هایی که امید و تلاش‌گری خود را حفظ کرده باشند، حتّی اگر پیش از این نتوانسته باشند هیچ گام مثبتی بردارند، از بزنگاه‌های تاریخی بهترین استفاده را می‌برند و چه بسا در چنین نقاط عطفی، سرنوشت خود را دگرگون کنند.

5. حتّی اگر دو مورد اوّل را لحاظ نکنیم و برخی مشکلات مهم و اساسی را واقعاً لاینحل فرض کنیم، باز هم کسانی که امیدوارانه تلاش می‌کنند، اوّلاً، شادترند و لذا از زندگی بهرۀ بیشتری می‌برند، ثانیاً، استعدادها و ظرفیت‌های درونی‌شان بیشتر شکوفا می‌شود و رشد شخصیتی بیشتری دارند و ثالثاً، اطرافیان از وجود و حضور آنها بیشتر شاد و پرتوان می‌شوند تا غمگین و بی‌انگیزه.

بیایید از ناامیدی، تکرار «نمیشه، فایده نداره و درست‌بشو نیست»، انفعال و پراکندن انرژی منفی دست برداریم و امیدوارانه، خردمندانه و جمعی، برای یافتن راه‌حل مسائل و مشکلات جامعه و غلبه بر آنها، تلاش کنیم.

ارسال به دوستان
وبگردی