عصرايران ؛ هومان دوراندیش - انتخابات هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان را می توان یکی از عرصه های بروز نزاع راست رادیکال و راست محافظه کار در جامعه ایران دانست.
علی لاریجانی به نمایندگی از راست محافظه کار ، در طول یک سال گذشته در صدر مجلس هشتم و فراکسیون اصولگرایان این مجلس نشسته است تا با در اختیار گرفتن مجلسی که اکثریت آن در دست راستگرایان جوان است، مانع از پیوستن و همسویی تام و تمام این مجلس به دولت احمدی نژاد شود.
نزاع های درونی جناح راست در ایران پس از انقلاب، عمدتاً از سال 1371 به بعد آغاز شد؛ یعنی از زمانی که راستگرایان ایرانی خیال شان از بابت نقش آفرینی موثر جناح چپ در ساختار قدرت سیاسی در ایران راحت شد.
از سال 71 به بعد، اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان سرسلسله جریان راست مدرن، سیاست هایی را اتخاذ کرد که به رشد طبقه متوسط جدید در جامعه ایران کمک می کرد؛ طبقه ای که علی القاعده نمی توانست تکیه گاه اجتماعی استراتژیک محافظه کاران ایرانی قلمداد شود.
به دنبال سیاست آزادسازی و تعدیل اقتصادی هاشمی، راست محافظه کار در برابر راست مدرن قرار گرفت. این تقابل در مواضع منفی احزاب و گروه هایی چون موتلفه اسلامی و جمعیت دفاع از ارزش های اسلامی در برابر حزب کارگزاران سازندگی، به خوبی آشکار می شد؛ چه راست محافظه کار جریانی متکی بر سرمایه داری تجاری بود و راست مدرن با نمایندگی کارگزاران سازندگی در ساختار قدرت، در پی تضعیف سرمایه داری تجاری و تقویت سرمایه داری صنعتی در ایران بود.
به عنوان مثال تاسیس فروشگاه های زنجیره ای مدرن در تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور، اقدامی از سوی راست مدرن برای خارج ساختن انحصار واردات برخی کالاها از دست سرمایه داری تجاری وابسته به راست محافظه کار بود.
پس از روی کار آمدن احمدی نژاد، نزاع راست مدرن و محافظه کار به حاشیه سیاست ایران رانده شد و تقابل راست محافظه کار و راست رادیکال جانشین آن شد. دیگر دعوای راستگرایان ایرانی بر سر لیبرالیسم اقتصادی نبود بلکه نزاع بر سر پوپولیسم بود.
محافظه کاری در همه جای جهان، همواره فاصله ای عظیم با پوپولیسم دارد. چه محافظه کاری در بطن خود حاوی نوعی اشرافیت فکری و سیاسی است و اشراف نیز چندان با توده های مردم بر سر مهر نیستند.
جریانهای محافظه کار هیچ گاه حاضر به تحمل فضاهای " مردم زده " نیستند. آنان از ورای سنت ها و نهادها با مردم مواجه می شوند. ملاقات آنها با مردم از پس نهادها و سنت ها است.
به هر حال از سال 84 به این سو، نزاع سیاسی اصلی در جامعه ایران در اردوگاه راستگرایان با محوریت تقابل محافظه کاری و رادیکالیسم در جریان بوده است.
نمایندگان اصلی این تقابل نیز محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی بوده اند. دو سیاستمداری که - به قول محمد قوچانی – آنها را باید ، به ترتیب، نماینده کوچه و بازار دانست.
در صحنه منازعه راستگرایان ایرانی در سالهای اخیر، البته قالیباف و حدادعادل نیز نقش آفرین بوده اند. قالیباف را باید در امتداد جریان راست مدرن ارزیابی کرد؛ سیاستمداری که آلترناتیو اصلاح شده هاشمی رفسنجانی است؛ بدین معنا که به دلیل گام نهادن در حوزه سیاست در دوران پس از دوم خرداد، از آغاز حیات سیاسی خود با ادبیاتی مدرن و اصلاح طلبانه وارد این میدان شده است؛ بر خلاف هاشمی که سابقه پررنگی از کنش سنتی و غیر اصلاح طلبانه را در کارنامه خود دارد.
اما حداد عادل ، در طول چهار سال گذشته گاه به جانب راست محافظه کار گرایش پیدا کرده و گاه سر از اردوگاه راست رادیکال درآورده است. حداد را بايد نمونه تام و تمام یک راستگرای اپورتونیست دانست که بیش از آنکه در پی تحقق آرمانهایی مشخص و از پیش اندیشیده شده باشد، به دنبال ارتقاء جایگاه و پایگاه سیاسی اش است.
باری در حال حاضر تقابل راست رادیکال و محافظه کار در انتخابات هیات رئیسه فراکیسون اصولگرایان مجلس هشتم به خوبی آشکار است.
طرفداران احمدی نژاد در صدد بدست آوردن ریاست این فراکسیون هستند تا از این طریق بتوانند رئیس مجلس را برای همسویی بیشتر با دولت دهم تحت فشار قرار دهند و راست محافظه کار نیز در پی حفظ ریاست این فراکسیون است تا مبادا نفوذ دولت در مجلس بیش از حد کنونی اش شود.
از آنجایی که انتقاد طرفدارن احمدی نژاد به لاریجانی در باب ناکارآمدی وی در مقام ریاست فراکسیون اصولگرایان به دلیل مشغله بیش از حد در مقام رئیس مجلس، انتقاد به جایی به نظر می رسد، ممکن است که لاریجانی در انتخاب اعضای هیات رئیسه فراکیسون اصولگرایان شرکت نکند. هم از این رو محمد رضا باهنر نیز به عنوان کاندیدای احتمالی ریاست فراکسیون اصولگرایان مطرح شده است تا راست محافظه کار کماکان ریاست این فراکسون را در دست داشته باشد.
اما از آنجایی که کنار رفتن لاریجانی در این مقطع زمانی، با توجه به تقابل جدی لاریجانی و احمدی نژاد در شش ماه گذشته، ممکن است حمل برضعف رئیس مجلس در برابر رئیس جمهور شود، هیچ بعید نیست که لاریجانی همچنان در مقام ریاست فراکسیون اصولگرایان باقی بماند تا روحیه راست محافظه کار در نزاع با راست رادیکال، با از دست دادن این سنگر داخلی مجلس، بیش از پیش تضعیف نشود.
ملاحظه دیگر لاریجانی برای تداوم حضورش در این مقام، ممانعت از فشار فراکسیون اصولگرایانی است که تحت ریاست یک راستگرای رادیکال، می تواند رئیس مجلس را تحت فشار قرار دهد و جو مجلس را در هنگام بسیاری از مصوبات، از دست شخص رئیس خارج سازد.
اما شاید مهمترین ملاحظه لاریجانی برای تداوم حضورش در مقام ریاست فراکسیون اصولگرایان، نگرانی از آینده سیاسی اش در مجلس هشتم باشد. چه لاریجانی می داند که احمدی نژاد و اطرافیانش دل خوشی از ریاست وی بر مجلس ندارند و چه بسا کنار گذاشتن لاریجانی از ریاست فراکسیون اصولگرایان، پیش درآمد کنار گذاشتن وی از ریاست مجلس باشد . این ملاحظه ممکن است باعث ایستادگی قاطعانه لاریجانی در برابر گشوده شدن این باب از سوی هواداران مجلس نشین احمدی نژاد باشد.