کیهان: ديدار «صحنه سازي شده» ويليام برنز معاون وزير خارجه آمريكا و نماينده اين كشور در گروه 1+5 با دكتر جليلي دبير شوراي عالي امنيت ملي و رئيس هيئت مذاكره كننده ايراني كه در حاشيه اجلاس ژنو صورت پذيرفت، «گمانه»هاي برخاسته از ابهام و «تفسير»هاي بي پايه و اساسي را در داخل و خارج كشور به دنبال داشت.
مقامات آمريكايي و متحدان اروپايي آنها، از اين ديدار به عنوان اولين گام ايران براي «مذاكره مستقيم با آمريكا» ياد كردند و آن را «بزرگترين دستاورد» اجلاس ژنو ناميدند كه به گفته آنان، اگرچه «غيرهسته اي» بود ولي اهميتي بارها فراتر از پيروزي هسته اي بر ايران داشت! در داخل كشور اما، اين ديدار با دو نگاه متفاوت- بخوانيد متضاد- روبرو شد. جريان موسوم به اصلاحات كه اين روزها هويت آمريكايي مهره هاي اصلي آن برملا شده است و طي چند سال گذشته نيز «مذاكره ايران و آمريكا» را به عنوان يكي از محورهاي استراتژيك خود دنبال مي كردند، اگرچه مي دانستند آنچه در ژنو اتفاق افتاده است فقط يك «صحنه سازي تحميلي» است ولي با آمريكايي ها در تفسير اين رخداد همصدا بودند و تنها اعتراضشان اين بود كه چرا اين امتياز!! از دولت اصلاحات دريغ شده و به دولت دهم داده شده است! اصولگرايان به معناي واقعي كلمه كه توده هاي عظيم وفاداران به نظام را شامل مي شود- و در اطلاق آن به برخي از مدعيان جاي ترديد است- از ديدار ژنو نگران بودند چرا كه مي دانستند و مي دانند «مذاكره با آمريكا» دام خطرناكي است كه برخلاف ظاهر «دوستانه»! و «آشتي جويانه»! آن، براي مقابله با اقتدار نظام اسلامي طراحي شده است و از اين روي همواره با مخالفت جدي امام راحل(ره) و خلف حاضر او روبرو بوده و هست. برخي از اين طيف نيز دولت را به سرپيچي از نظر صريح رهبر معظم انقلاب متهم مي كردند و....
در اين باره اشاره به چند نكته ضروري است.
1- «مذاكره» در عرف سياسي، تعريف شناخته شده اي دارد كه آنچه در حاشيه اجلاس ژنو اتفاق افتاد نمي تواند مصداق آن باشد. براي انجام مذاكره، ابتدا طرفين مذاكره روي موضوع آن با يكديگر توافق مي كنند، سپس يك يا چند محور از موضوع مورد مذاكره كه طرفين درباره آن اشتراك نظر دارند به عنوان «كف مذاكرات» تعيين مي شود و پس از آن، نماينده يا نمايندگاني از دو كشور طرف مذاكره كه رسما از سوي كشورهاي متبوع خود به همين منظور انتخاب و معرفي شده اند، گرد هم آمده و براي رسيدن به يك «سقف مشترك» با يكديگر مذاكره مي كنند. اين چارچوب تعريف شده و حداقل غيرقابل تغيير در همه «مذاكرات» است.
بديهي است كه با اين تعريف پذيرفته شده، ديدار ويليام برنز با دكتر جليلي در حاشيه اجلاس ژنو را نمي توان «مذاكره» ناميد، مذاكره دو كشور، آنهم ايران و آمريكا از نوع بازي «قايم باشك» كودكان نيست كه يك طرف خود را از نگاه ديگري پنهان كند و طرف ديگر به محض ديدن او فرياد «سك سك» برآورد و چند كودك تماشاچي هم با ذوق زدگي كف بزنند و بازي را تمام شده تلقي كنند!
2-آنچه در حاشيه اجلاس ژنو اتفاق افتاد را فقط مي توان يك ملاقات با انگيزه يك جانبه ناميد كه براساس شواهد و قرائن موجود به دقت و پيشاپيش از سوي حريف آمريكايي طراحي و صحنه سازي شده بود. بعد از پايان دور اول مذاكرات ايران و 1+5 و در حالي كه دكتر جليلي آماده خروج از سالن مذاكرات بود، نماينده يكي از كشورهاي اروپايي نزد ايشان آمده و درخواست ويليام برنز براي ديدار با وي را به اطلاع او مي رساند و پاسخ دكتر جليلي را مي شنود كه «حرفي براي در ميان گذاشتن با نماينده آمريكا ندارم».
اصرار نماينده كشور اروپايي بي نتيجه مي ماند و لحظاتي بعد خاوير سولانا براي وساطت مراجعه مي كند كه او نيز با پاسخ منفي رئيس هيئت مذاكره كننده ايراني روبرو مي شود. در اين هنگام و در حالي كه دكتر جليلي آماده ترك محل اجلاس بود، ويليام برنز وارد شده و ضمن تعارفات اوليه اعلام مي كند بايد نكات بااهميتي را به اطلاع دكتر جليلي برساند و دكتر جليلي با بيان اين كه گفت وگوي جداگانه اي با نماينده آمريكا ندارد، از وي مي خواهد نظرات خود را در دور بعدي اجلاس و در بستر گفت وگوي ايران و كشورهاي 1+5 مطرح كند. اين گفت وگو و تعارفات مياني آن به گفته آمريكايي ها 04 دقيقه به طول مي انجامد و ويليام برنز كه با برخورد سرد جليلي و خودداري وي از گفت وگو روبرو شده بود، محل را ترك مي كند.
ديدار ياد شده بلافاصله با عنوان «مذاكره رو در روي نمايندگان ايران و آمريكا در حاشيه اجلاس ژنو» روي سايت خبرگزاري هاي آمريكايي و اروپايي و شبكه هاي راديو تلويزيوني آنها مي رود و...
3- بديهي است كه اين رخداد نه فقط مذاكره- به مفهوم تعريف شده آن- نيست، بلكه برخورد دكتر جليلي را مي توان حركتي «ضد مذاكره» تلقي كرد، اگرچه با توجه به شرايط حساس كنوني اين گفت وگوي چند دقيقه اي نيز مي توانست به حداقل يك دقيقه آنهم براي اعلام مخالفت كاهش يابد. در اين صورت، صحنه سازي آمريكايي ها درهم مي ريخت و خبر گفت وگوي 04 دقيقه اي نماينده آمريكا با نماينده ايران به خبر «خودداري صريح نماينده ايران از گفت وگو با نماينده آمريكا» تبديل شده و ضمن آن كه قابليت سوءاستفاده تبليغاتي آمريكا و متحدانش از اين صحنه سازي به صفر مي رسيد، هرگونه گزارش از رخداد ياد شده نيز به سود خط قرمز استراتژيك ايران كه ممنوعيت مذاكره با آمريكاست رقم مي خورد.
4- و اما، ممنوعيت مذاكره با آمريكا، برخلاف آنچه برخي از طرفداران مذاكره تبليغ و ترويج مي كنند، يك «سليقه سياسي» نيست كه با حفظ اصول قابل تغيير باشد، اين ممنوعيت از برداشتي كارشناسانه، منطقي و استدلالي محكم و خالي از ابهام ريشه مي گيرد و به منافع ملي و حفظ اقتدار نظام و سربلندي مردم ايران نظر دارد. پيش از اين با ارائه شواهد فراوان -و اسنادي به نقل از دشمنان- آورده بوديم؛ «مقاومت 03 ساله جمهوري اسلامي ايران در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، ايران اسلامي را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و يك الگوي موفق براي حركت هاي آزاديخواهانه و استقلال طلبانه تبديل كرده است به گونه اي كه امروزه، نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام با الهام گرفتن از ايستادگي و مقاومت ايران اسلامي به حركت خود ادامه مي دهند و جمهوري اسلامي ايران را عقبه استراتژيك و نمونه موفق و پيشتاز براي جنبش هاي مقاومت مي دانند، انتفاضه فلسطين از مقاومت ايران در مقابل آمريكا و متحدانش ريشه گرفته، حزب الله لبنان، حركت اسلامي در بحرين، پيروزي اسلامگرايان در تركيه و الجزاير، مقاومت اسلامي در افغانستان، رويكرد به مباني اسلام انقلابي در عراق و... كه امروزه عرصه را بر آمريكا و متحدانش تنگ كرده اند، همگي با نگاه به الگوي ايران اسلامي شكل گرفته و به حركت خود ادامه مي دهند... هدف آمريكا از مذاكره با ايران، ابلاغ اين پيام- بخوانيد توهم- به حركت هاي اسلامي در تمامي جهان است كه ايران نيز بعد از سال ها مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشته است!»
به بيان ديگر مذاكره با آمريكا «نياز» آمريكاست كه سعي دارد آن را با عنوان «امتياز» بفروشد! مقصود نهايي از اين مذاكره، تضعيف اقتدار ايران اسلامي و نهايتاً باج خواهي پس از تضعيف است. به قول رهبر معظم انقلاب:
«ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه هاي كشور خود و كشورهاي همسايه و با مشورت با صاحب نظران عمده و داراي رأي، به اين نتيجه مي رسيم كه نه فقط رابطه با آمريكا، بلكه مذاكره با دولت آمريكا امروز برخلاف مصالح ملي و منافع ملت است، اين يك نظر متعصبانه نيست؛ اين يك انديشه و فكر است، بررسي شده و با ملاحظه همه جوانب است. مذاكره با آمريكا به معناي باز كردن باب توقعات و طلبكاري هاي آمريكاست.»
5- روز چهارشنبه 51 مهرماه جاري و بعد از جلسه هيئت دولت، رئيس جمهور محترم در پاسخ به خبرنگاري كه از ايشان درباره ملاقات دكتر جليلي و برنز در حاشيه اجلاس ژنو سؤال كرده بود، گفت: «نماينده آمريكا خواسته كه مذاكره اي بشود. آقاي جليلي هم استقبال كرد و اتفاقاً مذاكراتشان هم مذاكرات خوبي بوده است»! اين در حالي است كه دكتر جليلي- مطابق خبر پيش گفته- به درخواست با واسطه و سپس بي واسطه ويليام برنز براي گفت وگو- به مفهوم رايج و نه به عنوان مذاكره با تعريف سياسي آن- پاسخ منفي داده و نهايتاً ديدار و گفت وگوي مورد اشاره با صحنه سازي و طرح قبلي به ايشان تحميل شده بود بنابراين نه استقبالي در ميان بوده و نه مذاكره اي كه نتيجه آن نيز «خوب»! ارزيابي شود.
مضافاً آن كه رئيس جمهور محترم و محبوب مي دانند مذاكره با آمريكا، از جمله سياست هاي كلان نظام است و مطابق بند يك از اصل 011 قانون اساسي، تصميم درباره آن برعهده رهبر معظم انقلاب است از اين روي ترديدي نيست كه اظهارنظر آقاي دكتر احمدي نژاد، نوعي «سهواللسان» بوده است، اگرچه بعيد نيست، اين سهواللسان مورد سوءاستفاده دشمنان نيز قرار گيرد كه دقت نظر بيشتر رئيس جمهور محترم مي تواند مانع از آن باشد.
حسين شريعتمداري
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر