۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۸۸۱۶
تعداد نظرات: ۲۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۷-۱۱-۱۴۰۱
کد ۸۷۸۸۱۶
انتشار: ۱۰:۳۹ - ۲۷-۱۱-۱۴۰۱

یک زلزله؛ 20 آموزه

یک زلزله؛ 20 آموزه
از مشهورترین گزارش‌های زلزله همان است که جک لندن در سال 1906 و در دوران روزنامه‌نگاری برای یک هفته‌نامه نوشت با این شروع: "سانفرانسسکو دیگر وجود ندارد" و با این جمله به پایان رساند: "این شهر دیگر نیست". 10 سال بعد درگذشت و اگرچه تکاپوی ساختن را دید اما نبود تا ببیند چگونه انسان، "نیست" را "هست" می‌کند اگرچه این هستن شامل انسان‌های رفته نشد.

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- شمار قربانیان زلزلۀ مهیب در ترکیه و سوریه در تازه‌ترین آمار از مرز 41 هزار تَن گذشته و بعید نیست هنگام انتشار و مطالعۀ این نوشته به 50 هزار هم رسیده و بعد از این تاریخ اگر خوانده شود باز هم بیشتر باشد چرا که اندک‌اند کسانی که جان به در برده‌اند و از سقوط ساختمان‌های بلند مرتبه چگونه می‌توان ایمن ماند؟

   هر چند آموزنده‌ترین درس زلزله در کشور همسایه این است که به خود آییم و یک لحظه بیندیشیم اگر ما با چنین اتفاقی از حیث وسعت و تخریب و ژرفا مواجه شویم چه خواهیم کرد و چه تدابیری اندیشیده‌ایم؟ این «ما» هم شامل کار‌به‌دستانی است که باید پاسخ دهند ستاد مقابله با بحران توانایی دارد یا نه و چرا وزارت زلزله و سیل و سوانح نداریم و هم شامل «ما»ی مردم که در انبارِ خانه‌ها هر شیء به درد نخور‌ی را نگاه می‌داریم و دریغ از چمدان یا ساکی که وسایل اولیه بعد از زلزله در حد چراغ قوه و پتو در آن باشد!

   عجالتاً می‌توان بر این مصیبت که حالا یک هفته از وقوع آن گذشته درنگ کرد و 20 درس یا آموزه از آن برگرفت:

یک زلزله؛ 20 آموزه

    اول: با نگاهی فراتر یا خیامی، بشر هر قدر هم برای ماندن می‌کوشد باز می‌بیند در زیان است و حاصل نهایی جز نابودی نیست. این همه ساختمان و تأسیسات به طرفه‌العینی فروریختند و به تلی از خاک بدل شدند. ساختمان هم اگر خاک نشود خود آدمی که مالک یا ساکن آن است ماندنی نیست و اختلاف بر سر 5 سال و 10 سال است. برخی محاسبات نشان می‌دهد از بدو پیدایش انسان به شکل امروزین و اصطلاحاً انسانِ خردمند قریب 200 میلیارد نفر در این کرۀ خاکی زیسته‌اند که 8 میلیارد باشندۀ کنونی را هم شامل می‌شود. 192 میلیارد انسان تا کنون زیر خاک رفته‌اند و این 8 میلیارد هم خواهند/ خواهیم رفت و با این نگاه این 40 هزار نفر که در ترکیه و سوریه جان باختند تنها کمی زودتر به آنان پیوستند. به تعبیر خیام: جامی است که عقل آفرین می‌زندش/ صد بوسۀ مهر بر جبین می‌زندش/ این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف/ می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش. در نگاه او انسان همان کوزه است ولی در زلزله ساختمان و آدم هر دو خاک شدند...

یک زلزله؛ 20 آموزه
  
 دوم: پیش‌رفت‌ها و توسعۀ ترکیه اسباب رشک برخی در کشورهای پیرامونی شده بود اما انگار جهان سوم بختکی است که از آن رهایی نیست. با یک نگاه این اتفاق می‌توانست کمی آن سوتر در آلمان یا یونان هم رخ دهد و با نگاه دیگر بعید نیست به خاطر نوع نظام مهندسی و فقدان نظارت کافی در ترکیه باشد و از این رو در جای دیگر چه بسا تلفات کمتری می‌داد یا اساسا بر روی گسل‌های زلزله چنین بناهایی نمی‌ساختند و اگر به شرحی که بعدتر می آید ناشی از سدسازی بدانیم سدی نمی ساختند که فاجعه بیافریند و این نوع نگاه به توسعه در این سوی جهان رایج است: همان بختک! 

  از میرزا تقی خان فراهانی نقل می‌کنند وقتی دید هر چه برای آبادانی این سرزمین می‌کوشد به بار نمی‌نشیند گفت نکند به خاطر آن باشد که این سرزمین نفرین شده است؟ چون وقتی به پیامبر خبر رسید خسرو پرویز نامۀ او را پاره کرده نفرین کرد «‌مزق‌الله مُلکه» یعنی خدا مُلک او را فروریزد. هاشمی رفسنجانی البته در پانوشت کتاب خود (‌امیر کبیر؛ قهرمان مبارزه با استعمار) نوشته منظور از مُلک، پادشاهی است نه سرزمین و برخی در اصالت این ماجرا هم تردید دارند چرا که پیامبر به دنبال گسترش قلمرو نبود و در دوران خلافت خلیفه دوم چنین آهنگی درگرفت. اما می‌توان به این حکایت توسّع داد و گفت: آیا خاورمیانه نفرین شده است که جنگ و زلزله و کشتار دست از آن برنمی‌دارد؟ 
 
 سوم: زلزله و تبعات آن چنان عواطف انسانی را به درد و غلیان می‌آورد که کشورها ولو موقتا اختلافات کهنه را فراموش می‌کنند و به یار‌ی هم می‌شتابد. کما این که دیدیم دولت یونان چه واکنشی داشت. "نیکوس دیندیاس" وزیر خارجه یونان در حالی به ترکیه رفت که به لحاظ سیاسی در اوج تنش با ترکیه است و کار به تهدید نظامی هم کشیده بود تا جایی که رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه دو ماه قبل گفته بود "ممکن است نیمه‌شب ناگهان سر برسیم". 

یک زلزله؛ 20 آموزه

  چهارم: با این که زلزله هم در ترکیه رخ داده و هم در سوریه اما نوع کمک‌رسانی به زلزله‌زدگان سوری و توجه جهانیان با آنان با ترکیه متفاوت است و جدای ویژگی‌های جغرافیایی و راه‌های صعب‌العبور در سوریه به خاطر انزوای دولت دمشق هم هست و چنان‌که پیش‌تر نیز نوشتم انزوا سبب می‌شود امکان جلب کمک‌های جهانی و دست کم توجه آنان کمتر شود. به همین خاطر تلاش برای تنش‌زدایی و توسعۀ دیپلماسی، کاری تزیینی نیست و چه بسا موجب حفظ جان و کیان آدمیان شود. از این رو هر قدر منزوی‌تر شویم احتمال آسیب‌پذیری در مخاطراتی مهیب از این دست نیز فزونی می‌گیرد. در فقره سوریه البته پس از یک هفته دولت اسد به خود آمده و می کوشد از این تهدید به مثابه فرصت بهره برد و به انزوا پایان دهد چرا که خط کشی‌های سیاسی در چنین ماجرایی توجیه ندارد.

   پنجم: توسعۀ گردش‌گری در ترکیه میل به ساخت‌و‌ساز سریع را افزایش داد و طبیعی است که 40 میلیون توریست باید جاهایی سکنا یابند. اما این یک روی سکه بود و روی دیگر ساخت‌و‌سازهای بی‌حساب‌و‌کتاب که چه بسا در افزایش آمار تلفات نقش داشته و بعید نیست بخشی از ساختمان‌هایی که در "قهرمان‌مرعش" یا جاهای دیگر فروریختند داستانی مانند "متروپل" آبادان داشته باشند و به همین خاطر برخی از پیمانکاران بزرگ این ساخت‌و‌سازها بازداشت شده‌اند. این همه تأکید بر توسعۀ متوازن بی‌دلیل نیست. نمی‌توان به یک بخش توجه کرد و اصطلاحاً در باد آن خوابید و از بخش‌های دیگر غافل شد. بعید نیست در ترکیه عطش کسب درآمد بیشتر از محل توریسم موجب ساخت‌و‌سازهای بی‌رویه و دریافت مجوز با پرداخت رشوه شده و این فاجعه را رقم زده باشد. درس آن برای تهران این است که اگر در آنجا درآمد گردش‌گری فریبنده است در اینجا هم فروش تراکم و کسب درآمد به هر قیمت برای جبران هزینه‌های رو به تزاید شهرداری از نظارت کاسته است (حتی اگر اغراض سیاسی تیم کنونی را در حساب نیاوریم).  کما این‌که همین حالا شهرداری تهران حاضر به اعلام اسامی ساختمان‌های ناامن شهر نیست در حالی‌که که هر یک می‌تواند فاجعه پلاسکو در سال 95 را تکرار کند و تنها گفته شده فهرست را به دستگاه قضایی فرستاده‌ایم.

   ششم: تصاویری که از رفتارهای حیوانات ساعتی پیش از وقوع زلزله ثبت شده نشان می‌دهد به عکسِ انسان که تنها لحظۀ وقوع درمی‌یابد حیوانات انگار حسی دارند که می‌توانند پیش‌بینی کنند. فرهنگ حیوان‌ستیزی در ایران یا دست‌کم در نگاه رسمی مجال توجه به این نکته را نمی‌دهد ولی معلوم نیست چرا کشورهای توسعه یافته روی این ویژگی کار نمی‌کنند و مثلا سگ‌ها را در برابر آزمون زمین‌لرزه های مصنوعی قرار نمی‌دهند تا در چنین مواقعی به کار آیند؟

    هفتم: با همۀ تلخی و ناگواری وقایعی از این دست، وقت آن است که انسان از این تصور که در مرکز جهان قرار دارد و طبیعت باید در خدمت او باشد به درآید. در دو سال کرونا هم دیدیم که طبیعت چندان تأثیر نمی‌پذیرد و هر قدر هم آدمیان درگذرند خم به ابروی طبیعت نمی‌آید و در زلزله هم ساختمان‌ها و سازه‌های دست‌ساز انسان فروریخت و آسیبی به کوه و دشت و دمن و جنگل وارد نیامد. شاید وقت آن رسیده باشد که زیاده از حد همۀ امور جهان را حول محور انسان ندانیم و به این بیندیشیم که زان پیش نبودیم و نبود هیچ خلل، زان پس که نباشیم همین خواهد بود...

  هشتم: آیا در گذشته‌های دور هم چنین زلزله‌هایی حادث می‌شده ولی انسان های دیگر خبردار نمی‌شدند و توجه امروز به خاطر عمق نفوذ رسانه‌هاست یا در سده‌های پیش نه جمعیت چنین متراکم بود نه ساختمان‌ها چنین برافراشته. به هر یک قایل باشیم نقش رسانه‌ها و انتقال اطلاعات قابل انکار نیست. این فرض که تمدن‌هایی ناگاه با تکانه‌ای زیر خاک شدند اما ثبت نشده را اما باید جدی گرفت.

  نهم: اگر بسیاری از آنچه می‌آموزیم و یاد می‌دهیم در روز وقوع حادثه به کار نیاید چه فایده؟ وقت آن است که در این علوم و فنون یا آموزه‌ها که وقت خودمان و بچه هایمان را با آنها می‌گیریم تجدید‌نظر و آنها را غربال کنیم تا همچون آن «‌نحوی» حکایت مولانا نشویم که به دستور زبان‌دانی یا ادیبی خود می‌بالید و چون دریافت ناخدا نمی‌داند طعنه زد که «نیمِ عمرت بر فناست» تا این که کشتی گرفتار توفان شد و ناخدا وقتی دانست مرد نحوی شنا (‌آشنا) نمی‌داند به او گفت: کل عمرت بر فناست! در آن موقع دانسته‌های مرد به کار نمی‌آمد چون تنها مهارت شنا جان او را نجات می‌داد نه اطلاعات و محفوظاتی که کاربرد نداشت. در این عصر که زلزله ما را تهدید می‌کند باید شنای زلزله را بیاموزیم و یاد بدهیم تا کل عمرمان بر فنا نرود!

   آن یکی نحوی به کشتی در نشست

  رو به کشتی‌بان نهاد آن خودپرست

 

   گفت: هیچ از نحو خواندی؟ گفت لا!

   گفت: نیمِ عمرِ تو شد در فنا

 

   دل‌شکسته گشت، کشتیبان ز تاب

   لیک آن دَم کرد خامُش از جواب

 

   باد، کشتی را به گردابی فکند

   گفت: کشتی‌بان بدان نحوی، بلند

 

   هیچ دانی آشنا کردن؟ بگو

   گفت: نی! ای خوش‌جوابِ خوب‌رو

 

    گفت کل عمرت ای نحوی فناست

   زان که کشتی غرق این گرداب‌هاست

    دهم: حوادثی از این دست تلنگری به ذهن همه است که زندگی کوتاه‌تر از آن است که فرصت زیستن و دوست داشتن و دوست داشته شدن را از دست بدهیم و به ناخرسندی بگذرانیم. زودتر از آن که تصور می کنیم دیر می‌شود و زلزله در کمین است. خود مرگ هم زلزله است ولو همچون تخریب ساختمان‌ها به چشم نیاید. نگاه کنید وقتی انسانی زنده بیرون می‌آید چه حسی به عزیزان او دست می‌دهد:

یک زلزله؛ 20 آموزه

    یازدهم: اگر زلزله این قدر محتمل است چرا تشکیلات و حتی وزارتخانۀ جدایی برای سیل و زلزله نداریم؟ نه این که عده‌ای ستاد درست کنند و بودجه و حقوق بگیرند تا روز واقعه. منظور این است که در هر سازمان این تصور درگیرد که اگر در ایران در این ابعاد اتفاق افتد چه باید کرد؟ چرا بخش‌هایی از نیروهای مسلح و محصلان و دانشجویان ما به صورت ویژه آموزش نبینند تا اگر رخ داد سر در گم نباشیم؟ در هلال‌احمر چند تیم آماده وجود دارد و آیا برای هر استان یک استان معین مشخص شده است؟ چون معلوم است که اگر در تهران زلزله بیاید کاری از ستادهای تهران برنمی‌آید و مثلا از اصفهان باید تیم‌ها برسد و اگر فاجعه کم‌شعاع‌تر بود از استان‌های دیگر. آیا بهتر نیست دست‌کم وزارت کشور بیشتر روی این قضیه تمرکز کند یا چو فردا شود فکر فردا کنیم؟ اگر در آن فردای سیاه و جهنمی باشیم البته! کدام دستگاه شبه فرهنگی یا ایدیولوژیک این درس را آموخته تا از بودجه های بلاوجه شان بکاهند و به هلال احمر یا تشکیلات تخصصی برای زلزله اختصاص دهند؟ (به کار خود نحوی‌های ناآشنا با آشنا یا همان شنا که شرح آن در بند نهم آمد هم می‌آیدها!)

   دوازدهم: از تفاوت‌های این زلزله با موارد قبل استفاده گسترده از اینترنت است. درست است که بسیاری را نجات نداد ولی به خاطر شدت زلزله بود که مجال ارسال پیام باقی نگذاشت یا تا نیروی کمک برسد از دست رفته بودند. بدون شک شبکه‌های اجتماعی در یافتن زیر آوار‌مانده‌ها مؤثر است و خوب است کسانی که از بام تا شام در سرزنش این امکان که جهان را چنین به هم پیوسته ساخته سخن می‌گویند به این قابلیت بیندیشند یا دست کم تمهید و تدبیری بیندیشند که روز واقعه فیلتر نباشد! هر چند اگر نگاه انسانی فروخفته باشد زلزله 7.8 ریشتر هم بیدار نمی‌کند!

   سیزدهم: در ژوئن سال 2021 یا خرداد پارسال در پژوهشی که 6 کارشناس ترک و آلمانی و یک محقق ژئوفیزیک ایرانی- «محمدرضا جمال ریحانی» - انجام داده بودند به تأثیر سیاست سدسازی بی‌حساب و کتاب، پرتعداد و ضربتی با فرمان و پی‌گیری «رجب طیب اردوغان» پرداخته شد  و اکنون این پرسش مطرح است که آیا این زلزله مهیب از تبعات همان سدسازی‌ها و خصوصا سد آتاتورک با با ظرفیت 50 میلیارد متر مکعب نیست؟ 

در این مقاله پژوهشی آمده بود «لرزه‌خیزی ناشی از مخازن سدها در طول ساخت‌و‌ساز، آب‌گیری و پر شدن آن چرخه‌ای تکرار شده و قابل مشاهده در سرتاسر جهان بوده و هرچند پس از راه‌اندازی سدها شبکه مونیتورینگ بهبود یافت اما با توجه به زمین‌لرزه‌های بزرگی که در منطقه رخ داده به نظر می‌رسد نرخ لرزه‌خیزی محلی به طور قابل توجهی پس از پر شدن مخزن سدها افزایش یافته است».

  آن‌ها دریافتند سطح آب و نرخ‌لرزه‌خیزی رابطه مستقیم دارند که "با اثر تثبیت تنش ناشی از گرانشی که بارگذاری آب بر گسل‌های محلی تحمیل می‌کند"  قابل تفسیر است.

    به بیان ساده‌تر در جاهایی که گسل وجود دارد بارگذاری آب این گسل‌ها را تحریک می‌کند. این یک بحث تخصصی است و جای طرح جزییات آن در این نوشته نیست اما در کشوری با خطر جدی زلزله و این همه دانشگاه و دانشجو چند نفر زلزله‌شناس داریم و اگر در ایران این ادعا تایید شود آیا تاثیری بر سد‌سازی‌های ما دارد؟ درباره ترکیه هنوز اطلاعات، دقیق و قطعی نیست ولی تاثیر سدسازی‌ها را در ایران هم جدای زلزله بر دریاچه ارومیه می‌توان دید.

        نکته قابل‌تأمل در آن پژوهش این است که در مطالعه خود از اصطلاح "لرزه‌خیزی ناشی از مخزن" (RTS) برای زمین لرزه‌هایی استفاده کرده‌اند که در نزدیکی سد آتاتورک رخ داده بودند زیرا این منطقه بین گسل‌های تکتونیکی فعال قرار دارد و احتمالاً تنش‌های زمین‌ساختی پس زمینه‌ای در اندازه و بزرگی لرزه‌ها نقش دارند. از انتشار نتایج این پژوهش یک سال و نیم بیشتر نمی گذرد و از زلزله کمتر از 10 روز. 

       انتقاد از سدسازی‌های بلند‌پروازانه به خاطر آن است که با مدعای توسعه و استفاده بیشتر از منابع آب قابل توجیه نیست چون در چارچوب رؤیاهای عثمانی جدید و فشار بر همسایگان و خاصه عراق و استفاده از ابزار آب قابل تحلیل است و اگر انتخابات آتی ریاست جمهوری در ترکیه رقابتی و واقعی باشد مهم‌ترین نقد به اردوغان همین موضوع یا ادعا خواهد بود.

  چهاردهم: ‌اکثر قریب به اتفاق قربانیان در ترکیه و سوریه مسلمان بودند. هنوز بازماندگان با امید یافتن عزیزان‌شان بر ویرانه‌ها نماز می‌خوانند و آوای قرآن برای تسلای مصیبت‌دیدگان شنیده می‌شود. به همین خاطر در ایران در این فقره از زبان برخی مبلغان مذهبی نمی‌شنویم که این زلزله تاوان گناهان مردمان آن مناطق بوده است خاصه وقتی عزیزان خودمان در خوی گرفتارند. به عکس یک خاخام ارشد یهود چنین مدعایی علیه مسلمانان ترک و سوری مطرح کرده که البته سخت مورد طعن و لعن قرار گرفته است. او ویرانه‌های ناشی از زلزله را مانند شکافته‌شدن دریای نیل و غرق شدن نیروهای فرعون تشبیه کرده! هنگامی که قوم موسی به سوی کنعان در حرکت و فرعونیان در تعقیب آنان بودند. 

   پانزدهم: برخی محافل و رسانه‌ها در ایران با نگاه ایدیولوژیک ابتدا کوشیدند بر سوریه بیشتر تمرکز کنند اما زود دانستند این سوری‌های بیچاره در شمار پناهندگان مخالف بشار اسد یا در مناطق نزدیک به ترکیه‌اند که این بار به مصیبتی بزرگ‌تر گرفتار شدند. آقای رییسی هم در نطق 22 بهمن ابتدا از سوریه گفت و بعد ترکیه. حال آن که ابعاد فاجعه در ترکیه وسیع‌تر است ولی این هم نشان می‌داد نگاه ایدیولوژیک چگونه همه جا خود را نشان می‌دهد.

   شانزدهم: هر چند در ایران باور به «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» پررنگ است و کمک به هم‌وطنان در خوی طبعا ترجیح دارد اما ابعاد زلزله ترکیه چندان مهیب است که تنها گفته شد کمک به آنها موجب فراموشی به خوی نشود و این بار به عکس مایۀ تاسف بود که چرا وضعیت اقتصادی و روابط سیاسی و مدیریت در ایران اجازه نداد نقش فعال‌تری در یاری‌رسانی به ترکیه داشته باشیم. با نگاه کاسب‌کارانه هم هر قدر در این ماجرا فعال باشیم در روز واقعه که کاش هرگز رخ ندهد آنان به ما کمک خواهند کرد. پس جدای جنبه‌های انسانی سرمایه‌گذاری برای خودمان هم هست و جای دوری نمی‌رود.

یک زلزله؛ 20 آموزه

   هفدهم: با این همه زندگی یک جریان قوی است. در همان تصویر مشهور مصیبت دیده‌ای که دست دختر مرده خود را گرفته و رها نمی‌کند ولی دست دیگر را در جیب گذاشته تا یخ نزند و به هر رو چشم به زندگی دارد. جدال مرگ و زندگی قصۀ کهنۀ بشر است و مرگ دیگران اتفاقا قدر زندگی را بیشتر نشان می‌دهد اگرچه وقتی از عزیزان باشند ادامۀ آن را تلخ می‌کند.

یک زلزله؛ 20 آموزه

   هجدهم: از نشانه‌های زندگی مدرن تبدیل مفاهیم به اعداد است. زلزله بعد از چند روز تبدیل به اعدادی شده و حالا رسانه‌ها تیتر می‌زنند شمار کشته‌ها از 40 هزار گذشت و شگفتا که وقتی صحبت از چند صد نفر بود انگار بیشتر اثر می‌گذاشت که به چند ده هزار نفر رسیده است. کرونا هم به مرور به عدد تبدیل شد. گریزی از اعداد نیست اما هر انسان یک دنیاست و این یک را نباید عدد دانست. ده‌ها هزار دنیا ویران شده است.

    نوزدهم: هر بار که زلزله مهیبی رخ می‌دهد یاد گزارش مشهور جک لندن درباره زلزله 17 آوریل 1906 سانفرانسیسکو تازه می‌شود. داستان‌نویس پرآوازه این گزارش را در دوران روزنامه‌نگاری برای یک هفته‌نامه نوشت و "ورودی" آن در ژانر "گزارش حرفه‌ای" روزنامه‌نگاری مثال‌زدنی است. آقای قاصی‌زاده ترجمه آن را در کتاب «تجربه‌های ماندگار گزارش‌نویسی» جان کری آورده آورده با عنوان «جای خالی سانفرانسیسکو»:

یک زلزله؛ 20 آموزه

  - «سانفرانسیسکو را از روی نقشه پاک کنید. این شهر دیگر وجود ندارد. چیزی از این شهر غیر از خاطره‌هایی در ذهن مردم و خانه‌های ویران در چشم‌انداز حاشیۀ شهر باقی نیست. بخش صنعتی شهر با خاک یکسان است. از بخش شهری و مسکونی آن چیزی جز آوار و ویرانی به چشم نمی‌آید. همه کارخانه‌ها، انبارها، فروشگاه های بزرگ، ساختمان روزنامه‌ها، هتل‌ها و بناهای باشکوه نابود شده‌اند. غیر از نواری از خانه‌های ویران در حاشیه‌های شهر چیزی اینجا ما را به یاد سانفرانسیسکو نمی‌اندازد».

   البته شاید طعنه‌های جک‌لندن به ثروت‌مندانی که شاهد از بین رفتن دارایی‌هاشان بودند و کاری از آنها برنمی‌آمد با نگاه امروزین پسندیده نباشد چون جای طنز و طعنه در چنین روایتی نیست ولی شروع و پایان آن روایت در یادها مانده. هم وقتی در آغاز می‌گوید "این شهر دیگر وجود ندارد" و هم در پایان که می‌نویسد: "شهری که دیگر نیست". او 10 سال بعد از زلزله و در 40 سالگی از دنیا رفت و اگرچه تکاپوهای ساختن را دید اما نبود تا ببیند سانفراسیسکو چگونه دوباره برپا شد و از "نیست"، "هست" برکشید. هستنی که شامل شهر شد و نه آدمیان رفته.

    در نمونه ایرانی هم توصیفات جلال آل‌احمد دربارۀ مشاهدات خود از زلزلۀ بویین‌زهرا در اوایل دهۀ 40 خورشیدی بسیار درخشان و تأثیرگذار است و شاید در یکی از بخش های "باغ ادبیات ایران" بیاورم.

       و سرانجام و بیستم این که برای زمینی که می‌لزرد، می‌غرد یا نفس می‌کشد مرز معنی ندارد و ترکیه و سوریه و ایران را تفکیک نمی‌کند و قصد بلایی هم در سر ندارد. چون هم ما بخشی از طبیعت‌ایم هم زمین و هم زلزله.

یک زلزله؛ 20 آموزه

    

      

 

 

 

 

   

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۲۶
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
4
25
بیچاره خوی بیچاره سرپل ذهاب
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
چرا بیچاره سر پل ذهاب !!! اگر قبل از زلزله در سر پل ذهاب خانواده ها یک خانه کاه گلی۵۰ متری داشتند الان در یک خانه دو طبقه بیش از ۱۲۰ متر با تمام امکانات زندکی می کنند خدا شما و کسانی که حقایق را نمی بینید انکار می کنندبیچاره کند .و ‌ چقدر بر ای دیدن واقعیت نابینا هستید کافی است گر به دورترین روستاهای سر مپل ذهاب سر بزنید حتا طویله ها وکاهدانهای آنها را هم بازسازی و نوسازی کرده اند و حتا کانکسها و چادر ها را هم پس نداده اند.
عصر ایران

اگر هم این طور باشد چه اشکالی دارد؟ باید خوش حال باشیم که کیفیت زندگی شان بهتر شده است.

ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
خدای اش سرپل ذهب بعد از زلزله صد سال پیش افتاده است همه جا نوسازی آباد و مدرن و امروزی شده است .انگار زلزله سبب خیر در این منطقه شده است .
جعفری-کرمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
5
11
درود بر نویسنده نو اندیش جناب خدیر . بسیار از این نوشته زیباتون لذت بردم منتهی یک مسئله ای را در نوشته اخیر خالی می بینم. در دنیای امروز به خاطر مسایل مالی و سیاسی عمدتا خانه ها به سمت ساختمان های بلند و چند طبقه رفته است و این غیر از کیفیت ساخت باعث مرگ انسان ها و دفن آنها در زیر خروارهایی از خاک می شود در حالیکه ساخت خانه های یک و حداکثر دو طبقه فرصت خوبی را به انسان ها می دهد تا از زلزله فرار کرده و جانشان را نجات دهند لطفا به این مسئله از طریق یک نوشته ورود کن تا شاید یک کشور هم شده در خاورمیانه آن را جدی گرفت چون هر قدر هم ساختمان اصولی ساخته شود در مقابل بعضی از زلزله ها ممکنه مقاومت نکنه . شما دیدید در یک سختمان چند طبقه در ترکیه 150 جسد از زیر آوار بیرون آمد
عصر ایران بله، نکته درستی است اما در زلزله 1906 سانفرانسیسکو هم که 200 هزار کشته برجای گذاشت ساختمان های بلند امروزین نبود که فرو ریزد و لوله های گاز شکستند و خانه‌هایی که با چوب ساخته شده بود سوختند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
استفاده از خانه های یک الی دوطبقه جمعیت کم را می طلبه نه اینکه با این جمعیت وعدم امکانات شهری وخدمات شهری
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
9
19
ولی ای کاش مراجع تقلید شیعه مثل زلزله هایی که در کشور خودمون اتفاق میفته دستور استفاده از سهم امام رو هم برای کمک به زلزله زدگان ترکیه و سوریه صادر میکردن.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
2
2
بسيار عالي و پند آموز
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
1
1
دوست عزیز وقتی سیاست و راهبردها ایشالله ماشاالله باشد انتظار زیادی نباید داشت که مانند ژاپن که دهها سال پیش با اقتدار به جای تبلیغات بیهوده موفق شد زلزله را مهار کند، عمل شود.
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
2
3
درود بر خدیر و این قلم جان فزا و جان نشین .
بیش از بیست و چند سال است که از این قلم زیبا بهره و لذت می برم .
در هفته نامه امید جوان و عصر ایران .
برقرار و پاینده باشید .
علی از بیستون
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
2
3
درود بر جناب خدیر بابت انتخاب این مطلب و تحلیل فوق العادشون. بنظرم موضوعی به اهمیت بلایای طبیعی هم از جنبه علمی (مقابله با آن و راه های کاهش خسارت ) و معنوی ( فراز و فرود زندگی ) در نظام اموزش و پروش ایران کوچکترین اهمیتی نداره ؛ دلیل بنده فهرست کتابهای هست که یک دانش آموز و دانشجو در طول ۱۶ سال تحصیل میخونه ؛ حتی دانشجویان رشته عمران و ساختمان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
2
1
از زمان پیدایش زمین و دایناسور ها، زمین داشته زلزله میومده تا الان
اصولا مناطق زلزله خیز از هزاران سال قبل همینطوری تشکیل شدند و ارتباطی به سد سازی ندارد. اگر هم تاثیری داشته باشد، بسیار ناچیز است.
نوزادامنه از شرکت برق
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
2
2
سلام و احسنت بر جناب خدیر. اگر فرصت داشتید رزومه خودتان را بنویسید. اطلاعات گسترده و قلم شیوایی دارید.
راستی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
1
1
ممنون از نوشته‌درست،بجا،ونظرات‌انسانی،و نوع نگاه‌ درست،زیبا،وانسان دوستانه‌تان، کاش این‌اندیشه‌های‌درست‌را‌قدرت‌تکثیر بود‌لا‌جرم‌با‌درد‌کمتری‌مواجه بودیم،،و زلزله،سیل،و‌اتفاقات‌طبیعی که‌باید‌پذیرفت گرچه ما انسان‌ها‌گاهی‌در‌پیدایش‌ان نقش‌متاسفانه موثری‌داشته‌وداریم،،حداقل با‌نگاه‌درست واندیشه‌ زیبای‌انسان‌دوستانه‌مواجه‌درست‌تر،منطقی‌تر‌با‌ان‌داشته باشیم،،تا‌درد‌ورنج‌ان‌را‌به‌کمترین‌میزان‌برسانیم،،گرچه‌از‌حقیقت‌تلخ‌مرگ یک‌انسان که‌خودش‌برای‌خود‌دنیایی‌ایست‌نخواهد‌کاست،،باز‌هم‌هزار‌مممنون‌صمیمانه‌از‌نگارنده‌اندیشمند،،و‌فهیم،،سلامت وپایدار،،
ناشناس
Luxembourg
۱۴:۲۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
0
3
من سالهاقبل یعنی قبل از جنگ و داعش (آپریل سال2002)با ویزای توریستی به سوریه به شهرآلپ (یا همان حلب خودمان) رفتم ودرهتلی ساکن شدم که دفترش پر از اسامی کسانی بود که آنجا اقامت کرده بودند.آب و هوای عالی در فصلی مناسب ومردمی ساده و صمیمی.حیف از سوریه.حیف
عصر ایران واقعا حیف و کاش قبل از دخالت و ورد داعش در اوایل همان اعتراضات تدبیری اندیشیده می شد.
ناشناس
Finland
۱۴:۵۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
3
1
از بمب اتمی که بر سر مردم بی گناه ژاپن آمد. آمریکا چیزی یاد گرفت.
عصر ایران بمب اتمی کار بسیار زشتی بود اما ژاپنی ها هم ده ها هزار نفر را به اسیری تحت آزار قرار می دادند و متحد هیتلر بودند.
کریم
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
3
2
بنده یه مهندسم و از نگاه ریزبین من یه مطلب دور نماند که عرض میکنم...!
حدودا ۶ ساعت قبل از وقوع همان زلزله مقاله ای نوشته بودین در خصوص کشورهای جهان سوم؛ که این عبارت نشانه تحقیر هست و... تو اون مقاله یه نقشه از طبقه بندی کشورها آورده بودین؛ تنها کشور مسلمان و تنها کشور خاورمیانه توسعه یافته (جهان اول) همین ترکیه بود. اگه اونجا ترکیه توسعه یافته بود چرا اینجا میگین جهان سوم؛ پس یه جا چرند میگین و این از ارزش و اعتبار سایت تحلیلی تون میکاهد. لطفا به توضیحاتم دقت کنید.
عصر ایران آن مقاله نویسنده داشت و این مقاله هم نام نویسنده دارد. موضع سایت درباره برجام نیست که نظر نویسندگن واحد باشد. ضمن این که تقسیم بندی ها متفاوت است. از فردی با تحصیلات مهندسی انتظار می رود فنی تر صحبت کند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۷
1
0
بیشتر خانه های خوی سالم هست آسیب چندان ندیده اند اما مردم از ترس زلزله زندگی در چادر و کانکس را ترجیح می دهند . !! و غذا گرم و آماده ...
بابک
Finland
۱۲:۰۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
2
2
با سلام و سپاس
جناب آقای خدیر از مطالعه متن خواندنی و مفیدتان استفاده کردم
اکثر این مطالب طی این چند روز پس از زلزله های مهیب در ذهن همه می چرخید ولی شما با نوشته ای جامع و با آوردن مثالهای بجا به آن انسجام دادید
انشالله که تعریف و تمجید مضر راهتان نباشد بر همین سیاق اعتدال و خردورزی که در اکثر نوشته هایتان دارید پابرجا بمانید
پاینده باشبد
دهکردی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
0
2
هرکجا در طبیعت برای امیال مادی وبهره برداری بدون مطالعه صورت گیرد قطعا واکنش طبیعی بدنبال دارد انتقال آب بین شهرها وحفر تونل ها برای آب بدن به جاهای که بطور طبیعی ربطی،بهم ندارند وووو فروش تراکم بدون در نظر گرفتن فضا ومنابع وترافیک شهر من ( شهرکرد را درآینده مخاطره آمیز می‌کند وگوش مسولان هم نمی شنود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۸
0
4
چرا دنیا ژاپن را مبنای کار خود قرار نمیدهد،؟ چرا از کارهای ژاپنی ها کپی برداری نمیشود؟
وبگردی