۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۵۹۴۱۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۲۹-۰۱-۱۴۰۳
کد ۹۵۹۴۱۵
انتشار: ۱۱:۰۶ - ۲۹-۰۱-۱۴۰۳

فیلم «‌مصلحت»؛ برداشتی «لاکاتوش»ی از مفهوم مصلحت

فیلم «‌مصلحت»؛ برداشتی «لاکاتوش»ی از مفهوم مصلحت
لاکاتوش - فیلسوف و ریاضی دان مجاری- بر این باور است که هر نظریه یا اعتقادی دارای یک هسته سخت همراه با یک کمربند دفاعی است. هسته سخت آن را می توان گوهر دست نزدنی یک نظریه نیز نام نهاد.

    عصر ایران؛ مهدی مالمیر-  واژه «‌مصلحت» از آن دست واژه‌هاست که در پی انقلاب  ۵۷سرِ زبان ها افتاد (اگرچه ناصرالدین شاه قاجار هم مصلحت‌خانه تاسیس کرده بود اما در عمل به جایی نرسید). تا پیش از آن این مفهوم بیشتر در کتاب‌ها، رساله‌ها و پژوهش های فقهی علمای سنی و شیعه به کار می رفت و بیشتر عبارتی فنی به حساب می‌آمد و از جنبهٔ افواهی و عمومی برخوردار نبود. 

  امروز اما اگر چرخی در دنیای اینترنت بزنیم و واژه مصلحت را در نوار معروف گوگل جستجو کنیم، انواع و اقسام پایان نامه‌ها، مقاله‌ها و یادداشت‌های کوتاه و بلند با مضمون «‌مصلحت» در برابر چشمان‌مان آشکار می‌شود. اگر حوصله و دل و دِماغ بیشتری به خرج دهیم، تبار واژه مصلحت را می‌شود تا یونان باستان واندیشه‌های افلاطون و ارسطو هم رد‌گیری کرد.

   با این همه اما می‌توان بر یک معنی عام از واژه مصلحت توافق داشت: دفع ضرر و جلب منفعت. این دفع ضرر و جلب منفعت را البته نباید به هیچ‌وجه امری شخصی و مربوط به افراد حقیقی دانست. 

     این واژه فقط در پیوند با دولت معنا پیدا می کند و از حوزهٔ روابط شخصی به دور است. به عبارت دقیق‌تر مصلحت زمانی رنگِ دغدغه به خود می‌گیرد که بر آن باشیم تا زیان و ضرری را از دولت بتارانیم و در مقابل، منفعتی برای دولت به دست آوریم.

   مصلحت‌جویی به مفهوم زمان و مکان هم گره خورده است. این زمان و مکان تصمیم است که آن را بدل به تصمیمی مصلحت‌آمیز می‌کند. یک تصمیم می‌تواند در اوایل تاسیس یک ساختار سیاسی و در جوانی آن  که هنوز پایی بر زمین سفت نکرده، به مصلحت باشد اما در زمان ثبات سیاسی از گردونۀ مصلحت خارج یا به عکس. چنان‌چه گفته‌اند حتی می‌شود به کافران در زمانی که مسلمین در جنگ به سر می‌برند، اسلحه فروخت البته به شرط همان رعایت مصلحت و دفع شر از دولت مسلمین.

  با همه این تفاسیر شاید این نخستین بار باشد که فیلم بلندی با اسم و موضوع «‌مصلحت» ساخته و در سینما‌های کشور اکران می‌شود. فیلمی به نویسندگی و کارگردانی «حسین دارابی» که گویا چند صباحی در لابیرنت سلیقه‌ها و محدودیت‌های سیاست‌گذاران فرهنگی کشور گرفتار بود و اجازهأ نمایش و رخصت اکران نمی‌یافت. 

   فیلم درحال و هوای روزها و سال های نخستین بعد از انقلاب ۵۷ نفس می‌کشد که مفهوم مصلحت اولین بحث‌ها و ماجرا‌ها را در میان مسوولین قضایی و انتظامی کشور رقم می‌زند.

   فیلم با بازی های جاندار و فیلم‌نامه قابل قبول داستان قتل غیر عمدی را روایت می کند که از پسر مقام ارشد قضایی سر زده که از قضا خود او بر روی عدالت و اعمال بی‌تبعیض آن تاکید بسیار دارد و پرونده‌های چندی را بی توجه به نام طرف‌های درگیر در پرونده ها پیش برده و به عنوان مقام ارشد قضایی با انصاف و بی‌ملاحظه قدرت‌مندان برای خود نام و نشان و آوازه‌ای نیک کسب کرده است. اما این تصویر پاک دستانه به سبب بی احتیاطی تنها پسرش که جوانی بی‌تجربه است به مخاطره می‌افتد زیرا در درگیری‌یی در مقابل دانشگاه تهران ناخواسته یکی از اعضای گروه‌های چپ را که او نیز جوانی شوریده‌سر  و از خانواده‌ای ثروت‌مند بوده، به قتل می‌رساند. 

  در بادی امر اطرافیان مقام ارشد قضایی با برداشتی که از مصلحت داشتند و برای نگاه داشتن چهره انقلاب و اشاره به وضعیت بغرنج روزها و ماه‌های اول انقلاب (‌در نظر گرفتن مکان و زمان) که از هر گوشه رقیبان انقلاب با دست‌مایه‌های قومی و ایدئولوژیک به جنگ جمهوری نوپای اسلامی آمده بودند، ابتدا ماجرا را از او پنهان داشته و در مرحلۀ بعدی شخص دیگری را به جایِ او محکوم به زندان کردند! 

   ضمن اینکه تبار سیاسی جوان کشته شده که از گروه های چپ مارکسیستی و کمونیستی سرچشمه می‌گرفت و خانواده ثروت‌مند او که در آن روزها اگر نه همه اما بیشتر ثروت‌مندان نماد سرمایه داری هار جهان به شمار می رفتند، دست گشوده‌ای به اطرافیان قاضی برای پنهان کردن حقیقت بخشیده بود.

    اما با این وجود به لطف یکی از بازپرسان وظیفه‌شناس پرونده و پی‌گیری‌ها و پافشاری‌های او پرونده از دست اطرافیان آن مقام قضایی خارج می‌شود و در نهایت واقعیت امر به گوش او می‌رسد و قاضی حلیم و صبوری که تا آن روز کسی روی تند و پرخاش او را ندیده بود، به یکب اره همچون آتش‌فشانی می‌خروشد و بر لزوم اجرای عدالت، بی ملاحظۀ مهر فرزند و نیش و کنایه دوست و دشمن و غریبه و آشنا تاکید می‌ورزد.

    با مادر داغدیده دیدار می‌کند و همچون انسان معمولی و بی‌اعتنا به قدرت و موقعیت خود در دستگاه تقاضای عفو از خانواده مقتول می‌کند و بر اطرافیان سهل انگار خود سخت می‌گیرد.  دل‌شکسگی او که شباهتی با خروش آشنایش ندارد مفهوم دیگری از مصلحت را پیش می‌کشد که فاصله‌ای کهکشانی دارد با تفسیر دست‌اندرکاران و مسامحه‌کنندگان اولیه پرونده؛ مفهومی که به تعبیر «ایمره لاکاتوش» فیلسوف و ریاضی‌دان مجاری بسیار نزدیک است.

لاکاتوش

    لاکاتوش بر این باور است که هر نظریه یا اعتقادی دارای یک هسته سخت همراه با یک کمربند دفاعی است. هسته سخت آن را می‌توان گوهر دست نزدنی یک نظریه نیز نام نهاد.

   کمربند دفاعی را می‌توان به نظریه‌های مکملی تشبیه کرد که بر آن است در عین پاسداری از گوهر، به دغدغه‌های زمان‌مند و مکان‌مند نیز پاسخ گوید و راه را برای تغییر و دیگرگونی  هموار سازد.

   بر این مبنا قاضی بر این اعتقاد بود که گوهر انقلاب57 عدالت اسلامی و آزادی و جمهوریت است. هیچ سیاست و تمهیدی نمی‌تواند به نام «مصلحت» و بی‌توجه به گوهر انقلاب در پیش گرفته شود. مصلحت بزرگ و چشم ناپوشیدنی نزدیک شدن به گوهر انقلاب است نه در دوری از آن به بهانۀ ضروریات زودگذر و موقتی.

   در نهایت اینکه، فیلم از دغدغۀ بزرگی در جامعه و سیاست ما پرده بر می‌دارد و لزوم جدی گرفتن مفهوم لاکاتوشی از مصلحت به معنای پاس‌داری از گوهرِ باورها را به تماشاگران به ویژه به دست اندرکاران کشور در قالب فیلمی سرگرم کننده اما تفکر‌ برانگیز یادآور می‌شود.  

برچسب ها: مصلحت ، نقد سینمایی
ارسال به دوستان
وبگردی