قصه های نان و نمک

برچسب جستجو

قصه‌های نان و نمک(67)/ شکار خرگوش یا زرشک‌پلو با مرغ؟!

ناهار را به صورت آنلاین سفارش دادم، از یک رستوران نزدیک محل کارم. به این فکر کردم که ما نوادگان انسان‌هایی هستیم که ...

کد خبر: ۱۱۲۰۱۱۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۹/۱۲

قصه‌های نان و نمک(66)/ سنگ پیش پای لنگ!

از اول سال می‌گفت که مشکل تنفس دارد، چند بار رفت دنبال دکتر و درمان و حالا آماده بود سر بزند ...

کد خبر: ۱۱۱۹۰۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۹/۱۰

قصه‌های نان و نمک(65)/ سگ در کافه!

دختر جوان روی صندلی‌های جلوی کافه نشسته بودند. به زحمت سنشان به 20 سال می‌رسید اما به ضرب و زور آرایش اغراق شده‌ای که خیلی از دخترها گرفتارش شده‌اند شبیه سی‌ساله‌ها بودند. کلاه به سر و سگ در بغل. با هم حرف می‌زدند و...

کد خبر: ۱۱۱۸۶۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۹/۰۹

قصه‌های نان و نمک(64)/ شهروندان علیه هم؛ پلاکت رو دستکاری کنم؟

توی اتوبان ناخودآگاه به پلاک ماشین‌ها نگاه می‌کنم که ببینم چند نفر دل را زده‌اند و با پلاک زوج آمده‌اند بیرون و ...

کد خبر: ۱۱۱۷۸۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۹/۰۶

قصه‌های نان و نمک(63)/ زندگی لابه‌لای سگ‌ها!

از در باشگاه که بیرون می‌زنم دو‌ سگ به شکم خوابیده‌اند گوشه دیوار، به هم نگاه می‌کنیم، تکان نمی‌خورند، انگار از سر کار آمده‌اند...

کد خبر: ۱۱۱۵۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۹

قصه‌های نان و نمک(62)/ تعمیرکار شوفاژ و درس‌های کسب و کار!

سه نصاب شوفاژ آمده‌اند محل کارم. دقیق، با حوصله و در عین حال مودب و حرفه‌ای. برخلاف بسیاری از نمونه‌های رایج که غر می‌زنند و از نبود کار و درآمد شکایت می‌کنند، این گروه اما...

کد خبر: ۱۱۱۵۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۸

قصه‌های نان و نمک(61)/ عقل به خطر افتاده!

واقعاً فضای مجازی هر روز دارد جای خطرناکتری می‌شود. آدم‌هایی بدون هیچ تجربه‌ای، هیچ سوادی، هیچ مطالعه‌ای، هیچ شناختی، هیچ تولید و...

کد خبر: ۱۱۱۴۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۵

قصه‌های نان و نمک(60)/ سه تا «پ»: پول، پارتی، الکل!

زیر چشمی نگاهش کردم، صدای تو دماغی داشت. از اینها که قد کوتاهی دارند، موهای ریخته، شکم برآمده...

کد خبر: ۱۱۱۴۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۵

قصه‌های نان و نمک(59)/ ظلم به واژه‌ی «مظلوم!»

سوپر‌مارکتی که از آنجا خرید می‌کنم را چند پسر تُرک می‌چرخانند که ...

کد خبر: ۱۱۱۳۷۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۳

قصه‌های نان و نمک(58)/ قلیانت را زمین بگذار دختر!

با دوستی جلسه کاری داشتم، آدرس کافه‌ای داد و رفتیم نشستیم. دمنوش سفارش دادیم و بحث کردیم. یک‌دفعه سرم را بالا آوردم و دیدم جز ما دو نفر، 8 دختر و دو پسر دیگر هم توی کافه...

کد خبر: ۱۱۱۳۰۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۲۱

قصه‌های نان و نمک(57)/ آموزش رایگان قهر دلبرانه!

ویدیویی در اینستاگرام دیدم که زنی روی تخت، پتو را پیچیده بود دور خودش، با این متن...

کد خبر: ۱۱۱۲۶۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۹

قصه‌های نان و نمک(56)/ راهنما بزن هموطن!

راننده به سرعت پیچید جلوی ماشین من، سرعتم را کم کردم، رد شد اما ماشین دست راستی‌ام متوجه نشد که او می‌خواهد از خروجی خارج شود برای همین با همان سرعتی که داشت کوبید به در سمت شاگرد ...

کد خبر: ۱۱۱۲۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۸/۱۹