حسین گنجی، روزنامهنگار
انسان نجات پیدا میکند، این اولین خبر خوشی است که میتوان با جامعه درگیر با کرونا در میان گذاشت.
جامعهی که برای اولین بار با بیماری مواجه شده است که او را از هر اجتماعی پرهیز میدهد و تنها راه مقابله با آن دوری جستن از یکدیگر است. ما با در کنار هم بودن نمیتوانیم از این شرایط بیرون بیاییم، بلکه تنها با رفتار انفرادی مشترک، میتوانیم آن را شکست دهیم. گویی در دوگانه جامعه_اجتماع به سمت اجتماع کشیده میشویم، که افراد زیادی در آن زندگی میکنند، رفتارهای مشابه دارند، از طریق های غیر نزدیک با هم تعامل و گفت و گو و معاشرت دارند، ولی در کنار یکدیگر قرار نمیگیرند و با تعاریف گذشته و کلاسیک این یک اجتماع تلقی شده و با تعاریف سابق به آن نمیتوان جامعه گفت. اما آیا این شکل و سبک زندگی، که عمدتا دورادور، به شکل کارمند دورکار، به شکل خانواده و دوستی که در فضای مجازی معاشرت دارد، نمیماند؟ و این صورت بندی یک جامعه با تعریف جدید نیست؟
ما قطعا با جامعه جدیدی روبرو خواهیم بود. جامعه ی که نه الزاما بد و نه الزاما خوب، با تغییرات بسیاری در ساخت و شکل زیست انسانی مواجه خواهد بود. درست است که ما بخشی از واقعه را که علاج آن را سبب و پیشیگری از دوباره ایجاد شدنش را موجب میگردد، از یاد میبریم، ولی صدماتش را نمیتوانیم فراموش کنیم.
فیالمثل درست است که در زلزله رودبار و منجیل، یا زلزله بم یا خیلی از حوادث اینچنینی، مردم آن خطه خانه های خود را مقاوم نکردند و نمیکنند و یا خیلی از نقاط حادثه دیده یا آدمهای حادثه دیده، پیشگیری را فراموش میکنند، ولی مرگ عزیزان و آن بخش فرهنگی و اجتماعی که حادثه دستخوش تغییر کرده است را از یاد نمیبرند و سبک زندگی در لایههای زیرین رفتاری، عاطفی و دیدگاهی خود با نوعی فقدان و حسرت و اندوه مداوم همراه میشود، که بیشترین تاثیرش را بر فرهنگ و اجتماع میتوان رهگیری کرد و در این کرونا هم به شکل دیگری مصیبت و خسران خودش را در تغییر رفتار و شکل زندگی انسان ها نشان میدهد.
پیش از کرونا ما در فضای مجازی در حال غرق شدن بودیم، که این با حضور کرونا سرعت چند برابر گرفته است. انقدر که شاید بتوان گفت بدون آن دیگر نمیتوانیم زندگی کنیم و جامعه تعریف شویم، زیرا که اگر قدیم میگفتن تلویزیون یک عضو خانواده شده است، باید امروز بگویم فضای مجازی و اسمارت فون ها خود خانواده ما هستند. فضای مجازی در تب این حوادث خود را تثبیت میکنند، اعتماد بخش تر جلوه میکنند و به یک اعتبار برای انسان امروز معنی خانه و شهر و ملت و ملیت مییابند و ما بدون آنها مرز و قاعده و بنیان خود را از دست میدهیم. نحوه کسب و کارها به همین سبب با سرعت بیشتری و بهانههای قاعده مند تری تغییر میکند. فرهنگ در شئون مختلف خودش، از کنسرت های آنلاین گرفته تا کتابهای صوتی پر طرفدار تا ... نقش خود را تغییر و شکلش را عوض خواهد کرد.
با کرونا انسان فردگرا تر و جامعه مرزهایش را تغییر میدهد. به گونه ای که شاید فردی در آلمان با فردی در ایران و فردی در روستایی در اندونزی تشکیل یک خانواده را بدهند، بی آنگه رابطه سببی و نسبی دلشته باشند. اینها مرز را تغییر و تعریف از خانواده و جامعه به شکل سابقش را با چالش مواجه کند.
شکل رسانه به عنوان یک رکن اساسی در زندگی انسان مدرن بی برو برگرد با سرعت بیشتری از کاغذ به مجاز و از مجاز به شکل رودرو تری با انسان قرار میگیرد که هر لحظه هر انسان می تواند در آن خبرساز و خبر رسان باشد و خبرنگار با تعریف گذشته دیگر معنا و تعریف نشود.
شکل کسب و کارهای فیزیکی اگر به کندی در حال کوچ به سمت دورکاری و دور فروشی میرفت، سرعت مضاعف میگیرد.
به طور کلی میتوان گفت کرونا یه کاتالیزور و سرعت دهنده برای جهان رو به فردگرایی و انزوا بخشی است که مرزها را به شوخی میگیرد و حضور و بروز تکنولوژی را در زندگی و تغییر سبک زندگی ما سرعت بخشیده است. جهان پسا کرونا یک جهان به شدت مدرن شده است که در آن سنت در مظاهر و مزامیر مختلفش از دین تا خانواده تا تاریخ به شدت در ضعف و انزوا قرار میگیرد و به عبارت دیگر " آینده " زورمندانه " امروز " را از " گذشته " میقاپد و ما دیگر کمتر رویکردهای گذشته محور و سنت پایه را بها خواهیم داد و زندگی با سرعت بیشتری به سمت مدرنیزاسیون پیش میرود.
این کاری است که شاید طاعون و حصبه و دیگر بیماری های فراگیر که انسانرا عاجز و ناتوان کرده بود در زمانه خود و در اندازه خود به جا گذاشتن و با هر بیماری فراگیری علم و آینده بهای بیشتری نسبت به دیگر شئون زندگی و زیستی ما پیدا کردند.