۱۰ فروردين ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۲۸۵۰
تعداد نظرات: ۱۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۹ - ۱۵-۱۰-۱۴۰۱
کد ۸۷۲۸۵۰
انتشار: ۱۰:۲۹ - ۱۵-۱۰-۱۴۰۱
نیمۀ دی یادآور اطلاعیۀ تاریخی وزارت اطلاعات دربارۀ قتل‌های پاییز ۷۷/ ماجرای یک خودترمیمی
در نیمه دی 1377 وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات کاری کرد که نه تنها در ایران سابقه نداشت که در تاریخ نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هم کم‌سابقه بود: اعلام نقش عوامل خودسر این مجموعه در ارتکاب قتل‌های سیاسی در پاییز همان سال.

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در نیمۀ دی ماه می‌توان و سزد (‌سزاوار است) به مناسبتی اشاره شود که اگرچه از افتخارات تاریخ معاصر به حساب می‌آید اما چون متضمن یک اعتراف تلخ و تلاش برای ترمیم از درون است یادکردِ آن در رسانه‌های رسمی جایی ندارد. 

  نه تنها در رسانه‌های رسمی که در تقویم رسمی هم جا داشت و دارد از 15 دی به عنوان «روز ملی شدن اطلاعات» یاد شود. چرا که 24 سال پیش و در 15 دی 1377 وزارت اطلاعات، در دولت اصلاحات کاری کرد که نه تنها در ایران پیش و بعد از انقلاب 57 سابقه نداشت که در تاریخ نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هم کم‌سابقه بود و آن "اذعان به نقش عوامل خودسر این مجموعه در ارتکاب قتل‌های سیاسی در پاییز - مشهور به قتل‌های زنجیره‌ای" بود.

   در پی 45 روز پرالتهاب که با کاردآجین شدن داریوش فروهر و همسرش در خانه‌شان در خیابان هدایت تهران شروع شد و سپس با مفقود شدن دو نویسنده و بعد یافتن جسد آنان ادامه یافت و به شایعاتی دربارۀ برخی دیگر نیز دامن زد و در حالی که فرضیه‌های گوناگون طرح می‌شد در شامگاه 15 دی 1377 وزارت اطلاعات اطلاعیه‌ای به این شرح صادر کرد:

   «وقوع‌ قتل‌های‏‎ نفرت‌انگیز اخیر در تهران نشان از فتنه‌ای دامن‌گیر و تهدیدی برای امنیت ملی داشته است. وزارت اطلاعات بنابر وظیفه قانونی و به دنبال دستورات صریح مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهوری، کشف و ریشه‌کنی این پدیده شوم را در اولویت کاری خود قرار داد و با همکاری کمیته ویژه تحقیق رئیس جمهوری (خاتمی) موفق گردید شبکه مزبور را شناسایی، دستگیر و تحت تعقیب و پی‌گرد قانونی قرار دهد و با کمال تاسف تعداد معدودی از همکاران مسئولیت‌ناشناس‏‎، ‏‎ کج‌اندیش‌‏‎ و خودسر این وزارت که بی شک آلت‌دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت منافع بیگانگان دست به این اعمال جنایت‌کارانه زده‌اند در میان آن‌ها وجود دارند.

   این اعمال جنایت‌کارانه نه تنها خیانت به سربازان گمنام امام زمان (عج) محسوب می‌شود بلکه لطمه بزرگی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد آورده است.

   وزارت اطلاعات ضمن محکوم کردن هر جنایت علیه انسان‌ها و هرگونه تهدید امنیت شهروندان و درک عمیق از ابعاد فراملی این فاجعه عزم قاطع خود را در ریشه‌کنی عوامل و محرکان خشونت سیاسی و تضمین امنیت اعلام داشته و به امت شریف ایران اطمینان می‌دهد همان‌گونه که در فراز و نشیب‌های انقلاب اسلامی حافظ امنیت و استقلال و حقوق شهروندان بوده است، این بار نیز با تمام توان و امکانات خود بقایای باندهای منحرف و قانون‌ستیز را مورد هجوم قرارداده و سایر سرنخ‌های داخلی و خارجی این پرونده پیچیده را برای دست‌یابی به دیگر عوامل این فتنه دنبال خواهد کرد.»

   اهمیت این اطلاعیه را هنگامی در می‌یابیم که به یاد‌آوریم طی 45 روز قبل از آن و در پی قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری همچنین محمد جعفر پوینده و محمد مختاری (‌دو فعال سیاسی و دو نویسنده) و نام‌های دیگری که مطرح شد، انتساب به «عوامل خودسر» رسما اعلام یا تأیید نشده و فضای رسمی به گونه‌ای دیگر بود. از مقامات دولت خاتمی البته 12 روز قبل از صدور اطلاعیه و در سوم دی 1377 معاون سیاسی وزارت کشور (تاج‌زاده) از کشف سرنخ‌هایی در کمیتۀ مشترک وزارت اطلاعات و کشور و نیروی انتظامی خبر داده بود و این که دریافته‌اند" قتل‌ها کار یک گروه حرفه‌ای و سازمان‌یافته" است. او حمله به اتوبوس جهان‌گردان را نیز کار همین‌ها دانست و با تعبیر «سازمان‌یافته» نشانی داد.

   این کمیته با «کمیتۀ تحقیق» اشاره شده در اطلاعیه وزارت اطلاعات البته متفاوت بود و استناد به آن در اطلاعیه 15 دی 77 توجه‌ها را به ترکیب کمیته تحقیق معطوف کرد. به همین خاطر 11 روز بعد و در 26 دی ماه علی ربیعی مسؤول دبیرخانه اجرایی شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد کمیته تحقیق از سه نفر تشکیل شده: خود او و علی یونسی رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح و سرمدی معاون وزیر اطلاعات. 

   نقش یک روزنامه‌نگار قدیمی و بسیار خبره و حرفه‌ای را هم باید یادآور شوم تا بدانیم رسانه‌ها تا چه اندازه می‌توانند به کشف حقیقت کمک کنند. محمد بلوری دبیر حوادث روزنامۀ ایران -در روزگاری که این روزنامه به مخاطب می‌اندیشید نه این که تنها تریبون دولت و ستایش‌گر آن باشد- بی گمان از کسانی بوده که دریافته بود قتل‌ها پشت پرده دارد (‌و به تعبیر روزنامه نگار صاحب‌سبک -فریدون صدیقی-، بلوری نه فقط روزنامه‌نگار که کارآگاه است!) اصطلاح «قتل‌های زنجیره‌ای» را هم او ابداع کرد چندان که تعبیر «خفاش شب» هم کار او بود*.


   دربارۀ اطلاعیۀ 15 دی وزارت اطلاعات نکتۀ مهم این است که بر خلاف تصور برخی هنگامی صادر و با امضای وزارت اطلاعات منتشر شد که حجت‌الاسلام قربان‌علی دُری نجف‌آبادی هم‌چنان وزیر اطلاعات بود. هر چند گفته شد متن آن در ریاست جمهوری تنظیم شده و وزارت اطلاعات بر اساس دستور رییس جمهوری آن را منتشر کرده و 28 روز بعد ( ۱۳ بهمن ۱۳۷۷)  برکنار شد یا استعفا کرد و پس از آن حجت الاسلام علی یونسی عضو همان کمیته و از کاشفان و افشاگران قتل‌ها وزیر اطلاعات شد.  
   
    چند ماه بعد و در 29 خرداد 1378 هم اعلام شد: سعید امامی یکی از عاملان قتل ها خود‌کشی کرده است. حجت‌الاسلام محمد نیازی رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح گفت: « با توجه به مدارک موجود و اعترافات صریح، او هیچ راه فراری نداشت و اگر با این اتهام ها به دادگاه می‌رفت حکم او اعدام بود». این در حالی بود که حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان در مصاحبۀ خود با روزنامه کیهان در 21 دی 1377 احتمالا با پیش‌بینی چنین حکمی و برای خنثی کردن آن گفته بود: «‌مقتولان از مخالفان نظام بودند. به طوری که بعضی از آنها مرتد بودند و عده ای دیگر ناصبی بودند و نسبت به ائمۀ اطهار جسارت می‌کردند.»نیمۀ دی یادآور اطلاعیۀ تاریخی وزارت اطلاعات دربارۀ قتل‌ها در سال ۱۳۷۷

   هر چند گفته شد از این مناسبت در صدا و سیما یاد نمی‌شود اما این اشاره لازم است که گاه در قالب گفت‌و‌گو با چهره های سیاسی مطرح شده و مهم‌ترین آنها هم در برنامه شناسنامه بود. چندان که ۱۰ سال قبل حجت‌الاسلام علی فلاحیان وزیر اطلاعات دولت هاشمی رفسنجانی گفت: ''سعید امامی در زمان ما مدیر موفق و خوبی بود، اما در بعدها و در شرایطی که دیگر در وزارت اطلاعات مسولیتی نداشت، متهم شد که در پرونده قتل های زنجیره ای دست دارد.''

  وی همچنین گفت: ''این موضوع حادثه‌ای بود که یک‌سال و نیم بعد از خروج من از وزارت اطلاعات اتفاق افتاد و موجب تغییر وزیر اطلاعات وقت شد. انگیزه‌های فراوانی در مورد این پرونده مطرح شده، اما چیزی که ما از طریق مطبوعات و صحبت‌های محفلی به دست آوردیم، این بود که زیاده‌روی‌های موجود در مطبوعات، گفته‌ها و... با عنوان آزادی علیه اسلام و دین طوری بود که عده‌ای نتوانستند آن را تحمل کنند و با انجام حرکاتی می‌خواستند جلوی این حرف‌‌ها را بگیرند. در واقع این‌ها به حساب خودشان برخی از اشخاص را به دلیل صحبت‌هایی که مطرح کرده بودند، مرتد می‌دانستند و فکر می‌کردند اگر آن ها را بزنند بقیه ساکت می‌شوند... تاثیر این اتفاق روی دستگاه اطلاعاتی کشور خیلی بد بود. چون این کار چیزی بود که سیستم اطلاعاتی ما چنین کاری را انجام نمی‌دهد. ما در وزارت اطلاعات عملیات نداریم، اما این اتفاق توسط کسانی که در اطلاعات کار می‌کردند، باعث شد ضربه مهیبی به دستگاه اطلاعاتی کشور وارد شود. آن‌ها این تحلیل را داشتند که افرادی که علیه دین، خدا و پیامبر صحبت کردند، مرتد هستند و خودسرانه و بدون اینکه دستگاه قضایی در مورد آن ها تصمیم بگیرد، وارد عمل شدند.''

   اطلاعیۀ تاریخی وزارت اطلاعات نشان داد «خود ترمیمی» و اعتراف به خطا نه تنها ساختار را آسیب پذیر نمی‌کند بلکه به تقویت آن نیز می‌انجامد. کما این که 21 سال وچهار روز بعد و در 21 دی 1398 ستاد کل نیروهای مسلح ساقط شدن هواپیمای مسافربری اوکراینی را ناشی از خطای داخلی و نه سانحۀ طبیعی دانست و اگر طی 72 ساعت قبل از آن موضوعات دیگری مطرح نشده و از زبان چند مسؤول اصابت موشک انکار نشده بود آن اطلاعیه هم افکار عمومی را قانع می‌کرد ولی طی سه روز قبل از آن اظهار نظرهای پراکنده و عجولانه و خلاف واقع مانع شد و هر چند نباید فراموش کرد رییس جمهوری وقت - حسن روحانی- نیز در صدور آن نقش داشت و احتمالا نیمۀ دی 1377 را به خاطر آورده بود و این روزها که بحث رسیدگی مجدد به آن در همان سازمان قضایی در جریان است آن بحث هم تازه شده است.

نیمۀ دی یادآور اطلاعیۀ تاریخی وزارت اطلاعات دربارۀ قتل‌ها در سال ۱۳۷۷
  
   اطلاعیۀ تاریخی وزارت اطلاعات، چندان اهمیت داشت که لطف‌الله میثمی از فعالان سیاسی که عمر خود را در راه ترویج اندیشه‌های آزادی‌خواهانه و آرای دکتر مصدق صرف کرده نوشت: «‌مصدق، نفت را ملی کرد و خاتمی اطلاعات را». 

------------------------------------------------------

  * محمد بلوری بعدها در مصاحبه‌ای گفت:

   «آذرماه ۷۷ که من دبیر گروه حوادث روزنامه ایران بودم، گاهی خبرنگاران همکارم در تماس با پلیس خبر می‌گرفتند که جسد یکی از قربانیان در یکی از نقاط خلوت حاشیه شهر تهران پیدا شده و معمولاً رهگذران صبح زود هنگام عبور با این جنازه‌ها روبه‌رو می‌شدند. مشخص بود هنگام شب آنها را می‌کشند و سپس اجسادشان را در نقطه خلوت و تاریکی رها می‌کنند. عجیب اما این بود که درباره چنین قتل‌هایی خبرنگاران با سکوت مسؤولان انتظامی و قضایی روبه‌رو می‌شدند و چنین به نظر می‌رسید که کارآگاهان پلیس و بازپرسان جنایی دادسرا درباره این قتل‌ها به تحقیق نمی‌پردازند؛ چرا که درباره روند تحقیق اظهار بی‌اطلاعی می‌کردند.

   هرگاه جنازه یکی از نویسندگان شناخته‌شده‌ای چون محمد مختاری، محمدجعفر پوینده یا ابراهیم زال‌زاده پیدا می‌شد، آن را به‌ عنوان مجهول‌الهویه به پزشکی قانونی انتقال می‌دادند و سپس خانواده قربانی با مراجعه به سالن مردگان این سازمان جسد را شناسایی می‌کردند.

  خبرنگاران گروه حوادث روزنامه ایران با مراجعه به خانواده هر یک از قربانیان این قتل‌های زنجیره‌ای و گفت‌وگو با آنها درمی‌یافتند مدت‌ زمان ناپدید شدن هر یک تا پیدا شدن جنازه‌اش کمتر از 24 ساعت بوده است. در حقیقت هر کدام از این مردان روزی که ناپدید می‌شد، خانواده‌اش به جست‌وجویش می‌پرداختند و وقتی از این جست‌وجو نتیجه‌ای نمی‌گرفتند، تصور می‌کردند او را مأموران وزارت اطلاعات بازداشت کرده‌اند و شب را با نگرانی به سر می‌بردند با این امید که در یکی از بازداشتگاه‌ها پیدایش خواهند کرد اما صبح روز بعد با جنازه گم‌شده‌شان روبه‌رو می‌شدند.

  ابراهیم زال‌زاده که در دوران خبرنگاری‌اش سال‌ها با هم همکار بوده‌ایم، از چند سال پیش یک مؤسسه انتشاراتی راه‌اندازی کرده بود. آن شب وقتی با اتومبیلش به خانه برمی‌گشت، سر راهش یک دسته گل در بین راه از یک گلفروشی خریده بود چون شب جشن تولد همسرش بود.

  همسرش در ساعت ۱۰ شب که از دیرکردن ابراهیم نگران شده بود، با تلفن همراه او تماس گرفت تا بداند کی به خانه می‌رسد و زال‌زاده در جوابش گفته: "بین راه هستم، در پمپ بنزین دارم به اتومبیلم بنزین می‌زنم. ۱۰ دقیقه دیگر به خانه می‌رسم!"

   زال‌زاده اما هرگز به خانه نرسید. صبح روز بعد اتومبیل او را که دسته گلی هم در آن بود در کنار پمپ‌بنزین پیدا کردند و روشن شد که او را از این محل ربوده‌اند.

  آن روز صبح هنگامی که در گروه حوادث روزنامه ایران سرگرم تنظیم خبرها بودم، یک تلکس خبری حالم را دگرگون کرد. در خبر آمده بود که: "سحرگاه امروز یکی از رهگذران هنگام عبور از محلی در یافت‌‌آباد تهران با جسد مردی روبه‌رو شد که پشت در بسته یک کارگاه مکانیکی اتومبیل افتاده بود."

  آن روز صبح با همسر زال‌زاده تماس گرفتم تا درباره کشته شدنش بپرسم به اشاره به من فهماند که یکی از مأموران امنیتی در خانه‌شان نشسته و مراقب گفت‌وگوی ماست. من که تا آن زمان از جریان قتل‌های زنجیره‌ای خبر نداشتم، تعجب کردم در آن وقت صبح با پیدا شدن جسد زال‌زاده چرا یک مأمور امنیتی با عجله به خانه آنها رفته که بعد فهمیدم به دیدن این بانو رفته تا هشدار بدهد مبادا درباره ربوده شدن و قتل همسرش جزئیاتی را بازگو کند و من آن روز درباره این جنایت همان‌گونه که از ظاهر ماجرا آگاه شده بودم، در صفحه حوادث روزنامه ایران نوشتم اما این نوع قتل‌های مشابه که قربانیانش نویسندگان دگراندیش بودند من را به فکر واداشت و ذهنم را درگیر فرضیات مختلفی کرد.

  برایم مسلم شد اعضای یک باند وابسته به قدرتی در روز روشن این گروه از نویسندگان را در روز روشن می‌ربایند و سوار بر خودرو با خود می‌برند و سپس آنها را می‌کشند و اجسادشان را در تاریکی شب در نقاط خلوتی رها می‌کنند.»

         

    

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۷
در انتظار بررسی: ۲۵
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
0
27
این که در اطلاعیه‌ای اقرار به انجام قتل‌ها از سوی نیروهای اطلاعات شده بود گرچه اقدامی مثبت ارزیابی می‌شود اما ادامه رسیدگی به این موضوع و اتفاقات بعدی چه؟
عصر ایران

مطلب انحصارا دربارۀ اطلاعیه 15 دی 1377 با مقدمات و اشاراتی به سابقۀ ماجراست و دربارۀ بعد تنها به مرگ سعید امامی اشاره شده است.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
0
18
منظور شما را نمی فهمم ، افشای قتل های زنجیره ای تایید کننده نظره حاکمیت دوگانه بود زیرا در سیستم یکدست چنین اتفاقی افشا نمی شود .
دقت کنید که این موضوع توسط رسانه ها یا مردم لو نرفت بلکه دولت صراحتا از وجود چنین ماجرایی پرده برداشت .

از معایب دیگر این افشا هم این بود که از این تاریخ ، دو سازمان اطلاعاتی کشور علنا از هم جدا شدند ، یا به عبارت بهتر ، اختیارات وزارت اطلاعات از آن سلب شد.

نکته دیگر اینکه احتمال ارتباط پرونده بختیار با این افراد به درستی بررسی نشد ،
عصر ایران منظور روشن بود. نحوۀ مواجهه وزارت اطلاعات با این پرونده توضیح داده شد. وزیر تغییر کرد. معاون دستگیر شد. خوش بختانه آن حوادث دیگر تکرار نشد.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
دیگر تکرار نشد :)
امیدوارم که همینطور باشه
ابوالفضل
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
0
17
با سلام
ذکر وقایع تاریخ معاصر ایران به این شکل زنجیره‌وار و روشن، برای مثل منی که آن سال‌ها یا هنوز متولد نشده بودم یا آن وقایع را به خوبی در خاطر ندارم ، بسیار ارزشمند و مفید است.
از نویسنده محترم کمال تشکر را دارم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
واقعا مفید هست.
جوان های امروزی از دهه 60 - 70 چیز زیادی نمیدونند
ناشناس
Switzerland
۱۴:۲۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
52
3
جمهوری اسلامی ایران در اعتراف به خطاها و تصحیح شجاعانه عمل می کند که از کمتر کشوری دیده شده بجز موارد فوق تصحیحاتی که امام خمینی در مورد موسیقی و ترانه و شطرنج و ... در اواخر عمر خود انجام داد از مهمترین فتواهای ایشان هستند که مسیر کشور و شیعه را تغییر داد، رهبری هم با برگزاری مراسم شعر و ادبیات خط بطلانی بر نظریات مخالف کشیدند، خوشبختانه آقای خدیر بدلیل دارا بودن حافظه تاریخی به هنگام مواردی را اشاره می کنید که برای ما یادآور گذر از مراحل سخت بوده‌اند. در مورد وزارت اطلاعات هیچکدام از کشورها مانند آمریکا و اسرائیل و انگلستان و ... هیچوقت حاضر به اعتراف نبوده و نیستند و بدتر گاها سرپوشهای مسخره ای بر آن می گذارند . البته فیلمهای سینمایی رسواگر شامل اعتراف رسمی نمی شوند
عصر ایران البته فتواهای امام دربارۀ موسیقی و شطرنج از جنس از جنس اعتراف به خطا نیست. بلکه به اقتضای حکومت داری و فقه پویاست.
فرید
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
6
5
آقای خدیر وقتی در متن صحبت از حسینیان شد، خوشحال شدم و منتظر بودم که نظر کامل ایشون رو هم انعکاس بدید، ولی مثل رسانه های رسمی که بهشون طعنه زدید، چیزی از این زاویه نگفتید.
کاش به نظر ایشون و اقای نبویان هم اشاره میکردید.
عصر ایران بخش مرتبط از صحبت های آقای حسینیان نقل شد. طبعا با این اشاره اگر کسانی مایل به مطالعه متن کامل باشد می توانند جست و جو کنند و بخوانند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
طعنه به همه میزنن ولی خودشون از همه بیشتر اهل سانسورن
حق جو
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
4
10
لطفا بخش نظر را حذف کنید و خیال خودتان و مخاطب را یک بار و برای همیشه راحت کنید تا مثل ارشاد فکر و انرژیتان صرف ممیزی نشود. حالا ارشاد خودش تولید کننده نیست شما که تولید کننده هستید.
عصر ایران نظرات را حتی المقدور منتشر می کنیم. نفرات منتشر کنندۀ نظرات محدودند و قابل افزایش نیست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۶ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
18
2
شما اخیرا مطلبی از طالبان در خصوص ممنوعیت تحصیل دختران نوشته بودید.
از این خبر زیر اطلاع دارید؟:

واکنش آیت‌الله اعرافی به اقدام اخیر طالبان/محدودیت تحصیل برای زنان موافق با شریعت نیست

این موضع نظام است .تحلیلگراتون نمیخوان مطلبی بنویسند . یا سایت شما نمیخواد این اظهار نظر را درج کند؟ یا فقط سیاه نماییها را مینویسید.
عصر ایران ممنون. اخبار را به سیاه و سفید تقسیم نمی کنیم. ضمن این که برای آن که ثابت کنیم روحانیون ارشد ما مخالف این کار طالبان هستند نیاز به استناد به این یک مورد نیست. کما این که داخل ایران دختران در سطوح مختلف در حال تحصیل هستند. هر چند نظر شما ربطی به نوشته بالا ندارد اما منتشر شد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
0
21
تکان دهنده ترین بخش خاطرۀ آقای بلوری است و این که ابراهیم زال زاده آن شب برای همسر خود دسته گل خریده بود و هرگز به خانه نرسید و صبح جنازه و اتومبیل و دسته گل را با هم پیدا کردند. دستام داره می لرزه. خیلی تکان دهنده س. هنر نویسنده هم جای تحسین داره که در مطلب خودش به همون چهارتا اسم بسنده کرده ولی در نقل قول از روزنامه نگار اسم ابراهیم زال زاده رو آورده. بلوری تو کار خودش استاده. نویسندۀ این مقاله هم انصافن کارشو بلده
رحیمی
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
0
5
سلام،ضمن عرض ادب وخسته نباشید،من اطلاعاتی درخصوص،فضای مجازی ندارم ولی انصافا مطالب وموارد بروز جامعه را خیلی خوب وموقع منعکس وتحلیل مینمائید،به امید موفقیت روز افزون،وشادی روح جناب فروهر وهمسر گرامی وسایر ...تنها مطلبی که خیلی انسان را اذیت میکنه شقاوت وسنگدلی قاتلان ... مرحومین دکتر سامی،وفروهرهاست...با عذر از اطاله کلام.
عصر ایران

قتل دکتر سامی البته 10 سال قبل و در آذر 67 اتفاق افتاد و در گزارش های رسمی انگیزه قاتل، غیر سیاسی ذکر شد. متن بالا اما دربارۀ قتل های پاییز 77 است و اطلاعیه 15 دی 77. وجوه اشتراک مرحوم فروهر و سامی این بود که هر دو وزیر دولت موقت بودند ( فروهر وزیر کار و سامی وزیر بهداری)، هر دو در سال های پیش از انقلاب به زندان افتاده بودند، هر دو احزاب محدودی را رهبری می کردند و در عین ملی بودن تشکیلات سیاسی خود را داشتند. سامی "جنبش انفلابی مردم ایران" یا جاما و فروهر هم حزب ملت ایران و هر دو در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 58 کاندیدا شدند که البته با اختلاف بسیار زیاد نتیجه نهایی به سود بنی‌صدر بود و او اولین رییس جمهوری ایران شد نه این دو نه و شگفتا که هر دو در خانه با چاقو به قتل رسیدند. البته در واقع دکتر سامی به قتل رسید نه در مطب اما مطب هم طبقه بالای خانه بود و بعید نبود اگر تصادفا همسرشان به طبقه بالا سر می زد سرنوشت او هم مثل سرنوشت خانم فروهر می شد و اتفاقا اگر کار آن تیم 10 سال بعد بود زن و شوهر را با هم می کشتند و یک نفر وارد مطب نمی شد.  احتمالا به خاطر همین شباهت های فراوان در زندگی و نوع مرگ نام فروهر شما را به یاد دکتر سامی انداخته است.

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۲۳ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
اینطور که من خواندم ، همسر دکتر سامی در خانه زندانی شد.
قاتل در را روی او قفل کرد و به سرغ دکتر رفت.
علی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۴ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
2
2
می سزد یا می سزاید ؟
عصر ایران

سِزَد. همچنان که در شاهنامۀ فردوسی آمده است: همی جوشد از گرزِ آن یال و کفت/ سِزَد گر بمانی ازو در شگفت.... یعنی جا دارد و شایسته است که متعجب شوی. در متن "سزد" به عنوان شکل ساده و زیباتر «سزاوار است» به کار برده شده.


حافظ هم گفته است: تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج/ سِزَد اگر همهٔ دلبران دَهَندَت باج


برای این که کم فروشی نکرده باشیم این هم بیتی از سعدی در بوستان:


چو بادِ صبا بر گلستان، وَزَد/ چمیدن، درخت جوان را سِزَد

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۴۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۵
عالی. در یک متن جدی سیاسی هم از نکات ادبی غافل نیستید. ممنون از پاسخ تان. البته من سوآل کننده نیستم ولی استفاده کردم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
0
11
حمله به اتوبوس جهانگردان رو گفتی، خاطرش برام زنده شد.

ما امروز احساس میکنیم یک عده نمی فهمند که منزوی شدیم و انزوا خوب نیست.
اما وقتی بر میگردیم به سال 77، میبینیم که اصلا اون ها همین رو میخوان!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۵ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۶
16
0
حمله به اتوبوس جهانگردان و اسید پاشی اصفهان کار منافقین بود تا جهانگردان را از سفر به ایران بترسانند و گردشگری در ایران رونق نگیرد.
وبگردی