روزنامه آفرینش در سرمقاله امروز خود نوشت:
پس مرگ ملك عبدالله، نظام پادشاهي عربستان نيز دچار تحولات گستردهاي گرديد. روي كار آمدن ملك سلمان اگرچه تغيير چنداني در روند حكومت داري آل سعود در داخل عربستان ايجاد نكرد. اما موجي از تحولات شگرف را در عرصه سياست خارجي و منطقه رقم زدند كه هزينههاي سنگيني را براي آنها و ديگر كشورهاي منطقه به بار آورد.
اساساً قدرت حاكم درعربستان مشي محافظه كارانه و خويشتنداري گذشتگان را كنار گذاشته و با تيغ تيز شمشير را بر قامت كشورهاي منطقه نهادهاند. هدف اصلي آل سعود ديگر سردمداري جهان اسلام نيست، بلكه واليان فعلي حاضرند از اسلام و كشورهاي اسلامي براي رسيدن به هدف بزرگتر خود كه همان تبديل شدن به يك قدرت بلامنازع در منطقه ميباشد، هزينه كنند.
به خاك و خون كشيدن مردم يمن، دخالت نظامي در بحرين، تلاش براي سرنگوني حكومت سوريه، كمكهاي مالي و تسليحاتي به مخالفان سوري و تروريستها، همگي از بابت اين است تا رقيب ديرينه خود را از ميدان به دركنند و يا زمينه رويارويي مستقيم با آن را فراهم سازند.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان رقيب ديرين عربستان، همواره در مصافهاي سياسي در مناطق تحت نفوذ به برتري نسبي در مقابل حريف دست يافته است و اين مسئله از زمان توافق هستهاي با غرب و بي ميلي آمريكا به خواسته هاي غيرمشروع عربستان، شكافي عميق را ميان تهران- رياض به وجود آورده است.
عربستان تا پيش ازاين خواسته هاي خود را در پشت سايه آمريكا و از زبان وعمل آن پيگيري ميكرد. اما در سالهاي اخير به ويژه در گذر توافق هستهاي اين هماهنگي ميان آمريكا و عربستان از بين رفت، چرا كه ديگر خواستههاي منطقهاي عربستان با مولفههايي همچون ايران هراسي و يكپارچه كردن كشورهاي منطقه برعليه اين كشور حاصل نميشد.
لذا اينبار عربستان براي دستيابي به جايگاه "قدرت هژمون منطقه" به دنبال شكست رقبا ميباشد. طبق گفته هاي وزير امور خارجه عربستان، اين کشور از ابزارهايي همچون حمايت مالي و نظامي از گروه هاي شورشي و تروريست و باج دهي به قدرت هاي بزرگ براي رسيدن به اهداف و منافع خود استفاده مي کند. تجاوز و حمله نظامي به کشورهاي همسايه، سرکوب انقلاب هاي مردمي در کشورهاي حاشيه خليج فارس و تهديد و اتهام زني به ساير کشورها از جمله ايران از ديگر روش هاي مذموم و غير انساني اين کشور براي رسيدن به جايگاه رهبري منطقه اي بوده است.
يكي از اين مهرههاي سوخته كه عربستان اخيراً به دنبال استفاده از آنها براي فشار برايران ميباشد، حمايت و رسميت بخشيدن به گروهك منافقين ميباشد. حضور يك مقام ارشد امنيتي سعودي در گردهمايي منافقين در پاريس و حمله مستقيم به مشروعيت جمهوري اسلامي، نشان از متوسل شدن عربستان به هروسيلهاي براي شكست ايران به عنوان يك رقيب منطقهاي ميباشد.
همچنين ديدار اخير محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين با سركرده منافقين در پاريس نمونه ديگري از رفتارهاي غيراخلاقي عربستان براي برانگيختن عصبانيت ايران ميباشد. بركسي پوشيده نيست كه محمودعباس عملاً مهره و گوش به فرمان آل سعود ميباشد، چرا كه سرپيچي از عربستان مساوي است با قطع دلارهاي نفتي!.
بر اين اساس مجموعه اهداف و ابزارهاي سياست خارجي عربستان سعودي در مقطع فعلي به نحوي تعريف شده است که اين کشور را در تعارض و تقابل با ساير قدرت هاي منطقه اي ازجمله ايران قرار مي دهد و چنان که اين روند متوقف نشود حاصلي جز رويارويي نظامي اين کشورها را در پي نخواهد داشت.
اما صعه صدر ايران و عقلانيت دستگاه ديپلماسي در واكنشها و موضع گيريها، تاكنون مانع ازتحقق هدف اصلي آل سعود يعني تقابل مستقيم با ايران گرديده است. لذا بايد بسيار هشيارانه از طريق فعاليت بيشتر در مجامع بين المللي و اسلامي همچون سازمان همكاريهاي اسلامي اتحاد و وحدت اسلامي را بين كشورهاي منطقه و جهان ايجاد كند و از اين طريق فشاري عمومي را به عربستان براي كاهش خصومتها و بلندپروازيهاي منطقهاي وارد نمايند.