صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۴۹۵۷۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۸ - ۰۴ مهر ۱۳۹۵ - 25 September 2016

افراط و تفريط در مسائل فرهنگي

روزنامه آفرینش نوشت:

شايد اين آمار که ايران بيشترين مصرف لوازم آرايشي در جهان را دارد، واقعي نباشد اما بايد قبول کرد که در خاورميانه بعد از عربستان در جايگاه دوم قرار داريم. نکته جالب اينجاست که اين دوکشور اسلامي بيشترين مصرف کننده محصولات آرايشي هستند!! اما با نگاهي به آمار مصرف لوازم آرايشي در غرب و کشورهاي پيشرفته مي بينيم که شرکت هاي توليد کننده با رکود فروش داخلي رو به رو هستند و بيشترين مصرف محصولات آرايشي به افراد مسن و سالخورده اختصاص دارد.

لذا ريشه يابي اين روند مصرف مي تواند نشان دهنده برخي معضلات در جامعه ما باشد. متاسفانه مشاهده مي شود که سن استفاده از اين محصولات به زير 15 سال رسيده است و شرکت هاي خارجي هدف خود را از زنان و دختران جوان به دختران نوجوان تغيير داده و روي آنها متمرکز شده است که هم جنبه اقتصادي دارد و هم جنبه سياسي – فرهنگي.

اما بخش ديگري از دلايل افزايش مصرف به داخل خانواده و شخصيت خود فرد بر مي گردد. در تفاسير مختلف در اين باره خوانده ايم که افراد براي جلب توجه و نداشتن اعتماد به نفس آرايش را براي خودنمايي انتخاب مي کنند. اما نمي توان قبول کرد که اکثريت قريب به اتفاق جامعه مشکل کمبود شخصيتي و اعتماد به نفس داشته باشند. البته نقش اين مولفه را کتمان نمي کنيم اما به نظر مي‌رسد اصل قضيه اين نيست.

به چند مولفه فرعي اشاره مي کنيم شايد اصلا مورد تاييد کارشناسان هم نباشد اما بي تاثير نيست.

اگر نگاهي به پوشش مورد تاييد درجامعه بکنيم، رنگ هاي شاد در مدل پوشش جامعه ما به عنوان آراستگي و زيبايي معنا نمي شود؛ لذا اشخاص به استفاده از اين رنگ ها در جايي ديگر تمايل پيدا مي کنند، يکي از اين جاها صورت افراد است.

نکته بعدي اينکه در سال هاي اوليه انقلاب جامعه مجالي براي استفاده از لوازم آرايشي در انظار را نداشت و با گذشت زمان به يکباره درب هاي ورود اين محصولات برروي جامعه گشوده شد و جامعه همچون عطش زده اي در مقابل نهري پرآب قرار گرفت و روند افراط و تفريط برآن غالب گرديد.

از منظري ديگر استفاده از لوازم آرايشي به نوعي فرهنگ در جامعه ما مبدل گرديده است که افراد پس از گذشتن از يک حد سني ناخودآگاه وارد آن مي شوند. تاکيد ما بيشتر بر اين گزينه است و اين موضوع را به عنوان يک ناهنجاري فرهنگي مي دانيم.

مشکلات فرهنگي همواره از يک مجموعه علت و معلول هاي متعدد تشکيل مي شود و دليل واحد براي آن مطرح نيست. در نمونه اي از اين علل مي توان به افزايش سن ازدواج اشاره کرد. با توجه به جوان بودن جمعيت ايران و پررنگ بودن جمعيت زنان مشاهده مي کنيم که تعداد دختراني که از سن ازدواج آنها گذشته بسيار فراوان مي باشد.

دختران جواني که تا اين زمان بايد ازدواج مي کردند و در بين زنان جامعه جاي مي گرفتند، مجرد مانده و نوعي تضاد ميان شخصيت و جايگاهشان در جامعه به وجود مي آيد و براي اينکه خود را به موقعيتي که بايد مي بوده و الان نيستند، برسانند دست به تظاهر مي زند. نوع لباس، گويش، رفتار و حتي آرايش آنها نيز تغيير مي کند.

عامل ديگر گرايش به همسو شدن با اطرافيان براي جا نماندن از قافله مي باشد. وقتي دختر جواني که پا به محيط هاي آموزشي و کاري مي گذارد و خود را جداي از ديگران مي بيند مجبور مي شود تا با تغيير خود با ديگران همراه شود تا جدا از جمع نماند. دلايل فراوان و فرصت کم است اما جا دارد که اهل علم چه در حيطه مذهب و چه در حيطه اجتماع با رويکردي فرهنگي به اين موضوع نگاه کنند. چون برخوردهاي سلبي و مستقيم با اين قبيل معضلات چه در خانواده و چه در جامعه، اثري عکس دارد و بيشتر افراد را نسبت به آن تحريك مي کند.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200