صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۱۹۲۸۸
تعداد نظرات: ۵۰ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۰ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - 23 January 2017

آنچه از "پلاسکو" آموختم

آموختم که درباره ایمنی و مدیریت بحران، حتی در حد زندگی شخصی و حرفه ای چیز زیادی نمی دانم. دانستم که نمی دانم اگر در طبقات پایین خانه یا محل کارم آتش سوزی رخ دهد، چگونه باید جان خود و اطرافیانم را نجات دهم.
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - فاجعه پلاسکو، اول شوکه ام کرد، سپس بارها و بارها گریستم و آنگاه کوشیدم از آنچه بر سرمان آمده است، بیاموزم.

آموختم که درباره ایمنی و مدیریت بحران، حتی در حد زندگی شخصی و حرفه ای چیز زیادی نمی دانم. دانستم که نمی دانم اگر در طبقات پایین خانه یا محل کارم آتش سوزی رخ دهد، چگونه باید جان خود و اطرافیانم را نجات دهم. دانستم که درباره کمک های اولیه چیز زیادی نمی دانم و متوجه شدم که در یادگیری مهارت های ایمنی و امدادی، کوتاهی کرده ام و باید زمانی را برای یادگیری شان اختصاص دهم.

آموختم که باید در اولین وقت، وسایل اطفای حریق را هم برای خانه و هم برای محل کار و خودرو خریداری کنم و در جایی که در دسترس یاشد قرار دهم. به یاد آوردم که بزرگترین آتش سوزی ها، می تواند با شعله های کوچکی آغاز شود که می توان در همان ابتدای کار مهارشان کرد. یک کپسول آتش نشانی، هر چقدر هم قیمت داشته باشد، در برابر هزینه های جانی و مالی احتمالی، بسیار ارزان است.

آموختم که باید محیط کار و زندگی را با نظر کارشناسان بررسی ایمنی کنم: سیم کشی، سیستم حرارتی، موتورخانه و ... .

آموختم که ممکن است کنجکاوی من برای دیدن یک حادثه می تواند به بهای جان انسان های زیادی تمام شود. آموختم که ثانیه ها در بحران ها، حکم ساعت ها در مواقع عادی را دارند. اگر من برای دیدن صحنه یک تصادف، مکث کوچکی بکنم و راننده پشت سری هم چنین کند و بقیه هم همین طور، قطعاً آمبولانس در ترافیکی گرفتار خواهد شد که ما ساخته ایم. آموختم که اگر چنین کنم و ثانیه ها و دقایق حیاتی امداد را فدای خودخواهی خود کنم، در مرگ دیگران سهیم خواهم بود. راستی هر کدام از ما ، چقدر قاتلیم؟ با دیگران کاری ندارم، خودم چقدر؟!

آموختم که در مواقع بحرانی، باید از مدیران میدان بحران حرف شنوی داشته باشم چون اگر در میانه بحران هر کسی بخواهد ساز خود را بزند، بخش عمده ای از انرژی نیروهای امدادی به جای کمک به نیازمندان، صرف مهار دیگران خواهد شد. ای کاش وقتی فرمانده میدان در پلاسکو به حاضران گفت که ساختمان را ترک کنید و کسی وارد نشود، همه به حرفش گوش می دادند!

آموختم که من نیز در یکان یکان اتفاقات خوب و بد شهرم، سهیم هستم. اگر افرادی که برای عضویت در شورای شهر بدانها رأی می دهم، غیرمتخصص باشند، یعنی به فقدان تصمیم گیری و نظارت کارشناسانه رأی داده ام و معلوم است که در عصر مدیریت علمی، این یعنی زمینه سازی برای فاجعه و سهامداری هر کدام از ما در بورس فاجعه.

آموختم ... .


ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۵۰
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۵
احسان
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
من یک چیز رو خیلی خوب آموختم و اونم اینه که خیلی از مرحله پرتیم و اصلا هم حاضر نیستیم اینو بپذیریم و به این اطمینان رسیدم که قصد درست شدن هم نداریم . پس عزیزان منتظر حوادث بعدی باید بود .
رضا
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
اموختیم در شورا شهر اتش نشانی شهرداری مدیریت بحران استانداری فرمانداری کسی را نداریم نجاتمان بدهد باید اول برویم علم مواجه شدن با بحران ها را بیاموزیم بعد برای خاموش کردن اتش یا غیره با امکانات کافی وارد عمل شویم
ناشناس
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختیم بحران واقعی همین مسئولین بیکفایت هستند
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
مگر از زلزله رودبار و بم چيزي هاي زيادي كه آموختيم بوديم بكار برديم . آموختن كفايت نمي كند بايد عمل كرد به آنچه كه عمل كرديم ميتوانيم بگوييم آموختيم .بزودي اين حادثه نيز به فراموشي سپرده خواهد شد .
ناشناس
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
البته باید گفت از فاجعه پلاسکو آموختیم که هیچ وقت نمی آموزیم
ناشناس
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختم که خواب مسولین خیلی سنگینتر از اونیه که من تصور میکردم
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
متاسفانه هیچ نمی آموزیم و زند . . .
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
و مسولان یاد بگیرند از همین فردا برای ساختمانها پرونده ای خاص در شهرداری های باز بشه و همه رو مجبور کنن یک نسخه با آخرین تغیرات به اون پرونده اختصاص داده بشه تا در این مواقع با استفاده از دانسته ها شروع بکار کنیم نه با اظهارات فردی در ساختمان بغلی .
آوا
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختم که فضای مجازی واقعا مجازی و واقعیت چیزی دیگر ولی انگار هنوز کسانی نفهمیدند که تک تک ما مسولیم البته اینها نمی خواهند که بفهمند چون اگر بفهمند دیگر چیزی برای نق زدن ندارند خرید یک کپسول آتشنشانی و آموزش اولیه امداد راحت تر از اطمینان پیدا کردن از صاحب خانه است
ناشناس
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
اموختيم يعني به ما ثابت شد كه نيروهاي امدادي و كنترل بحران هنوز در ابتداي راهند. آموختيم كه اگر حادثه اي رخ داد بيخود منتظر مسئولين نمانيم و خودمان فكري بحال خود كنيم يا اينكه خود را به خدا بسپاريم. آموختيم كه هيچ وقت در مكانهاي عمومي در ساعات شلوغي حضور پيدا نكنيم.
حامد صابری
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
جناب محمدی عزیز از مطالب شما همیشه لذت برده ام . این روزها مردم سرزنش می شوند که موقع انتخابات شوراها به افراد متحصص رای نداده اند . به نظرم این ندیدن اصل مشکل است . آیا مردم امکان این را داشتند به افراد متخصص رای بدهند ؟ آیا سیستم انتخاباتی ما اجازه میدهند افراد شایسته و لایق خود را در معرض رای مردم قرار بدهند ؟ آیا مردم امکان این را دارند که با شناخت کافی چنین افرادی را گزینش کنند ؟ من شهروند به صرف اینکه کسی خودش را متخصص معرفی کنم نمی توانم به او اعتماد کنم و رای بدهم ما متخصص فرصت طلب و سودجو زیاد دیده ایم باید احزاب آزاد باشند و برنامه داشته باشند و کاندید معرفی کنند تا من شهروند بدانم کسانی که به طور نسبی مورد اعتماد من هستند آنها را تایید کرده اند.
کریم
۰۹:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
و متاسفانه آموختم که هیچ وقت هیچ چیز را به صورت درست و اصولی نمی آموزیم !
محمد
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
فرهنگ و شعور هر چند آموزشی است اما یک فرایند ذاتی و نهادینه است که پس از تلاش و ممارست فراوان نسل های مختلف به دست می آید و با یک دستور و نامه اجرایی نمی شود.

در این فرایند کسانی که مسئول هستند و در بالای هرم جامعه قرار میگیرند وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارند و باید به شدت ضوابط و قانون را در زندگی شخصی و کاری خود به دقت رعایت کنند تا مردم نیز در این مسیر قرار گیرند.
راجر
۰۹:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
سلام
متاسفانه خیلی هامون درس نم گیریم که نمی گیریم .....
ناشناس
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختم که چه ازمنظرفردی ،کروهی ویا سازمانی چقدر درمدیریت بحران ضعییفیم ودل خوش کردن به بعضی شعارها ونمایشها غفلتی بیش نیست وخدای ناکرده اگرروزی زلزله ای درتهران روی دهد کسی کاری ازدستش ساخته نیست وچه بسا که امروزه کل قدرت امدادیمان دریک ساختمان خلاصه شده وفارغ ازایثار و خدمات درحدتوان عزیزان ،نییجه هم نوعی بحران و...
ناشناس
۰۸:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموزش .آموزش .آموزش
ناشناس
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختم که از بچگی باید بایمزم که ایران کشور حادثه خیز است ایران کشور بی آب است ایران از آشغال و زباله پر شده آموختم پیشگیری بهتر از درمان است.آموختم سلفی گرفتن چیپ و بی ارزش است
ناشناس
۰۸:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
آموختم و دانستم که چیزی نداریم. ومدیریت جهانی پیشکش....؟
ناشناس
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
باور کن هیچی نیاموختیم از فردا روز همان آش است و همان کاسه
موسوی
۰۷:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
امیدوارم آموخته باشیم.
ناشناس
۰۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
این هم فراموش خواهد شد مثل همه ی دردهای دیگر .مانند کشته شدن مردم درجاده ها قطارهاو هواپیماها و....انگار حافظه کوتاه مدت و بلند مدت را ازدست داده ایم.
ناشناس
۰۷:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
همون شخص كه تو زلزله كرمان گفت فقط ديواري كه عكس احمدي نژاد روش بوده تخريب نشده الان رييس بحران كشوره شما چه توقعي داريد؟!!!!!براي دولت روحاني متاسفم
ناشناس
۰۷:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
مطمئن باشید هیچ چیزی نیاموختیم
ناشناس
۰۷:۰۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
مدیریت بحران در این کشور یعنی هم انسانهای بیگناه مردند هم ساختمان فرو ریخت ای کاش اصلا آتش نشانها برای اطفای حریق ساختمان نمیامدند که نتیجه اش فقط ریختن ساختمان میشد نه همزمان با مردن مردم و فرو ریختن ساختمان این وضعیت آدم را یاد کارتون پت و مت میاندازد ما باید مدیر وارد کنیم و الا با این مدیران نالایق بلایای بزرگتری را پیش رو داریم.
ناشناس
۰۷:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزده ز هیچ آموزگار
جباری
۲۳:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
عصر ایران عزیز دو بار کامنت زیر را فرستادم درج نکردی چون از قالیباف خوشت نمیاد و این رسمش نیست. این یکی را درج کن.
خدا به همه آتش نشانان شهید رحمت و آمرزش و خانواده شان صبر و تحمل عنایت فرماید. و کسانی که از آب گل آلود می خواهند ماهی بگیرند شعار قالیباف استعفا می دهند باید گفت :
مردم همیشه در صحنه و نمک نشناس از صدها کار مثبت قالیباف هیچ کدام را نمی بیند و عادت داریم همیشه تقصیر و گناه خودمان را گردن دیگران بنداژیم.
1- احداث بوستان نهج البلاغه
2- بوستان ولایت
3- بوستان آب و آتش
4- باغ پرندگان
5- پل طبیعت
6- پل 6 کیلومتری صدر.
7- ۴۰ پل روی بزرگراه امام علی.
8- بزرگراه امام علی(ع) به طول ۳۰ کیلومتری.
9- بزرگراه همت و زین الدین۲۷ کیلومتری -
10- بزرگراه شهید باقری
11- بزرگراه شهید یاسینی.
12_ دریاچه چیتگر. تونل رسالت ، تونل توحید؛
13- 70 کیلومتر تونل مترو-
14- 50 ایستگاه زیر زمینی مترو
15- تونل نیایش.
16- تونل امیر کبیر
17-بزرگراه آبشناس
18- شهر آفتاب.
19-تبدیل بزرگراه آزادگان به ۱۶ باند به طول ۲۵ کیلومتری.
20- بزرگراه شهرک قدس
21- تبدیل جاده مخصوص به 12 بانده
22- توسعه گسترده خطوط بی آر تی
22- صدها پل
23- دهها فرهنگسرا
24- دهها بازارچه
و دهها پروژه دیگر که من شهرستانی آنها را نمی یدانم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
تو همه این بزرگراهایی که ذکر کردی چالش مانکن برقراره و ضرر بسیار به ما میرسونه مثل ضرر آلودگی هوا
باید فکری به حال مترو میکرد که نکرد
ناشناس
| |
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
نخوایم ایشون و امثالشون به ما خدمت کنن باید کیو ببینیم؟
من
۲۳:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
قول میدم که هیچی یاد نگرفته ایم.که اگه بگیریم یه تکونی به خودمون میدیم.
ناشناس
۲۲:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
مشکل مشکل یادگیری مانیست ماملت یادگیری هستیم مشکل سازمانهای اموزشی ماهستند ، آموزش وپرورش وصدا وسیما وسازمانهای تبلیغات وبیلبردهای شهرداری ووو که هزاران هزارمیلیارد ازسرمایه ملت را هزینه میکنند بدون کوچکترین اموزش بجامعه که در زمان بحرانی چه کنیم وآواره نمانیم
سجاد
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
آموختم ...
مال غصبی ...
ناشناس
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
بهترین جمله متن:اگر افرادی که برای عضویت در شورای شهر بدانها رأی می دهم، غیرمتخصص باشند، یعنی به فقدان تصمیم گیری و نظارت کارشناسانه رأی داده ام
ناشناس
۱۹:۵۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
این ها رو باید از دانش آموزان در کنکور پرسید به جای خیلی سوال های اضافی و بی فایده
امیر
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
همه این درسهایی که گرفتیم با گذشت زمان فراموش میشه و دوباره در بزنگاه امتحان ما ملت خواهیم بود با ذهن خالی از درسهایی گرفته شده!
ناشناس
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
و بالاخره آموختم آدمیزاد چقدر باید ناپخته باشد که در اینگونه حوادث برود و عکس سلفی بگیرد آدم شرم می کنه از انسان بودنش
ناشناس
۱۸:۴۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
وظیفه تجهیز و تامین امکانات با کیه من یا تو فیلم تیم عملیات مشابه در کشورهای دیگه رو ببین از همه امکانی استفاده میکنند تا زمانش به ذوب اسکلت سازه مثل پلاسکو نرسه چرا برج های سپتامبر نیویورک عبرت و تجربه نشد اون سازه که قوی تر بود ریخت چرا مدیریت بحران و فرمانده عملیات ساختمون پلاسکو باسازه قدیمی و ضعیف رو لحظات زودتر تخلیه نکرد
در فیلم همسایه پلاسکو ادم عادی داره میگه این کج میشه میریزه اون شلنگ فایده نداره اونوقت متخصص نفهمید!
اگر هلی کوپتر خاموش نمیکرد با دو نردبان و چند شلنگ چطور اون حجم آتش خاموش میشد که نشدش هم اسکلت ذوب شد باز هوایی سازه خنک میشد خم نمیشد
یعنی چی شهردار میگه تعطیل کنم یا نکنم فلان به وظیفه اش عمل کنه 20 بار اخطار پلمپ نشه داستان داره دیگه . با شناختی که از برخورد خیلی جدی شهرداری با دستفروش داریم این نوع تعامل و مدارا با مالک اصلی جای سوال داره
ناشناس
۱۸:۳۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
آموختم که دو سه روز دیگه همه چی فراموش میشه ومیره تا حادثه بعدی وهیچ چیز تغییر نمیکنه
خبازي مقدم خويي
۱۷:۵۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
ودرس بگيريم كه احساسي عمل نكنيم و احساسي تصميم نگيريم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
این منفی ها منظورشون اینه که احساسی عمل کنیم و احساسی تصمیم بگیریم؟؟؟!!!!!!!
ناشناس
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
كاش در كنار درس های مدرسه كلاس هاي رفتارهاي اجتماعي براي بچه ها بزارن،نمره هم نداشته باشه،كه حداقل نسل بعدي بدونه فرهنگ چيه
رضا
۱۷:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
تجربه نشان داده است که از حوادث هیچ نیاموخته ایم.
شهرهای گاز کشیده شده ای مانند تهران همانند یک وسل عمل میکنند( مخزن گاز) در زمان وقوع زلزله بالای 6 ریشتر کلیه مسیرها بر اثر ریزش آوار آپارتمانهای بی کیفیت و حجوم اتومبیل ها درگیر با ترافیک بسته خواهد شد آب لوله کشی اکثر مناطق بلحاظ گسیختگی لوله های فرسوده شهر قطع میکردد و طبیعتاً پس از وقوع زلزله حریق ایجاد میشود و تراکم اتومبیلها هیزم مناسبی برای آتش میشوند یعنی شهر میشود تپه ای از آتش این را مدیون افراد بی تجربه ای هستیم که برای کار آفرینی پس از انقلاب دستور گاز کشی به محله های مختلف تهران و شهر های بزرگ را صادر نمودند .
قرار بود قبل از انقلاب گاز تا پشت دروازه شهر ها کشیده شده سپس تبدیل به برق شده به شهر ها متصل گردد ولی بعلت بی فکری یا بی تجربگی اینچنین نشد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
هر چند هزینه زیادی صرف شده ولی هنوز هم دیر نیست و میشه جریان گاز رو قطع کرد و با تولید برق بیشتر برق استفاده کرد.
ناشناس
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
آموختم که از مسئولیت پذیر بودن موجر مطمئن شوم و بعد از آن مستاجر شوم.
ناشناس
۱۷:۴۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
چند شب پیش پشت چراغ قرمز نیایش ولیعصر بودم خلوت بود و دو سه لاینی که منم یکیش بودم تک ماشینی پشت چراغ ایستاده بودیم و پشت سر خالی بود ناگهان آمبولانسی آژیرکشان به چهار راه نزدیک شد فکر کردم الان پلیس چراغ رو براش سبز میکنه اما نکرد آمبولاس به چهارراه که نزدیک شد تصمیم گرفتم براش راه باز کنم فضایی نبود بنابراین پیچیدم جلوی ماشین کناری که راه برای آمبولانس باز بشه و چون روی خط عابر پیاده بود کلی دوربینها ازم عکس گرفتن
اون موقع فکر کردم که خب حقم نیست جریمه بشم اما درنهایت امیدوارم بودم که واقعن حرکتم کمکی باشه برای امداد سریعتر به یک بیمار اورژانسی و این برام از مبلغ جریمه که حتی نمیدونم چقدره بیشتر می ارزید ولی امیدوارم که قانون این شرایط رو در نظر بگیره
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
امیدوارم مسئولین راهنمایی رانندگی این مواقع چاره اندیشی کنند
شيوا
| |
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۵
احسنت به شما
احسان
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
همه چیزهایی که آموخته ای هفته بعد یادت میرود.
پرویز سویس
۱۷:۲۴ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
آموختم نصب هر کپسول آتشن نشانی در هر مغازه و خانه ای واجب است.آموختم که جان یه انسان واجب تر از چند عکس و فیلم است.آموختم که با تجمع بی جا راه را برای آتش نشانها باز کنم تا به کارشان برسند.و در کل آموختم فقر فرهنگی چقدر بد است.
پاسخ ها
علی اکبر ابسواران
| |
۱۸:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
با احترام به حادثه دیدگان پلاسکو.ایا ارزش شهادت وشهید را باید پای منافع جناحی هزینه کنیم.این که این عزیزان با این کار وانتخابشان راه سختی را طی میکنند برای همه ملت مهم است .اما ایا شهادت وشهید در این را درست است.
ناشناس
| |
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
این شخصی که الان نمره منفی داده مخالف این موارده؟ واقعا که ! هنوز نفهمیده که فقر فرهنگی یعنی چه
تعداد کاراکترهای مجاز:1200