۱۳ مهر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۳ مهر ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۰
فیلم بیشتر »»

غزل شماره 476 حافظ

نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی

تو پیک خلوت رازی و دیده بر سر راهت
به مردمی نه به فرمان چنان بران که تو دانی

بگو که جان عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزایش ببخش آن که تو دانی

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

خیال تیغ تو با ما حدیث تشنه و آب است
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی

امید در کمر زرکشت چگونه ببندم
دقیقه‌ایست نگارا در آن میان که تو دانی

یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی

تفسیر :

همواره امید خود را حفظ کنید که انسان با امید می تواند پله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی کند. ایمان خود را حفظ کنید و به خداوند توکل داشته باشید تا به ساحل نجات برسید.

کمی سرگردان و آشفته شده اید، این پریشانی به خاطر دوستی با افراد جاهل و نادان است. تیزهوش و زرنگ باشید تا در معامله سودی خوبی به دست آورید.