۱۸ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۰۶۶۵۰
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۹ - ۰۲-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۰۶۶۵۰
انتشار: ۰۸:۳۹ - ۰۲-۰۸-۱۴۰۴

انتقاد روزنامه اطلاعات از رحیم پور ازغدی: قلم شرم دارد حرف های او را در باره بانوان بازگو کند

انتقاد روزنامه اطلاعات از رحیم پور ازغدی: قلم شرم دارد حرف های او را در باره بانوان بازگو کند
امروز گویا با تصور این که آب‌ها از آسیاب‌ فرونشسته، دوباره فرد دیگری در آن سمَت و جایگاه بر آن شده تا آزمون پرحادثه‌ی آن زمان را در معرض آزمایشی دوباره بکشد و لابد بعد از حوادثی دیگر (که خدایا مباد!)، بی سر و صدا ترک صندلی کند و ادامه را به دیگری بسپارد.

محمدعلی فیاض‌بخش 
روزنامه اطلاعات 

اخیراً از افاضات یکی از برنشستگان بر کرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی شنیدم که در شِکوه از عدم ابلاغ لایحه‌ای، بر سبیل عادتِ پرگویی، واژگانی را ادیبانه و با قافیه‌هایی مؤدبانه(!) در حق برخی بانوان به کار برده، که قلم از بازگویی آن شرم می‌کند.

رحیم پور ازغدی گفته است [در خیابان‌ها هم داف می‌بینیم هم ناف] . سوال این است: چرا دلسوزی و شفقت به حال این کشور باید در انحصار گروهی خاص باشد؟ آن هم بیشتر در مقام شعار! 

چرا دغدغه‌مندی برای ثبات و صلاح ملک و ملت و کشوردوستی، از سوی کسانی غیر از تریبون‌داران رسمی، نباید جدی انگاشته شود؟ آیا در «دلسوزی» نیز باید شهروندیِ درجه‌ یک و دو لحاظ شود؟ 

مثلا اگر شهروند درجه دو(!) از سر دلسوزی و تپش قلبش برای کشورش بگوید: آزموده‌ی ناکارآمد را برای چندمین بار به بوته‌ی آزمایش نکشید و سیاستی دیگر را ارج و احترام نهید، باید با همان کلیشه‌های همیشگی حاوی برچسب و پرخاش و اشتلم مواجه گردد؟

چه زمانی شهروند مساوی‌الحق این مرز و بوم را اجازت خواهد بود، تا یافته‌های ناشی از شفقت و دلسوزی و مهرورزی‌اش به حال کشور را به گوش طبل‌زنانِ تک‌صدای نه‌چندان ناخوش‌آواز برساند؟ و اگر رساند، کی باید امید بست که بدان گوشی سپرده شود و وقعی نهاده شود؟

آری! این مقدمه‌ی نسبتا طولانی را بدان آوردم که به یادها آورم، ماجراهای ناخوشایند شهریور ۱۴۰۱ را و تبعات شش‌ماهه‌اش را؛ آن زمان که جوانی در سمَت دبیر نهادی موسوم به ستاد امر به معروف و نهی از منکر، جرقه‌ی شعله‌ای خانمان‌سوز را کلید زد و شد آن‌چه شد.

امروز هم گویا با تصور این که آب‌ها از آسیاب‌ فرونشسته، دوباره فرد دیگری در آن سمَت و جایگاه بر آن شده تا آزمون پرحادثه‌ی آن زمان را در معرض آزمایشی دوباره بکشد و لابد بعد از حوادثی دیگر (که خدایا مباد!)، بی سر و صدا ترک صندلی کند و ادامه را به دیگری بسپارد.

اخیراً از افاضات یکی از برنشستگان بر کرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی شنیدم که در شِکوه از عدم ابلاغ لایحه‌ای، بر سبیل عادتِ پرگویی، واژگانی را ادیبانه و با قافیه‌هایی مؤدبانه(!) در حق برخی بانوان به کار برده، که قلم از بازگویی آن شرم می‌کند. گویا جوّزدگیِ نشستن بر پاره‌ای نشیمن‌ها، فرد را مجاز می‌دارد، تا هرآن‌چه بر زبانش می‌آید بگوید؛ مرحبا !

عجالتاً از ما گفتن و البته بر اساس تجربه‌ها، نشنیدن همان و دوباره بر همان طبل‌ها کوبیدن همان.

دیگر چه می‌مانَد برای گفتن!؟ شما بگویید!

ارسال به دوستان
بکسل خودرو در حالت پارک؛ فاجعه‌ای که گیربکس شما را نابود می‌کند! محمدرضا پهلوی و فوزیه در مراسم عروسی خود در تهران؛ سال 1318(عکس) ۲ ویتامین مهم برای قوی شدن استخوان ها و جلوگیری از پوکی استخوان آیا فعالیت‌های انسانی باعث زلزله می‌شود؟ توقف چرخش زمین، وحشتناک‌تر از فیلم‌های آخرالزمانی / چه بلایی سر انسان‌ها می‌آید؟ عکس قدیمی ترانه علیدوستی و صابر ابر پشت وانت بزرگ‌ترین دریاهای منطقه‌ای جهان (+ اینفوگرافیک) بازیگر معروفی که مشق‌های پسرش را می‌نوشت(فیلم) ژست دوستانه عارف، ستار و ناصر حجازی در دهه ۵۰ (عکس) میزان باد لاستیک انواع خودرو ؛ جدول تنظیم باد / علامت لاستیک کم باد و پرباد خودرو چیست ؟ ژیلا صادقی:« همکارانم نامه دادند که من را از روی بیلبورد بیاورند پایین» رویا میر علمی:« هادی حجازی فر چیزی گفت که در مراسم ترحیم پدرم داشتم از خنده می مردم» کرملین: دیدار میان ترامپ و پوتین تا پایان سال جاری در دستورکار نیست خروج توده حدود ۲ کیلویی از شکم یک بیمار زلنسکی: اوکراین هیچ حقی برای واگذاری سرزمین‌هایش ندارد
نظرسنجی
با توجه به مشخص شدن رقبای ایران در مرحله نخست جام جهانی فوتبال، به نظر شما تیم ملی می تواند به مرحله بعدی صعود کند؟