جوان 31 ساله در دادگاههاي تهران ميگشت و با مشاهده افرادي كه در رسيدگي به پرونده خود به بن بست خورده بودند به سراغ آنها رفته و با معرفي خود به عنوان وكيلي كه ميتواند آنها را به حق خود برساند از آنها گوش بري ميكرد.
به گزارش تهرانامروز مرد 40 سالهاي با مراجعه به بازپرسي شعبه ششم دادسراي ناحيه 12 تهران طي شكايتي به بازپرس دشتي گفت: از چند سال قبل پروندهاي حقوقي در يكي از دادگاههاي تهران داشتم. هر بار طرف مقابل من توانسته بود با مدارك جديد روند رسيدگي را طولاني نمايد و به نتيجه نميرسيدم. درسال 87 و در يكي از همين مراجعات كه كلافه و درمانده شده و در گوشهاي از راهرو دادگاه روي يك صندلي نشسته بودم، يك جوان به نام" م" كنارم نشست و خودش را وكيل معرفي كرد و گفت: راه چاره مشكل شما در دست من است و ميدانم اين پرونده را از چه راهي به نتيجه دل خواهتان برسم.
در اوج نااميدي، مثل اينكه فرشته نجاتي از آسمان آمده باشد چنان به من اميد داد كه روزها و هفتهها با حرفهاي او كارهاي روزانهام را هم بهتر انجام ميدادم. اين را تمام خانواده و همكارانم به من ميگفتند اما وقتي كه چند ماه گذشت و هر بار "م"با وعده و وعيد حرف ميزد اما هيچ تغييري در روند رسيدگي به پرونده حاصل نشده بود. من شك كردم و او در مقابل شك و ترديد من بلد بود كه چگونه با نشان دادن يك سري اوراق كپي و دورنگار و... در مورد پرونده ام، من را اميدوار كند. تا اين كه انتظارم از يك سال هم گذشت و سال دوم هم سپري ميشد.
البته از همان اول آشنايي با "م" كه خود را وكيل دادگستري معرفي كرده بود مبلغ چهار ميليون تومان به او داده بودم. اخيرا در مراجعاتم به دادگاه و... به يكي دو نفر مثل خودم مواجه شدم كه آنها نيز سرنوشتي مثل من داشتند.طرف مقابل آنها نيز "م"بود.
با توضيح شاكي، بازپرس دشتي دريافت كه اين مرد در اين دو سال با يك شياد به جاي وكيل سر و كار داشته است. كارآگاهان تحقيقات خود را از دادگاهي كه مرد شاكي پروندهاي حقوقي در آنجا داشت آغاز كردند. در اين مرحله بود كه معلوم شد نامه جعلي است و اين مرجع قضايي نيز مثل شاكي خواستار پيگيرد قانوني جاعل مهر دفتر نظارت دادگستري شد.
با مشخصاتي كه از اين متهم 31 ساله به دست آمد، پاتوق وي در يكي از قهوه خانههاي خيابان حافظ شناسايي شد اما مدتي بود كه "م"به اين قهوه خانه رفت و آمد نداشت. با ادامه پيگيري كارآگاهان و جستوجو براي شناسايي و دستگيري متهم، در نهايت در 22 اسفندماه سال گذشته در آخرين مراجعه افسر پرونده به قهوه خانه خيابان حافظ كه پاتوق وي بوده، متهم در لحظهاي كه به آنجا مراجعه كرده بود، شناسايي و دستگير شد.
متهم ابتدا اظهارات شاكي را رد ميكرد اما با توجه به نامههاي مشابه نامههاي جعلي كه از مخفي گاه وي به دست آمد و در ادامه با شناسايي شاكيان بعدي به پايگاه كه ازآنها هم تحت عنوان: وكيل دادگستري، كارمند ادارات و نهادهاي دولتي و... به منظور پيگيري پرونده هايشان مبالغ ميليوني گرفته بود ؛ اعتراف كرد و گفت: با تردد در مراجع قضايي و انتظامي و ادارات دولتي افرادي را كه داراي پروندههايي بودند، شناسايي كرده و با شگردهاي خاص به آنها را با وعده پيگيري پرونده شان مجاب ميكردم و براي اين كار يا به عنوان وكالت و حق الوكاله يا اينكه مسئول پرونده در اداره مورد نظر مبلغي را براي انجام كار خواسته است ؛ مبالغي را از ذينفع ميگرفتم و براي اينكه اين افراد به من شك نكنند نامههايي را مشابه نامههاي آن اداره يا مرجع قضايي جعل ميكردم و به شاكيان نشان ميدادم و آنها فكر ميكردند كه من پيگير كارشان هستم. البته بعضي اوقات با شاكي به اين ادارات ميرفتيم وانمود ميكردم كه پيگير كارشان هستم.