۲۱ آذر ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۸۵۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۱ - ۱۶-۰۲-۱۳۸۹
کد ۱۱۲۸۵۱
انتشار: ۱۰:۴۱ - ۱۶-۰۲-۱۳۸۹

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز

روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.

كيهان: گذشته ما و آينده آنها

«گذشته ما و آينده آنها» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ كنفرانس بازنگري ان پي تي در نيويورك صحنه رويارويي ايران و امريكا نيست بلكه صحنه رويارويي امريكاست با جامعه جهاني. ايران در اين ميان، فقط نماد و نشانه اي است از اراده مجموعه كشورهايي كه حاضر نيستند حقوق و منافع خود را بر مبناي اخم يا لبخند امريكا تعريف كنند. كشورهاي در حال توسعه جهان اكنون به اين نتيجه رسيده اند كه پرچم در دست بهترين گزينه ممكن قرار دارد.

اگر ايران بتواند مسير هسته اي شدن را تا انتها برود -كه به يك معنا رفته است- آن وقت مدلي جديد براي هسته اي شدن ايجاد خواهد كه مي توان پيش بيني كرد كشورهاي بسياري از آن تبعيت كنند و اگر به هر دليل اين مسير تكميل نشود، تقريبا ترديدي نيست كه كشورهاي در حال توسعه بايد سوداي هسته اي شدن را از سر خود بيرون كنند چرا كه مستحكم ترين خاكريز سقوط كرده است و گذشته ما تبديل به آينده آنها خواهد شد.

نيويورك اكنون جايي است كه كشورهاي در حال توسعه در آن براي آينده خود مي جنگند. امريكايي ها مدت هاست دريافته اند ديگر در موقعيتي نيستند كه بتوانند فناوري هاي سطح بالا از جمله فناوري هسته اي و مواهب استراتژيك ناشي از در اختيار داشتن آن را در انحصار خود نگه دارند و اين انحصار بالاخره شكسته خواهد شد. مهم اين است كه اولين خط شكن چه كسي است يا به عبارت ديگر چه كسي اول بار امريكا را شكست خواهد داد؟ اين سوال از اين رو اهميت دارد كه همه مي دانند اين كشور خط شكن است كه با بيشترين مقاومت روبرو خواهد شد و بايد بيشترين هزينه را بپردازد و الا خط وقتي شكست عبور از آن ديگر دشوار نيست. ايران اكنون به طور داوطلبانه در چنين موقعيتي قرار گرفته و امريكايي ها هم مي دانند كه اگر راه حلي براي اين مسئله نيابند، صورت مسئله در ابعاد منطقه اي و جهاني تكثير خواهد شد و آن وقت است كه آرزو خواهند كرد كاش با همان يك مسئله، يعني مسئله ايران كنار آمده بودند.

همه كاري كه امريكا اكنون در نيويورك مي كند اين است كه به جهان بگويد بايد خود را با محدوديت هاي بيشتر و حقوق كمتر وفق بدهد؛ چرا؟ چون امنيت و منافع امريكا در خطر است و چه دليلي از اين مهمتر در حالي كه كساني چون برژينسكي معتقدند امنيت امريكا همان امنيت جهان است نه برعكس! كشورهاي در حال توسعه اما سوال مي كنند در ازاي صرف نظر كردن از حقوق خود و پذيرش محدوديت هاي بيشتر چه چيزي دريافت خواهند كرد؟ از نظر امريكا اين ديگر زياده خواهي است چرا كه هيچ امتيازي بزرگتر از لبخند امريكا -همان كه اصلاح طلبان درايران «اعتمادسازي» مي خواندند- وجود ندارد. آيا جامعه جهاني مي تواند از چنين الگويي تبعيت كند؟ زماني اين موضوع شايد امكان پذير بود ولي ايران همه معادلات را به هم ريخته است.

كنفرانس بازنگري جايي براي گفت وگوست نه جايي براي تصميم گرفتن. امريكايي ها اكنون مي گويند مايلند از بذرهايي كه در چند ماه گذشته كاشته اند محصول بگيرند و به همين دليل هم هست كه سطح توقعات از كنفرانس بازنگري 2010 را تا اين حد بالا برده اند. مشكلي كه وجود دارد فقط اين است كه امريكا بايد بتواند جهان را متقاعد كند كه واقعا بذري در كار بوده است. در حالي كه بسياري از ناظران كم و بيش مستقل -و حتي غير مستقل!- عقيده دارند واقعا چيزي كاشته نشده و همه اقداماتي كه اوباما در يكي دو ماه گذشته انجام داده يا دروغ هايي بوده براي همراه كردن كشورها با خود عليه ايران و يا نمايش هايي تبليغاتي براي متقاعد كردن افكار عمومي داخلي امريكا در اين باره كه اوباما يك رئيس جمهور «بي كارنامه» نيست.

پيمان نيو استارت شوخي اي بود كه امريكا و روسيه با جهان كردند. هر دو كشور به دلايل اقتصادي و نظامي دريافته اند كه سلاح هاي هسته اي ديگر ارزشي بيش از «گياه هاي تزئيني سر طاقچه» ندارند چرا كه نه مي توان با آن جلوي تهديد هاي نامتقارن جديد را گرفت و در جنگ هاي مدرن پيروز شد و نه شانه هاي نحيف اقتصاد اين كشورها توان ادامه مسابقه توسعه تسليحات هسته اي را دارد.

در نتيجه، تئاتري ترتيب داده شد كه به دنيا بگويد قدرت هاي بزرگ در حال عمل به تعهدات خود طبق ان پي تي هستند بي آنكه بگويند به جاي سلاح هايي كه نابود مي شود، سلاح هايي صدها برابر قدرتمندتر اضافه خواهد شد و ضمنا هيچ كس در جهان بالاخره نخواهد دانست كه اين دو كشور سرانجام به همين تعهد اعلام شده خود عمل كردند يا نه. كاري كه امريكا روز دوشنبه انجام داد يعني اعلام اينكه زرادخانه هسته اي پنتاگون فقط 5113 بمب هسته اي دارد از اين هم خوشمزه تر بود چرا كه نشان مي داد امريكايي ها گويي فراموش كرده اند كه تعهد آنها نابود كردن سلاح هاي هسته اي شان است نه اعلام تعداد آنها! وضع بقيه بذرهاي كاشته شده توسط امريكا هم بهتر از اين نيست.

سند ان پي آر (استراتژي وضعيت هسته اي) نه تنها نقش سلاح هاي هسته اي را در دكترين دفاعي امريكا كاهش نمي دهد بلكه نشان مي دهد كه اتفاقا امريكايي ها در كنار كاركرد نظامي -كه گفتيم رو به افول است- در حال تعريف كاركردهاي سياسي براي اين سلاح ها در قالب ابزار تهديد كشورهاي ديگر براي پذيرش درخواست هاي آنها هستند. همينطور كنفرانس امنيت هسته اي در واشنگتن نهايتا به نتيجه اي جز اين منتهي نشد كه امريكا مي خواهد تهديد ناشي از زرادخانه هسته اي خود را در پس مفهومي من درآوردي و بي معنا به نام تروريسم هسته اي مخفي كند و اصطلاحا جامعه جهاني را به دنبال نخود سياه بفرستد.

از اين بذرهاي آفت زده در نيويورك محصولي بيرون نخواهد آمد به دو دليل. دليل اول اين است كه آنچه امريكايي ها از جامعه جهاني مي خواهند بسيار گرانتر از بهايي است كه حاضرند بابت آن بپردازند. امريكا مي خواهد پروتكل الحاقي را جهانشمول كند، بر صادرات و واردات مواد و فناوري هاي هسته اي محدوديت هاي جديد اعمال كند، ماده 10 ان پي تي را كه به كشورها اجازه مي دهد در صورت احساس تهديد عليه امنيت ملي شان از معاهده خارج شوند حذف يا تعديل كند و نهايتا حق غني سازي و بازفرآوري مستقل را از كشورها سلب نمايد. امريكايي ها مي گويند با اين كارها در پي آنند كه حيات ان پي تي را تضمين كنند در حالي كه تا جايي كه به محتواي معاهده مربوط مي شود اين پيشنهادها فقط به معناي ادامه حيات در قبرستان خواهد بود.

و دليل دوم، پيشنهادهاي ايران است كه درست بر نقاط ضعف و آسيب ان پي تي تاكيد مي كند. ايران عقيده دارد اولا مهم ترين موضوع بر زمين مانده ان پي تي خلع سلاح قدرت هاي جهاني است كه در سايه امنيت ايجاد شده از طريق پاي بندي ديگر كشورها به مفاد ان پي تي زرادخانه هاي هسته اي خود را به نحو خوفناكي توسعه داده اند و اكنون حتي به خود اجازه مي دهند كه با اتكا به آنها بقيه جهان را تهديد كنند. از نظر ايران تنها خلع سلاح است كه منجر به عدم اشاعه مي شود نه برعكس و الا در شرايطي كه كشورهاي داراي سلاح بر حفظ داشته هاي انحصاري خود تاكيد مي كنند بايد بدانند كه بالاخره ديگر كشورها دست روي دست نخواهند گذاشت تا آنها را تماشا كنند. ايجاد يك مكانيسم راستي آزمايي بين المللي و مستقل براي خلع سلاح قدرت هاي بزرگ در يك چارچوب زماني مشخص، تنها تضمين معتبري است كه مي تواند ثابت كند غربي ها به تعهدات خود طبق ان پي تي پاي بند خواهند بود. اگر امريكايي ها واقعا در مورد سند ان پي آر و پيمان نيواستارت صادق هستند بايد از پيشنهادهاي ايران استقبال كنند و اگر نكردند -كه احتمالا نخواهند كرد- آن وقت جامعه جهاني به سادگي مي تواند نتيجه بگيرد كه اوباما نسبت به بوش فقط دروغگوي بهتري است وگرنه چيزي عوض نشده است.

پيشنهاد دوم ايران اين است كه بالاخره جامعه بين المللي يك بار براي هميشه به نقش مستمر و سيستماتيك ماده يك ان پي تي كه منجر به ظهور پديده منحوسي به نام رژيم صهيونيستي در خاورميانه شده رسيدگي كند تا معلوم شود «عدم پاي بندي» به معاهده اي كه غربي ها ايران را به آن متهم مي كنند واقعا چه معنايي دارد. اسرائيل غاصب فقط به لطف كمك هاي بي دريغ امريكا و فرانسه اكنون ششمين قدرت هسته اي جهان است بي آنكه كوچكترين مسئوليت پذيري در مقابل حقوق و امنيت ديگران داشته باشد. گره زدن خلع سلاح هسته اي اسرائيل به مسئله صلح كه اكنون امريكايي ها در پي آن هستند فريبكارانه ترين طرحي است كه تاكنون در اين مورد اجرا شده چرا كه از يك طرف اعراب را وادار مي كند در ازاي هيچ از حق مسلم مردم فلسطين عدول كنند و از سوي ديگر اين امكان را براي صهيونيست ها محفوظ مي دارد كه هر زمان خواستند هرگونه ارتباطي ميان اين دو موضوع را انكار كنند همچنان كه اكنون در مورد مسئله شهرك سازي در سرزمين هاي اشغالي همين كار را مي كنند.

و نهايتا ايران خواهان آن است كه مبادله مواد و تجهيزات هسته اي حتي الامكان تسهيل شود و ماده 4 ان پي تي كه تنها نقطه اميد كشورها براي پاي بند ماندن به معاهده است اندكي جان بگيرد. اين پيشنهاد از يك فرض بنيادين ناشي مي شود و آن هم اين است كه ايران عقيده دارد همكاري صلح آميز، هم خلع سلاح را به دنبال خواهد داشت و هم اشاعه را؛ به اين صورت كه اگر همكاري صلح آميز هسته اي فراگير شود و فناوري هسته اي در اختيار بازيگران بيشتري قرار بگيرد اولا بازدارندگي بيشتري در مقابل استفاده احتمالي كشورهاي بزرگ از سلاح هاي هسته اي به وجود خواهد آمد و ثانيا كشورها با چشيدن مزه فناوري هسته اي صلح آميز انگيزه بسيار كمتري خواهند داشت تا بودجه محدود خود را صرف پروژه هاي تسليحاتي گرانقيمت كنند.

يك ماه آينده نشان خواهد داد كه كداميك از اين دو منطق قدرتمند تر است. ولو اينكه اجلاس بازنگري ان پي تي سند نهايي نداشته باشد از همين حالا روشن است كه امريكايي ها فضاي گفتماني را باخته اند. اثرات اين توفيق زماني نمايان خواهد شد كه رويارويي ايران و امريكا در ماه هاي آينده صريح تر شود.

سياست روز:مرحله تازه‌اي از پروژه ايران هراسي

«مرحله تازه‌اي از پروژه ايران هراسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛هنگامي كه رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا براي چندمين بار نسبت به توان نظامي جمهوري اسلامي ايران هشدار داد،گرچه اينگونه برداشت مي‌شد كه وي به عجز نيروهاي يانكي خود در منطقه اعتراف كرده است اما پشت پرده آن چيز ديگري است.

وي روز دوشنبه 13 ارديبهشت گفته بو.د كه نيروي دريايي آمريكا در خليج فارس با تركيبي از سلاح‌هاي دفاعي و تهاجمي ايران مواجه است.

اين اظهارات در راستاي پروژه ايران هراسي مدت‌هاست كه از سوي مقامات سياسي و نظامي آمريكا به اشكال گوناگون مطرح مي‌شود.

آمريكا برگزاري رزمايش‌هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران را در همين راستا به كشورهاي عربي منطقه معرفي مي‌كند و سعي دارد تا با القاي اين كه توان دفاعي و نظامي جمهوري اسلامي ايران خطري براي كشورهاي منطقه است، آنها به واكنش نسبت به جمهوري اسلامي ايران وادار كند.

مدتي‌ است كه بحث‌هاي گوناگوني عليه جمهوري اسلامي ايران در منطقه مطرح مي‌شود.
ابتدا ادعاي تكراري امارات بر مالكيت جزاير سه گانه‌ي ايراني در خليج فارس، سپس خبر دروغ و جعلي دستگيري جاسوساني كه براي سپاه پاسداران در كويت اقدام به جاسوسي مي‌كردند و در نهايت تقسيم خليج فارس به دو بخش فاسي و عربي و... از جمله پروژه‌هايي است كه سياست‌هاي آمريكا را در ايجاد اختلاف و هراس از ايران در منطقه نشان مي‌دهد.

اظهارات وزير خارجه امارات كه گفته بود ايران جزاير سه گانه اين شيخ‌نشين را در خليج فارس اشغال كرده و جمهوري اسلامي را با رژيم صهيونيستي مقايسه كرده است،نشان از يك برنامه ريزي دقيق از سوي كشورهاي فرا منطقه‌اي دارد.گرچه پاسخ مردم ايران و واكنش‌هايي كه نسبت به اين ادعا در داخل كشور بروز كرد به گوش اماراتي‌ها رسيد اما اين اقدامات پايان توطئه‌ها عليه ايران نخواهد بود.

نتيجه‌ و سودي كه بر اساس اجراي اين سياست‌ها عايد آمريكا و ديگر كشورهاي غربي مي‌شود حضور پررنگتر نيروهاي نظامي در منطقه و فروش تسليحات و تجهيزات نظامي بيشتر به كشورهاي عربي است.

افزايش بودجه دفاعي كشورهاي منطقه نشان مي‌دهد كه سران شيخ نشين‌هاي خليج فارس مرعوب تبليغات پوچ آمريكا شده‌اند و دست به افزايش بودجه نظامي خود زده‌اند.

در همين راستا امارات متحده عربي بودجه دفاعي دو سال آينده خود را بر مبناي 35 ميليارد دلار بسته است و عربستان 50 ميليارد دلار را مبناي بودجه نظامي خود قرار داده است.همچنين سلطان نشين عمان نيز قرار است خريد تسليحاتي به ميزان 5 تا 10 ميليارد دلار داشته باشد.

"فاينشنال تايمز" فاش کرد آمريکا از هم پيمانان منطقه اي خود درخواست کرده است تا در بودجه دفاعي خود تجديد نظر کرده تا در برابر تهديدات ايران توانمند باشند.

آمريکايي ها پيشنهاد داده اند که نيروي هوايي و سيستم دفاع هوايي کشورهاي عربي بايد قوي تر شده و به حالت آماده باش درآيند و شرکت هايي را نيز براي تامين جنگنده هاي مورد نياز اين کشورها به سران کشورهاي عربي معرفي کرده است.

بر اساس تحليل كارشناسان ارشد نظامي هنگامي كه در منطقه‌اي حجم عظيمي از تسلحات نظامي متمركز مي‌شود،آن منطقه پتانسيل بالايي براي بروز درگيري نظامي دارد. چون اين تسليحات بايد مورد استفاده قرار گيرند و در صورت عدم استفاده از آنها اين تجهيزات و تسليحات نظامي از يك طرف پس از مدتي كاربرد خود را از دست مي‌دهند و از سوي ديگر سازندگان و فروشندگان تسليحات بازاري را براي فروش محصولات تازه خود ندارند.

ژنرال‌هاي كشورمان از جمله دريابان شمخاني گرچه تحليل كرده‌اند تا سال 1390 خورشيدي جنگي در منطقه بروز نخواهد كرد، اما در پنتاگون، كارشناسان مسائل نظامي آمريكا در حال بررسي توان نظامي خود در برابر ايران هستند.گرچه اوباما همچنان به گزينه نظامي عليه ايران فكر نمي‌كند اما گيتس و ديگر فرماندهان ارشد نظامي آمريكا نظري مخالف نظر اوباما دارند.

اگر احتمال گزينه‌ي نظامي را يك فرضيه تلقي كنيم،آيا اوباما همچون جان اف كندي عمل خواهد كرد؟
 
مردم سالاري:پرسشي 30 ساله

«پرسشي 30 ساله»عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم مصطفي ايزدي است كه در آن مي‌خوانيد؛از مقدمات آماده شدن براي ورود به فصل گرما در ميان بعضي از مقامات کشوري و لشکري، همانا بحث حجاب و عفاف است که هر ساله کم وبيش رسانه اي مي شود و علي الظاهر دلسوزان جامعه بايد طرحي داشته باشند تا با کمترين تنش آن را عملياتي کنند. من البته نمي دانم در قاموس کساني که پاکي جامعه را در حفظ حجاب بانوان مي دانند، رابطه عفاف را تنها با حجاب دختران و زنان تعريف مي کنند ياکم و زياد شدن معاصي فراوان ديگر را هم با کم و زياد شدن عفاف مردم در ارتباط مي دانند؟ در واقع آيا حجاب با عفاف برابر است؟يا عفاف بسيار جامع تر از حجاب است؟

شکي نيست که نزد مومنين و مومنات، در بحث سلا مت جامعه، دو مقوله حجاب و عفاف از اهميت درخوري برخوردار است. بديهي است گناهان کبيره فراواني در جامعه جريان دارد که هيچ ربطي به روسري و چادر و مقنعه و مانتو ندارد. اما چون فصل توجه به ححاب است و عفاف را به دنبال آن آورده اند، نکاتي را قلمي مي کنم.

1-همه دوست دارند افراد جامعه و متن اجتماع، از پاکي و عفت و شايستگي اخلا قي بهره مند باشند. اين دوست داشتن مخصوص افراد با درجه  بالا  در ايمان نيست. واقعا همه دوست دارند. حتي کساني که خود را مقيد به آداب اخلا قي و هنجارهاي اجتماعي نمي دانند، علا قه مند هستند که خانواده  آنان اعم از زن و فرزند، در خانه و جامعه، برخوردار از عفاف و پاکي و اخلا ق پسنديده باشند. بسيار بعيد است کسي پيدا شود که پليدي و هرزگي و بي بندو باري ظاهري يا باطني را بر رفتار و منش درست و پاک ترجيح بدهد.

پس، نسبت دادن نارو ايي هاي ظاهري بخش کوچکي از جامعه به افراد يا تشکل هاي فرضي که برنامه ريزي شده و به قصد گسترش بي بندوباري، از ميان مردم عفت زدائي مي کنند، چندان درست نيست و بايد به سراغ تعليم و تربيت خانوادگي و بي توجهي فرهنگي، يا لجبازي و تاثير پذيري از پديده هاي متعلق به جوامع فرهنگي متفاوت با فرهنگ ما رفت.به يقين، عدم دور انديشي والدين و اشتغالا ت متعدد آنان در فراهم کردن رزق و روزي فرزندان از جمله علل بسياري از ناهنجاري هاي ظاهري و باطني است که قاعدتا ربطي به سازماندهي هاي فرضي ضداخلا قي يا ضد حکومتي  ندارد. هم در آموزه هاي اسلا مي و هم در آموزه هاي تربيتي غير ديني، بي اعتنائي پدر و مادر در رها شدن فرزندان ازهر قيد و بندي، مهم و تعيين کننده است و شايد اصلي ترين عامل بي عفتي ها و ناهنجاري هاي ناشي از آن همين بي اعتنائي ها باشد. در اين صورت، ريشه يابي ناهنجاري ها، مي تواند دستور العملي مفيد براي برخورد با آنها را در اختيار برنامه ريزان و عناصر عمل کننده در ارشاد جامعه قرار دهد.

2-پوشش، خصوصا حجاب بانوان، از موضوعاتي است که نه تنها درسي سال اخير بلکه در شش هفت دهه گذشته توجه جمع کثيري از رجال کشور، به ويژه عالمان دين را به خود جلب کرده است. هر وقت سخن از امر به معروف و نهي از منکر پيش مي آيد، ذهن ها متوجه پوشش بانوان و مهمتر از آن، پوشش سرآنان مي گردد. هر وقت صحبت از ناهنجاري هاي اجتماعي مي شود،بدحجابي زنان اصل مي شود هرگاه به فکر رفع و دفع بي بندوباري از جامعه مي افتند، رسيدگي به بي حجابي و بدحجابي درصدر قرار مي گيرد و اين همه نشانه اين است که تا چه حد ظاهر جامعه براي متوليان امور، از درجه اهميت بالا ئي برخوردار است، اما پرسش اساسي اين است چراموضوعي با اين درجه از اهميت، هنوز که هنوزاست به نقطه مشخصي نرسيده است؟

در اينجا نکته مهم ديگر اين است که اگر هم رابطه وجود گناه را با غضب ملکوت، قطعي بدانيم، گناهان فراوان و کبيره متعددي در جامعه هست که بدحجابي جزئي از آنهاست.هرچند که خود اين نيز مهم است.بنابراين نبايد صرفا پاي بلا هاي طبيعي را براي توجيه ناتواني هاي مديريت فردي و جمعي به ميان آورد و اصولا  افراد بي توجه  به شرائط مورد نياز پاکي و آرامش جامعه، اعتنائي به اين توجيهات نمي کنند.

هر چند حفظ حجاب يک فريضه فردي براي زنان و مردان مسلمان است و کسي نيز به اصل چنين آموزه وحکمي شک ندارد، اما در ذيل عبارت «حفظ حجاب فريضه است» ده ها  تبصره در نوع و شرائط و ميزان و اثرات و شيوه و مسووليت و اعتقادات وجود دارد. قطعا بدون مطالعه و بررسي همه جانبه همه اين تبصره ها، در شرائطي که مردان و زنان بلند پايه در سه قوه موجود کشور، مصمم به برخورد با پديده بدحجابي هستند، صرفا نمي تواند اوضاع را اصلا ح کند که اگر بود تاکنون فايده مي داشت.

3-عالمان دين به ما گفته اند که اصلا ح امور، به ويژه مقولا تي از نوع ناهنجاري هاي فردي و اجتماعي، بايد دامنه دار و ادامه دار باشد. لذا پيداکردن شيوه هاي اصلا ح امور، اولين وظيفه مصلحان اعم از شخص حقيقي يا نهادهاي حقوقي است. در سال هاي اخير، نقل ها و نقدهاي فراواني به گوشمان رسيده است که ابزار و شيوه فرهنگي موثرتر است يا شيوه انتظامي؟ ظاهرا در سه دهه اخير فرصت امتحان هرکدام از اين دو شيوه فرانرسيده است چون هرکدام که انتخاب شود،طرفداران شيوه ديگر آرام نخواهند نشست.

در همين دو سه هفته اي که بحث سالم سازي جامعه از طريق رسيدگي به حال و احوال بدحجابان در ميان نيروهاي عمل کننده و عناصر پيگير در گرفته است، طرفداران دو شيوه برخورد، يعني برخورد فرهنگي و برخورد انتظامي به صحنه آمده اند و در القاي نقطه نظرات خود پافشاري مي کنند. دراين ميان، هم «متوليان فرهنگي و تبليغي» کارنامه مشعشعي از اقدامات خود عرضه کرده اند و هم «متوليان ارشاد رهگذري و توبيخي» بر تلا ش هميشگي و مداوم خود صحه گذاشته اند. اما اين پرسش تاريخي همچنان خودنمائي مي کند که: به راستي چه بايد کرد؟

اين«چه بايد کرد» از آن پرسش هاي هميشگي بازوبسته اي است که پاسخش را خيلي ها داده اند، اما همچنان بي پاسخ است. راستي چه بايد کرد؟ سي سال زمان کمي نيست که مسوولا ن فرهنگي و مذهبي و تبليغي و انتظامي و سياسي مي بايست به اين پرسش پاسخ دهند. پس چرا موضوع حل نمي شود؟

شايد اشکال در يکسويه ديدن سوژه باشد: يعني احتمالا  چندين «چه بايد کرد»  ديگر راهم بايد ريشه يابي کنيم  تا براي اين «چه بايد کرد» در موضوع حجاب پاسخ پيدا شود.
                             
رسالت:معلم؛ اساس تحول کشور

«معلم؛ اساس تحول کشور» عنوان سرمقاله‌‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمود فرشيدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ به راستي چه رازي در مظلوميت خون شهيدان نهفته است که در هر عصر و زماني پيام و اثري تازه براي جامعه به ارمغان مي آورند. بي تردد پيام مظلوميت و شهادت شهيد مطهري، بازار انديشه او را به سرعت رونق بخشيد و چه بسا اگر اين شهادت نبود جامعه ما با اين شتاب به آثار ايشان روي نمي آورد.

بار ديگر در ايام عروج آن معلم شهيد، معلمان کشور توفيق ديدار و بهره مندي از رهنمودهاي رهبر گرانقدر حضرت آيت الله خامنه اي را يافتند و اين نوشتار تلمذي بر آن رهنمودهاست.

ملت ايران شرايط تاريخي حساسي را مي گذراند و در گذر زمان و پس از
31  سال مبارزه نفس گير با نظام سلطه جهاني، اينک به نقطه تعيين کننده اي رسيده است که ديدگان مردم جهان را متوجه خود ساخته است و عبور از آن البته همت و کوششي خستگي ناپذير را طلب مي کند.

ملتي که اراده کند تا جايگاه شايسته خود را در جهان «بيابد و به الگويي کامل» و «مرجعي متقن» براي دنياي اسلام تبديل شود و زمينه ساز «تغيير در سرنوشت دنياي اسلام» گردد و نهايتا سرنوشت و وضعيت ناخوشايند کنوني دنيا را تغيير دهد، چنين همتي طبعا فعاليتي همسنگ خويش را مي طلبد.

روشن است که شرط موفقيت ملت ايران در اين مبارزه آن است که افراد جامعه، انسان هايي مومن با انگيزه، صبور، اميدوار به آينده، پيگير منافع عمومي، علاقه مند براي رسيدن به قله هاي کمال فردي و اجتماعي، مبتکر، متفکر و اهل تحقيق و پژوهش باشند و تربيت چنين انسان هايي مرهون تلاش معلم است.

بايد اذعان کرد که «معلم فرزانه ما» امروز سرنوشت آينده کشور را رقم مي زند و با پذيرش رسالت «تربيت انسان فردا» نقش تاريخي خويش را ايفا مي کند. بر اين اساس بايد پذيرفت که دستگاه تعليم و تربيت و محور آن يعني معلم، اساس تحول کشور است و بر دولت و مجلس و رسانه ها و عموم جامعه فرض است که از اين فرمانده ميدان که در خط مقدم جنگ نرم مبارزه مي کند، با تمام امکانات حمايت کنند.

البته اگر پذيرفتيم که نقطه آغاز تحول در کشور، معلم است حتي اگر جايگاه منحصر به فرد معلم، از طرف برخي اصحاب قدرت يا رسانه، مورد غفلت يا بي مهري واقع شود، اين گونه ناآگاهي ها نمي بايست موجب آن گردد که معلم خود در عظمت جايگاه خويش ترديد روا دارد، بلکه تواضع معلمي ايجاب مي کند که در اين گونه موارد نيز خود را ملامت کند که درس قدرداني از استاد را به شاگردان خويش نياموخته است.

در ديدار روز گذشته، رهبر معظم انقلاب هم ضمن يادآوري عظمت جايگاه معلم تاکيد فرمودند: «اگر معلمان همواره عظمت و بزرگي تاثير کار خود را مد نظر داشته باشند، ايمان،  انگيزه، تحرک و تلاش آنها مضاعف خواهد شد.»

مباد روزي که معلم به نقش حداقلي در انتقال بسته اي از محفوظات به دانش آموزان اکتفا نمايد و جامعيت مسئوليت و رسالت همه جانبه خويش را در تربيت  علمي و اخلاقي نسل آينده به فراموشي سپارد و در دشوارترين شرايطي که دشمن تمام توان علمي و فني خود را در جنگ فرهنگي و ترويج فساد عليه نوجوانان و جوانان ما به کار گرفته است، معلم، دانش آموزان خويش را در اين نبرد نابرابر تنها گذارد.

بي ترديد تقويت موقعيت و جايگاه معلم، توان و بهره وري او را افزايش خواهد داد؛ بخشي از اين تقويت، درون سازماني است و وظيفه مسئولان وزارت آموزش و پرورش مي باشد تا با مشارکت دادن معلم در تحول بنيادين و برنامه ريزي ها، شايسته سالاري در گردونه مديريت خرد و کلان، تعيين و تفويض حقوق و اختيارات آموزشي، تربيتي و اخلاقي معلم و موارد ديگر، او را حمايت کنند.

بخش ديگر برون سازماني است نظير افزايش جذابيت معلمي، چندان که موجب روي آوردن نخبگان به اين پيشه مقدس شود، تقويت پايگاه اجتماعي معلم و فراهم ساختن زمينه حضور فعال و نه منفعل او در عرصه هاي مديريت کلان کشور، اعم از مجلس، شوراي شهر، هيئت دولت، سازمان ها و خصوصا تقويت پايگاه معلم در نهادهاي فرهنگي نظير سازمان ها و شوراهاي آموزش و فرهنگي، فرهنگستان ها، فرهنگسراها و بخصوص صدا و سيما. در شرايطي که «تجارت» و «سلامت» و بسياري از مقولات و دستگاه ها، سهم مشخصي از رسانه  ملي دارند، با توجه به تاکيدات مکرر امام(ره) و مقام معظم رهبري بر نقش معلم، سهم معلم و دستگاه تعليم و تربيت از صدا و سيما چيست؟!

تهران امروز:در سپهر جانبخش معرفت مكتوب

«در سپهر جانبخش معرفت مكتوب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم حسام‌الدين كاوه است كه در آن مي‌خوانيد؛گشايش بيست‌وسومين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، فرصت مغتنمي است براي كتاب‌دوستان و علاقه‌مندان به كتاب و كتابخواني، تا با گشت و گذار در ميان غرفه‌هاي گوناگون اين نمايشگاه، روح و جان خود را آرامش بخشند و از گنجينه‌هاي دين،‌ دانش، ادبيات، تاريخ و طبيعت كه به صورت مكتوب عرضه مي‌شوند، بهره و حظي در خور خويش ببرند.

اما درباره كتاب و نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران نكاتي چند به اجمال يادآوري مي‌شود:
1 - ساحت و سپهر كتاب، ساحت و سپهر معرفت، انديشه و هنر است. هر آن‌كه در كار كتاب و نشر آن يا تقاضاي اين كالاي گرانقدر و جانبخش دستي و مطالبه‌اي دارد،‌ جايگاه و پايگاهي دارد كه ‌بايد بدان ارج نهاده شود. به‌رغم آن كه بعيد مي‌نمايد مسئولي يا مديري در دستگاه‌هاي ذي‌ربط و به‌ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يافت شود كه با مفهوم پيش‌گفته مخالف باشد اما هنوز قشر ناشران و ساير دست‌اندركاران نشر كتاب،‌ حقوق اعاده نشده و بر زمين مانده‌اي دارند كه ‌بايد بدين حقوق توجهي درخور و كافي و وافي شود.

متقاضيان كتاب نيز حقوقي دارند كه مي‌‌بايد به تقاضاهاي آنان توجه شود. مستور ماندن كتاب‌هاي وزين از چشم خوانندگان يا فرو كاستن از سلايق عمومي در بازگذاردن دست برخي از ناشران براي نشر كتاب‌هايي كه به «عامه‌پسند» شهره شده‌اند، سلايق و ذائقه‌هاي كتابخوانان را در سطح، نگاه مي‌دارد. براي بركشيدن ذوق و سليقه‌ها نه تنها ناشران كه متوليان امر كتاب نيز ‌بايد احساس مسئوليت كنند.

2 - امر مميزي كتاب، موضوعي نيست كه از اساس منتفي تلقي شود، فضاي فرهنگي و فكري جامعه ما به گونه‌اي است كه هر نشريافته‌اي را كتاب توصيف نمي‌كند.

كتاب در فرهنگ ما جايگاهي بس بلند و محترم دارد و از اين روست كه مميزي كتاب به عنوان يك امر ضروري براي پاكيزه نگاه داشتن فضاي فكري و معنوي جامعه پذيرفته است اما مي‌‌بايد تاكيد كرد كه سلايق و ذوائق فردي و شخصي به هيچ رو نمي‌بايد در اين امر مهم دخالت داده شوند. مميزي كتاب ‌بايد روشمند و براساس مفاهيم تعريف شده باشد، با اين حال مشاهده مي‌شود كه گاه بيش از توجه به اصول روشمند در امر مميزي، سلايق و ذوائق شخصي و فردي تعيين‌كننده است كه چنين چيزي از اساس درست نيست.

3- نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، مي‌‌بايد محل تلاقي دستاوردهاي مكتوب فرهنگ بشري باشد اما متاسفانه گاه رخ مي‌دهد كه آنچه مي‌خواهيم در آن نمي‌يابيم و آنچه نمي‌خواهيم، مي‌يابيم. مطلوب‌تر اين ‌بود كه نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، هم به لحاظ كيفي و هم به لحاظ كمي، هر سال بهتر و قابل قبول‌تر از سال پيش برگزار شود اما همواره چنين نبوده است اين نمايشگاه مهم رخداد فرهنگي بزرگي است كه برگزاري آن با فراز و نشيب‌هايي روبه‌رو بوده است در حالي كه توقع اهالي فرهنگ و كتاب چنين است كه هر سال بر داشته‌ها و حيثيت علمي، فرهنگي و فني اين نمايشگاه افزوده شود.

4- و اين بخش چهارم نه شكوائيه‌اي از دست‌اندركاران برگزاري نمايشگاه است كه از روزگار بدسگال و ناموافق است كه «ما» به مثابه دانشجو، طلبه، استاد حوزه، استاد دانشگاه، آموزگار، روزنامه‌نگار و خلاصه كنم اهل كتاب و كتابخواني، چندان كه بايد و شايد دستمان به جيب‌ تهي‌مان نمي‌رسد، روزگار سخت و معيشت سخت‌تر و كتاب هر سال به ناچار گران و گرانتر و ما كتابخوانان در آرزو و حسرت دستيابي به كتاب‌هاي دلخواه‌مان، از كنار غرفه‌ها و چيده‌مان كتاب‌ها رد مي‌شويم و با گوشه چشمي به گنجينه‌هاي پرباري مي‌نگريم كه وسعمان به خريد آنها نمي‌رسد و در اين ميان بن 20 هزار توماني خريد كتاب دردي از اهل كتاب و كتابخواني كه مستحق و شايسته دريافت اين بن‌ها هستند دوا نمي‌كند و چندان مشكل‌گشا نيست.

صريح بگويم، بايد بر مبلغ بن‌ها افزود. گرچه در اين ميان ما اهالي روزنامه‌ها هم لاجرم در فهرست دريافت‌كنندگان اينگونه كمك‌ها و يارانه‌هاي فرهنگي قرار نداريم اما چون ما برخوردار از اين يارانه‌هاي فرهنگي نيستيم نمي‌توانيم نگوييم كه مبلغ اين بن‌ها اندك است و كفاف يك خريد نه چندان جانانه كتاب را نمي‌دهد.

جشنواره كتاب است، بدون بن ‌كتاب هم مي‌شود سري به آن زد. همگان را به بازديد از اين همايش و نمايش بزرگ فرهنگي دعوت مي‌كنيم.

جمهوري اسلامي:تحليل سياسي هفته

«تحليل سياسي هفته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛تكاپوي برگزاري جلسات، سخنراني‏ها و ديدارهاي مربوط به بزرگداشت مقام كارگران و معلمان در اين هفته، فضاي كشور را با معنويت عجين ساخت. روزهاي 11 و 12 ارديبهشت هر سال به مناسبت روز جهاني كارگر (11 ارديبهشت) و شهادت استاد مطهري (12 ارديبهشت) زمينه‏هاي مناسبي هستند براي يادآوري اهميت جايگاه كارگران و معلمان در جامعه كه دو قشر اثرگذار در پويائي مادي و معنوي هستند و در كشور ما اين هر دو قشر در مبارزات انقلابي براي ساقط كردن رژيم منحط شاهنشاهي و كوتاه كردن دست استعمارگران به ويژه آمريكا نقش عمده‏اي داشتند و بعد از تأسيس نظام جمهوري اسلامي نيز در حفظ، تداوم و تقويت اين نظام نيز سهم بزرگي برعهده گرفتند.

واقعيت اينست كه عليرغم سهم مهمي كه دو قشر كارگر و معلم در اصل پيروزي انقلاب و تداوم آن داشته و دارند، آنچنان كه در خور آنانست به آنها توجه نشده است. قطعاً بايد عوارض ناشي از 8 سال جنگ تحميلي، تحريم‏ها و فشارهاي اقتصادي و سياسي و مشكلات داخلي، كه تحقق اهداف انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را دچار كندي و تأخير كرده‏اند، را نيز در نظر گرفت و به اين واقعيت اعتراف نمود كه بخشي از كم‏توجهي‏ها به دو قشر كارگر و معلم ناشي از اين موانع بوده است. اما در اين واقعيت نيز نبايد ترديد كرد كه شرايط كنوني كشور براي جبران اين كم‏توجهي‏ها مساعد است و از اين پس بايد براي حل مشكلات كارگران و معلمان همت شود.

درباره روز معلم به تناسب نامگذاري آن كه از مناسبت شهادت آيت الله مطهري استفاده شده، تأكيدبر اين نكته نيز لازم است كه احساس مي‏شود به تدريج بزرگداشت اين متفكر بزرگ درحال خلاصه شدن در شعارها و اقدامات لفظي و سطحي است و عمل به سيره او و آنچه او در نوشته‏ها و گفته‏هايش بر آنها تأكيد مي‏ورزيد مورد غفلت قرار مي‏گيرد. ويژگي بسيار مهم شهيد مطهري، واقعي بودن او و آزاد بودن از قيد و بندهاي مصنوعي بود. اين ويژگي موجب شده بود شهيد مطهري با آزادانديشي كامل به معرفي اسلام و نقد مكتب‏ها و جريان‏هاي انحرافي بپردازد و فرهنگ آزادانديشي را ترويج نمايد. اين ويژگي بايد در كانون توجه همه كساني باشد كه به نحوي درصدد معرفي يا بزرگداشت شهيد مطهري برمي‏آيند. تنها از اين طريق است كه مي‏توان افكار مطهري را زنده نگهداشت و جامعه را از وجود او منتفع نمود.

اظهارات رئيس مجلس شوراي اسلامي درباره انحراف مجريان اصل 44 از سياست‏هاي مربوط به خصوصي‏سازي، از وقايع مهم هفته جاري بود. آقاي علي لاريجاني، علاوه بر اين، وضعيت توليد را در كشور نگران كننده توصيف كرد و ريشه آنرا با به بازي نگرفتن بخش خصوصي مرتبط دانست. وي كه در جمع وزير و مديران وزارت صنايع سخن مي‏گفت افزود: اجراي اصل 44 قانون اساسي و واگذاري امور به بخش غيردولتي صرفاً به اين خاطر نبود كه امكانات از يك قسمت به قسمت ديگر برود، بلكه براي ابن بود كه چون سيستم دولتي ناتواني داشت، سيستم عوض شود تا بهره‏وري بالا برود و ساختار توليد كشور به روز شود.

نگراني از اجراي نادرست سياست‏هاي اصل 44 واقعيتي است كه اين روزها از صاحبنظران اقتصادي نيز شنيده مي‏شود. مشكل اصلي در عدم واگذاري صحيح و خارج از ضابطه است كه نتيجه آن فقط جابجائي خواهد بود و چنين روشي بهيچوجه اهداف خصوصي‏سازي را تأمين نخواهد كرد.

اجلاس بازنگري در پيمان منع سلاح‏هاي اتمي كه از 13 ارديبهشت تا7 خرداد در مقر سازمان ملل در نيويورك برگزار مي‏شود از ديگر وقايع مهم اين هفته است. هر چند آنگونه كه درباره اهداف اين اجلاس اعلام شده قرار است در جريان اين بازنگري مقرراتي براي جلوگيري از اشاعه سلاح‏هاي اتمي وضع و تصويب شود، لكن مشكل اصلي اكنون اين نيست، بلكه مشكل اصلي عدم اجراي مقررات مربوط به نابودي سلاح‏هاي اتمي است كه صاحبان اين سلاح‏ها از جمله 5 كشور عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل به آن عمل نكرده‏اند. به همين دليل، همانگونه رئيس جمهور كشورمان در سخنراني اولين روز اين اجلاس تأكيد كرد، قبل از هر چيز بايد صاحبان سلاح‏هاي اتمي به مفاد پيمان منع گسترش سلاح‏هاي اتمي عمل كنند و سپس براي جلوگيري از اشاعه توليد اين سلاح مقررات وضع نمايند.

همزمان با اجلاس نيويورك، هزاران نفر در برابر ساختمان سازمان ملل در نيويورك تظاهرات كردند و با شعارهائي از قبيل مخالف تكرار هيروشيما و ناكازاكي هستيم، خواستار نابودي سلاح‏هاي اتمي شدند. اين تظاهرات، در واقع دولت آمريكا را كه از بمب اتمي براي كشتار مردم شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي استفاده كرده و تنها مجرم اتمي است، محكوم نموده و خواستار برچيده شدن همه زرادخانه‏هاي اتمي جهان شده است.

در بررسي مسائل خارجي هفته، تحولات عراق، فلسطين و افغانستان از اهميت بيشتري برخوردار بودند. در عراق، انتشار خبر ائتلاف رسمي دو گروه شيعه "دولت قانون" به رهبري نوري مالكي و "ائتلاف ملي" به رهبري سيد عمار حكيم، رخداد مهمي است كه ضمن اينكه مي‏تواند بن بست دو ماهه تشكيل دولت را بشكند، ماهيت و جهت‏گيري دولت آتي را نيز تا حدود زيادي مشخص سازد.

اكنون باتحولات جديد و متحد شدن دو جناح سيدعمار حكيم و نوري مالكي، جبهه‏اي قدرتمند از شيعيان شكل گرفته است. دو گروه مذكور برروي هم 159 كرسي در مجلس عراق دارند و البته براي تشكيل دولت نيازمند 4 كرسي ديگر هستند تا به حد نصاب نصف بعلاوه يك از كل 325 كرسي مجلس دست يابند.

البته اين به معني پايان بحران سياسي عراق نيست چرا كه جناح "العراقيه" وابسته به اياد علاوي نخست وزير سابق و سياستمدار سكولار، نيز مدعي تشكيل دولت است. اين جناح كه با حمايت‏هاي مالي، تبليغاتي و سياسي آمريكا و عربستان، 91 كرسي مجلس را در اختيار دارد مدعي است به دليل داشتن اكثريت نسبي، حق تعيين نخست وزير و تشكيل دولت را دارا مي‏باشد. اين درحالي است كه كسب اين نتيجه براي العراقيه در انتخابات با علامت‏هاي سئوال جدي مواجه است و منابع عراقي اعلام كرده‏اند. نتيجه بازشماري دستي آرا كه از روز دوشنبه گذشته آغاز شده است مي‏تواند گروه العراقيه را از اكثريت نسبي بياندازد.

در پي اعلام اين خبر بود كه اياد علاوي خواستار دخالت سازمان ملل شد و گروه نوري مالكي را به سبب اعتراض به نتيجه انتخابات و درخواست بازشماري آرا به ايجاد هرج و مرج سياسي متهم كرد! علاوي و جناح وي با اين حركت خود، از سوي افكار عمومي عراق در برابر اين سوال قرار گرفته‏اند كه چرا از بازشماري آرا نگران هستند و اصولا اين مسئله كاملاً داخلي چه ربطي به سازمان ملل دارد؟

با اينحال حتي اگر بازشماري آرا نيز تغييري در نتيجه انتخابات ايجاد نكند گروه علاوي براي تشكيل دولت بايد توافق همه گروههاي سياسي عراق را جلب كند كه امري بعيد است.
اين هفته در بخش ديگري از خاورميانه، بنيامين نتانياهو نخست وزير افراطي و جنايتكار رژيم صهيونيستي به قاهره سفر كرد و به ديدار حسني مبارك رئيس رژيم مصر شتافت.

مبارك درحالي زير پاي نخست وزير رژيم صهيونيستي فرش قرمز پهن كرد كه اين صهيونيست شرور سياستهاي كاملاً افراطي و جنايتكارانه‏اي عليه فلسطيني‏ها در پيش گرفته به طوري كه حتي دولتمردان آمريكايي نيز رغبتي به ديدار با وي ندارند و از وي كناره‏گيري مي‏كنند. استقبال از نتانياهو توسط مبارك و فشردن دست وي به عنوان يك ميهمان رسمي برگي ديگر از خيانت بر پرونده سياه 30 ساله رئيس رژيم مصر افزود چرا كه اكثريت قاطع ملت مصر مايل به اين ديدار نبودند و آنرا يك سرشكستگي و ننگ براي كشورشان مي‏دانند. همزمان با سفر نتانياهو گروههاي سياسي مصر و گروهي از نمايندگان مجلس اين كشور با صدور بيانيه و برگزاري تظاهرات ضمن اعلام انزجار از اين صهيونيست جنايتكار خواستار بازداشت و محاكمه وي شدند.

سفر نتانياهو به مصر در چارچوب برنامه تازه‏اي است كه از سوي آمريكا طراحي شده است. برطبق بخش‏هايي از اين برنامه كه افشا شده، مقرر گرديده است در يك فاصله زماني چهار ماهه مذاكرات سازش از سرگرفته شود. در اين طرح، آمريكا از لزوم توقف شهرك‏سازي كه تا به حال به آن اصرار داشت دست برداشته و به "توقف موقت شهرك‏سازي" بسنده كرده است.

تشكيل جلسه اتحاديه عرب در هفته جاري و صدور بيانيه ذلت‏بار پذيرش مذاكره با رژيم صهيونيستي توسط اين اتحاديه، كه كاملاً مشخص بود كه از سوي آمريكا ديكته شده است در چارچوب طرح جديد احياي روند سازش قرار دارد.

اين هفته محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان نيز آمادگي خود را براي مذاكره با نتانياهو اعلام كرد تا حلقه سازشكاران براي احياي روند سازش تكميل شود و روز گذشته فرستاده آمريكا راهي منطقه شد تا مقدمات اجرايي مذاكرات را آماده سازد. به نظر مي‏رسد اعراب از 20 سال مذاكره بيهوده با رژيم صهيونيستي هنوز عبرت كافي نگرفته‏اند و بار ديگر خود را در دام طرح سازش صهيونيستي گرفتار مي‏كنند. اين دور از مذاكرات نيز قطعاً با شكست مواجه خواهد شد به ويژه اينكه طرف مذاكره اعراب اين بار، رژيم صهيونيستي است كه ذره‏اي حقوق اعراب را به رسميت نمي‏شناسد و براي آنها اعتباري قائل نيست.

در افغانستان نيز شاهد تحولات تازه‏اي هستيم. "استانلي مك كريستال" فرمانده آمريكايي نيروهاي ناتو در افغانستان از آماده شدن ناتو براي عمليات گسترده در قندهار خبر داد. تهاجم قريب‏الوقوع ناتو به قندهار در چارچوب به اصطلاح استراتژي اوباما قرار دارد كه برمبناي "تلاش براي مذاكره با طالبان" همزمان با "عمليات گسترده نظامي" استوار است. حمله قبلي آمريكا به استان هلمند بود كه عليرغم تبليغات فراوان، به اذعان منابع غربي، نتوانست اهداف مورد نظر ناتو را محقق سازد.

در همين حال، مقامات آمريكايي از جمله رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا در هفته جاري اعتراف كردند آمريكا روزهاي دشواري در افغانستان پيش روي دارد. برخي از اين مقامات، بار ديگر تاكيد كرده‏اند كه افغانستان درحال تبديل شدن به ويتنام ديگري است و هيچ روزنه و گشايشي براي خروج آمريكا و متحدينش از اين باتلاق، حداقل در افق‏هاي نزديك، مشاهده نمي‏شود. در همين حال اعلام شد حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان دوشنبه آينده به واشنگتن مي‏رود و با مقامات كاخ سفيد ديدار مي‏كند. منابع خبري هدف از سفر كرزاي به آمريكا را ترميم روابط وي با مقامات آمريكايي ذكر كرده‏اند كه پس از اظهارات اخير كرزاي و متهم كردن آمريكا به "اشغالگري" تيره شده است.

آرمان:ذوق زده نشويد

«ذوق زده نشويد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم محمد خوش چهره است كه در آن مي‌خوانيد؛ در جوامع امروز مبحث سرمايه اجتماعي از اهميت زيادي برخوردار شده است به گونه‌اي که سياستمداران، حکومت‌ها و نظام‌هاي سياسي تلاش مي‌کنند که پايگاه مردمي خود را حفظ نمايند و اين سرمايه اجتماعي که به صورت حضور در عرصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي متبلور مي‌شود را تداوم بخشند.تجربه‌هاي جهاني ثابت کرده که سرمايه‌اي به نام مردم بسيار مهم است همچنان‌که همين سرمايه،توطئه‌هاي شرق و غرب را خنثي نمود واستقرار نظم جمهوري اسلامي و پيروزي در جنگ تمام عيار هشت ساله با اتکا به سرمايه‌اي به نام مردم محقق شد که بايد براي حفظ آن تلاش کرد.سرمايه‌اي به نام مردم با شعار شکل نمي‌گيرد بلکه بايد باور و اعتماد مردم در جغرافيايي سياسي محقق شود. تجربه جهاني نشان داده که به هيچ وجه استمرار مشارکت مردم بدون باور و اعتماد واقعي شکل نمي‌گيرد.

اعتماد و باور واقعي مردم به صورت مستمر زماني شکل مي‌گيرد که حقانيت و صداقت يک تفکر و نظام سياسي و مولفه‌هايي از اين دست ملموس باشد بنابراين بايد زمينه تحقق اين صفات به منظور شکل گيري باور و اعتماد عمومي مهيا شود از همين رو  از هر گونه مساله‌اي که به اعتماد عمومي آسيب مي‌زند بايد دوري کرد.

دادن وعده‌هايي که با واقعيت تطبيق ندارد و بين مردم ياس ايجاد مي‌کند به سرمايه‌اي به نام مردم آسيب مي‌زند و اين موضوع ،مورد نظر دشمنان و دنياي سلطه است حال اگر چنين بستر سازي از سوي برخي از مسئولان صورت بگيرد براي نظام جمهوري اسلامي پديده خوبي نيست زيرا حضرت امام (ره)و مقام معظم رهبري بر داشتن صداقت با مردم بارها  تاکيد کرده اند.

اگر اين نکات مورد توجه  قرار نگيرد به جايگاه و پايگاه مسئولان آسيب مي‌رساند بنابراين دادن وعده‌هايي غيرواقعي هزينه‌اي به نام نا اميدي را در جامعه ايجاد مي‌کند بنابراين دولتمردان قبل از دادن هر وعده‌اي بايد به امکان‌پذير بودن آن توجه شود و گرنه صرف شادي‌هاي زودرس نمي‌تواند مبنائي براي اقدامات منطقي باشد.

دنياي اقتصاد:ضرورت بازنگري در معاملات فيوچرز سهام

«ضرورت بازنگري در معاملات فيوچرز سهام»عنوان سرمقال‌ي‌ِ روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم عليرضا كديور است كه در آن مي‌خوانيد؛مديرعامل و معاون بورس تهران، ابتداي هفته جاري از راه‌اندازي فيوچرز سهام تا پايان ارديبهشت ماه خبر داده‌اند.

راه‌اندازي اوراق آتي سهام به عنوان يك ابزار معاملاتي پس از 46 سال، بورس تهران را از حالت تك‌ابزاري و تكيه صرف بر سهام خارج مي‌كند و امكان كاهش ريسك سرمايه‌گذاري از طريق تنوع ابزارهاي معاملاتي را فراهم مي‌كند.

اما به نظر مي‌رسد راه‌اندازي،‌ تدوين آيين‌نامه‌ معاملات و انتخاب نرم‌افزار معاملاتي فيوچرز سهام، بسيار عجولانه و با كپي‌برداري كامل از قرارداد آتي سكه طلا در بورس كالا صورت گرفته است. خريد نرم‌افزار معاملات فيوچرز سكه، تعيين دامنه نوسان روزانه،‌ محاسبه قيمت تسويه روزانه بر مبناي ميانگين وزني معاملات نيم ساعت پاياني و ضرورت تحويل سهام در صورت ورود به دوره تحويل، تنها نمونه‌هايي از كپي‌برداري غيركارشناسانه بورس تهران از بورس كالا براي راه‌اندازي قراردادهاي آتي سهام است.در اين ميان بايد توجه داشت كه برخي از سازوكارهاي معاملات آتي سكه پس از گذشت 16 ماه از اجرا، همچنان ناكارآ هستند و تاكنون تلاشي براي اصلاح و افزايش كارآيي معاملات آتي سكه، صورت نگرفته است.

از سوي ديگر ماهيت معاملاتي دارايي پايه كه اوراق آتي از آن مشتق مي‌شود، در مورد سكه طلا و سهام كاملا متفاوت است.

به بيان ديگر به دليل متفاوت بودن ماهيت سهام با سكه و ناكارآيي برخي از رويه‌هاي معاملات فيوچرز سكه در بورس كالا، تقليد كوركورانه از قرارداد آتي سكه و تعميم آن به قرارداد آتي سهام، در ادامه كار مي‌تواند آثار زيانباري در روند معاملات اين ابزار جديد در بورس داشته باشد كه در نهايت مي‌تواند منجر به عدم تحقق اهداف در نظر گرفته شده، براي آن شود. يكي از مهم‌ترين موارد ناكارآيي معاملات فيوچرز سكه، تعيين قيمت تسويه روزانه بر مبناي ميانگين وزني معاملات نيم ساعت آخر است. اين رويه باعث شده است كه در عمل سرمايه‌گذاران و فعالان بازار قرارداد آتي سكه، تمام معاملات خود را در نيم ساعت پاياني انجام دهند و به منظور جلوگيري از زيان احتمالي، از انجام معاملات طي بيش از 6 ساعت معاملاتي خودداري مي‌كنند.

حال بورس نيز با الهام از اين شيوه، درصدد محاسبه قيمت تسويه روزانه قرارداد آتي سهام بر مبناي ميانگين موزون معامله نيم ساعت آخر است.

رويه‌اي كه مي‌تواند پس از مدت كوتاهي، معامله قرارداد آتي سهام را به تنها نيم ساعت محدود كند. در اين ميان، يكي از راه‌هاي افزايش كارآيي بازار و رشد حجم معاملات مي‌تواند تغيير نحوه محاسبه قيمت تسويه روزانه بر مبناي ميانگين وزني معاملات در كل ساعات معاملات باشد.اما اصلي‌ترين مشكل بالقوه در خصوص فيوچرز سهام، به نحوه تحويل در صورت باز بودن موقعيت سرمايه‌گذاران در آخرين روز قرارداد بازمي‌گردد. در بورس كالا، سرمايه‌گذاران در فيوچرز سكه، در صورت ورود به دوره تحويل، متعهد به تحويل سكه سال ضرب شده توسط بانك مركزي هستند. در صورت تحويل سكه مربوط به سال‌هاي قبل، درصدي به عنوان جريمه از فروشنده اخذ مي‌شود.

اين در حالي است كه تاكنون هيچ يك از قراردادهاي آتي سكه، منجر به تحويل نشده و كليه دارندگان موقعيت باز، در آخرين روز، قرارداد خود را بسته‌اند، اما در خصوص سهام با توجه به دارا بودن ارزش ذاتي توسط سهمي كه قرارداد آتي آن دادوستد مي‌شود و به واسطه امكان تشكيل صف خريد براي سهم پايه در آخرين روز معاملاتي قرارداد، ممكن است بخش زيادي از قراردادهاي باز در خصوص سهام، منجر به تحويل شود.

در اين حالت در صورت صف خريد بودن سهم پايه، در عمل امكان تحويل سهم به خريدار از سوي فروشنده وجود نخواهد داشت كه اين وضعيت در نهايت منجر به زيان خريدار و فروشنده خواهد شد؛ چرا كه خريدار به دليل استنكاف عمدي يا سهوي فروشنده،‌ از دستيابي به سهام مدنظر خود بازمي‌ماند و فروشنده نيز حتي در صورت تمايل به تحويل سهم، به دليل وجود صف خريد و ناتواني در تحويل سهم به خريدار، متحمل جريمه خواهد شد.

وضعيتي كه ضرورت اصلاح دامنه نوسان قيمت و حجم مبناي سهم پايه را براي جلوگيري از تشكيل صف، بيش از پيش نشان مي‌دهد. در مجموع به نظر مي‌رسد؛ در تدوين آيين‌نامه معاملات فيوچرز سهام، بايد تجربيات ديگر كشورها در كنار محدوديت‌هاي حاكم بر بازار سرمايه ايران مدنظر قرار گيرد. نكته‌اي كه در بدو امر در مورد خريد نرم‌افزار معاملاتي از سوي بورس تهران رعايت نشده و نرم‌افزار قراردادآتي سكه (كه نرم‌افزاري بسيار ساده و ابتدايي است) خريداري شده است.

جهان صنعت:در ادامه مناقشه جمعيت‌

«در ادامه مناقشه جمعيت‌»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت است كه در آن مي‌خوانيد؛در شرايط فعلي و چه بسا در تمام ادوار تاريخ اقتصاد مدرن کشور عموما دو معضل اساسي در حوزه اقتصاد ايران مطرح بوده است.

اگر معضل اول را در قالب ساختار اقتصاد بدانيم، آنگاه مسلما معضل دوم را نمي‌توان و نبايد در خارج از قالب ساختار جمعيت کشور تلقي کرد.

عرضه نيروي کار به‌خاطر برهم‌خوردن توازن جمعيتي کشور در دهه 1360 رو به تزايد گذاشته و فرآيند خلق شغل هم بنا به دلايل مشخصي از رشد هماهنگي با عرضه نيروي کار برخوردار نبوده است.

از انصاف خارج است که در تحليل و تبيين اين وضعيت، صرفا دولت فعلي را مقصر اصلي قلمداد کرد ولي در هر صورت اين ميراث از دولتي به دولت ديگر رسيده است.

آنچه مسلم است اينکه کيفيت جمعيت و اشتغال، يکي از مهم‌ترين موانع رشد و توسعه اقتصاد هر کشوري را سبب مي‌شود (يعني بيکاري). اين مباحث چندان در کشور مسبوق به سابقه نبوده اما در جهان و در دهه 70 و 80 ميلادي و همزمان با بروز پديده آلودگي‌هاي صنعتي، مجددا نگاه جديدي به مقوله جمعيت صورت گرفت به اين ترتيب که جمعيت جهان به طور بي‌سابقه‌اي‌رو به افزايش نهاد و ديگر اينکه تحولات شگرفي در عرصه‌هاي فناوري نوين پديد آمد که به‌نوبه خود تخريب محيط‌زيست را به شکل جدي بر سر زبان‌ها انداخت.

در آن موقع اين سوال مطرح بود که آيا فناوري‌ها و سازمان‌هاي اجتماعي و حتي خود جمعيت را مي‌توان تحت کنترل درآورد يا خير؟ به عبارت ديگر اگر جمعيت کشورها به طور اختياري از رشد خود نکاهند، دير يا زود دولت‌ها بايد کنترل افزايش جمعيت را در دست گيرند. اين مفهوم از آنجا مهم است که سياست‌هاي دولت‌ها، چه در حمايت از کاهش زادوولد به‌طور کامل موفق نبوده و حداقل بخش‌هايي از جوامع را با خود همراه نمي‌سازد.

با اين اوصاف و در حالي‌که کنترل‌هاي دولتي در قالب رهنمودها و رهيافت‌هاي اخلاقي عموما فاقد تاثير تمام و کمال است بنابراين دولت‌ها به اين صرافت مي‌افتند که در قالب غيرمستقيم و از طريق سازوکارهاي اقتصادي و اجتماعي نظير ماليات‌ها و امکانات آموزشي و... بر روند زايش تاثير بگذارند.

هرچند دامنه تداوم اين تاثيرپذيري‌ها به واسطه تغيير سياست‌ها به‌شدت متغير است اما در هر حال اقتصاددانان و جمعيت‌شناسان بايد جمعيت بهينه کشور را تعيين کنند.
چه خوب بود اگر مقامات اقتصادي و آماري کشور اين نرخ را اعلام مي‌کردند.
نرخ بهينه جمعيت، همان نرخي از رشد جمعيت است که مانع رشد مطلوب اقتصادي (چه به‌لحاظ اسمي و چه به لحاظ حقيقي) نشود. برخي اقتصاددانان هم نرخ فوق را در ارتباط با فراهم‌سازي سرمايه اجتماعي و صنعتي تعريف کرده‌اند.

در هر حال به‌ نظر مي‌رسد وجود يک نظام واحد و هماهنگ بين نرخ رشد جمعيت و نرخ توسعه اقتصادي همانا شرط اصلي براي ورود به مباحث تفصيلي در حوزه جمعيت‌شناسي اقتصادي است.

اساسا توسعه اقتصادي چه از منظر اقتصاد صنعتي و چه از منظر فرهنگي عاملي است که طي آن شکاف زماني بين کاهش مرگ‌ومير و کاهش باروري به‌ تدريج بهبود خواهد يافت.

پول:بحران ملي ايمني در جاده‌ها

«بحران ملي ايمني در جاده‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي پول به قلم مسعود خوانساري است كه در آن مي‌‌خوانيد؛در تحليل سوانح جاده‌اي از زاويه «تحميل هزينه‌هاي اقتصادي» يک اصل همواره بايد مورد توجه قرار بگيرد و آن خطرات ناشي از افزايش وسايل نقليه در جاده‌هاست. در واقع اگر متوسط تلفات اين نوع سوانح در کشور، سالانه به 23هزار نفر افزايش يافته است، تعداد وسايل نقليه‌اي که در 10 سال اخير روانه جاده‌ها شده، 6برابر رشد کرده است.

آمارهاي سال 87 نشان مي‌دهد که در اين سال 817 هزار نفر مجروح شده‌اند که متاسفانه از اين تعداد 230 هزار نفر دچار معلوليت شده‌اند. بررسي تعداد تلفات بر اساس تفکيک جنسيت نيز حاکي از آن است که بيش از 18هزار نفر از کشته‌شدگان تصادفات مرد و نزديک به پنج‌هزار نفر هم زن هستند. اين آمار اسف‌بار گوياي اين است که سالانه بسياري از خانواده‌ها علاوه بر از دست دادن يک عضو خانواده، گاه نان‌آور خانواده خود را نيز از دست مي‌دهند. البته عوارض ناشي از تصادفات خسارتي به اينجا ختم نمي‌شود؛ افزايش تعداد مجروحان و معلولان برجاي مانده، اغلب تبعات اقتصادي سنگيني را به همراه داشته است.

نرخ متوسط رشد اقتصادي يا همان توليد ناخالص داخلي کشور در بهترين شرايط 6/6درصد در سال بوده است در صورتي که سالانه 7درصد از توليد ناخالص داخلي کشور در تصادف‌هاي جاده‌اي از بين مي‌رود. طبق محاسبات صورت گرفته در سال 84 حدود 5/9ميليارد دلار از ناحيه تصادف‌ها به اقتصاد ايران خسارت وارد شده است. به‌گونه‌اي که خسارات ناشي از تصادفات و سوانح رانندگي سالانه در کشور، تمام رشد اقتصادي ما را مي‌بلعد و همواره ميزان اين خسارات از رشد اقتصادي ما بيشتر بوده است.

به بياني ديگر، ايران در پنج سال گذشته - از سال 83 تا 87- نزديک به 61هزارميليارد تومان يعني روزانه 34ميليارد تومان از جانب سوانح رانندگي زيان ديده است. اين همان نقطه‌اي است که پيوند سوانح را با اقتصاد کشور نشان مي‌دهد.

از طرف ديگر سازمان بهداشت جهاني پيش‌بيني کرده که تا سال 1399 معادل 25درصد از بودجه سلامت کشورها صرف قربانيان حوادث رانندگي مي‌شود که ايران در حال حاضر در چنين جايگاهي قرار دارد. متاسفانه ما از نظر سوانح رانندگي و تلفات و خسارات در بين 10کشور پايين در جهان قرار داريم. در واقع اگر بخواهيم تعداد تلفات و خسارات را مورد تحليل قرار دهيم اين نتيجه عايدمان مي‌شود که هر سال زلزله‌اي بزرگ‌تر از زلزله بم در جاده‌هايمان رخ مي‌دهد.

در چنين شرايطي، بي‌شک، اهتمام در جهت «ارتقاي ايمني» است که مي‌تواند راهگشا باشد. همان راهي که کشور‌هاي توسعه‌يافته نيز در پيمودن آن عزم خود را جزم کردند و امروز تصادفات منجر به فوت را به حداقل رسانده‌اند؛ البته ناگفته نماند که مشارکت کل جامعه، آموزش رانندگان و وضع مجازات‌هاي شديد جزو راهکارهايي است که مسير آنان را براي رسيدن به «کاهش سوانح جاده‌اي» کوتاه‌تر کرده است. در اين ميان پيشنهادهاي کلي کميسيون حمل و نقل اتاق تهران براي رسيدن به اين هدف، شامل سه پارامتر مي‌شود که به طور خلاصه مي‌توان به برخي از بندهاي آن اشاره کرد؛ نخست تهيه برنامه اجرايي ارتقاي ايمني، جهت‌دهي به منابع بيمه از طريق تشکيل صندوق ايمني و تخصيص رقمي معادل نيمي يا يک‌سوم از ضرر‌هاي سالانه در زمينه ايمني و طبعا کاهش آن به تناسب بهبود ايمني.

ارسال به دوستان
محققان: ماسک‌ها ورود میکروپلاستیک‌های محیطی را به‌طور چشمگیری کاهش می‌دهند سازمان ملل اسرائیل را ملزم به اجرای حکم دیوان بین المللی دادگستری کرد احمد علیزاده، عضو پیشین شورای نگهبان درگذشت قطع غیرمجاز درختان در بابل/ تشکیل پرونده قضایی برای متخلفان ترکیه: کشتی باری ما در جریان حمله‌ای به بندر چورنومورسک در اوکراین دچار آسیب شده 8 نکته درباره توهمات اینترنتی یک معمم: وقتی در چیزی تخصص ندارید، حرف نزنید/ خسته نشدید از این همه مزخرف گویی؟! کوروش یغمایی، خداحافظی با گل یخ (+صدا) سیل بی سابقه در ایالت واشنگتن / ده ها هزار نفر خانه های خود را ترک کردند یک مقام پیشین لبنان: عراقچی به همتای لبنانی خود الفبای دیپلماسی را می‌آموزد آمریکا تایید کرد: احتمال صادر نشدن ویزا برای برخی بازیکنان تیم ملی ایران آخرین وضعیت رضا امیرخانی از زبان دوستش: از نقطه اوج التهاب مغزی بدون آسیب ثانویه جدی عبور کرده ایم/ همچنان سیستم ایمنی در حال فعالیت است و به هم ریختگی به آرامش کامل نرسیده گیلان/ دختر ۱۴ ساله مفقود شده صحیح و سالم پیدا شد مسمومیت ۵ نفر بر اثر گازگرفتگی در جاده بانه – مریوان التهاب قلب پس از واکسن‌های mRNA کووید: چرا مردان جوان بیشتر در معرض خطرند؟ / نتایج علیه فایزر و مدرنا وزیر امور خارجه لبنان: با ایران مشکل داریم؛ نقش ایران در لبنان و منطقه بسیار منفی است